تبیان، دستیار زندگی

شعرهایی که نه رباعی است نه نیمایی

نشست نقد و معرفی مجموعه شعر «آبی روشن آبی خاموش»سروده صادق رحمانی به میزبانی خبرگزاری مهر برگزار شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آبی روشن آبی خاموش
 مجموعه شعر «آبی روشن آبی خاموش» سروده صادق رحمانی در قالب نشستی ادبی با حضور حمیدرضا شکارسری و شهرام میرشکاک در خبرگزاری مهر رونمایی و معرفی شد. در این نشست صادق رحمانی در سخنانی عنوان کرد: من از سال ۶۵ شاعری را به شکلی جدی  شروع کردم و از همان ابتدا نیز علاقه‌ام به حوزه شعر کوتاه بود و در حال و هوای رباعی و دو بیتی شعر می‌سرودم و فکر می‌کردم در قالب‌هایی مانند غزل برای من جایی وجود ندارد. در سال‌های اوایل دهه هفتاد نخستین دفتر شعرم  با عنوان «همه چیزها آبی» است منتشر شد و در سال ۸۵ دفتر شعر دیگری با عنوان «سبزها و قرمزها» تا برسم به این دفتر شعر.

وی ادامه داد: سبک و سیاق کاری من حاصل تجربیات ذهنی من است و معمولا دیر به دیر دست به انتشار اشعارم می‌زنم کما اینکه میان این دفتر تازه و دفتر قبلی من هم ۱۰ سال فاصله افتاده است.

در ادامه این جلسه حمید رضا شکارسری شاعر و منتقد ادبی نیز در سخنانی عنوان کرد: وسوسه نام‌گذاری و تعیّن و اینکه برای هر چیزی چهارچوبی تعریف کنیم و اندازه و فیزیکی خاص برایش بتراشیم در روزگار پیشامدرن نیز وجود داشته است اما روال قالب نبوده است و در روزگار ماست که لزوم تعریف هر پدیده‌ای برای ما مهم شده است و ما را با انفجاری از اُبژه‌ها روبرو کرده است. از سوی دیگر در این اتفاق حد و مرزها بر اساس اختلاف تفاوت شکل می‌گیرد و نه شباهت و در نیتجه هر اُبژه‌ای باید تفاوت خود را نسبت به مساله قبلی‌اش مشخص کند.

شکارسری در ادامه افزود: در دو دفتر شعر آقای رحمانی با عبارت «رباعی نیمایی» روبرو هستیم. یعنی شعری که ابتدا رباعی و است و در ادامه نیمایی. به گمان من نیما به شعر فارسی آمد تا به جای اینکه شاعر و حرفش دنبال قالب و موسیقی وزن بدود، قالب و موسیقی و وزن به دنبال شاعر بدوند. من هر حرکت و حرفی که از این مفهوم الهام بگیرد را نیمایی می‌دانم و به همین تعبیر حتی شعر شاملو و جریان شعر سپید را نیز در جهت نزدیک کردن شعر به زندگی و استفاده نکردن از موسیقی و وزن نوعی شعر نیمایی می‌دانم. نیما می‌گوید از چهارچوب قوالب سنتی فراتر برو ولی ما در این دفتر می‌خواهیم قوالب سنتی را با این پدیده و حرکت پیوند بزنیم و به نظرم این نوعی تناقص است که در کتاب شاهدیم.

این منتقد ادبی همچنین گفت: کتاب آقای رحمانی نه ما را به رباعی راهنمایی می‌کند و نه به سمت رباعی. از عنوان رباعی نیمایی انتظاراتی می‌رود که با تورق کتاب برآورده نمی‌شود.

وی در بخشی دیگری از سخنان خود در این نشست عنوان کرد: اگر جریان کوتاه‌سرایی و ساده‌نویسی را جریانی بدانیم که در دهه ۸۰ به دلایلی رواج پیدا کرد و نوعی واکنش به ساختار زندگی در این دهه بود، آن وقت می‌بینیم که شاعر این مجموعه دعوی کوتاه نویسی دارد از زمانی وارد این عرصه شده که اصلا این موضوعات مطرح نبوده است. مساله من این است که نمی‌شود گفت که او بدون ارجاعاتی شعر می‌نویسد. اما شاهدیم که تظاهرات برون متنی در شعر او حضوری ندارند و به عبارت دیگر اثری از زیست و زندگی پیرامونی‌اش، شعر و اجتماع و زیستگاه امروزی‌اش در شعر او نمی‌توان یافت و در نتیجه من اگر جسارت نباشد به چنین شاعری بچه بودای اشرافی روزگارش می‌گویم یعنی شاعری که دغدغه‌ای جز خودش ندارد
نشست نقد شعر «آبی روشن آبی خاموش»


شکارسری ادامه داد: یکی از غفلت‌های روزگار ما این است که شاعران ما آنچنانکه زیست می‌کنند نمی‌نویسند. ایرادی که ساده نویسی و سطحی نویسی به شعر امروز وارد کرده همین مساله است. ساده نویسی و کوتاه نویسی در حال توجه و اتهام زنی به نوع زیست شاعران امروز ماست. 

این شاعر و منتقد تصریح کرد: این کتاب با چگونه نوشتنش ما را از چه نوشتنش محروم کرده است. اینها تلفیقی است از شعر سنتی و سپید و نیمایی که حاصل نوعی در هم آمیختگی وزن و قالب با بی‌وزنی است. به هر روی من مجموعه اول آقای رحمانی را به سبب نزدیک شدن به زندگی انسان امروزی موفق‌تر می‌دانم.

شهرام میرشکاک دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز در این نشست در سخنانی عنوان کرد: شعر امروز ما شعری صریح و کوتاه است اما این الزاما منجر به سادگی نمی‌شود و از قضا این شعر بسیار پیچیده است. شعر نو همواره در حال کشف معانی تازه است و استقلال دارد و شاید برای همین است که نظر ساختاری تکلیف آدم با این شعر روشن نیست چون این جریان دائم در حال کشف کمال خودش است.

وی ادامه داد: آقای رحمانی در این دفتر به دنبال کار تازه‌ای نیست. او بسیار پیشتاز شعر سروده است. سبک او حاصل بازخوانی از هیچ قالبی قبل از خودش نیست و حرکمتی است به سمت سرایش دو بیتی و نگاهی عاقلانه و گاه پرسشگرانه به جهان دارد و به نظرم بیشتر نگاهی پرسه‌وار دارد. رحمانی به ننگ شاعران امروزی ما دچار نیست و در انتظار واکنشی به شعرش نمی‌نشیند. او در واقع برای خودش شعر می‌گوید و نه برای مخاطبانش. او شاعر خود و حتی ورای خودش است. من او را باشوی شعر ایران می‌دانم یک سالک طریقت. کسی که از مکاشفات خود جست می‌زند و شعری فراانسانی و فلسفی می گوید و خوشحالم در دوره‌ای که ادبیات ما به خود ادیبی سالک ندیده است، شاهد رویش دوباره اوییم.

میرشکاک افزود: رحمانی از افق خود به جهان نگاه می‌کند و نگاهی جز به کل مانند عرفا دارد. من به این اعتبار او را تنها عارف سالک ادیب روزگارم می‌دانم. رحمانی مانند عرفا به شعر نگاه می‌اندازد و این نگاه کمتر شبیهی در شعر امروز ما دارد. رحمانی فراتر از زبان به شعر نگاه کرده است و خود را از همه قید و بندهایش رها کرده است.

وی خطاب به شاعر گفت: نگاه می‌نی‌مالیستی شما به شعر شبیه فلسفه اشراقی باستانی ما در ایران است و منجر شده که کشش ذهنی و عاطفی در شعر شما وارد شود. اگر شعر امروز ما فاقد جذبه است این کتاب اما شاعری دارد که مثل یک دیوانه فوکویی و عارف جهان را رصد می‌کند
منبع: مهر