تبیان، دستیار زندگی
نی بنده محمدابراهیم ورکیانی، متولد سال 1323 هستم.ورکیان یکی از روستاهای دامغان است . پدر و مادر بنده در روستای ورکیان زندگی می کردند. پدرم باغدار و کشاورز بود . بنده آخرین فرزنده خانواده هستم. چهار تا از دایی های مرحوم ابو...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت جچت الاسلام والمسلمین محمدابراهیم ورکیانی

بنده محمدابراهیم ورکیانی، متولد سال 1323 هستم.ورکیان یکی از روستاهای دامغان است . پدر و مادر بنده در روستای ورکیان زندگی می کردند. پدرم باغدار و کشاورز بود . بنده آخرین فرزنده خانواده هستم. چهار تا از دایی های مرحوم ابوی ما روحانی بودند و لذا خانواده ما تقریبا جمع متعددی روحانی در آن بوده و به همین جهت پدر من ـ خدا رحمتش کند ـ علاقمند بود که فرزندانش روحانی شوند. به خاطر اینکه شرایط و زمان قبل از انقلاب با روحانی شدن همراه نبود و واقعا کسانی که دستشان به دهانشان می رسید حاضر به طلبه شدن نبودند، ایشان با اصرار برادر بزرگترم را طلبه کرد ولی من خودم علاقمند بودم. در واقع پسر سوم ایشان هستم و دومین برادری هستم که روحانی شدم. من علاقمند بودم به طلبه شدن ولی در عین حال آن جو عمومی نمی گذاشت که ما تصمیم جدی بگیریم و اما بعد از گذراندن دوران ابتدایی وارد مدرسه دامغان شدیم و هر سالی دوـ سه ماه، درس می خواندیم و بقیه اش را نمی خواندیم، ولی استعدادمان بد نبود و هر بار که باز می گشتیم دیگر دوباره از آغاز شروع نمی کردیم بلکه از همان جا که قطع شده بود ادامه می دادیم. چیزی در حدود پنج الی شش سال به همین صورت گذشت.
دروس حوزوی را که عرض کردم، قبل از انقلاب، تقریبا از سال 42 مرحله جدی کارمان شروع شد و بعد که به مشهد رفتیم تا سال 50 در مشهد بودیم ـ چیزی در حدود 6 سال مشهد بودیم ـ و از آنجا هم آمدیم قم و در مؤسسه در راه حق شرکت کردیم که هشت سال طول کشید. مؤسسه زیر نظر استاد بزرگوار آیت الله مصباح بود و آیت الله مظاهری هم درس فقه می داد و هم اینکه جزوه های درس خارج را بررسی می کرد که مکرر در مکرر جزوه های ما را مورد تشیوق قرار دادند. به هر حال چیزی در حدود ده سال من درس آیت الله وحید رفتم. یکی ـ دو سال درس آیت الله بهجت رفتم. قبل از ورود به مؤسسه درس خارج عروه آیت الله فاضل را می رفتم و به هر صورت تمام دوره نسبتا طولانی تحصیلاتم را به حوزه گذرانده ام. البته در دوره هشت ساله موسسه در راه حق، دروس جدید هم تدریس می شد؛ مثلا آقای قائمی روانشناسی برایمان می گفت و آقای نمازی درس اقتصاد می گفت، آیت الله حائری شیرازی اقتصادنا می گفت، استاد مصباح فلسفه می گفت، دکتر احمد احمدی زبان برایمان درس می داد، ضمن اینکه اساتید دیگری هم در زمینه زبان داشتیم و لذا ما در واقع درس های دانشگاهی را به صورت آزاد در زمان نسبتا طولانی گذراندیم. در سال 60، آقای دکتر احمد احمدی ما را دعوت کرد برای تدریس در دانشگاه و لذا از سال 60 تا بحال در دانشگاه شهید بهشتی مشغول تدریس هستم، ضمن اینکه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد قم، موسسه امام خمینی( ره) و جاهای دیگر هم تدریس دارم.
دوره مقدمات را در دامغان خدمت مرحوم ایت الله خدایی بودم. بخشی از تحصیلات را یعنی منطق و حاشیه را هم خدمت مرحوم آیت الله نصیری بودم. از موقعی که وارد مشهد شدم، استاد ادبیات ما مرحوم ادیب نیشابوری بودند. لمعه را خدمت آیت الله صالحی خواندم و رسائل و مکاسب را در مدرسه آیت الله میلانی شرکت می کردیم که در آنجا آیت الله مهدوی دامغانی مدرس اصلی ما به حساب می آمدند ـ هم در مدرسه آیت الله میلانی تدریس داشت و هم مسجد گوهرشاد ـ و ما جلد اول کفایه را هم درس آیت الله مهدوی شرکت کردیم و باقیمانده کفایه را آمدیم قم که بخشی از آن را درس آیت الله سبحانی شرکت کردیم و بخشی را هم درس آیت الله فاضل و همین طور خارج عروه را در س آیت الله فاضل رفتم. بعد از آن در حقیقت یک مدت نسبتا طولانی از درس آیت الله وحید خراسانی بهره می بردم. در کنار درس آیت الله وحید به صورت تفریحی مختصری درس آیت الله تبریزی رفتیم. یکی ـ دو سال هم در خدمت آیت الله بهجت بودیم و بیشتر استفاده اخلاقی می کردیم، چون ایشان در مقدمه بحث درس اخلاق داشتند. البته بیشترین استفاده را ما در حوزه از آیت الله مصباح کردیم که من خودم را مدیون به ایشان می دانم و بعد از ایشان آیت الله مهدوی دامغانی در مشهد.