تاجبخشهای فتنهگر
اللهیارخان پسر بزرگ رکنالدوله میرزا محمدخان از قبیلهی دوقلو قاجار، مشهور به تاجبخش بود. علت اعطای لقب تاجبخش به وی به این دلیل بود که در زمان جنبشهای سلطنتخواهی قاجاریان، بسیاری از بزرگان ایل قاجار او را برای پادشاهی سزاوارتر از آقامحمدخان میدانستند.
سالار خان نوه ی فتحعلی شاه بود که خودش را برتر از بزرگان حکومتی عصر ناصر الدین میرزا و پدرش محمدشاه می دانست و در سر داشت یا حکومت کند یا خطه ی خراسان را مانند افغانستان از ایران جدا کند ، اما سیاست های امیرکبیر مانع از انجام این کار شد...
به خاطر همین گذشت میرزا محمدخان مورد احترام آقا محمدخان و سایر بزرگان ایل قاجار بود. و چون به هنگام لشکرکشی و مسافرت به خارج از تهران، آقا محمدخان حکومت تهران را به میرزا محمدخان میسپرد، ملقب به بیگلربیگی شد. میرزا محمدخان پس از قتل آقا محمدخان، وفاداری خود را به فتحعلی شاه حفظ کرد. به هنگام قتل آقا محمدخان، حاج ابراهیمخان کلانتر به سمت تهران حرکت نمود، لیکن میرزا محمدخان و میرزا شفیع تا رسیدن فتحعلی شاه به پایتخت، مانع ورود حاج ابراهیمخان کلانتر به داخل شهر شدند و چون فتحعلی شاه به تهران آمد. میرزا محمدخان از وی به گرمی استقبال نمود و همین امر موجب احترام بیشتر نسبت به میرزا محمدخان و فرزندان وی، توسط فتحعلی شاه گردید. فتحعلی شاه جهت ابراز قدردانی از زحمات او و همچنین به منظور تحقق بخشیدن به خواستههای آقا محمدخان مبنی بر نزدیکی هرچه بیشتر طوایف قاجار، یکی از دختران خود را به عقد رستمخان، پسر میرزا محمدخان درآورد، ولی چون رستمخان هفت ماه بعد از این ازدواج فوت نمود، فتحعلی شاه فورا پس از گذشت چند روز دختر خود را به عقد اللهیارخان، برادر رستمخان درآورد و خود خواهر اللهیارخان را به زنی گرفت. از این زمان به بعد مقام و منزلت اللهیارخان در دربار فتحعلی شاه رو به فزونی نهاد و عهدهدار سمتهای مهمی در دربار گردید.
اللهیارخان یکی از دشمنان سرسخت عبداللهخان امینالدوله صدراعظم بود. و همواره به دنبال بدگویی از او نزد فتحعلی شاه بود تا جایی که سرانجام نقشههای او در این زمینه با عزیمت شاه به اصفهان و گوشمالی خانواده هاشمخان که از منسوبان امینالدوله بود، به مرحلهی اجرا درآمد. ، فتحعلی شاه عبداللهخان امینالدوله را از صدارت معزول و اللهیارخان را بهعنوان صدراعظم تعیین و او را به آصفالدوله ملقب فرمود و حسنخان پسر او را که دخترزاده پادشاه بود، امیریار فرمود و سالاریار لقب داد که باعث نفوذ هرچه بیشتر خانوادهی آصفالدوله در دستگاه حکومتی گردید. آصفالدوله اولین فرد از خاندان قاجاریه است که به صدارت انتخاب گردید .
الزام پسرش _حسن خان به این قیام هم از جانب او مبنی بر همین طرح بود _ ظاهرا انگلیسی ها نیز به خاطر تامین سرحدهای هند وجود یک چنین دولت پوشالی را با مصالح خود بیشتر موافق می یافتند. چون شورش سالار که از جانب بعضی حکام و امرای محلی خراسان هم پشتیبانی می شد، در این ایام شدت یافت و مذاکراتی که برای حل مسالمت آمیز آن انجام می شد به جایی نرسید به پیشنهاد امیر نظام و فرمان شاه، افواج آذربایجان با تجهیزات کامل به سرکردگی سلطان مراد میرزا عموی شاه که سرداری لایق و با کفایت بود به دفع آن فتنه نامزد گشت.
پی نوشت :
کتاب روزگاران
عبدالحسین زرین کوب، کتاب صدراعظمهای سلسله قاجاریه
پرویز فشاری
فتنه ای در دوران ناصری
فتنه ی سالار ، در آغاز فرمانروایی ناصرالدین شاه روی داد و رفع آن برای استقرار سلطنت وی که معرض تهدید بود سرعت عمل را الزام می کرد. حسن خان معروف به سالار پسر اللهیارخان آصف الدوله دولو، پسر دایی محمدشاه بود که در اواخر عمر محمد شاه در خراسان داعیه ی قدرت طلبی یافت(1263) خود وی در آن ایام متولی آستان رضوی بود و برادرش محمدخان نیابت حکومت و بیگلربیگی خراسان را بر عهده داشت. پدرش آصف که محرک شورش پسران بود با وجود دوری از خراسان عنوان حکومت خراسان را عهده دار بود و در طول مدت حکومت خود در خراسان که نزدیک دوازده سال ادامه داشت به علت جاه طلبی ها و ناخرسندی هایی که ناشی از عدم کامیابی به صدارت محمدشاه بود، تدریجا سعی در تهیه ی اسبابی کرده بود که شاید آن بخش از ایران را هم مانند افغانستان از ایران مجزا نمایدآشنایی با سالار و پدرانش
اللهیارخان پسر بزرگ رکنالدوله میرزا محمدخان از قبیله ی دولو قاجار، مشهور به تاجبخش بود. علت اعطای لقب تاجبخش به وی به این دلیل بود که در زمان جنبشهای سلطنتخواهی قاجاریان، بسیاری از بزرگان ایل قاجار او را برای پادشاهی سزاوارتر از آقا محمدخان میدانستند. اما اللهیارخان به سود آقا محمدخان از سلطنت کنارهگیری کرد و از سران ایل و بزرگان استرآباد و مازندران برای بنیانگذاری سلطنت قاجار قول مساعدت گرفت. روی این اصل، بعضی از اعقاب او نام تاجبخش را برای خود انتخاب کردند.حسن خان معروف به سالار پدرش آصف که محرک شورش پسران بود با وجود دوری از خراسان عنوان حکومت خراسان را عهده دار بود،تدریجا سعی در تهیهی اسبابی کرده بود که شاید آن بخش از ایران را هم مانند افغانستان از ایران مجزا نماید.
به خاطر همین گذشت میرزا محمدخان مورد احترام آقا محمدخان و سایر بزرگان ایل قاجار بود. و چون به هنگام لشکرکشی و مسافرت به خارج از تهران، آقا محمدخان حکومت تهران را به میرزا محمدخان میسپرد، ملقب به بیگلربیگی شد. میرزا محمدخان پس از قتل آقا محمدخان، وفاداری خود را به فتحعلی شاه حفظ کرد. به هنگام قتل آقا محمدخان، حاج ابراهیمخان کلانتر به سمت تهران حرکت نمود، لیکن میرزا محمدخان و میرزا شفیع تا رسیدن فتحعلی شاه به پایتخت، مانع ورود حاج ابراهیمخان کلانتر به داخل شهر شدند و چون فتحعلی شاه به تهران آمد. میرزا محمدخان از وی به گرمی استقبال نمود و همین امر موجب احترام بیشتر نسبت به میرزا محمدخان و فرزندان وی، توسط فتحعلی شاه گردید. فتحعلی شاه جهت ابراز قدردانی از زحمات او و همچنین به منظور تحقق بخشیدن به خواستههای آقا محمدخان مبنی بر نزدیکی هرچه بیشتر طوایف قاجار، یکی از دختران خود را به عقد رستمخان، پسر میرزا محمدخان درآورد، ولی چون رستمخان هفت ماه بعد از این ازدواج فوت نمود، فتحعلی شاه فورا پس از گذشت چند روز دختر خود را به عقد اللهیارخان، برادر رستمخان درآورد و خود خواهر اللهیارخان را به زنی گرفت. از این زمان به بعد مقام و منزلت اللهیارخان در دربار فتحعلی شاه رو به فزونی نهاد و عهدهدار سمتهای مهمی در دربار گردید.
سمتهای اللهیارخان قبل از صدارت در دربار فتحعلی شاه
اللهیارخان قبل از انتخاب به صدراعظمی، سمت خوانسالاری (ناظر) فتحعلی شاه را بر عهده داشت و در فعالیتهایی که جهت سرکوب مخالفان فتحعلی شاه صورت میگرفت شرکت می نمود، از جمله سال 1228هـ.ق، که تراکمه به همراه یوسف خواجه کاشغری زحماتی برای دولت به وجود آوردند، اللهیارخان با عدهای از سرکردگان، مأمور مقابله با ترکمانان شد و آنان را پراکنده نمود. همچنین در سال 1237هـ.ق به هنگام جنگ بین ایران و عثمانی، فتحعلی شاه اللهیارخان را با ده هزار سوار و پیاده به یاری عباس میرزا به آذربایجان فرستاد. اللهیارخان همچنین مدتی نیز، حکومت شهرهایی در گیلان و مازندران و بروجرد را برعهده داشت. از آنجا که وی فردی جاهطلب و سرکش بود همیشه تلاش مینمود تا مقامات عالیه را به دست داشته و راه را برای اجرای نقشههای خود که از حمایت انگلیسیها نیز برخوردار بود، هموار سازد.اللهیارخان یکی از دشمنان سرسخت عبداللهخان امینالدوله صدراعظم بود. و همواره به دنبال بدگویی از او نزد فتحعلی شاه بود تا جایی که سرانجام نقشههای او در این زمینه با عزیمت شاه به اصفهان و گوشمالی خانواده هاشمخان که از منسوبان امینالدوله بود، به مرحلهی اجرا درآمد. ، فتحعلی شاه عبداللهخان امینالدوله را از صدارت معزول و اللهیارخان را بهعنوان صدراعظم تعیین و او را به آصفالدوله ملقب فرمود و حسنخان پسر او را که دخترزاده پادشاه بود، امیریار فرمود و سالاریار لقب داد که باعث نفوذ هرچه بیشتر خانوادهی آصفالدوله در دستگاه حکومتی گردید. آصفالدوله اولین فرد از خاندان قاجاریه است که به صدارت انتخاب گردید .
فتنه ی امیریار!
فتنه ی سالار ، در آغاز فرمانروایی ناصرالدین شاه روی داد و رفع آن برای استقرار سلطنت وی که معرض تهدید بود سرعت عمل را الزام می کرد. حسن خان معروف به سالار پدرش آصف که محرک شورش پسران بود با وجود دوری از خراسان عنوان حکومت خراسان را عهده دار بود و در طول مدت حکومت خود در خراسان که نزدیک دوازده سال ادامه داشت به علت جاه طلبی ها و ناخرسندی هایی که ناشی از عدم کامیابی به صدارت محمدشاه بود، تدریجا سعی در تهیه ی اسبابی کرده بود که شاید آن بخش از ایران را هم مانند افغانستان از ایران مجزا نماید.الزام پسرش _حسن خان به این قیام هم از جانب او مبنی بر همین طرح بود _ ظاهرا انگلیسی ها نیز به خاطر تامین سرحدهای هند وجود یک چنین دولت پوشالی را با مصالح خود بیشتر موافق می یافتند. چون شورش سالار که از جانب بعضی حکام و امرای محلی خراسان هم پشتیبانی می شد، در این ایام شدت یافت و مذاکراتی که برای حل مسالمت آمیز آن انجام می شد به جایی نرسید به پیشنهاد امیر نظام و فرمان شاه، افواج آذربایجان با تجهیزات کامل به سرکردگی سلطان مراد میرزا عموی شاه که سرداری لایق و با کفایت بود به دفع آن فتنه نامزد گشت.
مشهد در دست فتنه گران سالار
مشهد به وسیله ی این نیرو محاصره شد و سرانجام سالار و سرانجام سالار و برادر و پسرش تسلیم شدند . بلافاصله هم برخلاف انتظار اعدام شدند (1266) . وساطت کلنل شیل وزیر مختارنظامی انگلیس در ایران که همان وساطت حاکی از مداخله ی پنهانی آنها در اصل فتنه بود نیز به جایی نرسید . سلطان مراد میرزا فاتح خراسان تشویق شد و حکمران خراسان گشت.پی نوشت :
کتاب روزگاران
عبدالحسین زرین کوب، کتاب صدراعظمهای سلسله قاجاریه
پرویز فشاری