تبیان، دستیار زندگی
در شماره ی هشتم سال دوم این مجله بـحثی دربـاره ی حـقوق زن تحت عنوان «ماجرای آزادی بانوان» عنوان شد.و در آن پس از ذکر مقدمه ای،اختلاف زن مرد از نظر سازمان فطری مورد مـطالعه قرار گرفت و سپس به قسمتی از حقوق انسانی که در آنها زن و مرد از نظر اسلام
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اختیار طلاق؛ حق زن!!

در شماره ی هشتم سال دوم‌ این‌ مجله‌ بـحثی دربـاره ی حـقوق‌ زن تحت عنوان «ماجرای آزادی بانوان» عنوان‌ شد.و در آن پس از‌ ذکر مقدمه‌ ای،اختلاف زن مرد از نظر سازمان فطری مورد مـطالعه قرار گرفت‌‌ و سپس به قسمتی از حقوق‌ انسانی‌ که در آنها زن و مرد از نظر اسلام مشترکند؛ اشـاره گردید.

در این شماره بـحث «طـلاق» از نظر خوانندگان‌ محترم می گذرد.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
حقوق زن در اسلام/ اختیار طلاق

کلمه «طلاق» در این اواخر زیاد به چشم می خورد؛و این عنوان‌ شوم همه جا با تیرگی و وحشت قیافه نا زیبای خود را نشان می دهد.

زنان بی‌ سر و سامانی از بلای طلاق می نالند؛و از ایـنکه این عفریت چهره ی خشن و وحشت ‌انگیز خود را به آنان نمایانده و پیوند‌ خانوادگی‌ آنان را از هم گسیخته است، شکوه دارند.

بهترین زنـان شما کسانی هستند که‌ فرزند‌ زیاد آورند؛با عاطفه و مهر و مودت باشند در حـفظ خود بکوشند،در‌ بین‌ اهـل‌ خـود سربلند؛و با شوهر خود رام و فروتن باشند،برای‌ شوهر خود آرایش و زینت کنند؛و نسبت‌ بدیگران‌ خود‌ را حفظ نمایند،حرف شوهر را بشنوند؛و فرمانش را بپذیرند؛و در خلوت‌ خواسته‌ شوهر را برآورند....»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کافی ج 5 ص 234‌)

بانوانی به عنوان گسستن زنجیرهای اسارت!! سنگ اختیار طلاق را به سینه زده و میل دارند؛آزاد از هرگونه قیدی؛هر زمـان کـه هوس کردند‌،سایه ی‌ شوم شوهر خویش‌ را از سر خود کوتاه کنند و این رشته را ببرند و از زندان خانوادگی بیرون آمده و در اوج‌ رؤیاهای خود پرواز کنند!.

جمعی هم از کثرت طلاق‌ به وحشت‌ افتاده و گاه ‌و بیگاه با انـتشار ازدیـاد آمار طلاق ها و قوس صعودی منظمی که می ‌پیماید؛زنگ خطر را به صدا در می ‌آورند گاهی هم پیشنهاد می شود که‌ دادگاه خصوصی برای رسیدگی به امر طلاق‌ تشکیل‌ شود‌ تا مگر بتوانند در امر‌ تـعدیل‌ و کـنترل‌ و جلوگیری از ازدیاد آن اقدام کند!

بالاخره کسانی هم در این مسئله مانده‌اند که این همه طلاق ها از کجا سرچشمه می گیرد‌ و علت‌ ازدیاد‌ طلاق در جامعه چیست؟.

ما با صرف نظر از‌ جهات‌ مختلفی که ممکن اسـت تـحت عـنوان فوق مورد بحث واقع شـود، هـدف خـود را تعقیب می کنیم و آن اینکه ببینیم نقش‌ اسلام‌ برای‌ جلوگیری از ازدیاد طلاق‌ چیست و بالاخره اسلام در چه شرائطی‌ طلاق را تجویز می‌کند و آیا اختیار طـلاق بـه دست‌ کیست؟و تـا چه حد مقررات اسلام در این زمینه می تواند عـالیترین‌ مـصالح‌ خانوادگی‌ را تأمین‌ کند؟و چون بحث عمیق درباره ی طلاق،بدون آنکه؛ازدواج مورد‌ مطالعه‌ قرار گیرد، ممکن نیست قبلا به موقعیت ازدواج در اسلام و وظـائف حـقوق طـرفین اشاره می‌کنیم تا زمینه‌ برای‌‌ هدف‌ بحث آماده گردد و ضـمنا از این رهگذر شخصیت حقوقی زن در محیط‌ خانوادگی‌ نیز‌ روشن شود.

ازدواج

اجتماع از کانون های کوچک خانوادگی تشکیل می شود.به هر نسبت کـه خـانواده‌‌ بـیشتری‌ تشکیل‌ شود و در حفظ و استحکام روابط آن بکوشند محصول خانواده‌ ها و در نتیجه افراد اجـتماع زیـادتر‌ خواهد‌ شد.اجتماع وسیع و نیرومند از خانواده‌های ثابت و صمیمی تشکیل می شود.

قسمتی از موجبات‌ تلاش‌ معاش‌ و کوشش در گـرداندن چـرخ های زنـدگی و فعالیت های‌ اقتصادی را عشق به اداره ی زندگی خانوادگی و حفظ‌ سعادت‌ زن و بچه فراهم مـی کند.

«زن اخـتیار کـنید چون ازدواج وسائل روزی شما را‌ بیشتر‌ می کند‌»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (مـن لا یـحضر:ص 409) مردی که غریزه ی جنسی خود را از طریق غیر مشروع اعـمال مـی کند،بـا دلسردی‌ و آوارگی‌‌ و بی ‌هدفی به دنبال کار میرود،گذشته از آنکه کاخ عفت خود را واژگون‌ می کند‌.

«از‌ عـمل نـامشروع زنا بپرهیزید،که بنیه اقتصادی(روزی)را خراب و دین را از بین می‌برد‌»(موسی‌ بن‌ جعفر-ع) (کـافی:ج 5-ص 401)

ازدیاد نسل هم از طرق‌ غیر‌ مشروع عملی نیست،چون معمولا از تکون بچه‌های نامشروع‌ جـلوگیری مـی‌ شود؛و فرضا بچه ‌ای پدید آمد،حامی‌ و ضامن‌ بقاء ندارد.شیرخوارگاه ها نیز نمی توانند مانند پدر و مـادر از بـچه حـمایت کنند‌،لا‌ اقل از نظر روانی بچه‌ای که از عواطف‌ و مهر‌ مادری‌ کنار باشد،لطافت زندگی را نمی فهمد.و شخصیت‌ خـود‌ را دسـت نمی آورد.مگرنه‌ این است که از روز اول خواسته‌ هایش سر کوفته‌ شده‌؛و نشاط و طراوت روحـی خـود را‌ بـاز‌ نیافته است؟.

این‌ مهر‌ مادر‌ است که به او امید می دهد،نوید‌ می دهد‌،شور و لطف و صفا مـی دهد. گـذشته از ایـن در اجتماع نظم خانوادگی و حفظ‌ نسب‌ لازم است مردمی که قوم و قبیله‌ و پدر و مادر و مـلیت خـود‌ را نشناسند‌،از بسیاری از حقوق و روابط‌ انسانی‌ محرومند.و به همین جهت‌ است که قوانین آسمانی برای یک زن بیش از یـک‌ شـوهر‌ در یک زمان تجویز نمی کنند‌ تا‌ روابط‌ پدر فرزندی صحیح‌ محفوظ‌ باشد. (عـلل الشـرایع:ج 2 ص 90)

به عکس اسـلام بـرای‌ یک‌ مرد در حدود حفظ مقررات‌ و وجود شـرائط خـاصی،بـیش از یک زن هم تجویز‌ کرده‌ است‌ (سوره نساء‌ آیه‌ 3) و این خـود احـتیاج‌ به بحث مستقلی‌ دارد‌؛ و خوشبختانه تجارب‌ اخیر‌ بشری‌،لزوم این حق را‌ تأیید می کند.و توجه‌ و استقبال بـعضی مـحافل متمدن از این قانون اسلامی؛نـمودار احـساس احتیاج شـدید‌ جـامعه‌‌ بـشری بوجود این قانون است.

پس‌ در‌ پنـاه‌ تـشکیل‌ خانواده‌،نسل پاک جامعه‌ در‌ تزاید است؛حوائج جنسی بدون‌ هیچ گونه تزاحم و آلودگی رفـع مـی ‌شود. آرامش و امید،پناهگاه و هدف برای زن‌ و مرد‌ موجود‌ است؛احـساسات لطـیف کودک احیاء شده و نظم‌ نـسب‌ و حـدود‌ خانوادگی‌‌ محفوظ‌ است‌.

ازدواج از نظر اسلام

در اسلام،ازدواج اساسی‌ترین بنیه اسلامی معرفی شده است: «در اسـلام سـازمانی محبوب تر از ازدواج تشکیل نگردید»(رسول اللّه.صلی الله و علیه وآله) (من لا یحضر:ص 409) ازدواج بـهترین وسـیله بـرای‌ حفظ عفت عـمومی اسـت.

«کسی که تزویج کند نـصف دیـن خود را نگاه داشته است..» (محمد الباقر علیه السلام) (همان) ازدیاد و توسعه افراد جوامع و ملل از طریق ازدواج تأمین می شود.

«ازدواج کـنید تـا نسل شـما زیـاد شـود که من به زیادی شـما،روز قیامت بر سایر ملتها مباهات می کنم»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (سفینة البحار‌:ج 1 ص 561) ‌ازدواج باعث آرامش روح و ایجاد‌ روابط‌ محبت‌ و صمیمیت است.

«از نـشانه‌های قـدرت و لطف خداست که از جنس خودتان بـرای شـما هـمسرانی‌ آفرید و بـین شما دوستی و مـهر و عـاطفه قرار داده‌ است‌» (سوره روم:21) در اسلام سفارش زیادی در‌ امر‌ ازدواج شده است:

«مردان بی ‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بردگان خـویش را بـه نکاح آوریـد. اگر فقیر باشند،خدایشان بی ‌نیاز می کند.»(سـوره نـور-آیـه 23)

تـرس‌ از‌ فـقر و بـیچارگی نباید موجب‌ فرار‌ از تشکیل خانواده باشد: «کسی که میل دارد؛پاک و پاکیزه خدا را ملاقات کند،باید ازدواج کند.کسی که‌ ازدواج را از ترس بیچارگی ترک کند،بخدا گمان بد برده است»(رسول‌ اللّه-صلی الله و علیه وآله) (من لا یحضر ص 410)

اگر کـسی موقتا شرائط مساعدی برای ازدواج نداشت باید خود را از آلودگی‌ نگاه دارد.(نور:32) جز از طریق مشروع نمی توان اعمال غریزه ی جنسی کرد..«مؤمنین‌ رستگار شدند....آنها که دامن‌ خود‌ را از‌ آلودگی حفظ کرده و فقط با زن ها و کـنیزان خود آمیزش می کنند»(مؤمنون-6).

عمل نامشروع زنا به شدت تقبیح شده‌ و زناکار باید مجازات شود.

«گرد زنا نگردید که عمل زشت و موجب‌ خشم‌ خدا‌ و روش بدی است» (اسراء-31) مرد و زن زناکار،به هر یک صـد تـازیانه بزنید و مهر و عاطفه شما مانع اجراء حکم خدا‌ ‌‌نگردد‌(نور-2).

در اسلام،ازدواج اساسی‌ترین بنیه اسلامی معرفی شده است: «در اسـلام سـازمانی محبوب تر از ازدواج تشکیل نگردید»(رسول اللّه.صلی الله و علیه وآله) (من لا یحضر:ص 409) ازدواج بـهترین وسـیله بـرای‌ حفظ عفت عـمومی اسـت.

قبل از ازدواج

اسلام می خواهد که طرفین قبل از ازدواج مطالعه کافی‌ در‌ انتخاب‌ همسر بنمایند؛و علاوه بـر تـحقیقاتی که از نزدیکان و آشنایان طرف،درباره جـهات اخـلاقی و اجتماعی و ظاهری هم‌ می کنند،خود مرد و زن هم حق دارند یکدیگر را ببینند (کافی:ج 5 ص 365) تا پس از‌ ازدواج موجبات‌ نگرانی فراهم نـشود و ایـن ازدواج با بصیرت و توافق کـامل حـاصل شود.

زن در انتخاب شوهر آزاد است و هیچ گونه‌ تحمیلی بر او روا نیست و بر او هم لازم‌ نیست زیر باز کسیکه برایش انتخاب کرده با پیشنهادی که می کنند برود،تنها در صورتی که‌ دوشیزه باشد،باید برای ازدواج با شـوهر دلخـواه‌ خود‌ از پدر هم تحصیل اجازه کند، مبادا در اثر کم تجربگی و صفای کودکانه؛خود فریب بخورد.

مهریه

در اسلام برای انجام ازدواج؛به حفظ احترام و توجه به شخصیت زن مهریه قرار داده‌‌ شده‌ است. مرد باید،مـهر را حـق مسلم زن دانـسته و به او بپردازد:«مهر زنان را با کمال رضا و رغبت بپردازید»(نساء-3)

«ممکن است خداوند هر گناهی را روز قیامت بـیامرزد‌،مگر‌ در صورتی که مهر زن پرداخت‌ نگردد و یا مزد کارگری غصب شود و یـا مـرد آزادی را بـفروشند».(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کافی ج 5 ص 382) ولی مهر را نباید سنگین گرفت تا آنجا که موضوع به صورت تجارت‌ درآید‌ و از‌ طرفی‌ از ازدیاد ازدواج ها جلوگیری‌ شـود‌ ‌و مـشکلی‌ بر سر راه این ناموس قطعی اجتماع‌ پدید آید.

تقسیم وظائف و حقوق

تا ایـنجا مـوقعیت ازدواج از نـظر اسلام روشن شد‌؛اکنون‌ که‌ خانواده تشکیل شد باید وظائف اداره و رشد این‌ سازمان‌ را عادلانه بـین طرفین تقسیم کرد.

در شماره ی هشتم اثبات شد که سازمان بدنی و روحی مرد بـرای ورود در‌ جزر‌ و مد‌ زندگی‌ و مـبارزه بـا مشکلات برای تأمین زندگی،ساخته شده است‌.

در مقابل برای زن این امکان بطور مطلق وجود ندارد،از طرفی وظائف خاص او در سازمان خانوادگی‌،مجال‌ فعالیت های‌ زیاد اجتماعی را برایش محدود می کند.

بنابراین مرد عهده ‌دار تـأمین زندگی‌ و اداره‌ مخارج این سازمان است:«مادران‌ به کودکان خود دو سال تمام شیر می دهند و بر عهده ی پدر است‌ که‌ غذا‌ و لباس زنان را تأمین‌ کند».(بقره:223)

«ممکن است خداوند هر گناهی را روز قیامت بـیامرزد‌،مگر‌ در صورتی که مهر زن پرداخت‌ نگردد و یا مزد کارگری غصب شود و یـا مـرد آزادی را بـفروشند».(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کافی ج 5 ص 382) ولی مهر را نباید سنگین گرفت تا آنجا که موضوع به صورت تجارت‌ درآید‌ و از‌ طرفی‌ از ازدیاد ازدواج ها جلوگیری‌ شـود‌ ‌و مـشکلی‌ بر سر راه این ناموس قطعی اجتماع‌ پدید آید.

تربیت کودک

در اسلام به زنی که‌ بتواند‌ بچه‌ بیشتری بـیاورد احـترام زیادتری گذارده می شود:«بهترین زنان شما آن است که‌ بیشتر‌ بچه‌ آورد.»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کافی-ج 5 ص 365)

علاوه بر این آنچه را که در مجرای تکثیر نسل و اطفاء‌ غریزه‌ جنسی طرفین است،به عناوین مختلف، به عنوان مزایای زن و مـرد شـناخته است؛چون اسلام‌ می خواهد‌ از‌ طرفی با تأمین این احتیاج‌ در حصار عفت خانوادگی،محیط خارج را از نظر‌ نزاکت‌ اخلاقی و عفت عمومی حفظ کرده،و نوامیس مردم را از آلودگی و انحراف در امان‌ دارد‌. تا‌ آنجا کـه زن مـلزم است‌ -با وجود امکانات شرعی-در مقابل تقاضای جنسی شوهر فرمانبردار‌ باشد‌،و این حق‌ برای مرد،بهترین راه برای حفظ عفت عمومی و چاره منحصر‌ بفرد‌ جلوگیری‌ از تجاوزات‌ ناموسی است.

و از طرفی ایـجاد شـرایط سـهل امور جنسی در محیط خانوادگی بـرای‌ ازدیـاد‌ نـسل‌ و تقویت‌ بنیه ی انسانی جامعه تأثیر فوق العاده دارد.

اکنون که اسلام بیش‌ از‌ همه چیز ازدواج را از دریچه ازدیاد نسل مطالعه می کند؛ طبعا در محیط خـانوادگی،فـصل بـزرگی‌،پیرامون‌ حفظ و تربیت کودک پیش می آید آیا ایـن‌ وظـیفه بعهده ی کیست؟جواب این سؤال روشن‌ است‌: زن که بدنش مجهز به دستگاه حمل شیر‌ دادن‌ است‌ خواه ناخواه بچه هم در دامن او‌ خـواهد‌ افـتاد و دسـتگاه فطرت؛قرعه ی فال را به نام او زده است.

قبلا اشاره شد‌؛که‌ شـیر خوارگاه هم ولو خیلی‌ مجهز‌ باشد؛تنها‌ برای‌ سرپرستی‌‌ کودکان مادر مرده و بی ‌سرپرست و احیانا کودکانی که‌-بر‌ اثر تراکم-مـحیط خـانه قـدرت‌ تربیت و اداره ی همه آنان را ندارد؛خوب‌ است‌.

و الا بچه در دامن بیگانه احـساسات‌ لطـیفش سر کوفته می ‌شود‌،رشد‌ روحی و طراوت‌ ضمیر خود را‌ باز‌ نخواهد یافت؛چون مهر و عاطفه سرشار و عـمیق و سـرپرستی تـوأم با گذشت‌ و فداکاری،که‌ برانگیخته‌ علاقه شدید مادر است؛می تواند‌ جوابگوی‌ کـامل‌ خـواست ه‌های کـودک‌ و پروراننده ی غرائز‌ او باشد.

بنابراین یکی‌ از‌ وظائف حساس زن حفظ و تربیت کودک است،و از آنجا که پایـه بـنای‌ اجـتماع آینده‌ در‌ دامن مادر گذارده می‌ شود،و سرنوشت جامعه ی فردا‌ را مادران‌ امروز‌ تعیین‌ می کنند،این وظـیفه بـسی‌ خطیر و قابل توجه است. کتاب های روانی و تربیتی، وراثت و محیط را دو عامل منحصر به فرد تـشکیل‌ شـخصیت‌ و جـهات روحی و جسمی افراد می دانند. محیط‌ همان‌ محیط‌ تربیت‌ است‌ که قبل از‌ همه‌ و بیش از هـمه در دامـن مادر و بدست او بوجود می‌آید.

بنابراین سرمایه ‌های روحی و استعدادها‌ و نبوغ های‌ علمی‌ و اجتماعی و آثـار زشـت و زیـبای‌ انسانی،میوه‌ هائی است‌ که‌ قسمت‌ عمده ی بذرش‌ بدست‌ مادران کاشته شده است.

اسلام به جهاتی که در زن از نـظر تـکون و تربیت بچه،مؤثر است؛اهمیت فراوان می دهد: «با زنان کودن ازدواج نکنید؛چـون مـعاشرت بـا آنها‌ بلاء است و کودکانشان هم فاسد می شوند»(علی-علیه السلام-) (کافی-ج 5-ص 354)

«دوست نمی دارم مرد مسلمان با زن یهودی و نـصرانی ازدواج کـند،مـبادا فرزندش یهودی‌ یا نصرانی شود»(جعفر صادق-علیه السلام) (کافی ج 5 ص 351-ذیل روایـت 15)

«زن های قریش بهترین زنانند؛چـون‌ بـه شوهران‌ لطف و به کودکان مهر و عطوفت زیادتری‌ دارند»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کـافی:ج 5 ص 329)

از خانه بیرون رفتن

زن نسبت به شوهر؛ به منزله ی ناموس خاص اسـت کـه در خارج از او دفاع می کند و برای‌ حفظ و اداره ی او‌ می کوشد.این دو موجود برای یکدیگر آفـریده شـده‌اند و باید روابط جنسی‌ آنها فقط باهم بـاشد؛و چـون ارتـباطات عادی هم همیشه برای زن به عنوان‌ خطر‌ احـتمالی انـحراف‌ تلقی می ‌شود؛ اسلام‌ میل‌ دارد که تماس های عادی خارجی زن هم در حدود موافقت و با اذن و اطـلاع شـوهر انجام گیرد.

حاکمیت مرد:خـانه مـحیط کوچک اجـتماعی اسـت.هـر‌ اجتماع‌،احتیاج بنظم و تشکیلات خاصی‌ اداری-در حـدود خود-دارد؛در اجتماع علاوه بر آنکه شئون و مشاغل‌ بین همه افراد تقسیم مـی‌شود و هـرکسی به مقتضای استعداد و فن خاصی که در آن مهارت پیـدا کرده است؛متعهد اداره ی قـسمتی‌ از‌ کارهای محیط و امور زندگی مـی‌ شود؛عـلاوه بر این کسی‌ یا کسانی؛موقتا یا دائما؛به عنوان حاکم و مدیر؛زمام امـور را در دسـت می ‌گیرد،و در حدود مقررات خاص بـراساس عـدل و قـانون‌ باید‌ اجتماع را‌ اداره کـند.

مـحیط منزل هم به نوبه خـود یـک نفر رئیس لازم دارد؛طبیعی است که مرد چون‌ عهده ‌دار تأمین مخارج و دفاع از حقوق و حدود خـانواده اسـت و برای حفظ‌ و حمایت‌ افراد‌ منزل‌ مـی‌کوشد؛یـک نوع حـاکمیتی طـبعا پیـدا خواهد کرد:

«مردان عـهده‌ دار امر زنانند،از آن رو که ‌‌خداوند‌ گروهی را بر گروه دیگر برتری داده و از طرفی آنان باید مخارج خانه‌ را‌ تـأمین‌ کـنند».(سوره ی نساء:34)

در عـین‌ ایـن حـاکمیت اسلام مدعی اسـت کـه به قدری حقوق به نفع زن قرار داده شده‌ است، که جبران این‌ را‌ میکند.«به نفع آنان حقوقی جعل شده کـه بـا آنـچه بر ضرر آنان است برابری‌ می کند و مـردان بـر آنـان مـزیت دارنـد»(بـقره 227)

و از طرفی باید در نظر داشت،که اسلام بقدری‌ مرد را در اعمال سلطه و حاکمیت‌ محدود کرده است؛که سعادت و شخصیت حقوقی زن کاملا محفوظ است،حتی شوهر نمی تواند در انجام امور داخـلی منزل زن را مجبور کند؛تا چه‌ رسد‌ به اینکه بخواهد با الزام و وادار کردن او به کارهای دشوار،از نتیجه دسترنج او استفاده کند و یا به اموال و املاک زن تجاوز نماید.شوهر حق تصرف در اموال زن نداشته و حق مالکیت‌ زن‌ نـسبت بـه مال و نتیجه عمل‌ خود محفوظ است.

گذشته از این اسلام امضا نمیکند که زندگی و رفتار شوهر با زن، حاکمانه و با خشونت انجام گیرد؛«با زنان به خوبی معاشرت کنید‌»(نساء‌-19).

«مردان عـهده‌ دار امر زنانند،از آن رو که ‌‌خداوند‌ گروهی را بر گروه دیگر برتری داده و از طرفی آنان باید مخارج خانه‌ را‌ تـأمین‌ کـنند».(سوره ی نساء:34)

درس زندگی

در خاتمه بـحث ایـن نکته قابل تذکر است که به همان نسبت که اسلام به ازدواج با چشم‌ احترام می نگرد،برای حفظ این پیوند نیز تلاش می کند. اسلام‌ اهـتمام‌ دارد‌ کـه برای همیشه‌ این زندگی‌ بـراساس‌ مـحبت‌ استوار باشد و این شیرازه از هم گسیخته نگردد؛لذا در حقوق‌ متقابلی که برای زن و مرد تعیین شده،موادی به چشم می خورد،که‌ مراعات‌ آن‌ از طرفین‌ این پیوند را محکم تر و زنـدگی را‌ شـیرین تر‌ می نماید و همانطور که بـیان شـد،اصل و داد و محبت را پایدار و عمیق می سازد.

علی(علیه السلام) در نامه‌ای که به فرزندش حسن(علیه السلام) نوشته است می فرماید‌: «بزن‌ بیش‌ از حد طاقتش تحمیل نکن؛(بر او سختگیری منما)؛این‌ خوشرفتاری‌ به حالش مفیدتر است،فکرش را رام‌تر و زیبائیش را پایـدارتر مـی کند،زن همچون گل‌ معطری است و نیروی زیادی‌ ندارد‌؛از‌ بذل و بخشش هایش جلوگیری مکن!و با پاکدامنی خود چشم او را هم‌ از‌ نظر به دیگران بپوش!و آنچنان کن که در پناه حجاب‌ خانوادگی و ارضاء امیال جنسی او هوس دیـگران‌ را‌ نـکند‌....» (کـافی ج 5-ص 510)

«زن لعبتی اسـت که هرکس او را گرفت نباید ضایعش کند»(رسول‌ اللّه-صلی الله و علیه وآله) (همان)

«آیا‌ رواست زنی را که با او آمیزش می کنی،بزنی؟!»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کافی‌ ج 5 ص 509‌)

«گمان نـدارم مردی خیری‌ در‌ ایمان‌ خود بیافزاید؛جز با این راه که علاقه و مـهر خـود را نسبت به زنان بیافزاید»(امام صادق-علیه السلام) (کافی ج 5 ص 230)

در مقابل بهترین زنان هم آنست که برای‌ حفظ‌ این‌ بنیان از هـیچ گونه ‌ ‌هـمکاری و خوش- رفتاری و حسن نیا،نسبت به شوهر خود دریغ ننماید. روایات‌ زیادی‌ در این خـصوص وارد شـده کـه می توان روایت ذیل را یکی از جامع ترین‌ روایاتی که‌ در‌ آن مزایای زن خوب جمع‌ شده است،معرفی کرد:

«بهترین زنـان شما کسانی هستند که‌ فرزند‌ زیاد آورند؛با عاطفه و مهر و مودت باشند در حـفظ خود بکوشند،در‌ بین‌ اهـل‌ خـود سربلند؛و با شوهر خود رام و فروتن باشند،برای‌ شوهر خود آرایش و زینت کنند؛و نسبت‌ بدیگران‌ خود‌ را حفظ نمایند،حرف شوهر را بشنوند؛و فرمانش را بپذیرند؛و در خلوت‌ خواسته‌ شوهر را برآورند....»(رسول اللّه-صلی الله و علیه وآله) (کافی ج 5 ص 234‌)

اینها نمونه‌ ای از وظائفی اسـت که زن و مرد نسبت به یکدیگر دارند‌.نمی دانم‌ آیا اگر ازدواجی بر این بنیان نهاده شد،آیا امکان طلاقی پیش‌ می آید‌،و آیا می توان دیگر از این خطر ترسید؟و برای‌ جلوگیری‌ از‌ آن فکر چاره‌ای کرد؟...


منبع:

درسهایی از مکتب اسلام » آذر 1339، سال دوم - شماره 11

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.