تبیان، دستیار زندگی

آرزوی شهادت یک نوجوان

بررسی برخی جهات واقعه کربلا درس های فراوانی را به حق طلبان می آموزد. از جمله این درس ها سخن پرمغز و پرمحتوای قاسم بن حسن در معرفی شهادت در راه خدا و حق می باشد که فرمود: أَحْلَى‏ مِنَ‏ الْعَسَلِ(شیرین تر از عسل).
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن محسنی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 حسن محسنی آذر – بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

احلی من العسل، قاسم بن حسن، کربلا

مرگ شیرین


شهادت ابا عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یاران باوفایشان ، چنان جریانی نیرومند در مسیر تحولات تاریخ جهان اسلام پدید آورد که آثار عمیق، گسترده و ماندگار و تحوّل زای آن از "روز واقعه" تاکنون ـ که بیش از 13 قرن می گذرد ـ همچنان پابرجاست و نه تنها گذر زمان بر ابعاد و پیامدهای آن سایه فراموشی نیافکنده، بلکه تاثیر واقعه عاشورا بر حیات بخشی مهم و تعیین کننده از امّت اسلام دامنه ای بسیار گسترده تر از گذشته نیز یافته است.

بررسی برخی جهات این واقعه درس های فراوانی را به حق طلبان می آموزد. ازجمله این درس ها سخن پرمغز و پرمحتوای قاسم بن حسن در معرفی شهادت در راه خدا و حق می باشد که فرمود: أَحْلَى‏ مِنَ‏ الْعَسَلِ(شیرین تر از عسل).


آرزوی شهادت یک نوجوان


یكی از نوجوانان شجاع و نیرومندی كه روز عاشورا در كربلا حضور داشت، حضرت قاسم فرزند امام حسن علیه السلام بود. مادر او همان مادر عبدالله اكبر یعنی رمله است، و برخی نفیله را مادر آنان می دانند (1) .

متأسفانه تاریخ زندگی این نوجوان امام حسن و این یار جان بر كف امام حسین ، جز دقایقی از آن كه مربوط به شب و روز عاشورا می شود، روشن نیست، اما همین چند صحنه شخصیت والای او را در تاریخ برجسته و جاوید ساخته است. روح بلند او، معرفت او، دینداری او، وفاداری او،و... از لابه لای همین چند صفحه شناخته می شود. او نمونه ای كامل و اسوه ای جامع برای نوجوانان و جوانان شیعه است.

در شب عاشورا که امام حسین علیه السلام، اصحاب خویش را پیرامون خود جمع نموده و خطابه معروف شب عاشورا را برای آن‌ها بیان فرمود. حضرت در خطابه خود به آنان تذکر داد که فردا روز فداکاری و شهادت است و به آنان فرمود که در رفتن یا ماندن مختارید از تاریکی شب بهره گیرید؛ و هر یک دست برادری و فرزندی از آن من بگیرید و بروید؛ زیرا مقصود این جماعت کینه‌توز من می‌‌‌باشم و چون مرا یابند به شما تعرضی نرسانند. مورخین گزارشی از رفتن اصحاب ننوشته‌اند و جز اظهار فداکاری و پایداری از یاران امام چیزی نقل ننموده‌اند. و چون یاران و اصحاب بر آمادگی برای حماسه‌سازی و شهادت تاکید نمودند. امام به ترسیم حادثه بزرگ عاشورا پرداخت و فرمود هر کس می‌‌‌ماند بداند فردا چیزی جز شهادت نیست.

قاسم بن حسن که در این جمع نورانی حضور داشت از گفت و شنودهای بین عمو و اصحابش در نظرش آمد که آیا او هم مشمول این وصال خواهد شد؟ از جای برخاست و رو به ابا عبدالله علیه السلام عرض کرد: عموجانم آیا من هم در زمره کشته‌شدگان خواهم بود؟ امام حسین علیه السلام پس از مواجهه با این سوال فرزند نوجوان برادر خویش، از وی پرسید مرگ در نظرت چگونه است. قاسم لحظات اضطراب و سکوت انتظار را شکست و عرض کرد: من مرگ را شیرین‌تر و گواراتر از شهد دلنشین و زندگی‌بخش می‌‌‌بینم .امام، درنگی کرد و دیدگان خود را به رخسار روشن قاسم دوخت و فرمود: حضرت فرمود: آری، تو نیز فردا به شهادت خواهی رسید(2).

الگویی ناب


حماسه پر شور نوجوان وارسته ای چون قاسم بن حسن انسان ها را ازتاریکی غفلت بیرون می آورد و به آنان راه و رسم از ایثار و فداکاری می آموزد. نو جوانی که شهادت را با آغوش باز می پذیرد تا زیر بار ذلت وستم نرود و کشته شدن با عزت را از حلاوت شیرین ترین غذا یعنی عسل برتر دانست. این روح با صلابت به نوجوانان درس فداکاری،معنویت و آزادی می دهد و آشنایی با زندگی و مبارزاتش می تواند الگویی برای نوجوانان تشنه ارزش ها باشد.

وقتی تاریخ انسان را می خوانیم ،می بینیم که انسان همواره از مرگ ترسیده است.ترس از مرگ،ریشه در عمق تاریخ دارد،فرهنگ های مختلف تلاش کرده اند به گونه ای با این ترس مقابله کنند.میل به بقاء در فطرت هر انسانی هست،ولی چه می شود که نوجوانی مرگ را زیبا و دلنشین می بیند،در واقع درس او آشنایی با فلسفه زندگی است؛

برای چه آفریده شده ایم؟چگونه باید زندگی کنیم؟برای چه باید زندگی کنیم؟

انسانی که به ثروت و مال دنیا بیشتر از فلسفه زندگی اهمیت دهد،نمی تواند معنای این پیام والای قاسم را بفهمد؛در واقع او گرفتاری است که سرانجام به پوچی می رسد.

او اسیرزندگی یکنواخت شده و گمشده ای دارد ولی نمی داند چه می خواهد،عمری به دنبال دنیا بوده و وقتی آن را در آغوش می کشد،باید تن را به مرگ و جدایی بدهد.

اما قاسم ها می دانند به دنیا آمده تا به سوی کمال برود،دنیا منزل او نیست بلکه باید چند روزی در اینجا بماند و توشه ای برگیرد و برود،باید در فاصله تولد تا مرگ رشد کند،ترس ها و ضعف ها را نابود کند و به سوی دنیای دیگر برود.

قاسم ها می دانند وقتی لحظه مرگ مومن فرا می رسد خدا با او چنین سخن می گوید:

«ای روح آرام یافته و مطمئن!در حالی که تو از لطف من خشنود هستی و من هم از تو خوشنودم،به سوی ثواب و پاداشی که برای تو آماده کرده ام باز آی.به جمع بندگان خوب من در آی و به بهشت من داخل شو»(3).

چقدر این سخن دل انگیز است،لذا چنین مرگی شیرین تر از عسل می باشد.عموی با وفای قاسم،سردار رشید کربلا حضرت ابوالفضل در رجزی شکوهمندانه در میدان نبرد این گونه آمادگی خود را برای در آغوش گرفتن مرگ اعلام می کند:

           لَا أَرْهَبُ‏ الْمَوْتَ‏ إِذِ الْمَوْتُ رَقَى‏         حَتَّى أُوَارَى فِی الْمَصَالِیتِ لَقا

«از مرگ نمی هراسم به هنگامی که آثار آن آشکار گردد و به آن پشت نمی کنم تا آن زمان که خود را در میان شمشیرهای برهنه اندازم و در بین شمشیرها پوشیده گردم.»(4)

لذا می بینیم که شهید حسین فهمیده، این دانش آموز سیزده ساله، با الهام از نوجوانان شهید در كربلا جان عزیزش را فدای اسلام و ولی امر زمان خویش می کند و یاد و نام خود را جاودانه ی تاریخ می سازد.

وقتی شهید محسن حججی با دست های بسته برای ما با نگاهش روایت می کند و با جوهر خون می نویسد که در این خیمه گاه هیچ ترسی در من نیست،یعنی اینکه جا پای قاسم و علی اکبر و عباس گذاشته ام و مرگ را شیرین می بینم.

       مرگ اگر مرد است گو نزد من آی             تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

در پایان:



السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الْقَاسِمِ‏ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، الْمَضْرُوبِ هَامَتُهُ، الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ، حِینَ نَادَى الْحُسَیْنَ عَمَّهُ فَجَلَى عَلَیْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ، وَ هُوَ یَفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ، وَ الْحُسَیْنُ یَقُولُ: بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ

سلام بر قاسم پسر امام حسن (علیه السلام) آن نوجوانی كه دشمن فرقش را شكافت و لباس جنگی اش را ربود. آن گاه كه عمویش حسین را به كمك طلبید، مانند باز تیزپرواز بر بالین او حاضر شد. پاهایش را بر خاك گرم كربلا می سایید. در این هنگام امام علیه السلام فرمود: از رحمت خدا دور باشند قومی كه تو را كشتند؛ آنان كه جد و پدر بزرگوار تو در روز قیامت دشمنشان است.


پی نوشت ها:

1- تذکرة الخواص، ص 215

2- سوگنامه آل محمد،ص283

3- سوره فجر: یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(27) ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً(28) فَادْخُلِی فِی عِبَادِی(29) وَادْخُلِی جَنَّتِی(30)

4- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام‏، ج4، ص 108

 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.