تبیان، دستیار زندگی

سکانس‌هایی از مردی و نامردی در کربلا

وقتی قرار شد پاراگرافی در خصوص مردها و نامردهای کربلا به رشته تحریر در آورم نا خودآگاه به یاد این سخن تاریخی شهید چمران افتادم که می گفت: «وقتی شیپور جنگ نواخته شود فرق بین مرد و نامرد، تشخیص داده می شود»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 علی بیرانوند- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

کربلا، محرم، واقعه عاشورا، امام حسین


واقعه تلخ عاشورا در خود سکانس های مختلف و درس آموزی را به یادگار  دارد، افرادی که نقش آفرین این ماجرای تاریخی شده اند نیز افرادی هستند با ویژگی ها و اوصاف متفاوت، در واقع در ماجرای کربلا و سکانس های پیچیده آن، صف کشی بین دو دسته شخصیت، و یا به عبارتی دو گروه با ویژگی های بسیار متضاد و مختلف قابل مشاهده است، یک سمت این ماجرا افرادی در اوج انسانیت و مردانگی و جوانمردی و طرف دیگر افرادی که هیچ سنخیتی با این واژگان ندارند.

فاصله ی بین مردی و نامردی

وقتی قرار شد پاراگرافی در خصوص مردها و نامردهای کربلا به رشته تحریر در آورم ناخودآگاه به یاد این سخن تاریخی شهید چمران افتادم که می گفت: «وقتی شیپور جنگ نواخته شود فرق بین مرد و نامرد، تشخیص داده می شود» در ماجرای عبرت آموز سال 61 هجری اتفاقی رخ داد که سرمشق و درس آموز جهانیان شد، چرا که در روز موعود بسیاری از دوستی ها به دشمنی تبدیل شد، شجاعت ها رنگ باخته و جای خود را به بزدلی و نیرنگ داد، به راستی علت این همه بزدلی و نامردی را می توان در یک مثلث شوم مشاهده کرد.

مثلث شوم: زر، زور، تزویر

1- اهرم و قدرت زر:
برای محک و تشخیص میزان مردی و یا نامردی برخی افراد، مقدار کمی مال دنیا و اسکناس کاغذی کفایت می کند، چرا که با اندکی تطمیع هر آنچه به آن اعتقاد داشتند را به فراموشی می سپارند، در سال 61 هجری بسیاری از کسانی که در صف نامردها ثبت نام کرده بودند، تنها برای مقدار کمی از مال و دارایی دنیا به مصاف با خورشید هدایت آمده بودند، آنچه مسلم است، قیمت نامردهای دنیا بسیار ناچیز است؛ چرا که با اندک دارایی دنیا، خود را می فروشند. برای نمونه یکی از نامردهای سال 61 هجری«مروان بن حکم» است چرا که او همان کسی است که به امام حسین(علیه السلام) سفارش می کند برای حفظ دنیای خود با یزید بیعت کند، منابع تاریخی جواب زیبا و ماندگاری از امام حسین(علیه السلام) به مروان را این چنین ثبت کرده اند:

در سال 61 هجری بسیاری از کسانی که در صف نامردها ثبت نام کرده بودند، تنها برای مقدار کمی از مال و دارایی دنیا به مصاف با خورشید هدایت آمده بودند، آنچه مسلم است، قیمت نامردهای دنیا بسیار ناچیز است؛ چرا که با اندک دارایی دنیا خود را می فروشند.


حضرت با ناراحتی فرمود: «اِنَاّ لِلَّهِ وَاِنَّا اِلَیهِ راجِعُون» و ادامه داد: «عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّه بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَک یا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَه یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ؛ فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان آیا مرا به بیعت یزید فرمان می‌دهی، در حالی که او مرد فاسقی است!»[1]

2- اهرم قدرت و زور:

برای محک افراد نامرد کافی است که قدری آنان را بترسانی از ترس جان خود هر آنچه به آن عشق می ورزیدند را فراموش می کنند، تأثیر گذاری این عنصر در تشخیص نامردها به خوبی در سال 61 هجری نمایان است، بخصوص زمانی که یک جمعیت پا به کار 12هزار نفری یا بیشتر[ کوفه] با آمدن عبید الله بن زیاد، رنگ نامردیشان نمایان می شود.[2] و حسین زهرا(سلام الله علیها) را تنها و بی کس در بیابان وحشتناک کربلا تنها می گذارند، ای کاش تنها گذاشته بودند، بعضی حتی از ترس جان خود به جنگ با حسین(علیه السلام) رضایت دادند و عبیدالله را یاری کردند. این دسته افراد را باید این چنین توبیخ کرد: «وَ لَا نَفْساً خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خَلَقَهَا؛[3] جانتان را برای کسی آن را آفریده بود، به خطر نینداختید.»

3- اهرم تزویر:

 بعضی افراد اصلاً ذات آنها با نامردی و دورویی و تزویر عجین شده است، این دسته افراد از ابتدا سرو کاری با مردی و جوانمردی نداشته اند، کسانی که در روز عاشورا به یتیمان و اسیران کربلا رحم نکرده و خیمه های، سردار بی سر کربلا را به آتش کشیدند، غیرت خدا در روز عاشورا به جوش می آید وقتی نامردیهای ظهر عاشورا را می بیند. و لذا منابع تاریخی نقل می کنند: «فَصَاحَ الْحُسَیْنُ ع وَیْحَكُمْ یَا شِیعَةَ الشَّیْطَانِ إِنْ لَمْ یَكُنْ لَكُمْ دِینٌ وَ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً وَ ارْجِعُوا إِلَى أَنْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ أَعْرَاباً كَمَا تَزْعُمُونَ أَنَا الَّذِی أُقَاتِلُكُم فَكُفُّوا سُفَهَاءَكُمْ وَ جُهَّالَكُم‏؛[4] حضرت فریاد زد بر آنها و فرمود كه: و یحكم أى گروه شیطان اگر دین ندارید و از قیامت نمی ‌هراسید، در دنیای ‌تان آزاده باشید و اگر فکر می‌کنید عرب هستید به اصل و نسب خودتان برگردید و ... تا من زنده هستم به خیمه‌ ها حمله نکنید.»

امام حسین علیه السلام با ناراحتی فرمود: «اِنَاّ لِلَّهِ وَاِنَّا اِلَیهِ راجِعُون» و ادامه داد: «عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّه بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَک یا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَه یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ؛ فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان آیا مرا به بیعت یزید فرمان می‌دهی، در حالی که او مرد فاسقی است!»


سردار مردها و جوانمردهای جهان

قمر بنی هاشم آینه و اسوه تمام نمای جوانمردی: آینه و اسوه جوانمردی را باید در قامت حیدری قمر بنی هاشم دید، چرا که او یکه تاز حمایت از ولی و علمدار کربلا بود. او در عصر تاسوعا جوانمردی و غیرت حیدری خود را به رخ جهانیان کشید، نقل شده است عصر تاسوعا  شمر، امان ‌نامه ‌ای برای فرزندان ام‌ البنین از جمله عباس، فرستاد و آنان را خواهرزاده ‌های خود خطاب کرد.[5] اما عباس به او اعتنایی نکرد، تا اینکه امام حسین (علیه السلام) از او خواست که پاسخ شمر را بدهد. عباس گفت: دست‌ هایت بریده باد و لعنت [خدا] بر امان ‌نامه‌ ای که آورده ‌ای.‌ ای دشمن خدا! آیا از ما می ‌خواهی که برادر و آقایمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و از لعنت‌شدگان و فرزندان لعنت‌شدگان اطاعت کنیم؟ آیا به ما امان می‌دهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست؟[6]

سخن آخر:

در جهان معاصر ما نیز باید توجه داشته باشیم که در تارهای مرگ بار مثلث شوم گرفتار نشویم، اهرم زر و زور و تزویر در علمدارانی همچون عباس کارساز نبوده، جوانان مؤمن و انقلابی در عصر کنونی نیز باید خود را با اسوه های جوانمردی هماهنگ و تطبیق سازنند تا اینکه در جهان مدرن مقهور تزویر و زور ابرقدرت های جهان نباشیم،  و در این عصر باید خود را سرباز فرهنگ و نهضت حسینی بدانیم،  بخصوص در جنگ سنگین و نرمی که هم اکنون در وسط معرکه ی آن گرفتار شده ایم.
 
پی نوشت:

[1]. اللهوف على قتلى الطفوف(ترجمه فهرى، ص24

[2]. طبری، تاریخ، ج۵، ص ۳۴۸

[3]. تحف العقول، النص، ص: 238

[4]. كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص50

[5]. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۸۳

[6]. ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۴

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.