نگاه حسن جنگجو روایتگر تاریخ جنگ است
گاهی یك تصویر میتواند تمام برداشت ذهنی ما از یك واقعه یا حادثه خاص را شامل شود. انگار كه با دیدن یا یادآوری آن تصویر كلیت واقعه مورد نظر در ذهنمان مجسم میشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/06/21
گاهی یك تصویر میتواند تمام برداشت ذهنی ما از یك واقعه یا حادثه خاص را شامل شود. انگار كه با دیدن یا یادآوری آن تصویر كلیت واقعه مورد نظر در ذهنمان مجسم میشود. مثلاً بهترین تعریف از همراهی ارتش با امام و انقلاب در عكس معروف حسین پرتوی خلاصه میشود. همان عكسی كه همافرها در حال احترام نظامی به حضرت امام هستند و از آن به عنوان تیر خلاص رژیم طاغوت نیز یاد میشود.
نظیر این عكسها همه جای دنیا و در ادوار مختلف گرفته میشوند. هر تصویری هم منعكسكننده شرایط وقوع حادثه مورد نظر، اختصاصات و حتی باورهای رایج مردم پدیدآوردهاش است. مثل تصویر معروف شهید حسن جنگجو رزمنده نوجوان تبریزی كه به تنهایی روایتگر مقطعی حساس از تاریخ معاصر كشورمان است.این عكس شرح دفاعی را میدهد كه با دستهای خالی در برابر انبوه سلاحهای دشمن متجاوز انجام میگرفت. داستان مردانی را روایت میكند كه سن و سال و قد و هیكل امتیازشان نبود. شجاعت ، غیرت ، شرافت و ایمان داشتند و خدا برای جهاد و قیامشان كافی بود.
مثل خیلی از خوانندههای روزنامه جوان، برای اولین بار عكس شهید جنگجو را در دوران كودكی دیدم. شاید شش یا هفت سالم بود. بیآنكه خواندن را خوب یاد گرفته باشم، از چشمهای رزمنده درون عكس میخواندم كه چند كیلومتر آن طرفتر از ما، چه مردان مردی با چه سرسختی و سماجتی میجنگند تا آتش دشمن را از شهرهایمان دور نگه دارند.
شهید جنگجو در عالم كودكی برایم یك مرد كامل به نظر میرسید. مردی كه هیچ ترسی در نگاهش نبود و این حجم از شجاعت و تهورش او را شبیه افسانهها و قهرمانهای فیلمها كرده بود! باید اعتراف كنم حسن جنگجو را شبیه پارتیزانهایی میدیدم كه در فیلمهای جنگی در برابر آلمانیها میجنگیدند.حالا یك هموطن ایرانی مثل همان پارتیزانها در گل و لای فرو رفته بود تا دشمن متجاوز دیگری را از خاك و سرزمینش بیرون براند. دشمنی كه چه فاشیست یا نازی بنامیمش یا بعثی، متجاوز بود و راهی جز ادب كردن و بیرون راندنش نداشتیم.
حالا كه بازگشت پیكر شهید جنگجو بار دیگر نام و تصویر او را از پستوی خاطرههای در حال فراموش شدهمان بیرون كشیده است، فرصت داریم بار دیگر به این تصویر خیره شویم و آن را بهتر ببینیم؛ اینجا ما چه داریم؟ تصویر رزمندهای كه كاملاً توی گل و آب فرو رفته و صورتش از سیاهی به سختی دیده میشود. اما چشمهای این رزمنده به خوبی نمایان هستند و تنها خدا میداند كه این چشمها از پس چه كارهایی برمیآیند!
نگاه و صلابت جنگجو تمام تاریخ دفاع مقدس را خلاصه میكند. با آن اسلحه امیك از رده خارج شدهای كه در دست دارد، با زبان بیزبانی میگوید این طرف میدان نبرد از سلاح مادی بهرهای ندارد. نوجوانها در كنار پیرمردها جور ارتشی را میكشند كه به خاطر شرایط نوپای انقلاب تضعیف شده است.در چنین شرایطی كه باید پیر و جوان، زن و مرد و كودك و بزرگ رزمنده بشوند و با سرسختی در مقابل دشمن ایستادگی كنند. مرد توی تصویر كه گمان میرفت نوجوان است و الان مشخص شده 20 سال داشته و چهره و جثهای كوچك دارد، در گل و لای فرو رفته تا بدانیم جنگ به این راحتیها نیست. نه آنقدر راحت كه با كیسهای تخمه آفتابگردان در سینما بنشینیم و نابود شدن سربازان بعثی را در فیلم آخرین گذرگاه تماشا كنیم!
جنگجو در جبههای قرار دارد كه ایمان حرف اول را میزند، وگرنه كه ام یك در برابر تی72 حرفی برای گفتن ندارد. جنگجو از دل مردمی است كه همه هستیشان را فدای دفاع از كشور و اعتقاداتشان میكنند، وگرنه كه مرد ریز جثه را چه به جنگ با كماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق. جنگجو در جبههای است كه نبرد استضعاف و استكبار را از دل داستانهای اسطورهای بیرون کشیده و در میدان عمل به اثبات رسانده است. جنگجو برای ملتی میجنگید كه در دنیای آن روز تنهای تنها بود.
جنگجو آمد تا یادمان باشد همین جنگجوها بودند كه صلح و آرامش امروز را برایمان به ارمغان آوردند؛ مردانی كه در گل و لای فرو رفتند تا عزت و شرافتمان آلوده هیچ ننگ و تسلیمی نشود.
منبع: روزنامه جوان
نظیر این عكسها همه جای دنیا و در ادوار مختلف گرفته میشوند. هر تصویری هم منعكسكننده شرایط وقوع حادثه مورد نظر، اختصاصات و حتی باورهای رایج مردم پدیدآوردهاش است. مثل تصویر معروف شهید حسن جنگجو رزمنده نوجوان تبریزی كه به تنهایی روایتگر مقطعی حساس از تاریخ معاصر كشورمان است.این عكس شرح دفاعی را میدهد كه با دستهای خالی در برابر انبوه سلاحهای دشمن متجاوز انجام میگرفت. داستان مردانی را روایت میكند كه سن و سال و قد و هیكل امتیازشان نبود. شجاعت ، غیرت ، شرافت و ایمان داشتند و خدا برای جهاد و قیامشان كافی بود.
مثل خیلی از خوانندههای روزنامه جوان، برای اولین بار عكس شهید جنگجو را در دوران كودكی دیدم. شاید شش یا هفت سالم بود. بیآنكه خواندن را خوب یاد گرفته باشم، از چشمهای رزمنده درون عكس میخواندم كه چند كیلومتر آن طرفتر از ما، چه مردان مردی با چه سرسختی و سماجتی میجنگند تا آتش دشمن را از شهرهایمان دور نگه دارند.
شهید جنگجو در عالم كودكی برایم یك مرد كامل به نظر میرسید. مردی كه هیچ ترسی در نگاهش نبود و این حجم از شجاعت و تهورش او را شبیه افسانهها و قهرمانهای فیلمها كرده بود! باید اعتراف كنم حسن جنگجو را شبیه پارتیزانهایی میدیدم كه در فیلمهای جنگی در برابر آلمانیها میجنگیدند.حالا یك هموطن ایرانی مثل همان پارتیزانها در گل و لای فرو رفته بود تا دشمن متجاوز دیگری را از خاك و سرزمینش بیرون براند. دشمنی كه چه فاشیست یا نازی بنامیمش یا بعثی، متجاوز بود و راهی جز ادب كردن و بیرون راندنش نداشتیم.
حالا كه بازگشت پیكر شهید جنگجو بار دیگر نام و تصویر او را از پستوی خاطرههای در حال فراموش شدهمان بیرون كشیده است، فرصت داریم بار دیگر به این تصویر خیره شویم و آن را بهتر ببینیم؛ اینجا ما چه داریم؟ تصویر رزمندهای كه كاملاً توی گل و آب فرو رفته و صورتش از سیاهی به سختی دیده میشود. اما چشمهای این رزمنده به خوبی نمایان هستند و تنها خدا میداند كه این چشمها از پس چه كارهایی برمیآیند!
نگاه و صلابت جنگجو تمام تاریخ دفاع مقدس را خلاصه میكند. با آن اسلحه امیك از رده خارج شدهای كه در دست دارد، با زبان بیزبانی میگوید این طرف میدان نبرد از سلاح مادی بهرهای ندارد. نوجوانها در كنار پیرمردها جور ارتشی را میكشند كه به خاطر شرایط نوپای انقلاب تضعیف شده است.در چنین شرایطی كه باید پیر و جوان، زن و مرد و كودك و بزرگ رزمنده بشوند و با سرسختی در مقابل دشمن ایستادگی كنند. مرد توی تصویر كه گمان میرفت نوجوان است و الان مشخص شده 20 سال داشته و چهره و جثهای كوچك دارد، در گل و لای فرو رفته تا بدانیم جنگ به این راحتیها نیست. نه آنقدر راحت كه با كیسهای تخمه آفتابگردان در سینما بنشینیم و نابود شدن سربازان بعثی را در فیلم آخرین گذرگاه تماشا كنیم!
جنگجو در جبههای قرار دارد كه ایمان حرف اول را میزند، وگرنه كه ام یك در برابر تی72 حرفی برای گفتن ندارد. جنگجو از دل مردمی است كه همه هستیشان را فدای دفاع از كشور و اعتقاداتشان میكنند، وگرنه كه مرد ریز جثه را چه به جنگ با كماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق. جنگجو در جبههای است كه نبرد استضعاف و استكبار را از دل داستانهای اسطورهای بیرون کشیده و در میدان عمل به اثبات رسانده است. جنگجو برای ملتی میجنگید كه در دنیای آن روز تنهای تنها بود.
جنگجو آمد تا یادمان باشد همین جنگجوها بودند كه صلح و آرامش امروز را برایمان به ارمغان آوردند؛ مردانی كه در گل و لای فرو رفتند تا عزت و شرافتمان آلوده هیچ ننگ و تسلیمی نشود.
منبع: روزنامه جوان