تبیان، دستیار زندگی
تنها مجتهد و عضو مجلس خبرگان است که لباس روحانیت بر تن ندارد. انس دیرینی با نهج البلاغه دارد و شاید تاثیر بیان امیرالمومنین است که کلام او نیز صریح و شجاعانه است. این را شما هم بعد از خواندن متن این گفت وگو تصدیق خواهید کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اولویت‌ها فراموش شده است

تنها مجتهد و عضو مجلس خبرگان است که لباس روحانیت بر تن ندارد. انس دیرینی با نهج البلاغه دارد و شاید تاثیر بیان امیرالمومنین است که کلام او نیز صریح و شجاعانه است. این را شما هم بعد از خواندن متن این گفت وگو تصدیق خواهید کرد.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
امر به معروف

امتیاز حرف این استاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) نسبت به بسیاری از منتقدان این است که او هم حقوق دان است و هم مجتهد در فقه و اصول، با متون دینی و احادیث کاملا آشناست و حرف بی اساس نمی زند. اگر جایی از مصاحبه برخوردهای برخی مذهبی ها با ماجرای دکتر مریم میرزاخانی را نقد کرد زیاد تعجب نکنید و اگر پای تتلو هم به میان کشیده شد، خونسردی خود را حفظ کنید. زیاده عرضی نیست.  بخوانید؛

مگر می شود کسی را هرزه و عیاش نامید و انتظار جذب او را هم داشت؟ شما در همین روزها ببینید که بعضی از ما با قضیه فوت دکتر مریم میرزاخانی چگونه رفتار کردیم؟ بانویی که نابغه ریاضی جهان و افتخار ایران بود در جوانی از دنیا رفت.

در حالی که همه سوگوار بودند و به مقام علمی و ادب و تواضع او اذعان داشتند و بزرگان کشور هم به درستی این ضایعه را تسلیت گفتند و هر کس عکسی هم با او داشت منتشر کرد، عده ای دنبال این رفتند که آیا همسر او مسلمان است یا نه؟!

حکمت توصیه اسلام به امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

شاید آشنایی با این مسئله مسیر عمل به آن را هموارتر کند.

فلسفه و حکمت توصیه دین به امر به معروف و نهی از منکر هم مثل فلسفه و حکمت سایر توصیه‌های دینی باید از متن دین استنباط شود. نگاهی گذرا به روایات نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر یک ساز و کار درون دینی برای زنده و پویا نگه‌ داشتن احکام دین، و تحقق اهداف دین، و اصلاح کژروی‌هایی است که طبیعتاً در متدینین اتفاق خواهد افتاد.

مثلاً در نهج البلاغه شریف است که خداوند امر به معروف را براى اصلاح عمومِ مردم واجب فرمود: «مَصلَحَةً للِعَوامِّ » و نهی از منکر را هم را براى بازداشتن بی‌خردان: « رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ .»

عموم مردم به دنبال سعادت و رستگاری هستند؛ گرچه گاهی در شناخت مصداق‌ها اشتباه می کنند و گاهی هم در انجام آن‌ها غفلت می کنند. امر به معروف یادآوری راه درست است و معمولاً عوام یا همان عموم مردم از آن استقبال می کنند. انجام منکر هم کار سفیهان است. کسی که عاقل و رشید است کار زشت نمی‌کند. باز هم برای جلوگیری از اشتباه یا غفلت در شناخت منکر، بهترین کار نهی از منکر است که موجب ردع و کنار نهادن آن می‌شود.

اصلاح عموم و ممانعت از سفهاء هدف همه انبیاء و اولیاء بوده است و لذا در حدیثی از امام باقر (علیه‌السلام) آمده است که: «امر به معروف و نهى از منكر راه پیامبران است و شیوه نیكوكاران.

فریضه بزرگى است كه دیگر فرایض به واسطه آن برپا مى شود و راه‌ها امن می‌گردد و درآمدها حلال می‌شود و حقوق و اموالِ به زور گرفته شده به صاحبانش بر می‌گردد و زمین آباد می‌شود و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و كارها سامان می‌پذیرد.»

این روزها بسیار می شنویم که سخنرانان می گویند مشکلات فعلی جامعه به دلیل ترک امر به معروف و نهی از منکر است. آیا این مفروضات درست است؟ و آیا این بیان شانه خالی کردن از مسئولیت یا به خاطر پاسخ نگرفتن از شیوه‌های تبلیغاتی نیست؟

هم بله و هم نه! از این جهت که امر به معروف و نهی از منکر فراموش شده، بله! اما از این جهت که بخواهیم ناکار آمدی خودمان را توجیه کنیم، نه!

واقعیت آن است که اصلاً شیوه‌های تبلیغی نادرست برخی از ما است که باعث فاصله گرفتن دیگران از دین شده است؛ و گرنه فطرت انسان‌ها حرف درست و خوب را می پذیرد. تندی با مخاطب و اهانت به کرامت او خودش یک منکر است و مصداق پاک کردن شیشه کثیف با دستمال کثیف؛ یعنی کاری که نشدنی است.

امام (ره) در تحریرالوسیله فرموده اند: شایسته است كه امر به معروف و ناهى از منكر در امر و نهی‌اش مانند طبیبى باشد كه با مهربانى بیمار خود را معالجه می کند و مانند پدرى مشفق باشد كه همواره مصلحت فرزند را رعایت می کند و اینكه در حال نهى از منكرش خود را شخصى منزه و مافوق گنه کار نبیند.

ایشان فتوا داده‌اند که: جایز نیست براى نهى از منكر از عملى حرام نظیر ناسزا و دروغ و اهانت كمك بگیریم زیرا خود آن ها منكرند.

مگر می شود کسی را هرزه و عیاش نامید و انتظار جذب او را هم داشت؟ شما در همین روزها ببینید که بعضی از ما با قضیه فوت دکتر مریم میرزاخانی چگونه رفتار کردیم؟ بانویی که نابغه ریاضی جهان و افتخار ایران بود در جوانی از دنیا رفت.

در حالی که همه سوگوار بودند و به مقام علمی و ادب و تواضع او اذعان داشتند و بزرگان کشور هم به درستی این ضایعه را تسلیت گفتند و هر کس عکسی هم با او داشت منتشر کرد، عده ای دنبال این رفتند که آیا همسر او مسلمان است یا نه؟!

این کجای اسلام است؟ مگر اصل صحت از مسلمات دین ما نیست؟ کار را به جایی رساندند که بعضی از علما مجبور شدند که شهادت دهند همسر او مسلمان است! این روش مسلمانی است؟

آقایی در تلویزیون با لحنی راجع به او قضاوت می کرد که انسان خجالت زده می‌شد.

جالب این است که همین‌ها که به بهانه یک عکس بی روسری (که البته در جای خودش و به اندازه خودش قابل بحث است)، او را طرد می کنند همان‌هایی هستند که یک خواننده رپ زیرزمینی با چنان سوابقی را بر صدر نشاندند! نه در صدد تبرئه آن هستم و نه در مقام تخطئه این. هر کدام قابل بحث است. اما این رفتارهای متناقض نشان می دهد که مسئله ما معروف و منکر نیست. خدا رحمت کند شهید مطهری را که می گفت: « من می‌ترسم زیانى كه ما از راه امر به معروف و نهى از منكر جاهلانه كرده ایم یا صدمه‌ها‌یی كه از این راه به اسلام زده ایم، از زیان ترك امر به معروف و نهى از منكرمان بیشتر باشد.»

البته مشکل ما فقط در شیوه و لحن امر به معروف و نهی از منکر یا سیاسی و جناحی کردن آن نیست. مشکل مهم تر جابجا کردن معروف و منکر و مراتب اهمیت آنها است.

منظورتان از جابجا کردن معروف و منکر و مراتب اهمیت آن ها چیست؟

به نظر من درد بزرگ تر از فراموش شدن امر به معروف و نهی از منکر، تحریف این دو فریضه مهم است. واقعیت آن است که امر به معروف و نهی از منکر هم مثل خیلی دیگر از احکام و معارف اسلامی دچار برخی کج فهمی‌ها شده است.

یکی از مهم ترین این موارد، محدود و منحصر کردن قلمرو این دو فریضه پر برکت، به حوزه عبادات و امور فردی دیگران است. نه اینکه در این حوزه نیازی به امر به معروف و نهی از منکر نیست، نه!

بحث در این است که نباید شأن « بالاترین و شریف ترین واجبات اسلامی » را تا این اندازه کاهش داد که « فقط » در همین بخش خلاصه شود.

معروف هر چه بزرگ‌تر باشد، امر به آن در اولویت بیشتر است؛ همان گونه که منکر هر چه قبیح‌تر باشد، نهی از آن در اولویت شدیدتر است؛ و به حکم عقل و تایید شرع می‌دانیم که امر حکومت و سیاست از اهمّ امور انسان است. امر به معروف یا نهی از منکر یک فرد، آن هم در اموری که زیانی به دیگران نمی رساند، دارای آثار و برکاتی است که نمی توان نادیده گرفت. اما بی تردید آثار و برکات احیا و ترویج این دو فریضه در حوزه سیاست و اجتماع قابل قیاس با آنها نیست.

نگاهی به روایات به آسانی اثبات می‌کند که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر چنین ساده و سطحی نیست. آیا اعلان جنگ با خدا به دلیل ترک نهی از گناهی است که فردی گمنام در گوشه ای انجام می دهد؟ یا سلب برکات آسمان و زمین و تسلط اشرار بر همگان تنها به همین جهت است؟

پس چرا حساسیت ما بیشتر روی حجاب و ظواهر است و مثلا کسی به رباخوار یا دروغگو یا رشوه گیر کاری ندارد؟

به دلیل اینکه نظام ارزش گذاری ما مسلمانان با نظام ارزش گذاری اسلام فرق دارد! حجاب یا دیگر ظواهر هم مهم هستند اما یادمان رفته که اهم چیست و اتفاقاً همین اهم‌های فراموش شده علت این ظواهر ناهنجار شده است. برای همین است که در مقابل هتک آبروی افراد ساکتیم ولی در مقابل کشف موی افراد حساس می‌شویم.

همه ما شنیده ایم که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) نگاه به کعبه کرد و فرمود: خوشا بر تو ای کعبه چقدر بزرگ هستی و حرمتت بر خدا عظیم است، اما « وَ الله للَمْؤْمِنُ أعَظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ»؛ به خدا سوگند حرمت مؤمن عظیم تراز حرمت تو است. واقعا ما تا چه اندازه به این قضاوت گردن نهاده و می‌نهیم؟ به راستی چند درصد از ما عملاً باور دارد که «غیبت بدتر و سخت تر از زنا است ؟»

وقتی فهم درستی از اهم و مهم نداشته باشیم، دچار تحریف دین می شویم. حسین (علیه السلام) را می کشند ولی ما به دنبال حکم کشتن پشه می رویم. معروف است که مردی از عبدالله بن عمر پرسید: اگر خون پشه‌ای به لباس انسان برسد چطور است؟ عبدالله گفت: ببینید که این مرد عراقی از خون پشه می‌پرسد؛ و حال آ نکه همین عراقیان فرزند رسول خدا را کشتند و من خود از رسول شنیدم که فرمود: «الحسن و الحسین ریحانتای من الدنیا »؛ حسن و حسین دو دسته‌گل خوش بوی من از دنیا هستند.

جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در میان همه دستورهای دینی چنان برجسته و ممتاز است که به تعبیر امام على (علیه السلام): «همه كارهاى خوب و حتی جهاد در راه خدا، در مقایسه با آن چیزی نیست؛ مگر همچون آب دهانى كه در دریایی ژرف انداخته شود .»

آیا امر به معروف و نهی از منکرهای ما که معمولاً نسبت به امور فردی و جزئی است از همه کارهای خوب و حتی جهاد در راه خدا بالاتر است؟!

عموم مردم به دنبال سعادت و رستگاری هستند؛ گرچه گاهی در شناخت مصداق‌ها اشتباه می کنند و گاهی هم در انجام آن‌ها غفلت می کنند. امر به معروف یادآوری راه درست است و معمولاً عوام یا همان عموم مردم از آن استقبال می کنند. انجام منکر هم کار سفیهان است. کسی که عاقل و رشید است کار زشت نمی‌کند. باز هم برای جلوگیری از اشتباه یا غفلت در شناخت منکر، بهترین کار نهی از منکر است که موجب ردع و کنار نهادن آن می‌شود.

شیوه امیرمومنان و سایر ائمه علیهم السلام در این موضوع چگونه بوده است؟ امر و نهی ایشان نسبت به مردم بوده است یا حاکمان؟

نسبت به هر دو! اما هر کدام به جای خود و به اندازه و شیوه مناسب خود. آن ها مردم را هم از منکرات نهی می کردند اما با مهربانی و نرمی. حاکمان را هم نهی می کردند اما تا پای جان دادن و شمشیر کشیدن. اصلاً قیام کربلا برای چه بود؟ خود امام حسین (علیه السلام) به هنگام خروج از مدینه ضمن نامه ای به برادرش محمد بن حنفیه می نویسد: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بالمعروفِ و اَنْهی عَنِ الُمنكَرِ»؛ من می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم.

امام راحل (قدس سره) در ضمن مباحث ولایت فقیه می فرمایند که از روایات معلوم می‌شود که عمده وجوب امر به معروف و نهى از منكر براى این امور است.

ما امر به معروف و نهى از منكر را در دایره كوچكی قرار داده، و به مواردى كه ضررش براى خود افرادى است كه مرتكب می‌شوند، یا ترك می‌کنند، محصور ساخته‌ایم در اذهان ما فرو رفته كه منكرات فقط همین هایی هستند كه هر روز می‌بینیم یا می‌شنویم. مثلاً اگر در اتوبوس نشسته ایم، موسیقى پخش شد، یا فلان قهوه خانه كار خلافى را مرتكب شد، یا در وسط بازار كسى روزه خورد، منكرات می‌باشند، و باید از آن نهى كرد. ولى به آن منكرات بزرگ توجه نداریم.

بعد امام با استناد به آیات شریفه قرآن، دروغگویی و حرام خواری را از بدترین و به تعبیر ایشان وحشتنا‌ک‌ترین و خطرناک‌ترین منكرات می نامند که باید از آن ها نهی کرد. آیا ما هم همین طور فکر می‌کنیم؟

آیا این موضوع صرفاً برای حکومت های ظالم و فاسد است یا امر به معروف و نهی از منکر برای هر نظامی لازم است؟

برای هر نظامی لازم است تا آن را از آسیب‌ها و آفت‌های قدرت حفظ کند و آن را در مسیر اصلاح و رشد قرار دهد. مگر حضرت امیر (سلام الله علیه) بارها و بارها مردم را به نقد حکومت خویش دعوت نمی‌کرد؟ آیا تعارف می کردند؟ داستان هایی که از امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن حضرت و سایر خلفا نقل می کنند واقعاً تکان دهنده است.

حضرت علی (علیه السلام)، بارها به مردم فرمود که نظارت بر عملکرد من، حقی است که من بر گردن شما دارم، و در نتیجه تکلیفی است که باید به آن عمل کنید؛ آن هم نه آهسته و مخفیانه، بلکه « فِی اَلْمَشْهَدِ وَ اَلْمَغِیبِ »؛ علنی و آشکار.

معاویه به سوده همدانی که یک زن شجاع و منتقد بود گفت: «لَقَد لَمَظَكُم أبنُ أبی طالبٍ، ألجُرأةَ علَی السُّلطان فَبَطیئاً مّاتُفْطَمُون »؛ علی (علیه السلام) شما را به انتقاد از حاکم عادت داده و مزه آن را به شما چشانده است و لذا به این زودی ها از آن دست برنمی دارید. پس زمامداران نظام اسامی، نه تنها باید از عمق جان به حق مردم مبنی بر امر به معروف و نهی از منکر در حوزه امور سیاسی و اجتماعی معتقد باشند، بلکه باید با گفتار و عملِ خود، شهروندان را به استفاده از این حق تشویق و ترغیب نمایند. در کتاب صحیفه امام خواندم که دانش آموزان دبستانی به امام خمینی (ره) نامه می نویسند که؛ ای امام عزیز! ما بچه‌هاى كلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هستیم. تصمیم گرفتیم كه براى شما نامه‌اى نوشته و شما را نصیحت كنیم. ولى دیدیم که ما شما را نم ىتوانیم نصیحت كنیم. زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. شما آن امام بت شكنى هستید كه مدت چهل سال است نمازهاى شب تان ترك نشده است.

امام در جواب نامه آن ها نوشته بود: « فرزندان عزیزم! نامه محبت آمیز شما را قرائت كردم. كاش شما عزیزان مرا نصیحت می‌کردید كه محتاج آنم.
منبع:

ماهنامه خیمه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.