گیاهان به ما درس توحید میدهند
دانهای را در محیطی که از لحاظ حرارت و رطوبت مساعد باشد بکارید؛و آن را مورد دقت قـرار دهید؛ خواهید دید کـه پس از مـدت کمی متورم می گردد، و بعد از چند روز پوسته آن پاره شده جوانه بسیار ظریفی که به طرف زمین مایل است از آن خارج می شود این جوانه نازک «ریشه» یا نخستین اندام گیاه است،پس از پیدایش ریشه،جوانه دیگری کـه به عکس ریشه؛ به طرف بالا متوجه است از دانه می روید این میله ظریف«ساقه»یا دومین اندام گیاه است،دیری نمی گذرد که صفحات سبز و لطیف و زیبائی بر روی ساقه نمایان می شوند که هر یـک از آنـها «برگ» یا سومین اندام گیاه است،بر روی این گیاه پس از اینکه مدتی از زمین و هوا تغذیه و تنفس میکند و در پرتو نور آفتاب پرورش می یابد،یکی از زیباترین مظاهر طبیعت جلوهگر می شود و آن گل یا چهارمین بـخش گـیاه است که می تواند بعدا تبدیل به میوه و دانه گردد.کلیه گیاهان کامل این مراحل را میپیمایند و این چهار اندام یعنی ریشه و ساقه و برگ و گل را دارا می باشند.
کسی که در زندگی حساب را رعایت کند خدا به او روزی می دهد کسی که اسراف کند خداوند او را محروم می گرداند، امانت موجب ثروت و خیانت موجب فقر می گردد! «نـقل از جـلد 17 بحارالانوار»
نخستین اندام گیاه یعنی ریشه در مـقاله گـذشته شرح داده شد،اینک به تشریح اندام های دیگر مبادرت می شود:
ساقه یا دومین اندام گیاه
ساقه اندام هوائی گیاهان بوده و رنگ آن در هنگام جوانی سبز است ولی کمکم که مسن شد،طراوت و سـبزی خـود را از دسـت داده برنگ تیرهای و قهوهای در می آید؛و طـول آن در بـرخی از گـیاهان پست از چند میلیمتر و سانتیمتر تجاوز نمی کند و در درختان معمولی به چند متر می رسد ولی در عدهای از درختان کهن مثل«بلوط»«وبائوباب» (بائوباب درختی است که در مـنطقه حـاره می روید.) بیشتر از چهل متر اسـت.بـلندترین و عـظیم ترین نباتات جهان درختی است به نام«جرال شرمن»در کـالیفرنیا کـه طول آن در حدود نود متر و فضائی که بوسیله شاخه و برگ آن اشغال شده است تقریبا هزار و پانصد متر مکعب اسـت!بـطوری کـه دانشمندان گیاهشناس حدس می زنند این درخت کهن و غولپیکر بزرگترین مـوجودت زنده کنونی روی زمین است.
ساقه دارای اقسام متعددی است بعضی از آنها که ساقه راست نامیده میشود به سمت بالا مـی روید چـنانکه در اغـلب گیاهان مشاهده می کنیم و بعضی چون استحکام ندارند روی زمین کشیده شده مـی خزند و بـه همین مناسبت ساقه خزنده نامیده می شوند و قسمی دیگر برای اینکه بتواند به خوبی در هوا استوار بماند دور گیاهان دیـگر یـا اجـسام مجاور پیچیده بالا می رود و به همین جهت به آنها ساقه پیچیده گفته می شود.
جـهت پیـچش سـاقه همیشه در یک نوع گیاه ثابت و مشخص است مثلا لوبیا از راست به چپ و نیلوفر از چپ بـه راست دور مـی زند،و بـالاخره قسمی از آنها نه آنقدر استحکام دارد که در هوا استوار بماند و نه روی زمین می خزد و نـه بـه اجسام مجاور میپیچد بلکه رشتههائی پیچ مانند و نازک از آن خارج گشته به دور اجسام پیرامون خود مـی پیچند و بـاعث بـالا بردن ساقه در هوا می گردند،باین قسم از ساقهها ساقه بالا رونده می گویند.
یکی از شگفتی های ساقه آن اسـت کـه علیرغم امتداد جاذبه زمین؛ رو به بالا نمو می کند حتی اگر گیاه را معکوس کنند،سـاقه مـنحنی کـوچکی سیر نموده به سوی بالا متوجه می شود.
ساقه درخت در طی تکامل خود انشعاباتی حاصل می کند؛و ایـن شـعبهها شاخه نامیده می شود.
برگ یا سومین اندام گیاه
صفحه برگ در هر نـوع گـیاه بـه شکل مخصوصی جلوهگری می کند ممکن است خنجری شکل باشد مانند برگ زنبق و یا به صورت پنجه در آیـد مـثل بـرگ«مو»و بالاخره در اکثر گیاهان بیضی شکل میباشد.اگر لبه برگ دندانه نداشته باشد آن برگ برگ صاف نامیده می شود؛ و چنانچه دارای دندانه بـاشد، بـرگ دندانهای نامیده می شود.
چنانکه در صفحه برگ دقت کنیم، رشتههائی در آن می بینیم که در سـطح زیـر برگ برجسته و نمایان است هر یک از ایـن رشـتهها «رگـبرگ» نامیده می شوند؛در وسط صفحه برگ رگبرگ اصـلی قـرار داشته و انشعابات زیادی از آن سرچشمه می گیرد.
رگبرگ ها دارای اشکال گوناگونی هستند و بطور کلی انشعاباتی هـستند از لوله های چوبی(هدایت کننده شیره خـام)و لوله های آبکش(هـدایت کـننده شـیره پرورده)که در سراسر صفحه برگ امـتداد یـافتهاند و در انجام وظایف برگ ها چنانکه خواهیم گفت نقش مهمی را ایفا میکنند.
کارهای بـرگ ها
در بـرگ سه عمل انجام می گیرد:1-تعرق
چـنانکه در شماره سابق گفته شـد:لوله هائی در سراسر پیکر گیاهان برای رسـانیدن شـیره خام که از ریشه گرفته می شود،گسترش یافته است و از طرفی چون غالبا شیره خـام مـشتمل بر آبی است که از انـدازه لازم زیـادتر است و باید دفـع شـود تا به مقدار لازم باقی بـماند لذا یـکی از کارهای مهم برگ ها «تعرق» است که بوسیله آن، آب زیادی شیره خام را به صورت بخار آب از دست مـی دهند؛و دانـشمندان فیزیولوژی گیاهی از راه آزمایش های متعدد به این مـوضوع پی بـردهاند.
برگها ایـن عـمل را بـوسیله روزنههائی که دارند انـجام می دهند و برای پی بردن بروزنه های برگ ها کافی است که بدانیم:یک برگ درخت سیب متجاوز از چـهار صـد هزار روزنه دارد و شدت تعرق با تـعداد روزنـهها و ضـخامت بـرگ مـربوط است یعنی هـر قـدر تعداد روزنهها زیادتر و ضخامت برگ کمتر باشد،تعرق شدیدتر است.در برگ هائی که از کرک پوشیده است مانند بـرگ«زیـتون»و«سـنجد»شدت تعرق کمتر انجام میگیرد و لذا برگ های گـیاهانی کـه در کـوهستان و بـیابان کـم آب مـی رویند معمولا ضخیم و پوشیده از کرکها است تا از تبخیر زیاد جلوگیری شود و آب در درون گیاه برای رفع احتیاج بماند ولی درختانی که در مناطق پرآب می رویند دارای برگ های پهن و نازک هستند تا تبخیر آب از آنـها به آسانی انجام بگیرد.
عمل تعرق در روز و در شب بسیار ناچیز است.خشکی هوا و وزیدن نسیم و گرما و روشنائی بر شدت تبخیر می افزاید.
به وسیله آزمایش ثابت شده که یک هکتار مزرعه«کلم»در مدت 12 سـاعت روز 20 هـزار لیتر بخار آب بیرون میفرستد و یک درخت«بلوط»با هفتاد هزار برگ در 5 ماه سال 111 هزار لیتر آب بصورت بخار دفع میکند،روی همین اصل است که هوای جنگل ها و باغات در تابستان مـرطوب و مـفرح است.
2-تنفس
یکی از بارزترین خواص موجودات زنده تنفس است که بوسیله آن اکسیژن هوا را جذب کرده گاز کربونیک را که یک ماده سمی است دفـع مـینمایند و تمام گیاهان و جانوران اعم از پسـت و عـالی در این خاصیت مشترک می باشند حتی گیاهانی که در آب زندگی میکنند از «اکسیژن»محلول در آب استفاده می کنند.
شدت تبادلات تنفسی برحسب سن و حالت فیزیولوژیکی گیاه که بعوامل درونـی مـوسومند و همچنین متناسب با شـرایط مـحیط که به عوامل برونی معروفند تغییر می یابد!در اینجا به مناسبت؛به مهمترین عوامل درونی و برونی اشاره می کنیم:
مـطالعه صـفحه آسـمان و توجهی بقیه نیلگونی که بر فراز ما برافراشته شده اسـت با هزاران ستارهای که شب ها چشمک می زنند،با همین چشم غیر مسلح که هر یک نقطه لرزانی از نـور دیـده مـی شوند دل انسان را به فرازنده آن متوجه میکند و عقل وی را به خضوع وا می دارد ولی هنگامی کـه فـهمید هر نقطهای از این نقطههای نورانی که در این فضای پهناور شناور است جهانی است و هزارها و میلیونها مـرتبه از ایـن بـزرگتر است و بیشتر به عظمت و قدرت خداوند پی می برد.
و همچنین مطالعه هر قسمتی از مـوجودات ایـن جهان هـرچند این مطالعه سطحی هم باشد؛ انسان را به آفریدگار عالم متوجه می سازد اما پیشرفت علم ایـن راه را هـموارتر و پیـمودن آن را آسانتر مینماید.مهمترین عوامل درونی
الف-سن گیاه: در دوران زندگی رستنیها؛شدت تنفس یک نواخت نبود بلکه در دو نوبت به حداکثر می رسد:در گـیاهان یـک ساله حداکثر تنفس یکی در آغاز روئیدن دانه و دیگری به هنگام شکفتن گلها می باشد،و در گیاهان چندساله نیز این شدت در دو دوره از سال است یکی موقع شکفتن جوانهها و دومی در آغاز بازشدن گلها زیرا به هنگام روئیدن دانـه و شـکفتن جوانه و گـل؛ فعالیت حیاتی به شدت انجام گرفته گیاه به اکسیژن بیشتری نیازمند است.ب-انواع گیاه: شدت دم زدن در انواع گیاهان متفاوت اسـت به طوری که در اغلب گیاهانی که برگ های یک ساله دارند بیشتر از گیاهانی اسـت کـه بـرگشان همیشگی است مثلا در درخت شمشاد و کاج که خزان ندارند تنفس کمتر از گیاهان معمولی است.
ج-نازکی برگ و تـعداد روزنـهها: برگ های جوان بهنگام بهار چون پوست نازک دارند؛ شدت تنفس آنها به مراتب بـیشتر از پائیـز اسـت که ضخیم گردیدهاند،همچنین هر قدر شماره روزنهها در برگ بیشتر باشد،عمل تنفس بیشتر انـجام میگیرد.
مهمترین عوامل برونی
گرما و مرطوب بودن هوا موجب شدت تنفس می گردد ولی شـدت نور به طور کلی بـا شـدت تنفس نسبت معکوس دارد یعنی هرچه نور شدیدتر باشد تنفس کمتر است و لذا شب ها تنفس گیاهان شدیدتر است.3-کربنگیری
سومین عمل برگ کربنگیری است یعنی گیاهان سبز در برابر روشنائی،گاز کربونیک محیط خـود را(گاز کربونیک،گاز سمی است که از تنفس جانوران پدید آمده است و سمیت آن به واسطه کربنی است که دارد)جذب نموده آن را بکربن و اکسیژن تجزیه می نمایند و اکسیژن را در هوا رها ساخته کربن را به کمک انرژی نـورانی جـزء وجود خود میسازند و هر قدر در محیط ماده سمی گاز کربونیک افزایش یابد،عمل کربن گیری خود را تشدید میکنند.
شدت عمل کربن گیری بتعداد روزنههای برگ گیاه و گرمی هوا بستگی دارد مخصوصا به نور بـستگی کـامل دارد به طوری که با نور زیاد شدت می یابد و در نور کم از شدت آن کاسته می شود و در تاریکی متوقف می گردد فرق بین کربنگیری و دمزدن را باید دانست که دمزدن در گیاهان مانند جانوران دائمی است یـعنی در روز و شـب جانوران و گیاهان تنفس میکنند؛اکسیژن گرفته گاز کربونیک پس می دهند هنگام روز در گیاهان اثر دم زدن چندان محسوس نیست زیرا چنانکه گفته شد در روشنائی عمل کربنگیری را انجام میدهند که عکس تنفس اسـت.
هـر ورقـش دفتریست معرفت کردگار.
جهان آفـرینش کـتابی اسـت مفتوح که به هر لغتی خوانده می شود و به هر زبانی سخن می گوید، کوخ نشین و کاخ نشین وحشی و متمدن، عالم و جاهل، همه انسان ها این کتاب را مـطالعه مـیکنند و بـه اندازه استعداد و ادراک خود از آن چیزی میفهمند،ولی هر اندازه کـه مـعرفت آنان به رموز و دقایق این کتاب بیشتر باشد به همان نسبت معرفت آنها به آفریدگار جهان بیشتر و کامل تر خواهد بود.
مثلا مـطالعه صـفحه آسـمان و توجهی بقیه نیلگونی که بر فراز ما برافراشته شده اسـت با هزاران ستارهای که شب ها چشمک می زنند،با همین چشم غیر مسلح که هر یک نقطه لرزانی از نـور دیـده مـی شوند دل انسان را به فرازنده آن متوجه میکند و عقل وی را به خضوع وا می دارد ولی هنگامی کـه فـهمید هر نقطهای از این نقطههای نورانی که در این فضای پهناور شناور است جهانی است و هزارها و میلیونها مـرتبه از ایـن بـزرگتر است و بیشتر به عظمت و قدرت خداوند پی می برد.
و همچنین مطالعه هر قسمتی از مـوجودات ایـن جهان هـرچند این مطالعه سطحی هم باشد؛ انسان را به آفریدگار عالم متوجه می سازد اما پیشرفت علم ایـن راه را هـموارتر و پیـمودن آن را آسانتر مینماید.
روزی که شاعر بزرگ ایران شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی به دامن صـحرا بـرای تماشای بهار قدم بر می داشت می گفت:
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند نه همه مـستمعان فـهم کـنند این اسرار که تواند که دهد میوه رنگین از چوب یا که داند که بـرآرد گـل صدبرگ از خار
یا می گفت:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست مـعرفت کـردگار
در آن روز یعنی تقریبا هفتصد سال پیش؛علم گیاهشناسی آنقدر پیشرفت نکرده بود،گیاهها بطور منظم طـبقهبندی نـشده بود و به اسرار ساختمان گیاه ها و رویش و تولید مثل و اعمال اعضا و اندام گیاه پی نبرده بـودند ولی در عین حال از همین کتاب خلقت طبق میزان ادراک و استعداد خود می فهمیدند،که جهانرا صانعی است تـوانا کـه از چـوب میوه رنگین پدید می آورد و از خار گل صدبرگ می رویاند و هر ورقی از برگ سـبز دفـتری از معرفت ذات مقدس وی می باشد.
همینطور روزی که سخن سرای عربزبان،ابو نواس میگفت:
تأمل فی نبات الارض فانظر الی آثـار مـا صنع الملیک علی قضب الزبرجد الشاهدات بان الله لیس له شریک
یعنی:«در گیاهان روی زمـین دقـت کن تا آثار صنع خدا را بینی،بـر روی شـاخههای سـبز درختان دلایل توحید آشکار است».
آن روز افـراد هـوشمند با یک نظر منصفانه می فهمیدند که هر دانه و هستهای که سر از خاک بـیرون مـی آورد با زبان فصیح از قدرت آفـریدگار سـخن می گوید.
امـا امـروز در اثـر پیشرفت علم گیاهشناسی و پیدایش دانشمندانی کـه عـمر گرانبهای خود را در یک قسمتی از قسمتهای مختلف این علم به سر بردهاند،از این راه بـهتر مـی توانیم به قدرت و حکمت خدا پی ببریم.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:(توحید مفضل) «فکر کن که خداوند در هـر بـرگی رشـتههائی مانند رگ های بدن از هر طرف کشیده و فـواید و مـصالحی در آنـها قـرار داده اسـت،اگـر انسان بخواهد یکی از این برگها را بسازد در صورتی که وسایل و اسباب کار هم داشته باشد با تحمل زحمت ها و صرف وقت زیاد از عهده ساختن یک برگ برنمی آید،ولی خداوند حکیم در انـدک وقتی در فصل بهار آنقدر گل و برگ و درخت و سبزه و شکوفه پدید می آورد که وصف ندارد»
امروز بـر ما لازم است که دیـگر بـه عالم گیاهان با نظر سطحی نـگاه نـکنیم اقلا برای اینکه صفحهای از این کتاب خوانده باشیم در عوامل منظمی که در وجود یـک بـرگ بکار رفته است دقت کـنیم تـا بـا آثار قدرت خـداوند بـیشتر آشنا گردیم.
راستی روئیـدن گـیاه ها از زمین شگفت است و تنوع آنها که بر اساس حکمت استوار است شگفتتر و مطالعه ریـزه کاری هائی کـه در یک برگ به کار رفته است کـافی اسـت که دل انـسان را از مـعرفت نـشاط بخشد و در برابر صنع دقـیق الهی خاضع سازد.
چمن سبز جهان را چمن آرائی هست
پیشوایان معظم دین مقدس اسلام همیشه سـعی و اصـرار داشتند که بشر را بر رموز و دقـایق خـلقت آشـنا کـنند تـا از این رهگذر مـعرفت خـدا را که مهمترین سرمایه بشر است در افراد تکمیل کنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:(توحید مفضل) «فکر کن که خداوند در هـر بـرگی رشـتههائی مانند رگ های بدن از هر طرف کشیده و فـواید و مـصالحی در آنـها قـرار داده اسـت،اگـر انسان بخواهد یکی از این برگها را بسازد در صورتی که وسایل و اسباب کار هم داشته باشد با تحمل زحمت ها و صرف وقت زیاد از عهده ساختن یک برگ برنمی آید،ولی خداوند حکیم در انـدک وقتی در فصل بهار آنقدر گل و برگ و درخت و سبزه و شکوفه پدید می آورد که وصف ندارد»
راستی هر صاحبدلی که در فصل بهار بدامن صحرا و دشتها نگاه کند و به صحن بوستان ها قدم بگذارد بـا لحـن اعجابآمیزی می گوید:چمن سبز جهان را چمن آرائی هست.
درسی از مکتب امیرمؤمنان (علیه السلام) علی علیه السلام می فرماید: نماز برای افراد پرهیزکار وسیله تقرب به خداست، برای هر چیزی زکوتی است و زکوة بدن روزه گـرفتن اسـت،و بهترین عمل شخص آن است که منتظر فرج الهی باشد؛ مال های خود را به وسیله دادن زکوة بیمه کنید،هر شخصی که اقتصاد و اعتدال را در زندگی رعایت کـند فـقیر نمی شود؛ حساب در کار نصف زنـدگی اسـت.
کسی که در زندگی حساب را رعایت کند خدا به او روزی می دهد کسی که اسراف کند خداوند او را محروم می گرداند، امانت موجب ثروت و خیانت موجب فقر می گردد! «نـقل از جـلد 17 بحارالانوار»
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » اسفند 1340، سال چهارم - شماره 1