حسین علیهالسلام، تفسیرگر عملی مفهوم "رضایت" در قرآنکریم
اما ببینیم که رضایت به معنای چیست؟
در تفسیر المیزان میخوانیم که وقتی مى گویند: فلانى به فلان امر راضى شد یعنى موافقت كرد و از آن امتناع نورزید... رضایت بنده از خداى تعالى به همین محقق مى شود كه هر امرى را كه خدا از او خواسته كراهت نداشته باشد، و هر چیزى را كه نهى كرده و از بنده اش نخواسته، دوست نداشته باشد.به عبارت دیگر به قضاى الهى و كارهاى تكوینى و عالمى او راضى، و همچنین به حكم او و آنچه را كه تشریعا از وى خواسته تن در دهد، كه همان معنى واقعى اسلام و تسلیم شدن به خداى سبحان است.(1)
رضایت از خدا به معنای درجا زدن و دعا نکردن نیست
قرآن به ما میآموزد که چشم به داشتههای دیگران ندوزیم؛ اما در عین حال میآموزد که از خدا درخواست کنیم که از فضل خودش به ما هم بدهد. بنابراین رضایت به خدا به معنای درخواست نداشتن از خدا نیست.در سوره نساء میخوانیم:و نعمت ها و مال و ثروتى كه خدا به سبب آن برخى از شما را بر برخى برترى داده آرزو مكنید ... از فضل خدا بخواهید، یقیناً خدا همواره به همه چیز داناست. (2)
قرآن به ما میآموزد که چشم به داشتههای دیگران ندوزیم؛ اما در عین حال میآموزد که از خدا درخواست کنیم که از فضل خودش به ما هم بدهد. بنابراین رضایت به خدا به معنای درخواست نداشتن از خدا نیست.
در سوره نساء میخوانیم:و نعمت ها و مال و ثروتى كه خدا به سبب آن برخى از شما را بر برخى برترى داده آرزو مكنید ... از فضل خدا بخواهید، یقیناً خدا همواره به همه چیز داناست.
رضایت خدا و بنده، راهی یکطرفه یا دوطرفه؟
در آن رضایتی که موردپسند خداست، بنده نباید رضایت خود را نادیده بگیرد و کورکورانه و بدون درک لذت و بدون حس رضایت، صرفاً به دنبال رضایت خدا باشد؛ چه اینکه انسان های فراوانی که خدا در قرآن به عنوان الگو برای ما معرفی کردهاست همگی رضایتشان از خدا دوطرفه بوده است یعنی هم خدا از آنان راضی است و هم آنان از خدا راضی هستند.هرکس احساس کند که شبانه روزش به جلب رضایت خدا میگذرد اما خودش قلبا به رضایت نمیرسد باید در روش دینداری خود تجدیدنظر کند زیرا حتماً اشکالی در میان است.
در سوره فجر درباره برخی از مردم می خوانیم که "راضیة مرضیة"(3) هستند همچنین در آیات مختلف قرآن این عده از مردم ستوده شدهاند که هم از خدا راضیاند و هم خدا از آنان راضی است: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ (4)
در راه جستجوی رضایت الهی
خدا دوست دارد ما به دنبال رضایت او باشیم و آنقدر جستجو کنیم تا بفهمیم که خدا از چه فکر و چه حرف و چه کار ما راضی میشود تا آن را انجام دهیم. خدا این مطلب را با عنوان "ابتغاء"(یعنی خواستن) و "اتباع"(یعنی پیجستن) ستوده است:فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ (آل عمران، آیه 174)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (بقره، 207)
این پیگیری ها یک روحیه دائمی در مومنان است که وجود این روحیه در ما برای خدا پراهمیت است و این روحیهای دائمی است که در آیاتی از قرآن با فعل مضارع به کار رفته است که به معنای دوام و استمرار این پیگیری است، مانند آیه بیست و نهم از سوره فتح که درباره صفات مسلمانان است و در آن با فعل مضارع آمده است که: یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً (5)
از اینجا میفهمیم که: رضایت الهی تک مرحله ای نیست و یک کل به هم پیوسته است که همراه با زندگی انسان ، ادامه پیدا میکند؛ جستجو کردنی و یافتنی است؛ پویا و نو است؛ هر لحظه باید به فکر بیفتیم و راه رضایت خدا را در شرایط و موقعیت فعلی خودمان کشف کنیم
رضایت، رضایت - مراقبت، مراقبت
گاهی راهی را انتخاب میکنیم که یقیناً طبق دستور خدا و طبق رضایت اوست اما بر اثر مراعات نکردن، در میانه راه از رضایت جویی منحرف میشویم. این قضیه آن قدر مهم است که گاهی ممکن است اعمال عبادی سخت و طاقتفرسا انجام میدهیم، اما در مسیر اصلی رضایت جویی خدا قرار نداشته باشیم.رهبانیت در عالم مسیحیت از این قبیل است. قرآن میفرماید که رهبانیت یک روش ابداعی مسیحیان بود و از دیدگاه خدا تنها رهبانیتی قرار داده شده بود که پی جویی رضایت خدا را بکند، اما آنها آنطور که شایسته بود حق رهبانیت را ادا نکردند. به عبارت دیگر بسیاری از راهبان عالم مسیحیت از مسیر اصلی سختی هایی که میکشند فاصله دارند. (6)
آیات انتهایی سوره فجر در وجود امام حسین علیه السلام به شکل عملی نمایان شد و نفس آن حضرت نمونه روشنی از رضایت دوطرفه میان بنده و خدا – به عبارت دیگر - "راضیه" و "مرضیه" بود. همچنین جستجو و اشتیاق دائمی آن حضرت برای کسب رضایت خدا و دعا برای تقرب بیشتر و بیشتر به سوی خدا و نیز مراقبت ایشان برای باقی ماندن در مسیر رضایت الهی، از آن حضرت الگویی عینی و بشری برای ممکن بودن کسب رضایت الهی ساخته است؛ با همه این توضیحات روشن می شود که چگونه آیات انتهایی سوره فجر را به ایشان پیوند خورده است: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی
برخی اوقات دلسوزی هایی نابجا برای ما رخ می دهد که باعث می شود از راه رضایت خدا فاصله بگیریم. از این رو هر کس ابتدای تصمیماتشان را بر مبنای جلب رضایت الهی می گیرد، باید مراقبت کند که در میانه راه، احساسات نرم یا خشن او باعث خروجش از رضایت الهی نشود. در آیه اول سوره ممتحنه نمونه ای از تذکر برای مراقبت از احساسات را میخوانیم:
اى اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستى مى كنید، در حالى كه آنان به طور یقین به آنچه از حق براى شما آمده كافرند، و پیامبر و شما را به خاطر ایمانتان به خدا كه پروردگار شماست (از وطن) بیرون مى كنند، (پس آنان را دوستان خود مگیرید) اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودیم بیرون آمده اید (چرا) مخفیانه به آنان پیام مى دهید كه دوستشان دارید؟ در حالى كه من به آنچه پنهان مى داشتید و آنچه آشكار كردید داناترم، و هر كس از شما با دشمنان من رابطه دوستى برقرار كند، مسلماً از راه راست منحرف شده است.(7)
اباعبدالله حسین علیه السلام؛ مثال انسانی برای ممکن بودن رضایت کامل
آیات انتهایی سوره فجر در وجود امام حسین علیه السلام به شکل عملی نمایان شد و نفس آن حضرت نمونه روشنی از رضایت دوطرفه میان بنده و خدا – به عبارت دیگر - "راضیه" و "مرضیه" بود. همچنین جستجو و اشتیاق دائمی آن حضرت برای کسب رضایت خدا و دعا برای تقرب بیشتر و بیشتر به سوی خدا و نیز مراقبت ایشان برای باقی ماندن در مسیر رضایت الهی، از آن حضرت الگویی عینی و بشری برای ممکن بودن کسب رضایت الهی ساخته است؛ با همه این توضیحات روشن می شود که چگونه آیات انتهایی سوره فجر را به ایشان پیوند خورده است: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتیپی نوشت ها:
1. ترجمه تفسیر المیزان، ج9، ص509 با کمی تصرف
2. وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلیماً (نساء، 32)
3. یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً (فجر، 27و28)
4. مائده، آیه 119؛ توبه، آیه 100؛ مجادله، آیه 22؛ بینه، آیه 8
5. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً (فتح، آیه29)
6. سپس به دنبال آنان پیامبران خود را پى در پى آوردیم و پس از آنان عیسى پسر مریم را (به رسالت) فرستادیم و به او انجیل عطا كردیم و در قلب كسانى كه از او پیروى مىكردند رأفت و رحمت قرار دادیم، و رهبانیتى كه از نزد خود ساخته بودند ما بر آنان مقرّر نكرده بودیم، ولى (خود آنان آن را) جز براى طلب خشنودى خدا (بر خود واجب نكرده بودند)، اما آنگونه كه باید حدود همان خودساخته را رعایت نكردند پس پاداش كسانى از آنان را كه ایمان آوردهاند، عطا كردیم و بسیارى از آنان نافرمانند: ثُمَّ قَفَّیْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّیْنا بِعیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ آتَیْناهُ الْإِنْجیلَ وَ جَعَلْنا فی قُلُوبِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا الَّذینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ (حدید، آیه 27)
7. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی سَبیلی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (ممتحنه، آیه 1)