تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به کتاب سقای آب و ادب نوشته سید مهدی شجاعی

اکنون اوست و آب و مشک خالی

سید مهدی شجاعی را بدون اغراق، می توان نویسنده شماره یک آثار مذهبی در ادبیات معاصر دانست. اما روایت اصحاب و یاران سیدالشهدا(ع) در نوشته های پر مخاطب او حکایت دیگری دارد که تا خوانده نشود، جذابیت و اهمیت آن قابل لمس نخواهد بود. سقای آب و ادب از جمله همین آثار است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سقای آب و ادب
حسین جمالی فرد -بخش ادبیات تبیان
 چهارسال پیش برنامه تلویزیونی کارنامه که از شبکه چهار سیما پخش می شد، یک نظر سنجی پیامکی را پیش روی مخاطبان خود قرار داد:«آثار داستانی کدام نویسنده را بیشتر می‌پسندید؟» در پایان نظر سنجی، مخاطبان این برنامه تلویزیونی از میان چهار گزینه سیدمهدی شجاعی، رضا امیر‌خانی، محمدرضا بایرامی و محمدرضا سرشار، بیشترین رای را به سبد سید مهدی شجاعی  ریختند و اورا به عنوان موردِ‌پسندترین نویسنده ایران شناختند.

صد البته که شاید نیازی به این نظر سنجی هم نبود، چرا که در حوزه ادبیات داستانی به ویژه  ادبیات مذهبی ایران نام شجاعی برای همه کسانی که حداقل یکی از آثار او را مطالعه کرده اند، نامی آشناست. اما نکته ای که او را از سایر نویسندگان معاصر خود متمایز می کند توجه ویژه او به ادبیات مذهبی است.

«سانتاماریا» ، «غیرقابل چاپ» «سری که درد... می‌کند» در زمینه داستان اجتماعی و نیز کتاب‌های «کشتی پهلو گرفته»، «پدر، عشق و پسر»، «آفتاب در حجاب»، «از دیار حبیب» ، «شکوای سبز»، «خدا کند تو بیایی»، «سقای آب و ادب»، «دست دعا، چشم امید» و رمان «کمی دیرتر...» بخشی از آثار پر فروش مدیر مسوول انتشارات نیستان است.

در این میان اما رنگ و بوی محرم در آثار او چشم نواز است و نگاه ویژه ای که به ادبیات عاشورایی دارد، مخاطب عام و خاص را جذب نوشته های خود می کند. همین مساله بهانه ای شد برای معرفی اثر ماندگار سید مهدی شجاعی یعنی سقای آب و ادب.

 داستان دلاوری و رشادت حضرت عباس(ع) از آن داستان هایی است که پای ثابت مجالس عزاداری در ماه محرم است.کمتر کسی است که وصف حضرت ابوالفضل(ع) را در نوحه ها و روضه های هیات نشنیده باشد و به یاد لبان تشنه سقای دشت کربلا اشک نریخته باشد.

سید مهدی شجاعی در کتاب سقای آب و ادب سراغ زندگی حضرت عباس(ع) رفته است و در فرم، محتوا و قلمی متفاوت داستان زندگی ایشان را روایت کرده است. سقای آب و ادب شامل 10 فصل «عباس علی، عباس ام البنین، عباس عباس، عباس سکینه، عباس مواسات، عباس زینب، عباس ادب، عباس حسین، عباس فرشتگان، عباس فاطمه» است.

همان طور که اشاره شد، نثر این اثر با آثار مشابه متفاوت است.استفاده از گونه های ادبی چون مراعات نظیر،‌ تلمیح‌، ایهام‌، سجع‌ و ظرفیت تأویل یکی از ویژگی های مهم سقای اب و ادب است. هم شعر نثر است و هم منظومه ای منثور و به قول یکی از منتقدان این کتاب را باید حافظ نثر فارسی دانست.

نمونه های بسیاری از سجع در کتاب دیده می شود. آن هم در رمانی دراماتیک که پرداختن به نثر مسجع بسیار مشکل است. همین نثر اما متن را زیباتر کرده و چون از افعال موزون نیز در جای جای کتاب استفاده شده، حاصل کار نثری زیبا و شعرگونه درآمده است.

بخشی از این نثر خوشخوان را زیر لب زمزمه کنید تا با ما هم عقیده شوید: « این عباس علی است.خسته، گرسنه، تشنه، داغدیده و مصیبت زده. داغ هایی که هر کدام به تنهایی برای از پا درآوردن مردی کافی است؛ داغ سه برادر، داغ یک فرزند، داغ چندین برادرزاده و خواهرزاده و داغ چند ده عزیز و همدل و همراه.

نه خستگی، نه تشنگی، نه گرسنگی، نه این همه داغ، هیچ کدام تاب از کف عباس نربوده و توان عباس را نفرسوده، اما دیدن تشنگی حسین(ع) و بچه‌های حسین، طاقتش را سوزانده و او را راهی شریعه کرده است.و اکنون این اوست و آبی که تا زانوان او و شکم اسب، بالا آمده. اکنون این اوست و آب و مشک خالی و بچه های حسین(ع). اکنون این اوست و لب‌هایی که از تشنگی ترک خورده. اکنون این اوست و تنی که از تشنگی ناتوان شده.

اکنون این اوست و جگری که از تشنگی تاول زده. اکنون این اوست و هجوم لشگر عقل از هزار سو که او را به نوشیدن آب ترغیب می‌کند: تو علمدار لشگر حسینی، باید استوار بمانی. تو محافظ بچه های حسینی، باید توان در بدن داشته باشی. تو تکیه گاه سپاه حسینی، نباید فرو بریزی.

وقتی به جرعه‌ای آب می‌توان توان هزارباره گرفت، چرا این توان را - نه از خودت که - از انجام رسالتت دریغ می‌کنی؟تو یک عمر زیسته‌ای برای همین یک روز و اگر امروز نتوانی بجنگی و از محبوبت دفاع کنی، همه عمر را به باد داد‌ه‌ای...»

شجاعی داستان حضرت عباس (ع) را به شکل قصه در قصه  برای مخاطب تعریف می کند. داستانی در دل داستان دیگر به مانند مثنوی، قصه های هزار و یک شب و .... با اینکه قرار است در این اثر با زندگی حضرت عباس(ع) آشنا شویم ولی داستان به شکلی روایت می شود که گویی خودِنویسنده عباس(ع) را نمی شناسد و در هر فصل قرار است بیتشر با او آشنا شود.

در فصول مختلف کتاب، ویژگی های حضرت علی(ع) و حضرت عباس با هوشمندی نویسنده توصیف شده است.در حالی که اسناد و منابع معتبر محدودی درباره زندگی اهل بیت (ع) وجود دارد و این مساله به خود خود دست و پای نویسنده را می بندد حتی اگر این نویسنده سید مهدی شجاعی باشد. با این حال سید مهدی این شجاعت را دارد که کمی از مستندات جلوتر برود و خیال را چاشنی قصه کند اما روایت به گونه ای باور پذیر باشد که برچسب تحریف بر آن زده نشود.

در بخشی از فصل نهم، از زبان فرشتگان با چهره جدید و کمتر شناخته شده آن هم علمدار کربلا آشنا می شویم:«پیش از آنکه راوی این داستان، قدم به فصل پایان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض می‌شماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداریم. ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداریم. چرا که رخسار، جلوه‌ای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان. و فاصله میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان.

واما چرا این فصل را برای حضور انتخاب کردیم ودر این مقطع از روایت داستان، وارد میدان شدیم!؟پیش ازاین نیامدیم؛چون امید یا انتظار یا توقع داشتیم که سایه وشبحی از رخسار حضرتش را در لابه‌لای خطوط داستان ببینیم ولی وقتی دیدیم که روایت رو به اتمام است،بی رؤیت رخسار حضرت و داستان در آستانه فصل پایان، ترسیدیم که مبادا نقطه ختم بر پایان داستان بنشیند و حرفهای اصلی و اصلیترین حرفها همچنان ناگفته بماند... »

طرح جلد کتاب نیز بی ارتباط با نماد تاریخی سوژه نیست. سه دستی که در حال پرواز است و در هنر نقاشی عاشورایی به عنوان نماد حضرت ابوالفضل به کار می رود. سقای آب و ادب تا کنون بیش از دوازده بار تجدید چاپ شده و به عنوان یکی از آثار پرمخاطب و مقبول اهل ادب، می تواند گزینه مناسبی برای مطالعه در ایام تاسوعای حسینی باشد.