تبیان، دستیار زندگی

بانویی از حرم

قیام امام حسین (علیه السلام) و نهضت عاشورا سرلوحه بسیاری از نیكی ها، فضایل و افتخارات است.حادثه عظیم کربلا در طول تاریخ در جهات و ساحت های مختلف مورد مطالعه واقع شده و مواجه با ابهامات و پرسش هایی از سوی مورخین و اهل نظر بوده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن محسنی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بانویی از حرم

بود یا نبود رقیه سلام الله علیها

یکی از مواردی که همواره ذهن پژوهشگران را معطوف به خود کرده شخصیت بانویی از حرم به نام رقیه می باشد و پرسش هایی که حول شخصیت ایشان وجود دارد.

درمورد وجود و حضور کودکی به این نام و با این سن و سال در کاروان کربلا، که دختر اباعبدالله است نظرات متفاوتی وجود دارد:

گروهی که ادله تاریخی را بر اثبات این مطلب کافی دانسته و آن را قطعی می‌دانند؛ و از طرفی کسانی که در اصل وجود این قضیه تشکیک کرده و بعضاً آن را نپذیرفته‌اند.

آیت ‌الله مکارم‌شیرازی در استفتائی در این رابطه می ‌فرمایند: «شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین‌ در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است، اما این‌که نام آن دختر رقیه بوده یا نام دیگری داشته، در بین دانشمندان اسلامی‌ اختلاف‌نظر وجود دارد؛ هر چند معروف این است که نامش رقیه است.»

در این رابطه به بررسی اجمالی این پرسش و پاسخهای مطرح شده توسط تاریخ پژوهان و مقتل نویسان اشاره می کنیم:

مبهم بودن برخی از زوایای حوادثی که در تاریخ شیعه اتفاق افتاده عوامل متعددی دارد ازجمله اینکه شیعه گروهى است كه در طول تاریخ ، بارها و بارها هدف هجوم و تجاوزهاى وحشیانه قرار گرفته ، پیشوایان دین و رجال شاخصش شهید گشته ، و آثار علمى و تاریخیش سوزانده شده است .(1)

شیعه در گذر از این تاریخ پردرد و رنج ، اولا :مجال ثبت بسیارى از حوادث تاریخى را نداشته و ثانیا: بخشى قابل ملاحظه از آثار و مآخذ تاریخى خویش را  كه حاكى از پیشینه مظلومیت كم نظیر شیعه و قساوت و مظالم حكومتهاى جور مى باشد از دست داده است و آنچه برایش مانده ، تنها بخشى از آن آثار مكتوب ، همراه با اطلاعاتى است كه به گونه شفاهى ،سینه به سینه نقل شده است .

اسناد تاریخی

1: یکی از قدیمی‌ترین منابعی که در رابطه با سیدالشهدا و وقایع کربلا موجود می باشد و از دختری به نام رقیه (علیهاالسلام) نام می‌برد، قصیده جناب سیف بن عَمیره ،از اصحاب امام صادق (علیه السلام) است.(2)

« وَ سَکینة عَنها السّکینة فَارقت               لَمّا ابتدَیت بفرقة وَ تغیّر

وَ رقیة رقّ الحَسود لضَعفها                   وَغدا لَیعذره الّذی لَم یعذر

ولامّ کلثَوم یجد جَدیدها                       لثم عَقیبٍ دموعها لَم یکرر

لَم انسها وَ سکینة وَ رقیّة                    یبکینه بتحسّرٍ و تزفّر »(3) 

آرامش از سکینه جدا شد چون که او از امام خود جدا گردید... رقیه کسی بود که حسودان برای ضعف و ناتوانیش دل سوزاندند. این عده فردای قیامت مجبور به عذرخواهی از او می‌شوند هرچند که هیچ عذری برای آنها وجود ندارد... ام کلثوم نیز هر لحظه صورت اشک آلودش را با پارچه‌ای پاک می‌کند... من هیچگاه‌ام کلثوم و سکینه و رقیه را فراموش نمیکنم که برای امام حسین با آه و ناله حسرت گریه می‌کردند..

2: یکی از منابع دیگری كه در آن ، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامى از حضرت رقیّه علیهاالسلام به میان آمده ، كتاب مشهور لهوف نوشته محدث و مورخ جلیل القدر، مرحوم سیدبن طاووس است .

سید مى نویسد: حضرت سیّدالشهداء علیه السلام زمانى كه اشعار معروف (یا دهر اُفّ لك من خلیل) ... را ایراد فرمود و زینب و اهل حرم فریاد به گریه و ناله برداشتند، حضرت آنان را امر به صبر كرده و فرمود: یا اختاه یا امّ كلثوم ، و انتِ یا زینب ، و انتِ یا رقیّة ، و انتِ یا فاطمة ، و انتِ یا رباب ، اُنْظُرْنَ اذا انا قُتِلْتُ فلا تشققن على جَیْبا و لا تخمشن علىّ وجها ولا تقلن على هجرا(4)

خواهرم ام كلثوم ، و تو اى زینب ، و تو اى رقیّه ، و تو اى فاطمه ، و تو اى رباب ، زمانى كه من به قتل رسیدم در مرگم گریبان چاك نزنید و روى نخراشید و كلامى ناروا (كه با رضا به قضاى الهى ناسازگار است) بر زبان نرانید.

مطابق این نقل ، نام حضرت رقیّه بر زبان امام حسین علیه السلام در كربلا جارى شده است.

3: مورّخ خبیر و ناقد بصیر، عمادالدین حسن بن على بن محمّد طبرى ، معاصر خواجه نصیرالدین طوسى ، در كتاب پر ارج كامل بهائى شرح ماجرای شهادت دختری در میان اسرا که نیمه شب از خواب بیدار می شود وبهانه پدر را می گیرد، نقل مى كند که بعد از آوردن سر پدر نزد او  جان به حق تسلیم كرد.(5)

محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمى در منتهى الامال، عین عبارات كامل بهائى را نقل كرده است و اشعارى را هم كه در كامل است، بیان می کنند.(6)

نظر شهید مطهری 

تصور برخی ها این است که استاد بزرگوراد شهید مطهری(رحمه الله)، وجود حضرت رقیه را منکر است. لذا برخی ها از سر ناآگاهی نسبت به مسائل شهید مطهری را مذمت می کنند.

ایشان در جلد دوم کتاب حماسه حسینی، که مربوط به یادداشت های ایشان است می نویسد: «داستان طفلى از ابى عبداللَّه که در شام از دنیا رفت و بهانه پدر مى‏گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات کرد. (رجوع شود به نفس المهموم).»(7)

دلایل فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه حضرت رقیه است که سبب شده رد کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در هر حال معروف بودن مزار و حرمی در دمشق به نام رقیه خاتون در بین مردم که در طول تاریخ مورد عنایت محبین اهلبیت بوده و مشاهده کرامات متعدد از صاحب این حرم  مهر تاییدی بر وجودناز دانه مظلوم اباعبدالله  می باشد که گره گشای دنیا و آخرت می باشد.

در واقع این عبارت در یادداشت های استاد است و نه در سخنرانی های استاد یا در متن کتاب. یعنی اینکه این جزء یادداشت های شخصی استاد بوده و نمی توان این عبارت را به عنوان نظر نهائی و قطعی استاد تلقی کرد. شاید این جزء مسائلی بوده که استاد آن را در یادداشت هایش نوشته که بعدا برود در مورد آن تحقیق کند. مخصوصا آنکه در متن کتاب نیز شهید مطهری در باب حضرت رقیه بحثی نمی کند.

در رابطه با وجود یا عدم وجود حضرت رقیه به استفتائاتی اشاره می کنیم:

حضرت آیت الله نوری همدانی :

در کتاب‌هایی چون کامل بهائی و نفس‌المهموم و کتاب‌های معتبر دیگر دختر خردسالی که برخی نام او را رقیه نامیده‌اند و در شام به شهادت می‌رسد، برای امام حسین‌ ذکر کرده‌اند و اگر کسی برای آن حضرت نذر کند، باید آن را ادا نماید و مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است.(8)

آیت ‌الله مکارم‌شیرازی در استفتائی در این رابطه می ‌فرمایند: 

«شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین‌ در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است، اما این‌که نام آن دختر رقیه بوده یا نام دیگری داشته، در بین دانشمندان اسلامی‌ اختلاف‌نظر وجود دارد؛ هر چند معروف این است که نامش رقیه است.»(9)

حسن ختام

 اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که از دلایل فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه حضرت رقیه است که سبب شده رد کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. 

در هر حال معروف بودن مزار و حرمی در دمشق به نام رقیه خاتون در بین مردم که در طول تاریخ مورد عنایت محبین اهلبیت بوده و مشاهده کرامات متعدد از صاحب این حرم  مهر تاییدی بر وجودناز دانه مظلوم اباعبدالله  می باشد که گره گشای دنیا و آخرت می باشد.

پی نوشت ها:

1- بنگرید به : كتاب سوزى مشهور محمود غزنوى در رى به سال 423 ق ، كشتار و كتاب سوزى طغرل در بغداد عصر شیخ طوسى

2- معجم رجال الحدیث،ج8،ص364

3- سیاه پوشى در سوگ ائمه نور، ص 320، به نقل از المنتخب طریحى

4- اللهوف على قتلى الطفوف، صص 141 – 140

5- كامل بهائى ،ج 2، ص 179

6- منتهی الآمال ج 1، ص 807

7- مجموعه آثار ج17 ص586

 

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.