سبک زندگی سلبریتیها
سلبریتیها با نشانههایی که از خود بر گوشه و کنار زندگی ما بر جای میگذارند، به راحتی میتوانند تودههای عظیمی از مردم را با خود همراه کنند. آنها همه جا هستند و بیارزشترین اطلاعات زندگیشان را در قالب اخباری مهم به خورد طرفدارانشان میدهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/07/04
"سلبریتی" واژه ای است که معمولا برای افراد معروف به کار می رود، افرادی که طرفداران زیادی دارند. این افراد می توانند خواننده، بازیگر، فوتبالیست، ورزشکار، مجری تلویزیون و یا هر فردی باشد که عمدا از خود ردپای پر رنگی در جامعه به جای می گذارد.
شاید بسیاری از افراد دوست داشته باشند روزی سلبریتی شوند اما از آنجایی که هر حرفه ای سختی های خاص خودش را دارد، سلبریتی بودن هم همینطور است. چرا که دائم در کانون توجه هستند و کوچکترین حرکاتشان ممکن است حواشی زیادی برایشان به وجود آورد. ر جامعه معاصر سلبریتی بودن لزوما به این معنی نیست که یک فرد در مقایسه با میانگین افراد آن جامعه از استعداد و مهارت بیشتری برخوردار است، بلکه صرفا به این معنی است که یک نفر بهتر از دیگران توانسته کالایی یا آنچه را که مردم می خواهند، به خوردشان دهد.
فرقی ندارد این کالا، زیبایی از سبک بازیگران باشد یا فعالیت های بشردوستانه وسفیر صلح شدن آن ها، مهم این است که مردم با دیدن آن بتوانند رویایی از آن چه را که ندارند، درسر بپرورانند. به همین خاطر است که با بررسی سلبریتی های هر جامعه می توان به فرهنگ توده ای و شکاف های اصلی آن جامعه در یک دوره مشخص پی برد. چرا که علاقه به آدم های مشهور، انعکاسی از ارزش های جمعی و نمایش رابطه پیچیده میان انتظارات اجتماعی و واقعیت های اجتماعی- اقتصادی است.
احتیاجی به گفتن ندارد که بعد از این کمپین وضعیت کودکان کار بهتر نشد. آن ها هم چنان کار می کنند، کتک می خورند، کودکی نمی کنند و قربانی می شوند.
قرارنیست فقط تقصیر را به گردن سلبریتی ها بیندازیم، اما سوال این جاست که این کمپین در نهایت چه فایده ای داشت؟ کمپین عکس سلفی با کودکان کار، بیشتر برای کودکان کار بود یا برای سلبریتی های دلسوز و مهربان؟ آن ها بیشتر دیده شدند یا کودکان کار؟ اصلا برای کودکی که به جای درس و مدرسه در خیایان فال می فروشد، عکس گرفتن با یک ستاره سینما چه فایده ای دارد؟با نگاه کردن به این کمپین و فعالیت های حاشیه ای بسیاری از سلبریتی ها به خوبی می توانید مهم ترین ویژگی های آن ها در عرصه اجتماعی را متوجه شوید. دردنیای سلبریتی ها همه چیز در خدمت شهرت و بالارفتن مقبولیت آن ها در میان عامه مردم است. فرهنگ شهرت به طرز عجیبی با ساده سازی مفاهیم مختلف وفریب اذهان عمومی مردم عجین شده است.
دلیلش هم مشخص است، آن ها سلبریتی هستند، نه تکنسین و پزشک و جامعه شناس. چون" دیده شدن" هدف است و بقیه چیزها وسیله و این دقیقا همان نکته ای است که از نگاه بیشتر مخاطبان و طرفداران آن ها پنهان می ماند. آن ها دست به کارهایی می زنند که در قالب عکس، تصویر و رسانه های جمعی قابل نمایش باشد. به همین خاطر با وجود این که به بی فایده بودن کارهای حاشیه ای و بشردوستانه خود واقف اند، به انجام آن ادامه می دهند. چرا که برای فراموش نشدن نیاز دارند به شکل های متنوع، در عرصه های مختلف خود را به طرفدارانشان یادآوری کنند.
وابستگی و پیروی مردم از همین ارزش ها و هنجارهای کوتاه مدت، که بسته به هر شرایطی از سوی هر سلبریتی تغییر می کند، سبب می شود مردم پیوسته در حال گذار از ارزش هایی به ارزش های دیگر باشند و هویت مشخص و قابل اتکایی نداشته باشند و این از بزرگ ترین آسیب های جوامع امروز است.
اما یکی دیگر از مهم ترین تاثیراتی که سلبریتی ها به صورت غیرمستقیم بر جامعه خود می گذارند، ریشه در همان چیزی دارد که آنان را درعرصه اجتماع مطرح کرده است، یعنی شهرت. از آن جایی که معروفیت خیل عظیمی از سلبریتی ها در جامعه امروز، وابسته به ویژگی های انتسابی و ارزش های غالب رسانه ای (و نه استعداد و لیاقت آن هاست) طرفداران و مخاطبان آنان نیز با گره زدن وضعیت خود به آنان، این آرزو را در سر می پرورانند که روزی بتوانند به جایگاه آن ها دست پیدا کنند. به همین دلیل است که مردم شهرت را نه یک فرایند طولانی مدت، که اتفاقی معجزه آسا می دانند که ممکن است روزی زندگیشان را زیر و رو کنند.
به راحتی تعداد فالورهای خود را در شبکه های اجتماعی، بالا برده و با هوشمندی، امواج خبری را به سمت خود، هدایت میکنند.
بهاره رهنما هم از ظرفیت های شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده می کند والبته با حضور پررنگ در نمایش و رسانه، همیشه مطرح و در دید باقی است، پس باید مجموع رفتارهای رسانه ای او را در یک بسته درهم تنیده، ارزیابی و تحلیل کرد. یک بخش از تحلیل ها باید مبتنی بر یادداشت های پرشمار او در روزنامه ها، به ویژه روزنامه های اصلاح طلب، صورت پذیرد تا نگرش های او به زندگی، زن و جامعه ایرانی شناسایی شده و در سطح دیگری از تحلیل، باید رفتارهای نمایشی و دکوری او در محیط رسانه، مرور شود واخیرا آن چه ازمذهب دریافت کرده، ارزیابی شود.
البته او گاه و بیگاه مواضع مختلف اجتماعی و حتی سیاسی می گیرد. ولی به رغم آن در مصاحبه ای می گوید:
«ابدا قصدم این نیست که بخواهم پیام اخلاقی بدهم، اما این چیزی هست که در جامعه اطرافم می بینم، اینکه هیچ ارزشی دیگر ارزش نیست! چیزی که بین همه اقشار از کارفرما و کارمند گرفته تا دو همسایه و دو همکلاسی دیده می شود".
اما برعکس، تحلیل حرف ها و رفتارهای او، اتفاقا مؤید این ماجراست که رهنما، جنس خاصی از ارزش ها را تبلیغ و ترویج میکند. نتیجه رفتارهای او، نوعی از عرفی گرایی و زمینی سازی رفتارهای بشری است. حتی در ماجرای انتشار عکس های عروسی دومش نیز، رگه هایی از این نگرش دیده می شود.
او مدعی می شود دلیل اصلی انتشار این عکس های خصوصی آن بوده که می خواسته به تمام زن های غمگین اطرافش، جرأت و جسارت بدهد. او میگوید:" میخواسته این تابو را بشکند که لباس سفید نمی تونه دوباره در تن یک زن دیده بشه". او دارد رسما اعلام می کند، قصد تابوشکنی دارد.
در دنیای مدرن سلبریتیها به عنوان الگوی قشر عظیمی از جوانان مطرح میشوند و نظرات آنها حتی در حوزههایی که تخصصی نسبت به آن ندارد، فصل الخطاب قرار میگیرد. توسعه و گسترش شبکههای مجازی چون اینستاگرام و تلگرام پای سلبریتیها را هم به دنیای مجازی گشود و زندگی آنها را که پیش از آن تنها از طریق مجلات و مصاحبه با روزنامهها شناخته میشد، عمومیتر ساخت. آن ها از این فرصت پیش آمده برای تبلیغ جناحهای سیاسی و رسیدن به مطامع خود نیز بهرهبرده و افاضات متعددی در سیاسیترین امور کشورداری داشتهاند.
منابع: ایسنا /تابناک
شاید بسیاری از افراد دوست داشته باشند روزی سلبریتی شوند اما از آنجایی که هر حرفه ای سختی های خاص خودش را دارد، سلبریتی بودن هم همینطور است. چرا که دائم در کانون توجه هستند و کوچکترین حرکاتشان ممکن است حواشی زیادی برایشان به وجود آورد. ر جامعه معاصر سلبریتی بودن لزوما به این معنی نیست که یک فرد در مقایسه با میانگین افراد آن جامعه از استعداد و مهارت بیشتری برخوردار است، بلکه صرفا به این معنی است که یک نفر بهتر از دیگران توانسته کالایی یا آنچه را که مردم می خواهند، به خوردشان دهد.
فرقی ندارد این کالا، زیبایی از سبک بازیگران باشد یا فعالیت های بشردوستانه وسفیر صلح شدن آن ها، مهم این است که مردم با دیدن آن بتوانند رویایی از آن چه را که ندارند، درسر بپرورانند. به همین خاطر است که با بررسی سلبریتی های هر جامعه می توان به فرهنگ توده ای و شکاف های اصلی آن جامعه در یک دوره مشخص پی برد. چرا که علاقه به آدم های مشهور، انعکاسی از ارزش های جمعی و نمایش رابطه پیچیده میان انتظارات اجتماعی و واقعیت های اجتماعی- اقتصادی است.
این سلبریتیهای دلسوز!
احتمالا شما هم عکس های اینستاگرامی سلبریتی ها با بچه های کار را یادتان است. فکر می کنم ماجرا مربوط به یکی دو سال پیش بود. ستاره های سینما، این سلبریتی های دلسوز و مهربان، در خیابان های شهر با بچه های هفت، هشت ساله گرسنه و خسته از کار عکس می گرفتند و عکس های رنگارنگشان را در شبکه های اجتماعی با ما به اشتراک می گذاشتند. اسمش این بود: کمپین عکس سلفی با کودکان کار. هر کلمه این عبارت بیشتر شبیه خنجری به گلوی کودکان کار بود تا کمک به ان ها؛ کمپین، عکس، سلفی و ...احتیاجی به گفتن ندارد که بعد از این کمپین وضعیت کودکان کار بهتر نشد. آن ها هم چنان کار می کنند، کتک می خورند، کودکی نمی کنند و قربانی می شوند.
قرارنیست فقط تقصیر را به گردن سلبریتی ها بیندازیم، اما سوال این جاست که این کمپین در نهایت چه فایده ای داشت؟ کمپین عکس سلفی با کودکان کار، بیشتر برای کودکان کار بود یا برای سلبریتی های دلسوز و مهربان؟ آن ها بیشتر دیده شدند یا کودکان کار؟ اصلا برای کودکی که به جای درس و مدرسه در خیایان فال می فروشد، عکس گرفتن با یک ستاره سینما چه فایده ای دارد؟با نگاه کردن به این کمپین و فعالیت های حاشیه ای بسیاری از سلبریتی ها به خوبی می توانید مهم ترین ویژگی های آن ها در عرصه اجتماعی را متوجه شوید. دردنیای سلبریتی ها همه چیز در خدمت شهرت و بالارفتن مقبولیت آن ها در میان عامه مردم است. فرهنگ شهرت به طرز عجیبی با ساده سازی مفاهیم مختلف وفریب اذهان عمومی مردم عجین شده است.
سلبریتی ها نسخه ساده شده و دم دستی ای از کمک، صلح، انسان دوستی، مبارزه با فقر، حیوان دوستی، نژاد پرستی و...هستند که این ها را را با کارهایی نظیر به سرپرستی گرفتن کودکان ، شرکت در کمپین های محیط زیست و عکس گرفتن با کودکان کار به مخاطبان میلیونی خود نشان می دهند، بی آن که کاری در جهت حل ریشه ای آن مشکل کنند.
تاثیر سلبریتیها بر جامعه
سلبریتی ها با نشانه هایی که از خود بر گوشه و کنار زندگی ما به جای می گذارند، به راحتی می توانند توده های عظیمی از مردم را با خود همراه کنند. آن ها همه جا هستند و بی ارزش ترین اطلاعات زندگی شان را در قالب اخباری مهم به طرفدارانشان می دهند. . به همین دلیل مردم به راحتی سوار بر موج ارزش ها و هنجارهای ساده آن ها شده و الگوی زندگی و رفتاری آن ها را تقلید می کنند تا بلکه در جزیی ترین نمودهای زندگی شبیه شان بشوند.وابستگی و پیروی مردم از همین ارزش ها و هنجارهای کوتاه مدت، که بسته به هر شرایطی از سوی هر سلبریتی تغییر می کند، سبب می شود مردم پیوسته در حال گذار از ارزش هایی به ارزش های دیگر باشند و هویت مشخص و قابل اتکایی نداشته باشند و این از بزرگ ترین آسیب های جوامع امروز است.
اما یکی دیگر از مهم ترین تاثیراتی که سلبریتی ها به صورت غیرمستقیم بر جامعه خود می گذارند، ریشه در همان چیزی دارد که آنان را درعرصه اجتماع مطرح کرده است، یعنی شهرت. از آن جایی که معروفیت خیل عظیمی از سلبریتی ها در جامعه امروز، وابسته به ویژگی های انتسابی و ارزش های غالب رسانه ای (و نه استعداد و لیاقت آن هاست) طرفداران و مخاطبان آنان نیز با گره زدن وضعیت خود به آنان، این آرزو را در سر می پرورانند که روزی بتوانند به جایگاه آن ها دست پیدا کنند. به همین دلیل است که مردم شهرت را نه یک فرایند طولانی مدت، که اتفاقی معجزه آسا می دانند که ممکن است روزی زندگیشان را زیر و رو کنند.
بهاره رهنما، از تبلیغ کالا تا اظهارات سیاسی و دینداری مدرن
چندی پیش بهاره رهنما، بازیگر، با انتشار عکس های عروسی دومین ازدواجش خبرساز شده بود. ساده انگارانه است اگر این رفتار، در حد و اندازه حرکت های معمول سلبریتی ها انگاشته شود. حال آنکه باید پذیرفت که این تیپ از هنرمندان، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، به نماد و برند اثربخشی از سبک زندگی خاص در زندگی ایرانی تبدیل شده اند. این گروه از مشاهیر رسانه ای، می کوشند با بهره گیری از جایگاه ویترینی خود، جامعه و مشخصا زنان ایرانی را با شیب تندتری به سمت مدرنیزاسیون غربی بکشانند. پس هرگز نباید با "خوب انگاری" صرف، از کنار رفتارهایشان عبور کرد واتفاقا باید معدل و برآیند رفتارهایشان را مبلغ "سبک زندگی مادی شده غربی" به شمار آورد.زیرا آن ها، قواعد بازی رسانه ای را به خوبی بلدند.به راحتی تعداد فالورهای خود را در شبکه های اجتماعی، بالا برده و با هوشمندی، امواج خبری را به سمت خود، هدایت میکنند.
بهاره رهنما هم از ظرفیت های شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده می کند والبته با حضور پررنگ در نمایش و رسانه، همیشه مطرح و در دید باقی است، پس باید مجموع رفتارهای رسانه ای او را در یک بسته درهم تنیده، ارزیابی و تحلیل کرد. یک بخش از تحلیل ها باید مبتنی بر یادداشت های پرشمار او در روزنامه ها، به ویژه روزنامه های اصلاح طلب، صورت پذیرد تا نگرش های او به زندگی، زن و جامعه ایرانی شناسایی شده و در سطح دیگری از تحلیل، باید رفتارهای نمایشی و دکوری او در محیط رسانه، مرور شود واخیرا آن چه ازمذهب دریافت کرده، ارزیابی شود.
بهاره رهنما و بازار برندها
رهنما، با انتشار برخی عکس های خاص، به تبلیغ برندهای تجاری مختلف، می پردازد و البته مابین این تبلیغات، گرایشات خود را جاسازی می کند. او چندی پیش با انتشار عکسی که در آن شلوار جین پاره به پا کرده، به تبلیغ یک کلنیک دندانپزشکی میپردازد. یا با انتشار عکس هایی متفاوت از خودش می گوید «امروز تن پوش های زیبای بهاری به تن کرده ام".البته او گاه و بیگاه مواضع مختلف اجتماعی و حتی سیاسی می گیرد. ولی به رغم آن در مصاحبه ای می گوید:
«ابدا قصدم این نیست که بخواهم پیام اخلاقی بدهم، اما این چیزی هست که در جامعه اطرافم می بینم، اینکه هیچ ارزشی دیگر ارزش نیست! چیزی که بین همه اقشار از کارفرما و کارمند گرفته تا دو همسایه و دو همکلاسی دیده می شود".
اما برعکس، تحلیل حرف ها و رفتارهای او، اتفاقا مؤید این ماجراست که رهنما، جنس خاصی از ارزش ها را تبلیغ و ترویج میکند. نتیجه رفتارهای او، نوعی از عرفی گرایی و زمینی سازی رفتارهای بشری است. حتی در ماجرای انتشار عکس های عروسی دومش نیز، رگه هایی از این نگرش دیده می شود.
در دنیای مدرن سلبریتیها به عنوان الگوی قشر عظیمی از جوانان مطرح میشوند و نظرات آنها حتی در حوزههایی که تخصصی نسبت به آن ندارد، فصل الخطاب قرار میگیرد.
او مدعی می شود دلیل اصلی انتشار این عکس های خصوصی آن بوده که می خواسته به تمام زن های غمگین اطرافش، جرأت و جسارت بدهد. او میگوید:" میخواسته این تابو را بشکند که لباس سفید نمی تونه دوباره در تن یک زن دیده بشه". او دارد رسما اعلام می کند، قصد تابوشکنی دارد.
بهاره رهنما: جدایی دین از سیاست
بهاره رهنما که به زودی نمایشی را به صحنه میبرد در این باره.می گوید: برای من همیشه دین از سیاست جدا بوده و زنان کربلا ادامه یک دلمشغولی است که از چهار سال پیش شروع شده بود.چهار سال پیش که نمایش «غبار» را درباره زنهایی که در جنگ تحمیلی و به ویژه روزهای آخر سقوط خرمشهر حضور و رشادتهایی داشتند، اجرا کردم، همان زمان حس میکردم این نمایش به لحاظ زمانی پایانی ندارد چون این زنها چقدر حضور عجیبی داشتند و وقتی که تحقیق میکردم متوجه شدم که اتکای زیادی به حضرت زینب (س) داشتند. در این چند سال هیچگاه جرأت نکردم سراغ آن بروم چون هم کار تحقیقی مفصلی میطلبید و هم اینکه برای برخی به نظر میآید ما آدمهای مذهبی نیستیم. برای من همیشه دین از سیاست جدا بوده و تصورم نبوده که وقتی کسی کاری مذهبی میکند به دنبال استفاده از موقعیت خاصی است برای همین نمیشود چنین نمایشی را سیاسی تلقی کرد.یک فرمول مهم برای خوانندگان
این نوع از رفتار، ذیل مفهومی به اسم" کالایی شدن فرهنگ و آیین" طبقه بندی می شود. این قبیل از هنرپیشه ها، با عرضه رفتارهای لوکس و دکوری به افکار عمومی جامعه، و با تابوشکنی های جذاب و شجاعانه، به مرور عمق و غنای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را تنزل داده و جنس ساده انگارانه ای از روابط مادی آدم ها را ترویج می کنند. برون داد این گونه از سبک زندگی، مواردی است نظیر: زیبایی و بدن گرایی، تجمل گرایی و لوکس بازی، تفریح و راحت باشی، بی خیال بودن و سخت نگرفتن، کمرنگ کردن دغدغه ها، بروزهای رفتارهای هیجانی ودخالت در انگاره های مذهبی بدون مشاوره و دخالت کارشناسان مذهبی و دهها نمونه دیگر از بیارزشیها!در دنیای مدرن سلبریتیها به عنوان الگوی قشر عظیمی از جوانان مطرح میشوند و نظرات آنها حتی در حوزههایی که تخصصی نسبت به آن ندارد، فصل الخطاب قرار میگیرد. توسعه و گسترش شبکههای مجازی چون اینستاگرام و تلگرام پای سلبریتیها را هم به دنیای مجازی گشود و زندگی آنها را که پیش از آن تنها از طریق مجلات و مصاحبه با روزنامهها شناخته میشد، عمومیتر ساخت. آن ها از این فرصت پیش آمده برای تبلیغ جناحهای سیاسی و رسیدن به مطامع خود نیز بهرهبرده و افاضات متعددی در سیاسیترین امور کشورداری داشتهاند.
جمع بندی آنکه ...
مخاطب این یادداشت، هربار که با موج رسانه ای از طرف سلبریتی ها مواجه شد، فقط یک سؤال از خودش بپرسد: امروز با این رفتار، کدام یک از ارزش ها، در معرض کالایی شدن قرار گرفته است؟ چگونه چنین افرادی که ثبات شخصیتی ندارند قابلیت الگوسازی برای نوجوان و جوان این کشور را پیدا میکنند؟ اساسا اینکه حق سَرک کشیدن به زندگی سلبریتیها را داریم یا نه جای بحث نیست زیرا اگر علاقهمند نیز نباشیم به فراخور عملکرد ایشان در معرض ریز و درشت زندگیهایشان خواهیم بود، اما مسئلهی اصلی این است که اساسا چرا باید فرهنگ جامعه در سمت و سویی پیش رود که افراد خاص در حرفههایی محدود برای دیگران تعیین تکلیف کنند و فرهنگ جامعه را با دانستههای ناقص خود پیش برند؟.منابع: ایسنا /تابناک