تبیان، دستیار زندگی

اهداف امام حسین علیه السلام از این قیام چه بود؟

قیام امام حسین(علیه‌السلام) واقعه بسیار بزرگ و مهمی در تاریخ اسلام است. واقعه‌ای که برای بشریت درس‌های زیادی داشته و الگویی بی‌نظیر برای آنهاست. این قیام با خروج امام از مدینه آغاز شد و با حضور و سپس خروج از مکه ادامه یافت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : معین شرافتی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
معین شرافتی- کارشناس حوزه/ بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
اهداف امام حسین علیه السلام از این قیام چه بود؟
قیام امام حسین(علیه‌السلام) واقعه بسیار بزرگ و مهمی در تاریخ اسلام است. واقعه‌ای که برای بشریت درس‌های زیادی داشته و الگویی بی‌نظیر برای آنهاست. این قیام با خروج امام از مدینه آغاز شد و با حضور و سپس خروج از مکه ادامه یافت. هرچند که در مسیر کوفه و در کربلا شهادت اباعبدالله، رقم خورد؛ اما قیام پایان نپذیرفت و با پیام‌رسانی حضرت زینب و امام سجاد(علیهماالسلام) ادامه یافت و حداقل تا بازگشت دوباره خاندان حسینی به مدینه ادامه داشت. قیام بزرگی که به اندازه بزرگی‌اش، اهداف و دستاوردهایی بزرگ داشت و به اندازه ماندگاری‌اش، باید برای امروز ما کارایی داشته باشد. مطلبی که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

 امام حسین(علیه‌السلام) در یک کلام تمام اهداف قیام خویش را اینگونه معرفی کردند: «اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب؛ من برای اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على‌بن‌ابى‌طالب رفتار نمایم!»(مناقب،ج4،ص89) بله، دعوت مردم به پیروی از قرآن و اسلام ناب و زدودن بدعت از جامعه، همگی نوعی از امر به معروف و نهی از منکر است.


الف) عدم پذیرش حکمرانی ستمگران

امام حسین(علیه‌السلام) در پاسخ استاندار مدینه که قصد بیعت گرفتن از ایشان را داشت؛ فرمود: «أَیُّهَا الْأَمِیرُ إِنَّا أَهْلُ‏ بَیْتِ‏ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لَا یُبَایِعُ بِمِثْلِه‏؛ ای فرماندار، ما اهلبیت نبوت و جایگاه رسالت و محل نزول فرشتگان هستیم. خداوند با ما آغاز و ختم كرده و یزید مردی فاسق، شرابخوار، قاتل افراد محترم بوده و علناً به فسق می‌پردازد. شخصی چون من با چون او بیعت نخواهم كرد.»(لهوف، ص23) از این عبارت به روشنی ممانعت امام از بیعت با یزید آشکار می‌شود. امام با این اقدام خویش، تکلیف امت‌های اسلامی را تا قیامت روشن کرده و لزوم سپردن حکمرانی مسلمانان به دست اهلان را علنی می‌سازد. شکل‌گیر تمام حرکت‌ها و انقلاب‌های اسلامی در عصرها و قرن‌های بعد را باید جزء اهداف ماندگار اباعبدالله(علیه‌السلام) به شمار آورد که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در شکل‌گیری جمهوری اسلامی ایران و قیام مردم بحرین جستجو کرد.

ب) مبارزه با غاصبان خلافت و حقانیت مکتب اهل بیت(علیهم‌السلام)

فسق و فجور علنی یزید برای همگان، بی‌کفایتی و چهره واقعی بنی امیه را آشکار کرده بود. اگر معاویه با ظاهرسازی‌هایش و با عنوان‌هایی جعلی چون "خالُّ المُسلِمین، دایی مسلمانان" توانسته بود امت را منحرف کرده و خود را خلیفه برحق به همگان معرفی کند؛ یزید بر خلاف پدرش همه ریاکاری‌های امویان را بر باد داد و در این میان برای اتمام حجت، نیاز بود تا حجت خدا خود و مکتب بر حق را به همگان معرفی کند. لذا امام حسین(علیه‌السلام) قیام را آغاز کرده و حقانیت مکتب اهل بیت را از مدینه، مکه، کربلا، کوفه تا مرکز خلافت یعنی شام علنی ساخت. از این رو وقتی مروان به حضرت پیشنهاد بیعت با یزید را داد و گفت این برای دین و دنیای تو بهتر است؛ امام در پاسخ فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَان‏؛ همه از خداییم و به سوی او بر می‌گردیم. اگر فردی مانند یزید مسئولیت امت اسلامی را بپذیرد باید با اسلام خداحافظی کرد همانا شنیدم جدم رسول خدا می‌فرمود: خلافت بر آل ایوسفیان حرام است.»(همان، ص24)
این حرکت امام، دوری از مکتب اهل بیت را برابر فجایعی چون بی‌رحمی نسبت به زنان، کودکان و حتی شیرخوارگان معرفی کرد. نتایحی که امروز در ظهور داعش و وهابیت نمود یافته است.

ج) مبارزه با بدعت‌ها و بازگشت به قرآن و سنت نبوی

یکی دیگر از اهداف قیام حسینی مبارزه با بدعت‌ها بود. حضرت در نامه‌ای که به اهالی بصره فرستادند؛ اینگونه مرقوم داشتند: «إِنِّی أَدْعُوكُمْ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى نَبِیِّه‏ فإنَ‏ السُّنَّة قَد أُمیْتَت‏، وإنَّ البِدعَةَ قَد أُحیِیتْ، وَإنْ تَسمَعوا قَولی، وَتُطیعوا أَمری، أَهدِكُم سبیلَ الرَّشاد؛ به درستی من شما را به خدا و پیامبرش دعوت می‌کنم. همانا سنت کشته شده و بدعت‌ها حیات یافته است. اگر سخن مرا بشنوید و از سفارش من اطاعت کنید؛ شما را به راه رشد و سعادت هدایت می‌کنم.»(وقعه الطف، ص107) حضرت در این جملات کوتاه، بازگشت به قرآن، احیای سنت پیامبر و مبارزه با بدعت‌ها را هدف خویش معرفی کرده، هدفی که سعادت ابدی شیعیان و پیروان حسینی را تضمین کرده و همراهی با آن را به معنای رشد دانسته است. ماندگاری امروز اسلام و تشیع را باید برخاسته از آن قیام دانست. قیامی که وظیفه ما را هم روشن کرده و به ما خط سعادت را معرفی می‌کند و آن چیزی جز پیروی از قرآن و سنت راستین پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دوری از انحرافات و بدعت‌ها نیست.

 وقتی مروان به حضرت پیشنهاد بیعت با یزید را داد و گفت این برای دین و دنیای تو بهتر است؛ امام در پاسخ فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَان‏؛ همه از خداییم و به سوی او بر می‌گردیم. اگر فردی مانند یزید مسئولیت امت اسلامی را بپذیرد باید با اسلام خداحافظی کرد همانا شنیدم جدم رسول خدا می‌فرمود: خلافت بر آل ایوسفیان حرام است.»(همان، ص24)

این حرکت امام، دوری از مکتب اهل بیت را برابر فجایعی چون بی‌رحمی نسبت به زنان، کودکان و حتی شیرخوارگان معرفی کرد. نتایحی که امروز در ظهور داعش و وهابیت نمود یافته است.

د) نقش ولایت‌مداری در رسیدن به سعادت

امام حسین(علیه‌السلام) در نامه‌ای کوتاه به بنی هاشم اینگونه نوشتند: «فَإِنَ‏ مَنْ‏ لَحِقَ‏ بِی‏ اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِكِ الْفَتْحَ‏؛ همان کسی که به من ملحق شود شهید خواهد شد و کسی که به من ملحق نشود طعم پیروزی را نخواهد چشید.»(کامل الزیارات، ص57) در این نامه کوتاه، حضرت شهادت را هم نوعی از پیروزی معرفی کرده است. اما آنچه در این سخن نیز وجود دارد لزوم همراهی با امام و ولی خداست. مطلبی که فهماندن آن به مردم یکی از اهداف قیام حسینی بود. آری پیروزی نهایی در همراهی با ولایت است. روشن شدن این مطلب را در کربلا می‌توان دید. قدرت نظامی، توان سیاسی و حتی پول و ثروت نتوانست نام بنی امیه را در زمره فاتحان ثبت کند؛ پس برای رسیدن به فتح و پیروزی باید دید ولی خدا یا رضایت امام زمان در کدام جبهه قرار گرفته است.

در یک کلام

امام حسین(علیه‌السلام) در یک کلام تمام اهداف قیام خویش را اینگونه معرفی کردند: «اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب؛ من برای اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على‌بن‌ابى‌طالب رفتار نمایم!»(مناقب،ج4،ص89) بله، دعوت مردم به پیروی از قرآن و اسلام ناب و زدودن بدعت از جامعه، همگی نوعی از امر به معروف و نهی از منکر است. قیامی که نتایج آن تا امروز ادامه دارد. باید ماندگاری اسلام و مکتب تشیع را برخاسته از قیام حسینی بدانیم و در مقابل آن ما وظیفه داریم با پیروی از مکتب سید الشهدا(علیه‌السلام) در برپایی مجالس حسینی بکوشیم.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.