تداخل مسیرها در پیام رسانی
مسیر IP3/DAG می تواند هم با گیرنده های جفت شده با G پروتئین (به واسطه فسفولیپاز Cβ ) و هم با تیروزین کینازهای گیرنده و گیرنده های سایتوکاین (به واسطه فسفولیپاز C ) فعال شود.
مرکز یادگیری سایت تبیان - مرجان سلیمانیان
پیشتر با همگرایی و واگرایی مسیرهای پیام رسانی آشنا شدید. اکنون برخی از نمونه های آنها را بررسی می کنیم و مثال هایی از تداخل مسیرهای مختلف را ذکر می کنیم.
* دیدیم که مسیر IP3/DAG می تواند هم با گیرنده های جفت شده با G پروتئین (به واسطه فسفولیپاز Cβ ) و هم با تیروزین کینازهای گیرنده و گیرنده های سایتوکاین (به واسطه فسفولیپاز C ) فعال شود. IP3 غلظت یون کلسیم سیتوزولی را افزایش می دهد. یون کلسیم یک پیک دوم عمومی است و می تواند مجموعه متنوعی از پاسخ ها را ایجاد کند. برخی از این پاسخ ها با اتصال مستقیم کلسیم به پروتئین ها و فعال کردن آنها (مثلا در مورد پروتئین کیناز C) ایجاد می شود. در برخی دیگر، کلسیم با اتصال به پروتئین های ویژه متصل شونده به کلسیم به طور غیر مستقیم پروتئین های هدف را کنترل می کند.
* مسیر MAPK نیز می تواند با واسطه Ras توسط انواع تیروزین کینازهای گیرنده یا گیرنده های سایتوکاین فعال شود. از طرفی گاهی پروتئین های سوئیچ فعال کننده اولین پروتئین کیناز مسیر، G پروتئین مونومری مانند Ras نمی باشند. بلکه می توانند مثلا زیر واحدهای Gβ باشند که با فعال شدن یک G پروتئین هتروتریمری از زیر واحد Gα جدا شده اند. به این ترتیب گیرنده های جفت شده با G پروتئین نیز می توانند مسیر MAPK را فعال کنند.
* به عنوان نمونه ای دیگر از واگرایی، فعال شدن مسیر PI3 –کیناز می تواند علاوه بر فعال کردن پروتئین کیناز B، مسیر MAPK را نیز فعال کند.
همانطور که می دانید، پروتئین Ras یکGTPase کوچک منومریک متصل شونده بهGTP است که یک تنظیم کننده حیاتی در تکثیر سلول می باشد. حدود 30% کل تومورهای انسانی دارای سلول های بیان کننده انکوژن های Ras جهش یافته می باشند. پروتئین هایی رابطی که مستقیما به جایگاه های فسفوتیروزین RTK فعال شده متصل می شوند، پروتئین های فعال کننده Ras را تحریک می کنند. زمانی که پروتئین های فعال کننده Ras تحریک می شوند، تبادل GTP با GDP را در جایگاه اتصالی نوکلئوتید گوانین در Ras تسریع می کنند.
پروتئینRas فعال با اتصال به خانواده ای از سرین/ ترئونین کینازها، آن را تحریک می کنند و آن ها هم به نوبه خود آبشار پروتئین کیناز فعال شده با عامل میتوژن (MAP کیناز) را تحریک می کند.
فسفاتیدیل اینوزیتول 3-کینازها (PI3-کینازها) از طریق برهمکنش های ناحیه SH-2 با گیرنده های فاکتورهای رشد فسفریله کننده تیروزین و یا گیرنده های سیتوکینی فعال، فعال می شوند. PI3-کینازها غالبا فسفاتیدیل اینوزیتول 4، 5- بیس فسفات (PIP2) را فسفریله کرده و فسفاتیدیل اینوزیتول 3، 4، 5-تری فسفات (PIP3) را ایجاد می کنند.
خانواده/Akt پروتئین کیناز B (PKB) به عنوان واسطه های اصلی عملPIP3 شناخته شده اند. پروتئین کیناز B فعال با مهار فعالیت مسیرهای پیام رسانی مرگ، بقاء سلول را افزایش داده و سایر پروتئین ها و کینازهای دخیل در انتقال گلوکز و متابولیسم گلیکوژن را تنظیم می کند. حال این سوال پیش می آید که چرا چنین است؟
پروتئین های کوچکی به نام SOCS موجب خاتمه پیام رسانی گیرنده های سیتوکینی می شوند. این تنظیم کننده های منفی از دو مسیر عمل می کنند. اول این که، دومن SH2 بر روی 353915 پروتئین های SOCS به فسفوتیروزین های گیرنده فعال شده متصل می شود و مانع از اتصال پروتئین های پیام رسان دیگر دارای دومن SH2 (مانند STAT ها) به آن می شوند و لذا پیام رسانی گیرنده را مهار می کند. دوم این که، تمامی پروتئین های SOCS حاوی دومنی تحت عنوان جعبه SOCS هستند که اجزاء لیگاز یوبی کوئیتین E3 را فرا می خواند. برای مثال بر اثر اتصال1 -SOCS، JAK2، پلی یوبی کوئیتینه شده و در پروتئازوم تجزیه می شود.
* بین انواع مسیرهای پیام رسانی حاصل از گیرنده های جفت شده با G پروتئین ارتباط تنگاتنگ و پیچیده ای وجود دارد. در این مسیرها، هر یک از زیر واحدهای G پروتئین و نیز پروتئین اثر کننده می توانند یک نقطه همگرایی یا واگرایی باشند. گاهی نوعی زیر واحد G نوعی زیر واحد G/ را فعال می کند. گاهی پروتئین اثر کننده (مانند آدنیلیل سیکلاز) توسط G فعال می شود و گاهی مهار می شود. انواعی از G ها نیز پروتئین های اثر کننده دیگری دارند که به طور غیر مستقیم آدنیلیل سیکلاز را فعال یا غیر فعال می کنند.
منبع: http://bioclinic.persianblog.ir
تنظیم کننده:محبوبه همت