تبیان، دستیار زندگی

غربت عاشورایی امام حسین(علیه السلام)

غربت در خاندان عصمت و طهارت موروثی بوده است. غربتی که طبق محاسبات ابتدایی نباید در خاندان نبوت جایی داشته باشد؛ ولی تاریخ به گونه‌ای دیگر روایت کرده و اوج غربت را در این خاندان می‎‌بینیم. مسئله‌ای عجیب که متأسفانه روی داده و نمی‌توان آن را انکار کرد. در این متن به سیر خلاصه‌گونه آن تا کربلا می‌پردازیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : معین شرافتی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 معین شرافتی - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

غربت، امام حسین، کربلا، محرم، عاشورا

از غدیر خم تا خانه نشینی 25ساله


در غدیر خم پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به روشنی حجت را بر همگان تمام کرد و علی بن ابی طالب را به عنوان جانشین خود معرفی داشت؛ در واقعه‌ای که با حضور یکصدهزار نفر روی داد. تنها هشتاد روز از غدیز خم و بیعت گرفتن پیامبر برای امیرالمؤمنین نگذشته بود که رسول خدا وفات کردند و می‌بایست جمعیت فوج فوج برای اطاعت و فرمانبری از علی(علیه‌السلام) صف می‌بستند؛ ولی حضرت غریب ماند و تنها یار و یاورش برای دفاع از ولایت همسرش بود که در کمتر از سه ماه بعد از پیامبر او را نیز مضروب و شهیده ساختند. هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)، غصب فدک و شهادت ایشان، برگ آغاز غربت خاندان رسالت بود. غربتی که با خانه نشینی 25 ساله امام علی(علیه‌السلام) و غصب حق جانشینی ایشان شروع شد؛ در حالیکه حال حضرت حال خاری در چشم و استخوانی در گلو بود.(الغارات،ج1،ص309)

از آیه مودت تا غربت امام حسن مجتبی(علیه السلام)


خداوند در قرآن به پیامبرش دستور داده بود تا با مردم اینگونه سخن بگوید: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى(شوری/25) بگو به ازاى آن[رسالت] پاداشى از شما خواستار نیستم مگر دوستى درباره نزدیکانم.» این آیه را همه از حفظ داشتند و باز در ازای چند سکه طلا از سپاه امام حسن(علیه‌السلام) جدا شدند و به سپاه معاویه پیوستند.

امام حسین(علیه‌السلام) در عاشورا غریب تر از هر غریبی شد. کسی که شهادت غم انگیز علی اکبر و قاسم را دیده بود و اشخاصی چون حبیب را از دست داده بود. فردی که طفل شیرخوارش را روی دست گرفته و می‌فرماید: « یا قومُ، قَتَلْتُم شِیعَتی و أهلَ بَیْتِی و قَد بَقِیَ هَذا الطِفلُ یَتَلَظَّى عَطَشاً فاسقُوه شَربةً مِنَ المَاء؛ ای قوم شما شیعیان و اهل بیت مرا کشتید و برایم این طفل مانده که از شدت تشنگی دهان را باز و بسته می‌کند، او را با اندكى آب، سیراب كنید.»(لهوف، ص150)


امامی که تنها مانده بود و این تنهایی را قبلاً در کوچه‌های بنی هاشم و در چشمان مادرش دیده بود. امام ناچار به پذیرش صلح نامه‌ای شد. صلح نامه‌ای که شرط آن سکوت در مقابل حکومت معاویه بود و در مقابل معاویه می‌بایست پس از خود جانشینی معرفی نکند و امور مسلمانان پس از او برعهده امام حسن یا برادرش امام حسین(علیهماالسلام) باشد؛ ولی معاویه این بند مهم را زیر پا گذاشت و برای یزید بیعت جمع می‌کرد. بیعتی که می‌بایست همان روز اول سبب شورش عمومی شود؛ ولی مردم ولیّ الهی را باز رها گذاشته و شیطان را ترجیح دادند. آخرین قسمت زندگی غریبانه امام دوم شیعیان در منزلش و به دست همسری بی‌وفا به نام "جعده" رقم خورد. سمی که او به امام خورانید تا در عقد یزید درآید؛ مزدی که هیچگاه به آن هم نرسید.(ارشاد شیخ مفید، ص 356 و 357)

از لحظات آخرین امام حسن تا عاشورای حسینی(علیهماالسلام)


امام حسن(علیه‌السلام) در همان لحظات آخر و در آخرین کلمات خویش فرمودند: «إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا یَوْمَ‏ كَیَوْمِكَ‏ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ ص وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّكَ وَ نِسَائِكَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْكِی عَلَیْكَ كُلُّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَار؛ همانا کسی که به من سمّ خورانیده، آن را پنهان کرده بود و مرا به وسیله آن کُشت ولی هیچ روزی مانند روز تو نیست ای اباعبدالله که سی هزار نفر از افرادی که خود را از امت جد ما می‌دانند و ادعای مسلمانی دارند؛ تو را محاصره کرده و قصدشان کشتن تو و ریختن خون تو و بی احترامی به توست. آنها به دنبال اسیر کردن فرزند و همسر تو هستند و خیمه گاهت را غارت می‌کنند. خداوند لعنتش را شامل حال بنى امیّه كند و آسمان خون و خاكستر بر سر مردم بباراند و هر چیزى حتى حیوانات وحشى و ماهیان دریاها براى مصیبت تو گریه می‌کنند.»(امالی شیخ صدوق، ص116) در همان لحظات بود که اوج مظلومیت خاندان وحی معلوم شد و آن، مختص به امام سوم ما شیعیان یعنی سیدالشهداء(علیه‌السلام) عنوان شد. این مطلب از عبارت بالا به خوبی یافت می‌شود.

غربت عاشورایی امام حسین(علیه السلام)


واقعه کربلا تابلوی بی‌تکرار غربت است. غربتی که باز باورپذیر نیست؛ ولی متأسفانه و با شرمندگی تمام زمینیان رُخ داده است. مگر می‌شود هجده هزار تقاضا و نامه و بیعت برای کسی آمده باشد و باز آن شخص غریب بماند؛ آری اگر آن شخص فرزند زهرا و علی، یعنی حسین(علیهم‌السلام) باشد و بیعت کنندگان کوفیانی بی وفا.

همانا کسی که به من سمّ خورانیده، آن را پنهان کرده بود و مرا به وسیله آن کُشت ولی هیچ روزی مانند روز تو نیست ای اباعبدالله که سی هزار نفر از افرادی که خود را از امت جد ما می‌دانند و ادعای مسلمانی دارند؛ تو را محاصره کرده و قصدشان کشتن تو و ریختن خون تو و بی احترامی به توست. آنها به دنبال اسیر کردن فرزند و همسر تو هستند و خیمه گاهت را غارت می‌کنند.

امام حسین(علیه‌السلام) در عاشورا غریب تر از هر غریبی شد. کسی که شهادت غم انگیز علی اکبر و قاسم را دیده بود و اشخاصی چون حبیب را از دست داده بود. فردی که طفل شیرخوارش را روی دست گرفته و می‌فرماید: « یا قومُ، قَتَلْتُم شِیعَتی و أهلَ بَیْتِی و قَد بَقِیَ هَذا الطِفلُ یَتَلَظَّى عَطَشاً فاسقُوه شَربةً مِنَ المَاء؛ ای قوم شما شیعیان و اهل بیت مرا کشتید و برایم این طفل مانده که از شدت تشنگی دهان را باز و بسته می‌کند، او را با اندكى آب، سیراب كنید.»(لهوف، ص150)

غربت را باز هم در "هَل مِن ناصِر و هَل مِن مُعین" امام می‌توانیم ببینیم. اینها تماماً گواه غربت بی‌تکراری است که برای حضرت اباعبدالله رخ داده است. غربتی پس از عاشورا و با اسارت خواهران، دختران و همسر امام ادامه یافت و بر اساس این غربت بی تکرار بود که همه امامان به ما دستور برپایی مجالس عزا و محافل اشک برای سیدالشهداء را داده‌اند.

عمق غربت در کلام پایانی

به هر ترتیب عمق غربت حسینی را ما نمی‌توانیم بفهمیم و درک آن در این دوران، فقط از امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) ممکن است. امامی که به بیان شریفشان هر صبح و شام برای امام حسین گریه کرده و اگر اشکشان خشک شود؛ حسین سزاوار خون گریستن است. غربتی که از آن روز فریاد خونخواهی سر داده و پرچم همیشه سرخی که منتظر امام مهدی است تا به این غربت پایان دهد. در این میان ما باید در آتش این غم گداخته و ساخته شویم تا توان همراهی با قیام مهدوی را بیابیم و تا می‌توانیم باید شاگرد مکتب غریب مادر، حسین باشیم.



 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.