تبیان، دستیار زندگی
وجود«انسان»مجموعه ای اسـت سـراپا راز،اجـتماع شگفت انگیزی است از میلیاردها سلول،ذخیره ی سرشاری است از مواد گوناگون؛کارخانه ی عظیمی است که تشکیل یـافته از چندین دستگاه فرعی منظم،و بالاخره کتابی است مرموز و اسرارآمیز، ما که وارث گـنجینه هائی از مطال
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شگفتی‌های جهان: استخوان‌بندی تن

وجود«انسان»مجموعه‌ای‌ اسـت‌ سـراپا‌ راز،اجـتماع شگفت‌انگیزی است از میلیاردها سلول،ذخیره ی سرشاری است از مواد گوناگون؛کارخانه ی عظیمی‌ است که‌ تشکیل یـافته از چندین دستگاه فرعی منظم،و بالاخره کتابی است مرموز‌ و اسرارآمیز، ما که وارث‌ گـنجینه ‌هائی‌ از مطالعات و تحقیقات دانشمندان هـستیم،هـنوز بیش از یک ورق از این کتاب پراسرار را نخوانده‌ایم و به بسیاری از قسمت های این موجود بدیع‌ پی ‌نبرده‌ایم.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
شگفتی‌های جهان: استخوان‌بندی تن

در طی مقاله گذشته قسمتی از استخوان‌ بندی بدن یعنی استخوان بندی سر و «صورت»را تشریح کرده،استخوان بندی«تنه»و«دسـت و پا»باین مقاله‌ موکول گردید.

استخوانهای تنه

استخوانهای تنه شامل ستون فقرات و سینه و دنده‌ها و لگن خاصره میباشد‌:

ستون‌ مهره‌ها

سی وسه حلقهء محکم استخوانی روی هم قرار گرفته؛لوله‌ای برای عبور نخاع(مـغز تـیره)بوجود میآورند؛این لوله در عین حال که مجرای مناسبی است برای نخاع،ستون‌ محکمی‌‌ نیز برای بدن محسوب میگردد و بهمین مناسبت ستون فقرات نامیده میشود؛در بین هردو مهره‌ یک صفحهء غـضروفی قـرار گرفته و در هر مهره سه زائده وجود دارد.دو زائدهء‌ طرفی‌ که در طرفین مهره است و یک زائدهء خاری که در عقب مهره واقع گردیده،و بالنتیجه بین مهره‌ها و زائده‌های طرفی و خاری فضائی بنام سوراخ بـین مـهره‌ای باقی میماند که محل‌ گذر‌ اعصاب‌ نخاعی است یعنی در طرفین‌ هر‌ مهره‌ دو رشته عصب از مغز تیره بیرون آمده در نواحی‌ مختلفه بدن پراکنده میشود.

قفس سینه

دوازده جفت استخوان کمانی شـکل‌ کـه‌ دنـده‌ نامیده میشوند از عقب بستون‌ فـقرات،و از جـلو‌ هـفت‌ دندهء فوقانی هریک بوسیلهء غضروفی و سه جفت دندهء پائین‌تر بواسطهء غضروف مشترک مجموعا باستخوان جناغ متصل میگردند،و دو جفت‌ دندهء‌ پائین‌تر‌ بـواسطهء غـضروف مـشترک مجموعا باستخوان جناغ متصل میگردند،و دو جفت‌ دندهء آخـر آزاد بـوده‌ بجناغ متصل نمیشود1مجموع استخوانهای نامبرده قفسی را بوجود میآورند که از عقب‌ بدوازده‌ عدد‌ مهرهء‌ پشت و از اطراف بدنده‌ها و از جلو بـاستخوان سـینه و در قـسمت تحتانی‌ به‌ حجاب‌ «حاجز2»محدود است این قفس برای حـفاظت دو عضو بسیار حساس:ششها و قلب‌ منظور گردیده‌ است‌؛

لگن‌ خاصره

در انتهای تحتانی ستون فقرات؛یک ظرف استخوانی بـسیار مـحکم کـه‌ مخصوص‌ حفظ‌ و نگهداری یک قسمتی اعضاء نرم و حساس یعنی روده‌ها و مـثانه و غـیره است؛قرار گرفته،والحق‌ لازمهءحفظ‌ چنین‌ اعضائی یک صندوق باین‌ محکمی است.

ظرف نامبرده از اتحاد سـه اسـتخوان بـوجود آمده‌ است‌ که یکی از آنها در عقب لگن‌ جاداشته و دو استخوان دیگر کاملا قـرینهء‌ یـکدیگر‌ مـیباشند‌،هریک از استخوانهای اخیر از اتصال سه استخوان بوجود آمده‌اند که در دوران جنینی‌ و در‌ طفولیت از یکدیگر مشخص‌ بـوده ولی در سـن بـلوغ تشخیص آنها بسادگی امکان‌ پذیر‌ نیست‌.

نکات توحیدی

1-همانطور که گفته شد ستون فـقرات عـلاوه بر اینکه مجرای مناسبی برای عبور‌ نخاع‌‌ است سپر محکمی نیز برای قـسمتی از اعـضای حـساس و لطیف بدن،یعنی‌ ریه‌ها‌ و قلب‌ و معده‌ .استخوان جناغ که استخوان سینه نیز نامیده مـیشود اسـتخوان مسطح و درازیست‌ که در وسط‌ سینه‌ از‌ بالا بپائین واقع شده و در طرف بالا با اسـتخوان تـرقوه اتـصال دارد‌.

(استخوانهای مهره بیکدیگر نچسبیده‌ و تشکیل‌ یک‌ استخوان را نداده تا فعالیت‌های‌ حیاتی که‌ بانواع‌ حرکات نـیازمند اسـت بـسهولت انجام گیرد.).پرده‌ مخصوصی است که زیر قلب و ششها و روی معده واقع گردیده است.

و روده و غیره محسوب میگردد و ایـن‌ سـپر‌ محکم با داشتن زائده‌های خاری نامبرده این‌ اعضاء را از هرگونه حادثه‌ و صدمهء‌ احـتمالی حـفظ مـینماید.

2-3-صفحات غضروفی میان مهره‌ها قرار داده شده‌ تا‌ مهره‌ها بیکدیگر سـائیده نـشوند و موقع‌ حرکت‌ ایجاد زحمت‌ نگردد‌.

4-شیخ‌ الرئیس در کتاب«قانون»میفرماید«چون‌ ستون‌ فقرات دارای شکل استوانه‌ ای اسـت صـدمه‌ها را دیرتر میپذیرد زیرا این‌ شکل‌ در میان اشکال دیگر مقاومت بیشتری‌ در مقابل صـدمات دارد‌»

5-چـون‌ حجم ششها و قلب معمولا از‌ اندازهء‌ معینی تـجاوز نـمی‌کند؛از اطـراف‌ باستخوانها محدود شده است ولی معده و روده و مثانه‌ چـون‌ حـجمهای مختلفی بخود میگیرند (هنگام‌ غذا‌ خوردن‌ و حامله بودن زن‌)از‌ طرف جلو باستخوان مـحدود‌ نـیست‌ تا باندازهء امکان‌ در مورد احـتیاج وسـعت یابد،امـا طـرف عـقب چون از منظر‌ چشم‌ دور است بستون فـقرات مـحدود گردیده‌ است‌ نامحفوظ باشد‌.

6-قفس‌ سینه‌ چنانکه گفته شد از‌ استخوانهای متعدد بـوجود آمـده است،و در لابلای‌ استخوان دنده‌ها عضلاتی اسـت قابل ارتجاع تا هـنگام‌ تـنفس‌ انقباض و انبساط این قفس بـا سـهولت‌‌ انجام‌ گیرد‌،و در‌ ضمن‌ اگر بیکی از‌ این‌ استخوانها صدمه‌ای وارد گردید بقیه محفوظ بمانند.

7-لگـن خـاصره با این شکل برای حـفظ و نـگهدای مـعده‌ و روده‌ و مثانه‌ و غـیره‌ بـسیار مناسب است مخصوصا بـا در‌ نـظر‌ گرفتن‌ اینکه‌ وسعت‌ آن‌ در زن بیش از مرد است‌ بحکمت خداوند متعال بیشتر پی‌میبریم.

آری اینها اسـت نـکته‌های توحیدی که ما را باسرار حکیمانهء قـسمتی از اسـتخوان‌بندی‌ بدن آشـنا مـیسازد‌،راسـتی،امروز عقل بشری در مـقابل نظامهای حیرت افزای آفرینش‌ جز اینکه سر تسلیم ببارگاه حکمت الهی فرود بیاورد چارهء دیـگری نـدارد.

استخوان بندی دست و پا

دستها

هریک از دسـتها‌ از‌ سـی قـطعه اسـتخوان کـوتاه و دراز تشکیل یافته و بـوسیله ی اسـتخوان شانه ببدن متصل گردیده است،و سی قطعه استخوان عبارت است از استخوان‌ بازو که از طرف بالا بـا اسـتخوان شـانه‌ و از‌ طرف پائین با دو استخوان ساعد و آرنج(مـرفق) مـتصل مـیگردد.

سـاعد شـامل دو اسـتخوان است که روی هم قرار گرفته و باستخوانهای مچ پیوند‌ میشود‌ استخوانهای مچ مرکب از هشت‌ قطعه‌ استخوان کوتاه است که در دو ردیف چهارتائی قرار دارند استخوانهای کف دست شامل پنـج قطعه استخوان کوتاه است.

انگشتان هریک سه بند دارند‌ باستثنای‌ شست که دارای دو‌ بند‌ است.

پاها

برای تغییر مکان و قرار گرفتن روی زمین،کارخانه بدن صاحب دو تکیه‌گاه‌ مهم است.«پا»نیز مانند دسـت از سـی قطعه استخوان بوجود آمده است،در پائین هرکدام‌‌ از‌ پاها سه قسمت تشخیص داده میشود:

اول پاشنه که دارای هفت استخوان است و بعد وسط پا که دارای پنج استخوان کوچک‌ اتس و با هفت استخوان پاشنه یـک قـوس محکمی تشکیل‌ میدهد‌ که مانند‌ فنر در اختیار کارخانهء بدن است و راه رفتن را آسان و زیبا می‌کند و بالاخره در نوک آن پنج‌ انگشت است‌ که هریک از آنها سـه بـند دارند بجز انگشت‌ بزرگ‌ کـه‌ دارای دو بـند است.

استخوان ساق شامل دو قطعه است که از بالا باستخوان ران و از پائین ‌‌باستخوانهای‌‌ مچ‌پا مرتبط میشود.

استخوان ران که درازترین استخوان بدن بوده و انتهای فوقانی آن‌ بـاستخوان‌ لگـن‌‌ و در پائین باستخوان ران متصل مـیگردد؛در پائیـن استخوان ران یک استخوان گرد و متحرک دیده‌ میشود که کشکک زانو است.

مفاصل بدن(بندها)

محل تلاقی دو استخوان،مفصل‌ نامیده میشود و مفاصل بدن‌ انسان‌ بر سه قسم است:

1-ثابت و بیحرکت مـثل مـفاصل استخوانهای سر،در این نوع مفاصل استخوانها نسبت‌ بیکدیگر حرکتی ندارند،در بعضی مفاصل غیر متحرک بین دو استخوان یک ورقهء نازک غضروف‌ وجود دارد و در برخی دیگر دندانه‌های اطراف استخوانها داخل یکدیگر شده اتـصال مـحکمی پیدا مـی‌کنند مانند استخوانهای سر.

2-مفاصل نیمه متحرک،در این نوع مفاصل معمولا بین استخوانها تیغه‌های غضروفی قرار‌ دارد‌ و تحرک آنـها بسیار کم میباشد مانند ستون مهره‌ها.

ما هـمینقدر مـی‌بینیم کـه کارهای معمولی هرچه دقیقتر‌ و ظریفتر‌ باشد مانند نوشتن و دوختن و امثال ایـنها را بـا دستها بسهولت انجام می‌دهیم‌ و با‌ پاهای خود با کمال آسانی میخرامیم‌ و بدن‌ ما‌ بر‌ حسب احـتیاجات زنـدگی اوضـاع گوناگونی از قبیل‌ نشستن‌ و برخاستن و خم و راست‌ شدن بخود میگیرد؛اما اگر فـکر کـنیم کـه چه دقایقی‌ در‌ بدن ما بکار رفته است‌،آنوقت‌‌ بقسمتی از‌ حکمتهای‌ پروردگار‌ عالمیان پی‌می‌بریم و گـفتهء قـرآن مـجید را‌ که‌ وجود ما را آیتی‌ از آیات قدرت خداوند معرفی میکند تصدیق مینمائیم‌‌.(آیه 21‌ سورهء ی الذاریات‌)

3-مفاصل متحرک؛در این‌گونه مفاصل سـه چـیز جـلب توجه میکند:

اول در سر هریک از دو استخوان متلاقی مقداری غضروف موجود است‌ که‌ بر سطح‌ دو استخوان متکی است تـا ‌ ‌اسـتخوانها در اثر تماس با یکدیگر صدمه نبینند.

دوم لو لاهائی یعنی رشته‌های غضروفی محکمی دو استخوان را بـهم مـی‌پیوندد تـا در‌ موقع‌ حرکت از محل طبیعی خود دور نشوند.

سوم کیسه‌ای بنام کیسهء مفصلی وجود دارد که مایع لزجـی ترشح مینماید این مایع‌ باعث سهولت حرکت دو استخوان بوده و از سائیده‌ شدن‌ آنها‌ جـلوگیری مینماید.

نتایج توحیدی

1-انـسان‌ چـون‌ در‌ تدبیر معاش و ادارهء چرخ زندگی باعمال صنعت و حرکتهای دامنه‌دار حیاتی نیازمند است،لذا دارای استخوان بندی بسیار کامل است مخصوصا چون‌ دست‌‌ بمنظور‌ انجام کارهای دقیق و صنایع گوناگون بشری آفریده شده‌ است‌ از قـطعات بیشتری‌ از استخوانها بوجود آمده و این استخوانها بوسیلهء لو لاهائی بیکدیگر پیوند شده است‌ تا دستها و انگشتها‌ را‌ بشکل‌های‌ مختلف درآورد و هرگونه کار را باکمال سهولت انجام دهد.

اگر‌ فکر کنید که از مچ دست تا نـوک انـگشتهای هر یکی از دستها بیست و هفت‌ قطعه استخوان(8 عدد‌ استخوان‌ مچ‌؛5 استخوان کف،14؛استخوان انگشتها) چگونه بیکدیگر پیوند شده است البته‌ بیشتر‌ بقدرت و حکمت مهندس آفرینش پی‌ خواهید برد.

2-ناخنهائی کـه در نـوک انگشتها قرار داده شده است‌ علاوه‌ بر‌ جنبهء جمال‌ و زیبائی و تأثیر آن در حفاظت انگشتها؛در بعضی از کارهای‌ دقیق‌ کمک‌ خوبی میباشند

3-استخوان انگشتهای دست چون درازتر و ظریفتر است برای انجام کارها و گـرفتن اشـیاء‌ مناسب‌ و استخوانهای‌ پا چون قویتر و محکمتر است برای نگهداری بدن و راه رفتن‌ کمال مناسبت را دارد‌.

4-چنانکه‌ روغن کاری چرخها و ابزار دستگاههای ماشینی بسیار مهم است و دانشمندان‌ فیزیک و میکانیسین‌ها مخصوصا‌ طرز‌ روغن‌ کـاری را مـورد تـوجه قرار میدهند،در دستگاه بدن هـم‌ طـرز روغـن کاری مفاصل‌ استخوانها‌ شایان اهمیت است و سهولت فعالیت‌های حیاتی با اینموضوع‌ بستگی کامل دارد.

5-طرز پیوند‌ شدن‌ استخوانهای‌ مفاصل بدن با یـکدیگر مـخصوصا بـندهای ظریف و دقیق‌ انگشتها شایان توجه میباشد.

اگـر‌ توجه‌ خود را از محیط خارج بدنیای درونی خود معطوف‌ داریم و از عجائب‌ طلوع‌ و غروب‌ خورشید و ماه و درخشیدن ستارگان و جزر و مد دریـا و طـراوت گـلها و گیاهان و سایر بدایع خلقت و شگفتیهای طبیعت‌ صرف‌نظر‌ کرده‌ بعجائب‌ وجـود خود بپردازیم اسرار دلنشینی در وجود خود خواهیم دید که‌ ما‌ را در مقابل حکمت و قدرت خداوندگار خاضع سازد.

ما هـمینقدر مـی‌بینیم کـه کارهای معمولی هرچه دقیقتر‌ و ظریفتر‌ باشد مانند نوشتن و دوختن و امثال ایـنها را بـا دستها بسهولت انجام می‌دهیم‌ و با‌ پاهای خود با کمال آسانی میخرامیم‌ و بدن‌ ما‌ بر‌ حسب احـتیاجات زنـدگی اوضـاع گوناگونی از قبیل‌ نشستن‌ و برخاستن و خم و راست‌ شدن بخود میگیرد؛اما اگر فـکر کـنیم کـه چه دقایقی‌ در‌ بدن ما بکار رفته است‌،آنوقت‌‌ بقسمتی از‌ حکمتهای‌ پروردگار‌ عالمیان پی‌می‌بریم و گـفتهء قـرآن مـجید را‌ که‌ وجود ما را آیتی‌ از آیات قدرت خداوند معرفی میکند تصدیق مینمائیم‌‌.(آیه 21‌ سورهء‌ الذاریات‌)

ببی‌ تا یـک انـگشت از چند بند‌ بصنع خدائی بهم در‌ فکند‌ تامل کن از بهر رفتار‌ مرد‌ که چـند اسـتخوان پی زد و وصـل کرد دو صد مهره بر یکدگر ساخته‌ است‌‌ که گل مهره‌ای چون تو‌ پرداخته‌ اسـت‌‌ بـدیعی که نفس‌ آفریند‌ ز گل‌ روان و خرد بخشد‌ و هوش‌ و دل‌ ترا آنکه چشم و دهان داد و گوش‌ اگـر عـاقلی در خـلافش مکوش‌ نزیبد ترا‌ باچنین‌ سروری‌ که سر جز بطاعت فرود‌ آوری‌!

منبع:

مجله درس هایی از مکتب اسلام؛ مهر 1339، سال دوم - شماره 9

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.