برخی، شُبهه میکنند که در محرم، نزاع ۱۴۰۰ سال قبل را زنده نکنید!
«از جمله اشکالاتی که [به عزاداریها مطرح] میکنند این است که میگویند ۱۴۰۰ سال قبل حادثهای بین دو قبیله بنی امیه و علویون اتفاق افتاده است. شما هر سال آن را احیاء کرده، تمام زندگی اجتماعی مسلمانان را تحتتاثیر آن واقعه قرار میدهید! این موجب میشود ما از کارهای اساسی روزمرهمان غافل بشویم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/07/05
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
پاسخ این است: عاشورا که تمام نشده! عاشورا کل تاریخ را دو شقه کرده.
👈واضح است که این اشکال، باطل است. بله! اگر عاشورا جنگ بین دو قبیله بر سر اغراض مادی بود، دورانش تمام شده بود و دیگر معنا نداشت احیائش کنیم. ولی حادثهای که تمام عوالم درگیرش هستند و خدا میثاقش را قبل از عالم دنیا گرفته و برکاتش تا قیامت هست، آیا یک حادثه قبیلهای است؟! خیر، اینگونه نیست. این جنگ، جنگی است که حقیقتاً عظمت دارد؛ چنین حادثه عظیمی را که نمیشود کوچک کرد. حادثه عاشورا عظیم است. تحولی که این حادثه در عالم ملائکه ایجاد کرده، بیشتر از تحولی است که در عالم دنیا ایجاد کرده. احیاء عاشورا غفلتآفرینی نیست، بصیرتافزایی است. عاشورا ما را برای ورود به درگیری عظیم بین حق و باطل و موضعگیری در برابر جبهه باطل آماده میکند. این مسئله، مسئله اساسی جبهه حق است.
حق و باطل در عالم با همدیگر درگیر هستند، امام حسین(علیه السلام) فقط کوره این درگیری را داغ کردند و ائمه(علیهم السلام) هم آن را داغ نگه داشتند. محرم، صلح کلی را که میخواهند حول محور تمدن مادی ایجاد کنند، به هم میزند و درگیری حقیقی بین اسلام و کفر را دوباره زنده میکند. اهل باطل هیچگاه از شعله این درگیری کم نمیکنند، دائما در کوره حرص و تعلق به دنیا میدمند، فقط میگویند شما تعلق به الله را خاموش کنید. عاشورا دائما تعلق به الله را شعلهور میکند. درگیری حق و باطل، تمامشدنی نیست. این جنگ تا زمان ظهور هست. وقتی حضرت تشریف آوردند و حق غلبه مطلق پیدا کرد، آن وقت این جنگ تمام می شود. این جنگها مقدمه آن صلح است. آن صلح بدون این درگیریها حاصل نمیشود. بین حق و باطل که مصالحه معنا ندارد، یک طرف باید تسلیم بشود.
بنابراین، درگیری بین حق و باطل، یک درگیری تاریخی است. در این درگیری، مهمترین فداکاریای که برای ایجاد بصیرت، برای ارتقاء وجدان، برای روشن شدن صف حق و باطل، و برای تجهیز حق بر علیه باطل اتفاق افتاده، عاشورا است. عظمت این خونی که ریخته شده برای هدایت همه عالم کافی است، فقط باید این خون را احیا کرد. البته خدا این خون را احیا می کند. این خون، ثارالله است. نگهبان این خون، خدا است ولی ما باید این حادثه را در قلب خودمان و در جامعه احیا کنیم.
خلاصه، بکاء بر سیدالشهدا(علیه السلام) آثار واقعی فراوانی دارد، چون خود عاشورا آثار واقعی دارد. بکاء بر سیدالشهدا(علیه السلام) ما را وارد متن عاشورا میکند. عاشورا واقعهای در متن عالم است که همچنان فیوضات فراوانی از آستانش نازل میشود. عاشورا که تمام نشده. عاشورا کل تاریخ را دو شقه کرده، حق و باطل را از هم جدا کرده. با عاشورای امام حسین(علیه السلام) حجاب از همه عوالم برداشته شده، حقیقت در عالم آشکار شده. بنابراین همیشه توجه به آن حادثه، مبدا برکات است.»
منبع:
استادسیدمحمّدمهدی میرباقری
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. پاسخ این است: عاشورا که تمام نشده! عاشورا کل تاریخ را دو شقه کرده.
👈واضح است که این اشکال، باطل است. بله! اگر عاشورا جنگ بین دو قبیله بر سر اغراض مادی بود، دورانش تمام شده بود و دیگر معنا نداشت احیائش کنیم. ولی حادثهای که تمام عوالم درگیرش هستند و خدا میثاقش را قبل از عالم دنیا گرفته و برکاتش تا قیامت هست، آیا یک حادثه قبیلهای است؟! خیر، اینگونه نیست. این جنگ، جنگی است که حقیقتاً عظمت دارد؛ چنین حادثه عظیمی را که نمیشود کوچک کرد. حادثه عاشورا عظیم است. تحولی که این حادثه در عالم ملائکه ایجاد کرده، بیشتر از تحولی است که در عالم دنیا ایجاد کرده. احیاء عاشورا غفلتآفرینی نیست، بصیرتافزایی است. عاشورا ما را برای ورود به درگیری عظیم بین حق و باطل و موضعگیری در برابر جبهه باطل آماده میکند. این مسئله، مسئله اساسی جبهه حق است.
حق و باطل در عالم با همدیگر درگیر هستند، امام حسین(علیه السلام) فقط کوره این درگیری را داغ کردند و ائمه(علیهم السلام) هم آن را داغ نگه داشتند. محرم، صلح کلی را که میخواهند حول محور تمدن مادی ایجاد کنند، به هم میزند و درگیری حقیقی بین اسلام و کفر را دوباره زنده میکند. اهل باطل هیچگاه از شعله این درگیری کم نمیکنند، دائما در کوره حرص و تعلق به دنیا میدمند، فقط میگویند شما تعلق به الله را خاموش کنید. عاشورا دائما تعلق به الله را شعلهور میکند. درگیری حق و باطل، تمامشدنی نیست. این جنگ تا زمان ظهور هست. وقتی حضرت تشریف آوردند و حق غلبه مطلق پیدا کرد، آن وقت این جنگ تمام می شود. این جنگها مقدمه آن صلح است. آن صلح بدون این درگیریها حاصل نمیشود. بین حق و باطل که مصالحه معنا ندارد، یک طرف باید تسلیم بشود.
تحولی که این حادثه در عالم ملائکه ایجاد کرده، بیشتر از تحولی است که در عالم دنیا ایجاد کرده. احیاء عاشورا غفلتآفرینی نیست، بصیرتافزایی است. عاشورا ما را برای ورود به درگیری عظیم بین حق و باطل و موضعگیری در برابر جبهه باطل آماده میکند. این مسئله، مسئله اساسی جبهه حق است.
بنابراین، درگیری بین حق و باطل، یک درگیری تاریخی است. در این درگیری، مهمترین فداکاریای که برای ایجاد بصیرت، برای ارتقاء وجدان، برای روشن شدن صف حق و باطل، و برای تجهیز حق بر علیه باطل اتفاق افتاده، عاشورا است. عظمت این خونی که ریخته شده برای هدایت همه عالم کافی است، فقط باید این خون را احیا کرد. البته خدا این خون را احیا می کند. این خون، ثارالله است. نگهبان این خون، خدا است ولی ما باید این حادثه را در قلب خودمان و در جامعه احیا کنیم.
خلاصه، بکاء بر سیدالشهدا(علیه السلام) آثار واقعی فراوانی دارد، چون خود عاشورا آثار واقعی دارد. بکاء بر سیدالشهدا(علیه السلام) ما را وارد متن عاشورا میکند. عاشورا واقعهای در متن عالم است که همچنان فیوضات فراوانی از آستانش نازل میشود. عاشورا که تمام نشده. عاشورا کل تاریخ را دو شقه کرده، حق و باطل را از هم جدا کرده. با عاشورای امام حسین(علیه السلام) حجاب از همه عوالم برداشته شده، حقیقت در عالم آشکار شده. بنابراین همیشه توجه به آن حادثه، مبدا برکات است.»
منبع:
استادسیدمحمّدمهدی میرباقری