تبیان، دستیار زندگی

منطق قرآن کریم در شناساندن توحید

انسان اگر از مناظر‌ جالب‌ دره‌های‌ سـرسبز؛ رودخـانه‌های پرخـروش، درختان زیبا گل های رنگارنگ، شکوفه‌های رنگین، کوه های بلند؛ دریاهای مواج، قطعات ابرها‌ و بالاخره از همه ی زیـبائی های صفحه ی آسمان و سطح زمین چشم بپوشدو به مطالعه صفحه ی وجود‌ خود بپردازد؛ در این‌ صـفحه ی پر نقش و نگار و کتاب پر اسـرار، عـجائبی خواهد دید، و به معارفی‌ پی‌ خواهد برد که از عجائب آسمان بلند و زمین پهناور کمتر نیست.عجایبی که عقل را حیران‌ می کند،معرفی که شاه راه توحید را‌ به روی انسان می گشاید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منطق قرآن کریم در شناساندن توحید
راستی علم تشریح برای خواستاران تـحقیق و معرفت در زمینه ی خداشناسی، چراغی‌ است روشن که دلرا فروغ و روشنائی می بخشد.
قسمتی‌ از اعضاء بدن«اعضاء حس» نامیده می شوند،این اعضاء در زندگی ما دارای مـوقعیت بسیار حساسی می باشند؛ یعنی همین ها هستند که ما را با دنیای خارج مربوط می کنند.
اساسا زندگی‌ ما‌ در سایه ی دیدن مناظر گوناگون، شنیدن صداها و آهنگ های مختلف‌ تشخیص به بوی های مطبوع از غیرمطبوع؛ چشیدن طـعم غـذاهای متنوع؛ و بالاخره احساس‌ گرما و سرما و درد و فشار، انجام می‌ گیرد، اینها همه‌ و همه از‌ راه‌ همین اعضاء حس، ادراک‌ می شوند، از همین دروازه‌ ها به داخل کشور وجود ما راه پیدا می‌ کنند.
مغز در حقیقت یک مرکز مـخابراتی و سـتاد فرماندهی بدن است و هریک از دستگاه‌ های‌ حس‌ یعنی‌ دستگاه‌ بینائی، شنوائی، شامه، دائقه، لامسه‌، به وسیله ی رشته‌ هائی‌ از‌ اعصاب به این مرکز مربوط می شوند و کلیه ی احساسات بوسیله ی دستگاه‌ های پنجگانه به مراکز اعصاب (مغز و مغز تـیره) مـنتقل مـی گردد.
ما اکنون به توفیق خداوند‌ بـحث‌ خـود‌ را در حـس لامسه آغاز می کنیم و چون عضو‌ این‌ حس‌ یعنی پوست بدن دارای وظایف و فوائد دیگری نیز هست که با هدف ما مناسبت دارد؛لذا بـا نـظر‌ وسـیع تری‌ قدم‌ برمی داریم:

زره بدن

اطراف مملکت بدن را حصاری بـه نام «پوسـت‌» فرا گرفته است؛ این حصار عجیب‌ مرز دنیای سربسته‌ای است که به تمام وسائل دفاعی مجهز است، زیرا از طرفی از‌ نفوذ‌ آب‌ و گـازها جـلوگیری مـی کند، و همچنین از ورود میکرب ها مانع می گردد، بعلاوه با‌ موادی که‌ ترشح‌ می کند مـی تواند این عوامل زیانبخش را از بین ببرد.
پوست بدن با وجود لطافت و نازکی، نگهبانی‌ است‌ دقیق‌ و مستحفظی است نیرومند که مـحیط داخـلی را از دسـتبرد تغییرات همیشگی دنیای‌ خارج‌ حفظ‌ می‌کند و مرطوب و نرم و قابل کشش و فـرسوده نـشدنی است.
ساختمان پوست-این لباس زیبا و لطیف‌ که‌ در‌ کارگاه قدرت پروردگار بافته‌ شده است،از دو طبقه بـوجود آمـده یـعنی؛ دارای رویه‌ و آستر‌ است که رویه «بشره» و آستر آن «جلد» نامیده می شود.

بشره یـا رویـه ی ایـن‌ لباس‌

1-قسمت‌ خارجی که از سول های خشک و سخت ساخته‌ شده و مانند زره محکمی‌ عهده‌ دار حفاظت قسمت های داخـلی‌ بـدن‌ اسـت، البته نازکی و ضخامت آن در همه ی نقاط بدن یکسان‌ نیست، بلکه بر‌ حسب‌ مصالح‌ بدن فـرق مـی کند، چنانکه پوست سر و کف پاها محکم تر و ضخیم تر و مقاومتش در مقابل تأثیرات خارجی‌ بیشتر‌ و قـسمت‌ های دیـگر نـازک‌ تر و لطیف‌ تر است.
برای اینکه این لباس زیبا همیشه باطراوت‌ و شاداب‌ باشد‌، سلول های آن به سرعت عـوض‌ مـی شوند یعنی همین قدر که سلول ها در اثر تماس مداومی که با‌ محیط‌ خارج‌ دارد فرسوده و کـهنه شـد فـرو می ریزد،و مأموریت حفاظت بدن را به سلول های نوین محول‌ می‌ کند‌.

2-قسمت داخلی که طبقه ی «مالپیکی» نامیده می شود،و رنـگ های نـژادهای مختلف بشر، به تفاوت رنگ این طبقه بستگی‌ دارد‌؛ در این طبقه دو چیز جلب تـوجه مـی کند:
یـکی آنکه سلول های این‌ قسمت‌ همیشه در تکثیرند زیرا سلول های قسمت خارجی‌‌ «بشره‌» چنانکه‌ گفتیم دائما مـیافتند و سـلول های ایـن قسمت جایگزین‌ آنها‌ می گردند.
دوم موضوع مرمت و رفو کردن است یعنی: وقتی کـه پوسـت بدن در‌ ناحیه‌ ای‌ پاره‌ می شود، این طبقه قسمت‌ پاره‌ شده را‌ به تدریج‌ رفو‌ می کند، در حقیقت این لباس مـانند‌ لبـاس های‌‌ معمولی نیست یعنی طوری است که اگر در یک نقطه‌ ای از آن‌ پارگی‌ رخ دهـد، خـودش خودش‌ را رفو‌ و اصلاح می کند.
در سطح‌ خارجی‌ «بـشره» شـیارهای کـم‌عمق و در بین‌ آنها‌ برجستگی هائی وجود دارد که در کف دسـت و پا و مـخصوصا سطح داخلی انگشتان کاملا‌ واضح‌ است، و در انگشت‌ نگاری‌ برای ثبت‌ آثار‌ انگشتان‌ مورد اسـتفاده قـرار‌ می گیرد‌؛ آثار انگشتان که از‌ ایـن‌ بـرجستگی ها روی کاغذ ثـبت مـی شود، در هـر شخص وضع خاصی دارد؛ و این خود یـکی‌ از‌ بـهترین وسیله ی شناسائی افراد از یکدیگر‌ می باشد‌.
پوست بدن چنان که گفته شد نـه‌ تنها حـصاری اسـت که مملکت‌ پر‌ اسرار و عجائب بـدن را حـفظ مـی کند و مرزی است که از ورود انواع دشمنان‌ خطرناک‌ مانع‌ می گردد،علاوه عهده‌ دار احساساتی است که ما را با دنیای خارج مربوط می سازد،و از‌ طرفی‌ هـواسنج خـودکاری اسـت‌ که ضمنا حرارت بدن را تنظیم و تعدیل می کند؛و از طـرف‌ دیـگر‌ مراقب‌ دلسوزی است که‌ ما را از بیماری های درونی آگاه می‌ نماید؛ باتوجه باین حقایق دلپذیر،به اهمیت‌ منطق‌ دلنشین‌ قرآن مجید پی مـی بریم آنـجا کـه می فرماید :و فی الارض آیات للموقنین‌ و فی‌ انفسکم‌‌ افلا تبصرون.
یعنی:«در روی زمـین برای اهل یقین دلائل قدرت و حکمت الهی پدیدار است‌ و هم‌ در‌ وجود خودتان نشانه‌ هائی است؛آیا بچشم بصیرت نمی‌ نگرید؟»(آیه 20-21 سـوره‌ الذاریـات‌).

جلد یا‌ آستر‌ این‌ لباس

«جلد» طـبقه ی تـحتانی‌ پوست بدن را تشکیل می دهد، و این طـبقه که حکم آستر بـشره را دارد عـهده‌ دار وظیفه ی حساس تری‌ است یعنی احـساس گـرما و سرما و نرمی‌ و سختی‌ اجسام‌ و احساس‌‌ درد‌ و فشار بوسیله ی آن‌ انجام‌ می‌ گیرد؛ زیرا رشته‌ های بـاریکی از اعـصاب در این قسمت از پوست‌ در سراسر بـدن پراکـنده اسـت‌ که‌ هریک‌ از ایـن هـزارها رشته ی باریک مانند یـک‌ سـیم‌ از‌ دستگاه‌‌ تلفن‌ بوده‌ اطلاعات را بدستگاه عصبی مرکزی می رسانند.
نباید از این تشبیه یعنی تشبیه شـبکه ی خـبرگزاری اعصاب سطح بدن؛ به دستگاه تلفن‌ خـیال کـنیم که مـطلب بـه سادگی دسـتگاه تلفن است‌، البته ایـن تشبیه فقط برای بهتر درک کردن‌ مطلب است و الا موضوع بسیار کامل تر و دقیق تر است زیرا: رشته‌های اعـصاب کـه در سطح‌ بدن وجود دارد از لحاظ ساختمان و وظـیفه بـا‌ یـکدیگر‌ فـرق دارنـد:قسمتی از آنها مـأمور رسـاندن‌ فشار؛ و قسمت دیگر به جمع‌ آوری اطلاعات درباره ی سرما موظف است، و دسته ی دیگر خبرگزار گرما، و بالاخره دسـته‌ ای تـأثرات فـوق‌ العاده یعنی دردها را به مغز‌، گزارش‌ می دهند.
با ایـنکه سـراسر پوسـت بـدن چـنانکه گـفتیم برای احساس سرما و گرما و لطافت و سختی‌ اجسام و غیر آن موظف است؛ ولی بعضی از نقاط‌ مانند‌ سر انگشتان طبق مصالح خلقت‌ برای‌‌ انجام این وظیفه حساس‌ تر و آماده‌ تر می باشد.

وظیفه حـیاتی دیگر

پوست بدن علاوه بر اینکه عهده‌دار وظیفه ی حفاظت اعضاء داخلی بدن و احساسات است‌ وظیفه ی دیگری‌ را‌ نیز در راه ادامه ی حیات‌ ما انجام می دهد؛ زیرا می دانیم که از جمله مواد سمی‌ که در داخـل بـدن ما است؛عرق است؛ گرچه سمیت آن از ادرار کمتر است ولی مانند آن‌ در بدن‌ مضر‌ و خطرناک است و باید دفع شود و الا تولید بیماری های سخت نموده و حتی ممکن است‌ حیات ما را تهدید نماید؛ لذا بـرای دفـع آن وسیله‌ ای با طرز حکیمانه بوجود آمده است:
لوله‌های‌ بسیار‌ باریکی در‌ سراسر پوست بدن موجود که تعداد آنها در هر سانتیمتر مربع تقریبا دوازده هزار و در تـمام بـدن‌ از دو تا سه میلیون می رسد، لوله های نـامبرده راههای‌ دفع عرق‌ است‌، و روی‌ همین جهت نظیف نگهداشتن سطح بدن، بسیار لازم و به سرعت و سهولت‌ دفع عرق کمک می کند.
انسان در شبانه ‌‌روز‌ معادل ششصد تا نـهصد گـرم عرق دفع می کند یـعنی در هـر ساعتی‌ سی‌ تا‌ چهل‌ گرم؛البته مقدار دفع عرق با گرمای محیط خارج و نوع آشامیدنی و کارهای‌ انسان بستگی دارد‌ و ترشح عرق از بدن همیشه صورت می‌ گیرد؛ منتها چون ترشح آن در بسیاری‌ از اوقات شـدید نـیست‌؛ به نظر‌ نمی رسد، ترشح عرق بطور کلی دارای سه نتیجه است:
1-دفع ماده ی سمی زائد چنانکه گفته شد.
2-تنظیم حرارت بکمک تبخیر در سطح بدن:اندازه ی حرارت بدن انسان مانند سایر حیوانات خون‌گرم‌‌ (دسته‌ای از جانوران‌ بـاوجود‌ تغییرات محیط زندگی گرمای بدن خود را همیشه‌ ثابت نگه می دارند و برای این مـوضوع در وجود آنها عواملی تـهیه شـده است،به این دسته از جانوران اصطلاحا خون‌ گرم می گویند، ولی‌ دسته ی دیگر‌ از جانوران قادر نمی باشند حرارت‌‌ بدن‌ خود‌ را به میزان ثابتی حفظ کنند؛و همیشه حرارت بدن آنها تابع حرارت محیط زندگی‌ آنها است بـه این دسته از جانوران،جانوران خون‌ سرد‌ نام‌ می گذارند‌.) بـاید هـمیشه ثابت بـاشد،از طرفی هم می دانیم که درجه حرارت محیط زندگی تغییراتی حاصل می کند؛ لذا برای اینکه درجه حرارت بدن هـمواره ثابت بوده از اندازه ی معینی تجاوز نکند؛ در‌ وجود‌ انسان عواملی برای تـنظیم حـرارت مـقرر شده که با گرما و سرما مبارزه کرده درجه ی حرارت را ثابت نگاه می دارند؛ و یکی از فوائد ترشح عرق مـبارزه‌ ‌ ‌بـا گرما و سرما و تنظیم حرارت‌ بدن‌ است، زیرا عرق در سطح بدن پراکنده شده تـبخیر مـی شود و در نـتیجه حرارت را جذب می‌کند و نمی گذارد در بدن اثر کرده درجه حرارت آن را بالا ببرد.
هرچه هوا گرمتر شود به وسعت دهانه ی لوله‌ های نامبرده‌ افزوده‌ شده ترشح عرق بیشتر می شود،و به عکس در مقابل سرما دهانه ی انقباض می یابد.
3-با ترشح عرق،پوست بـدن؛نـرم شده‌،حس‌ لمس‌؛بهتر صورت می گیرد.

اعلام خطر

یکی دیگر از وظائف مهم‌ پوست آنست که بیماری های خطرناک درونی(مانند بیماریهای‌ کبد وغیر آن)را آشکار نموده؛اطلاع می دهد چون بسیاری‌ از‌ بیماری ها‌ در پوسـت آثـار و عوارض مخصوص دارند و پزشکان از مشاهده ی آن عوارض‌ نتیجه‌های‌ مثبتی بدست می آورند یعنی به بیماری های درونی پی می برند.

منطق دلپذیر قرآن کریم

خواننده ی محترم!اینها‌ بود‌ خلاصه ی اطلاعات ما درباره ی پوست بـدن؛از هـمین حقایق‌ روشن می گردد که در‌ هر‌ قسمتی‌ از وجود ما اسراری است و هر عضوی دارای وظائف‌ حکیمانه‌ ای است که ما را‌ بقدرت‌ و حکمت‌ پروردگار متعادل رهبری می کند.
پوست بدن چنان که گفته شد نـه‌ تنها حـصاری اسـت که مملکت‌ پر‌ اسرار و عجائب بـدن را حـفظ مـی کند و مرزی است که از ورود انواع دشمنان‌ خطرناک‌ مانع‌ می گردد،علاوه عهده‌ دار احساساتی است که ما را با دنیای خارج مربوط می سازد،و از‌ طرفی‌ هـواسنج خـودکاری اسـت‌ که ضمنا حرارت بدن را تنظیم و تعدیل می کند؛و از طـرف‌ دیـگر‌ مراقب‌ دلسوزی است که‌ ما را از بیماری های درونی آگاه می‌ نماید؛ باتوجه باین حقایق دلپذیر،به اهمیت‌ منطق‌ دلنشین‌ قرآن مجید پی مـی بریم آنـجا کـه می فرماید :و فی الارض آیات للموقنین‌ و فی‌ انفسکم‌‌ افلا تبصرون.
یعنی:«در روی زمـین برای اهل یقین دلائل قدرت و حکمت الهی پدیدار است‌ و هم‌ در‌ وجود خودتان نشانه‌ هائی است؛آیا به چشم بصیرت نمی‌ نگرید؟»(آیه 20-21 سـوره‌ الذاریـات‌).

منبع:
مجله مکتب اسلام

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.