تبیان، دستیار زندگی

چرا امام حسین علیه‌السلام با خانواده راهی کربلا شد؟

واقعه عاشورای سال 61 یکی از حوادث بزرگ و تاریخ‌ساز تاریخ شد. این رخداد، هنوز پس از عبور از کوچه‌های تاریخ، نگاه‌ها را به خود می‌خواند و شورانگیزی خود را برای مسلمانان نگه داشته است؛ تا جایی که مردمان زمان ما، همچنان در اندیشه واکاوی‌های دقیق‌تر از آن واقعه عظیم هستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا امام حسین علیه السلام ا خانواده به کربلا می رود؟
واقعه عاشورای سال 61 یکی از حوادث بزرگ و تاریخ‌ساز تاریخ شد. این رخداد، هنوز پس از عبور از کوچه‌های تاریخ، نگاه‌ها را به خود می‌خواند و شورانگیزی خود را برای مسلمانان نگه داشته است؛ تا جایی که مردمان زمان ما، همچنان در اندیشه واکاوی‌های دقیق‌تر از آن واقعه عظیم هستند.
همراهی خانواده و اهل امام با ایشان، حامل یک پیام مهم بود و آن اینکه حسین بن علی (علیه السلام) در صدد اخلال و شورش نیست. امام، خود مدعی بود که که مطالبه‌گر اصلاح است. آفاتی بر پیکره جامعه، وارد شد و آن را از سیره نبوی دور کرد تا جایی که هر لحظه از امکان انحطاط و فروپاشی آن خبر می‌داد. در چنین شرایطی، امام حسین (علیه السلام) اقدام به مطالبه‌گری کرده بود. او نمی‌خواست که نابودی باقیمانده میراث اسلامی را ببیند. از این رو با صدای رسا در گوش تاریخ خواند که «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً».

آیا امام، می‌دانست؟

عقیده شیعیان بر آن است که علم امام، الهی است؛ علمی است که به دریای علم خدایی متصل است و امام، هرآنچه را بخواهد، می‌داند. آنچه مهم است، «خواستن» اوست. بر این اساس، ذهن پاره‌ای از مردم به دنبال یافتن پاسخ این مسئله رفت که آیا امام حسین (علیه السلام) از سرنوشت خود در کربلا مطلع بود؟
از شواهد مختلفی که در مسیر کربلا برای امام حسین (علیه السلام) اتفاق افتاد چنین برمی‌آید که انتخاب امام، آگاهانه بود. چنان نبود که امام، به سمت سرنوشت نامعلومی حرکت کند و به یکباره با یک واقعیت غیر منتظره روبرو شود. صرفنظر از مقام معنوی بالای امام و روایاتی که از شهادت امام، خبر می‌دادند ، حوادث تاریخ نیز او را ورزیده کرده بود.
امام، آنچه را مردم نمی‌توانستند در آینه  ببینند، در خشت خام، عیان می‌دید. او فرزند کسی بود که بی‌تفاوت از کنار حوادث تاریخ، نمی‌گذشت و  به فرزند خود توصیه می‌نمود که از اخبار گذشتگان پند گیرد و از پیمودن مسیری که نسبت به گمراهیِ پایان آن، خوف دارد، دوری گزیند.[1] امام حسین (علیه السلام) فرزند امام علی (علیه السلام) بعد از عمری زندگی در میان آن مردمان، آنان را خوب شناخته بود.
یکی از این شواهد، انتخاب یاران از میان افراد گوناگون است. امام اصرار بر آن نداشت که به هرکسی برخورد، او را در زمره یارانش قرار دهد، بلکه از میان مردمان، یاران خود را گلچین می‌کرد. یکی از معروف‌ترین صحنه‌های یارگیری امام، دعوت از زهیر بن قین بود. زهیر پس از بازگشت از دیدار با امام، با دوستان خویش وداع کرد.[2] گویی او نیز از پایان امر، باخبر شده بود.
البته باید در نظر داشت که آگاهی امام از سرنوشت سفرش مطلبی است، اما هدف امام از این سفر، مطلب دیگری است که باید در جای خود بررسی شود.[3]

چرا با خانواده؟

مسئله دیگری که ذهن پاره‌ای از مردم را درگیرِ خود نموده، همراهی خانواده؛ اعم از زنان و کودکان در این سفر پرماجراست.[4] چرا امام حسین (علیه السلام) آنان را با خود همراه نمود؟ اگر امام از سرنوشت خود مطلع بود، چرا آنان را در این خطر، شریک می‌ساخت؟
پیرامون چرایی همراهی زنان و فرزندانِ خاندان امام در این سفر، پاسخ‌های گوناگون و تحلیل‌های مختلفی مطرح شده است. به هر دلیل که این همراهی صورت گرفته باشد، در نهایت، حرکت امام را تکمیل کرد و صدای امام را به گوش مردمان رساند؛ گویی که وظایف هریک از دو گروه شهیدان و بازماندگان (اسیران) از قبل مشخص شده بود. حقیقتاً حرکت تبلیغی و روشنگرانه حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) بر تأثیر خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش افزود.
همراهی خانواده و اهل امام با ایشان، حامل یک پیام مهم بود و آن اینکه حسین بن علی (علیه السلام) در صدد اخلال و شورش نیست. امام، خود مدعی بود که که مطالبه‌گر اصلاح است. آفاتی بر پیکره جامعه، وارد شد و آن را از سیره نبوی دور کرد تا جایی که هر لحظه از امکان انحطاط و فروپاشی آن خبر می‌داد. در چنین شرایطی، امام حسین (علیه السلام) اقدام به مطالبه‌گری کرده بود. او نمی‌خواست که نابودی باقیمانده میراث اسلامی را ببیند. از این رو با صدای رسا در گوش تاریخ خواند که «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً».[5] شاید برای پاره‌ای، این سخن امام، شعار می‌نمود از این رو امام، با همراه آوردن عشیره، به صورت عملی بر ادعای خویش، مهر تأیید زد.

پیرامون چرایی همراهی زنان و فرزندانِ خاندان امام در این سفر، پاسخ‌های گوناگون و تحلیل‌های مختلفی مطرح شده است. به هر دلیل که این همراهی صورت گرفته باشد، در نهایت، حرکت امام را تکمیل کرد و صدای امام را به گوش مردمان رساند؛ گویی که وظایف هریک از دو گروه شهیدان و بازماندگان (اسیران) از قبل مشخص شده بود. حقیقتاً حرکت تبلیغی و روشنگرانه حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) بر تأثیر خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش افزود.


وجه دیگری که برای این همراهی می‌توان بیان کرد، حکایت قساوت حاکم جور آن زمان، یزید بن معاویه بود. وقتی او، حرمتی برای بیت الله الحرام قائل نبود، تضمینی وجود نداشت که حرمت خاندان حسینی را نگه دارد. از این رو مصلحت در این بود که خاندان، در کنار سالار خویش، ره کربلا را در پیش گیرد.

سخن آخر

زندگی امامان بزرگ شیعه برای مردمان همه زمان‌ها، خصوصا مردمان عصر حاضر، سرشار از پیچیدگی و سؤال است. شاید همین سؤال‌انگیز بودن، هدف آن بزرگواران بوده است؛ تا مردمان از کنار پاره‌ای حوادث، سریع و بی‌تفاوت نگذرند. شاید اگر امام حسین (علیه السلام) به تنهایی به این سفر بی‌بازگشت می‌رفت، هدفش کم‌فروغ می‌شد. همان‌گونه که اگر او امام نبود، مانند بسیاری از قیام‌کنندگان، در لابلای صفحات تاریخ، گم می‌شد. اما همین که او امام بود و با علم به پایان، حرکت مطالبه عمل به معروف و متارکه منکر را آغاز کرد، یک پرسش در ذهن مردمان ساخت که به سادگی فراموش نمی‌شود. همانگونه که مصاحبت خاندانش این پرسش را به وجود آورد که «چرا آنان در این سفر خطرناک، با امام، همراه شدند؟» به عبارت روشن‌تر، ایجاد این پرسش‌ها، مانع از فراموشی هدف عاشورا و در نتیجه مانع از سکوتِ مرگ‌آور جامعه در برابر ظلم خواهد شد.
پی نوشت ها:
[1] . ن.ک: نهج البلاغه، نامه 31.
[2] . شیخ مفید، الإرشاد، ج2 ص73.
[3] . ن.ک: صادقی، مصطفی، « بررسی مستندات نظریه شهادت طلبی امام حسین (علیه السلام) در لهوف»، فصلنامه پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، پاییز 1392
[4] . شیخ مفید، الإرشاد، ج2 ص67.
[5] . بحارالأنوار، ج 44 ص329؛ خروج من از روی تکبر و تبختر نیست.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.