تبیان، دستیار زندگی
حضرت در چهار بخش، خودشان و امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به عنوان نذیر و بشارت دهنده، منذر و هدایت کننده، بیم دهنده و راهنما و در بخش آخر، خود را رسول و علی علیه السلام را امام پس از خود معرفی می کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موعود خانواده ی نور

حضرت در چهار بخش، خودشان و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به عنوان نذیر و بشارت دهنده، منذر و هدایت کننده، بیم دهنده و راهنما و در بخش آخر، خود را رسول و علی علیه السلام را امام پس از خود معرفی می کنند.

بخش مهدویت تبیان
غدیر و حضرت مهدی

«أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِىَّ»:«آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلّم در خطابه ی غدیر، پس از بیان معارف توحیدی و اقرار به عبودیت خویش،  امتداد رسالت خود و بقای دین اسلام را فقط از طریق ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان ایشان علیهم السلام ممکن می دانند و می فرمایند :

« مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّی أَنَا النَّذیرُ و عَلِی الْبَشیرُ»:« هان مردمان! همانا من انذارگرم و علی بشارت دهنده است. »

« مَعاشِرَالنّاسِ، أَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِی هادٍ »:« هان مردمان! که من بیم دهنده ام و علی رهنماست. »

« مَعاشِرَ النّاس أَلا وَ إِنّی نَبی وَ عَلِی وَصِیّی »:« هان که من پیامبرم و علی وصی من است. »

« مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّی رَسولٌ وَ عَلِی الْإِمامُ وَالْوَصِی مِنْ بَعْدی»:«هان مردمان! من رسول ام و علی امام و وصی پس از من است.»

«وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ»:«و پس از او امامان، فرزندان اویند.»

«أَلاوَإِنّی والِدُهُمْ وَهُمْ یَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ »:« آگاه باشید من والد آنان و ایشان از صلب اویند.»

حضرت در چهار بخش، خودشان و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به عنوان نذیر و بشارت دهنده، منذر و هدایت کننده، بیم دهنده و راهنما و در بخش آخر، خود را رسول و علی علیه السلام را امام پس از خود معرفی می کنند و درباره ی ائمه علیهم السلام می فرمایند :

« آنان فرزندان علی  هستند، ولی من والد آنانم، چرا که آنان از صلب علی بیرون می‌آیند و از نسل اویند.»

مطلبی که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلّم  در این جمله مطرح می‌کنند، این است که فرزندان هر پیامبری از صلب خود آن پیامبر هستند ، ولی فرزندان من از صلب و نسل علی علیه‌السلام اند .آنان فرزندان دختری من هستند که آیه‌ی مباهله  در قرآن کریم اثبات کننده‌ی این مسئله است .

مباهات پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلّم به آخرین فرزند خود

جملاتی که پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم در آن، ابتدا خود و سپس علی علیه‌السلام را معرّفی می‌کنند، در واقع به عنوان مقدّمه‌ ای برای معرّفی حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف می‌باشد.  پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم پس از این که تثبیت می‌کنند، ائمه علیهم السلام ،از صلب علی علیه‌السلام هستند، آخرینشان را با مباهات و افتخار چنین معرفی می کنند : «أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی».

امام باقر علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلّم در مورد امام زمان علیه السلام می فرمایند:

« هُوَ رَجُلٌ مِنِّی »:«اومردی از خاندان من است.»

« اسْمُهُ كَاسْمِی»:«نامش نام من است.»

«یَحْفَظُنِی اللَّهُ فِیه»:« خدا مرا در او حفظ می‌کند.{حفاظت من در شخصیّت و برنامه ی اوست.}»

«وَ یَعْمَلُ بِسُنَّتِی»:«وبه سنت من عمل می‌کند.»

« یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا وَ نُوراً بَعْدَ مَا تَمْتَلِئُ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ سُوءاً »:

« زمین را پر از قسط و عدل و نور و روشنایی می‌کند،زمانی که پر از ظلم وجور و بدی شده است.»

قائمیت امام زمان علیه السلام

شروع معرفی امام زمان علیه السلام در خطابه ی غدیر با القاب «القائم»، «المهدی» و «خاتم الائمّه» صورت گرفته است.

تأکید پیامبر صلّی الله علیه و آله از این انتساب، روی مفهومی است که آن را با کلمه ی «منّا» بیان فرموده اند .

در  جمله ی «أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی»:«إنّ» از حروف ﻣﺸﺒﻬﺔ بالفعل است، «خاتَمَ الْأَئِمَةِ» مضاف و مضاف الیه و «منّا» خبر است.

مقصود پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم این است که آخرین امامی که شما می‌شناسید و تمام انبیای گذشته روی آن تأکید و به آن افتخار کرده اند، از خاندان ماست.

در حالی که بشریّت به پیامبران و تمام پیامبران به خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم افتخار کرده‌اند ، افتخار و مباهات خاتم الانبیاء به حضرت مهدی علیه السلام  بوده است، چرا که خاتم الائمّه از فرزندان دختری ایشان است. عایشه نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلّم فرمودند:

« مهدی از خاندان من است. من به وسیله ی امر الهی (وحی) جنگ کردم و او با آشنایی با سنّت من می جنگد.»

تمام تأکید پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم در«منّا»، این است که عنوان کنند خاتم الائمه از ماست. ایشان در احادیث متعددی این مطلب را بیان می فرمایند که در زیر بخشی از این روایات  از کتاب «منتخب الاثر» آیة الله صافی گلپایگانی ذکر می گردد:

1- این روایت از کتاب «البرهان فی علامات مهدیّ اخر الزمان» نوشته‌ی «گنجی  شافعی» است.

از راویان مختلف نقل شده تا به علی علیه السلام  رسیده است. حضرت علی علیه‌السلام از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلّم سؤال می‌کنند:

«مهدی از ماست یا از غیر ما»؟ حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلّم می‌فرمایند:

«مهدی از ماست. خدا اسلام را با او پایان می‌برد، همان‌گونه که با ما شروع کرده است. به واسطه‌ی ما مردم از فتنه نجات پیدا می‌کنند، همان‌گونه که از شرک نجات پیدا کردند. هم چنین به واسطه‌ی ما اهل ‌بیت، مردم از عداوت و دشمنی نجات پیدا می‌کنند، همان‌گونه که بعد از دشمنی در زمان شرک، قلب‌های ایشان به یکدیگر نزدیک شد.»

2- این روایت از کتاب« کنز العمّال »است . پیامبر صلی الله علیه و اله و سلّم می فرمایند:

«مردی از اهل بیت من خروج می‌کنند که اسم او اسم من است، لقب او، لقب من است،  اخلاقش، اخلاق من است. زمین را پر از عدل و داد می‌کند، همان طوری که پر از ظلم و ستم شده است.»

اسامی ، القاب و کنیه های ائمه علیهم السلام

در عرب افراد را با سه عنوان می شناسند: اسم ، لقب و کُنیه.

کنیه برای دختران با (اُمّ) شروع می‌شود، مانند « ام الفضل» و برای پسران‌ و مردان با (اَب) آغاز می‌شود، مانند: «ابوالفضل».

هم چنین گاهی اوقات ، برای کسی که به جایگاهی برسد،  کنیه ای مخصوص آن موقعیت می‌گذارند، مثلاً وقتی می‌بینند یک نفر خیلی با فضیلت است، به او امّ الفضل می‌گویند. از کنیه‌های مشهور پیامبر اسلام صلّی الله علیه و اله (ابوالقاسم) است، زیرا خودشان و پدرشان در بین مردم بسیار  نان و غذا تقسیم می‌کردند، از این رو اسمشان  قاسم و کنیه شان ابوالقاسم شده است.

اباعبدالله از القاب امام حسین علیه السلام است. عبدالله یعنی بنده ی خدا. به امام حسین علیه السلام که اباعبدالله، گفته اند، به خاطر این نیست که پسری به نام عبدالله دارد، بلکه اباعبدالله یعنی پدر بندگی خدا و در بندگی سرآمد بودن.

ابوالفضل که می‌گویند، یعنی در او همه ی فضائل جمع است. یا اباصالح که  یکی از کُنیه‌های امام زمان ارواحنا فداه است یعنی آن حضرت در صالح بودن سرآمدند.

درباره ی اسامی ، القاب و کنیه های حضرت حجت، روایات متعددی داریم، از جمله : «رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیْتِی اسْمُهُ اسْمِی وَ كُنْیَتُهُ كُنْیَتِی»

ائمه علیهم السلام قائم به حق هستند در زیر تعدادی روایت در باره ی این که ائمه علیهم السلام القائم بالله هستند، ذکر می گردد:

روایت اول:

این روایت از ابوحمزه ی ثمالی است. او از اصحاب امام سجاد و ناقل دعای شریف ابوحمزه است که از امام باقر و امام صادق علیهما‌ السّلام هم روایت کرده است.

می گوید: از امام باقر علیه السلام سؤال کردم، مگر همه ی شما قیام به حق نمی‌کنید و کارتان حق نیست و برای ترویج حق به پا نمی‌خیزید! پس چرا به حضرت  مهدی، قائم گفتند؟

حضرت فرمودند:

«لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ»:«زمانی که جدّم، حسین ] درود خدا بر او [ کشته شد ،»

« ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ قَالُوا»:«فرشتگان در درگاه خدا شیون وزاری و گریه کردند و گفتند:»

« إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا أَ تَغْفُلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَكَ وَ ابْنَ صَفْوَتِكَ »:« پروردگارا! آنان که برگزیده ی تو را کشتند، رها می کنی ؟»

« فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ قَرُّوا مَلَائِكَتِی»:« خدا به فرشتگان وحی کرد،ای فرشتگان !در جای خودتان آرام باشید،»

« فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی»:«به عزت و جلال خودم قسم می خورم.»

«لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَو حِین»:«از تمام آن ها انتقام خواهم گرفت، و لو زمان طول بکشد.»

«ثُمَّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام»:

«سپس خدا پرده را برداشت و فرزندان امام حسین علیه‌السلام را که امامان علیهم السلام بودند، به آن ها نشان داد.»

«فَسُرَّتِ الْمَلَائِكةُ »:« فرشتگان خوشحال شدند .»

« فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ لِلْمَلَائِكَةِ بِذَلِك‏ یُصَلِّی»:«دیدند فرزندان امام حسین علیه‌السلام همه نشسته اند و یکی ایستاده و در حال نماز خواندن است .»

«فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ الْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُم »:« خداوند عزو جل فرمود: به وسیله ی آن کسی که درحال قیام ایستاده و نماز می‌خواند، از آن ها انتقام می‌گیرم.»

همه «القائم بالله و بالحق» هستند، ولی یکی از آن ها که ایستاده است و نماز می خواند و با قیام خود دادخواهی حق مظلومان را می کند « القائم » است، لذا به امام زمان علیه‌السلام قائم گفته اند .

روایت دوم :

جابر بن عبد الله انصاری می گوید:

«أَقْبَلَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام»:«شخصی خدمت حضرت باقر علیه‌السلام آمد.»

« وَ أَنَا حَاضِرٌ»:« من حاضر بودم.»

« فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ اقْبِضْ هَذِهِ الْخَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَعْهَا فِی مَوَاضِعِهَا »:« پانصد درهم به امام باقر علیه‌السلام داد و عرض کرد که این را در جای خودش خرج کنید.»

« فَإِنَّهَا زَكَاةُ مَالِی»:«این زکات مال من است .»

« فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام بَلْ خُذْهَا أَنْتَ فَضَعْهَا فِی جِیرَانِكَ وَ الْأَیْتَامِ وَ الْمَسَاكِینِ وَ فِی إِخْوَانِكَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ»:

« حضرت فرمود: خودت ببر ، در میان همسایگان که یتیم و مسکین اند، خرج کن .»

«إِذَا قَامَ قَائِمُنَا»:« زمانی که قائم ما قیام کند ،»

« فَإِنَّهُ یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّةِ وَ یَعْدِلُ فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ»:«در بین خلق رحمان به عدالت تقسیم می‌کند و عدالت برقرار می کند .»

«الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِر »:«در بین بندگان خوب و بد، تقسیم می‌کند.»

« فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ»:« کسی که از او اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و کسی که از او عصیان کند،از خدا عصیان کرده است.»

« فَإِنَّمَا سُمِّیَ الْمَهْدِیَّ لِأَنَّهُ یُهْدَى لِأَمْرٍ خَفِیٍّ»:«به او مهدی می‌گویند، چراکه به امری پنهان، هدایت می‌شود ]  خدا او را به یک کار پنهان هدایت می‌کند [.»

« یَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ كُتُبِ اللَّهِ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاكِیَّةَ»:«تورات و سایر کتاب های خدا را از غاری درانطاکیه ، بیرون می‌آورد.»

« فَیَحْكُمُ بَیْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْإِنْجِیلِ بِالْإِنْجِیلِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْفُرْقَانِ بِالْفُرْقَانِ وَ تُجْمَعُ إِلَیْهِ أَمْوَالُ الدُّنْیَا كُلُّهَا »:

« در بین گروه های مختلف مردم، به کتب خودشان حکم می‌کند، آن وقت به حضرت ایمان می‌آورند و همه  مسلمان می‌شوند .قائم ما کسی است که همه ی اموال دنیا پیش او جمع می‌شود. »

«مَا فِی بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا»:«هرچه در درون یا بیرون زمین است .»(بیرون زمین اموال مردم است. درون زمین ، معدن ها و سنگ های قیمتی و گنج ها ست.)

« فَیَقُولُ لِلنَّاس »:«به مردم می فرماید:»

«تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِیهِ الْأَرْحَامَ»:«بیایید پول را بگیرید، این همان است که به خاطرآن ،صله ی ارحام راقطع کردید.»

«وَ سَفَكْتُمْ فِیهِ الدِّمَاءَ وَ رَكِبْتُمْ فِیهِ مَحَارِمَ اللَّه فَیُعْطِی شَیْئاً لَمْ یُعْطِ أَحَدٌ كَانَ قَبْلَه» :

«درباره ی این، خون های هم دیگر را ریختید .به خاطر پول، مرتکب محارم خدا شدید.این قدر به مردم پول می‌دهد که هرگز قبل از او کسی به مردم این قدر پول نداده است . »

روایت سوم :

«سُمِّیَ الْقَائِمُ ع قَائِماً لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ موته [مَوْتِ‏] ذِكْرِهِ »  :

به این علت به او «قائم » می‌گویند، که مردم فراموشش می‌کنند، وقتی  تشریف می آورد مثل این که تازه متولد شده است. برای مردم، موضوعیت پیدا می‌کنند.

روایت چهارم :

علامه مجلسی از مرحوم کلینی نقل می کند:

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام حِینَ وُلِدَ الْحُجَّةُ زَعَمَ الظَّلَمَةُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَنِی لِیَقْطَعُوا هَذَا النَّسْلَ فَكَیْفَ رَأَوْا قُدْرَةَ اللَّهِ »

حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام (ابو عبدالله ممکن است جزء کنیه‌های ایشان باشد)  فرمودند:

«فکر کردند که من {امام حسن عسکری علیه‌السلام} را می‌کشند برای این که نسل من قطع شود و آن انتقام گیرنده نیاید. پس قدرت خدا را چگونه دیدند که نتوانستند مرا بکشند و حجّت متولّد شد.»

« وَ سَمَّاهُ الْمُؤَمَّلَ »:« امام علیه‌ السلام اسم آن حضرت را مؤمّل نامیدند.»

در زیارت آل یس آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُول» : «مَأْمُول و ْمُؤَمَّلَ» یعنی آرزو و هر دو یک معنی دارد. «المؤمّل» یعنی کسی که همه آرزو می کنند تا ظهور کند.

روایت پنجم:

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند :

«  إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه‌السلام دَعَا النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ جَدِیداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ »:

«وقتی قائم علیه‌السلام قیام کند، مردم را به اسلام نو می‌خواند و به کاری که از بین رفته و پوشانده شده است، هدایت می‌کند.»

«وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ»:«و از آن، جمهور مردم گمراه شده‌اند.»

مردم، اسلام اصلی را نمی‌شناسند، زیرا حلال‌ها حرام شده و حرام‌ها حلال شده است. ملاک‌ها تغییر پیدا کرده و مردم راه را گم می کنند.

سپس آن حضرت می‌فرمایند:« وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً» : « و جز این نیست که قائم علیه‌السلام مهدی نامیده شده است.»

«لِأَنَّهُ یُهْدَى إِلَى أَمْرٍ مَضْلُولٍ عَنْهُ»:« برای این که به کاری هدایت می‌شود که مردم از آن گمراه شده‌اند.»

«وَ سُمِّیَ الْقَائِمَ لِقِیَامِهِ بِالْحَقِّ » : «و قائم نامیده‌اند، چرا که قیام می‌کند وحق را به پا می‌کند.»

در آیه‌ی 33 از سوره‌ی اسراء آمده است:وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا:

﴿کسی که مظلوم کشته شده، برای ولِّی خون او ، تسلّطی قرار دادیم که او در کشتن قاتلان اسراف نمی‌کند، همانا او یاری شده است.﴾

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند:« وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً قَالَ الْحُسَیْنُ »:

«کسی که مظلوم کشته شده و برای او خون خواهی قرار داده شده ، امام حسین علیه‌السلام است.»

« فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً قَالَ سَمَّى اللَّهُ الْمَهْدِیَّ الْمَنْصُور»:

«و او در کشتن قاتلان اسراف نمی کند، چرا که خدا او را منصور گردانید. [ یکی از القاب ایشان منصور است].»

همان گونه که خداوند پیغمبر صلّی الله علیه وآله و سلّم را «احمد، محمود و محمد » نامید.

« وَ كَمَا سُمِّیَ عِیسَى الْمَسِیحَ علیه‌السلام»:« همان‌طوری که عیسی علیه‌السلام را هم مسیح نامید .»

حضرت عیسی علیه‌السلام در روی زمین زیاد سیاحت می‌کردند، لذا به ایشان مسیح گفته‌اند. مسیح به معنی سیاحت کرده است.

روایت ششم:

« عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عَدِیٍّ قَالَ یُقَالُ كُنْیَةُ الْخَلَفِ الصَّالِحِ أَبُو الْقَاسِمِ .»

در این حدیث مشخص نکرده‌اند که راوی، کدام یک از ائمه علیهم السلام می‌باشند. «خلف صالح» از القاب امام زمان علیه‌السلام است، یعنی فرزند صالح که آخرین نفر است و کنیه‌اش را ابوالقاسم می‌گویند.

«وَ هُوَ ذُو الِاسْمَیْنِ»:«و او دو اسم دارد.»

ممکن است منظور از دو اسم، یکی اسم اصلی و دیگری، اسامی دیگری است که در این جا تصریح نکرده‌اند .

اسامی الهی ائمه علیهم السلام

ما معتقدیم که اسم ها و لقب های ائمه ی طاهرین علیهم السلام «مِنَ الله» است.

پیامبر اکرم یا امیرالمؤمنین یا حضرت زهرا صلواۀ الله علیهم اجمعین اگر اسم یا لقبی را فرمودند، به دستور خدا بوده است. نکته ی مهم این جاست که هر کدام از القاب و کنیه‌ها، یک بُعدی از ابعاد شخصیتی آن ها را برای ما بیان می‌کند . مثلاً :

المُنتَظَر: کسی که دیگران منتظر او یند.

المُنتَظِر: کسی که خودش منتظر است.

حجت: کسی که دلیل بر دیگران است.

برای پیداکردن معنای القاب، اسامی و کنیه‌ها دو مرجع داریم:

الف) احادیث و روایات

ب) کتاب لغت

مثلاً « القائم» به معنی قیام کننده و «المهدی » یعنی هدایت شده ی الاهی .

در روایات، اسامی مختلف امام زمان علیه السلام  ذکر شده است. مرحوم حاج میرزا حسین نوری که استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی بوده، در کتاب «نجم ﺍﻟﺜّﺎقب» صد حکایت از ملاقات های امام زمان علیه‌السلام در دوران غیبت کبری و صغری را ذکر کرده‌ و در آن جا اسامی مختلفی برای آن حضرت آورده است.

این کتاب چند فصل دارد که تنها یک فصل آن راجع به ملاقات کنندگان در زمان غیبت کبری می‌باشد. با استفاده از این کتاب و روایات دیگر، اسامی مختلف امام زمان علیه السلام  بیان می‌گردد. بیشترین نامی که در روایات در مورد امام زمان علیه السلام  آمده « قائم» است و به ما تأکید کرده‌اند و مستحب است که وقتی این نام برده می‌شود، بلند شویم و بایستیم.

حدیث اول:

« سئل الصادق  علیه السلام  عن سبب القیام عند ذكر لفظ القائم من ألقاب الحجة »:

از امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا وقتی لفظ «قائم» از القاب حجّت، را می‌گویند، شما ائمه و مردم، می‌ایستید؟

آن حضرت فرمودند:

« قال :لأن له غیبة طولانیة»:«برای این که غیبتی  طولانی دارد.»

ومن شدة الرأفة إلى أحبته ینظر إلى كل من یذكره بهذا اللقب »:

«هر کس امام زمان علیه‌السلام را به این لقب ذکر کند ، آن حضرت با مهربانی بسیار نسبت به دوستانش، نگاه می‌کند.»

«المشعر بدولته »:«لقبی که دولت حضرت را بیان می‌کند.»

زیرا قائم، قیام می‌کنند و دولت تشکیل می‌دهند.

« والحسرة بغربته »:«و از غربت ایشان، مردم ناراحت می‌شوند و حسرت می‌خورند.»

چرا که وقتی«القائم»  می‌گویند،  یعنی قرار است که حضرت ظهور کنند. ایشان هنوز ظهور نکرده‌اند و مردم حسرت می‌خورند. وقتی کسانی این لقب را می گویند،

«ینظر الی کل من یذکره »:« [حضرت امام عصر علیه‌السلام] از شدّت دوستی و مرحمتشان نسبت به این دوستانشان، نگاه می‌کند.

«ومن تعظیمه أن یقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولى الجلیل إلیه بعینه الشریفة»:

«لذا جزء تعظیم امام زمان علیه السلام است که بنده‌ی خاضع، موقعی که می‌بیند مولای بزرگوارش به او نگاه می‌کند، به پا خیزد.»

«فلیقم»:«پس باید بنده بایستد.»

«ولیطلب من الله جل ذكره تعجیل فرجه»:«و از خدا تعجیل فرج او را بخواهد.»

⁠حدیث دوم :

این حدیث از «مرآة الکمال» می‌باشد که روایت مفصّلی از مفضّل بن عمر آورده است:

« لما قرأ دعبل قصیدته المعروفة التی أولها على الرضا علیه‌السلام» : « موقعی که دعبل، قصیده‌ی معروفش را برای حضرت رضا علیه‌السلام خواند،»

« وذكره عج الله تعالى فرجه»:« هنگامی که به نام امام زمان علیه السلام رسید،»

« وضع الرضا علیه السلام یده على رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج »:

«امام رضا علیه السلام حالت تواضعی پیدا کرد، ایستاد و دست خود را بر سر گذاشت و برای فرج امام زمان علیه‌السلام دعا فرمود.»

حدیث سوم:

« وروى أیضا عن الرضا  علیه السلام  فی مجلسه بخراسان ».

(ممکن است راوی همان دعبل باشد،ولی به گونه‌ای دیگر روایت شده است.)

و او روایت می کند :« أنه قام عند ذكر لفظة القائم»:«هنگامی که لفظ قائم را گفتند، ایشان ایستادند.»

« و وضع یدیه على رأسه الشریف»:«دو تا دست هایشان را روی سرشان قرار دادند.»

« وقال : اللهم عجل فرجه وسهل مخرج »:«و این گونه دعا فرمودند: اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه .»

در کتاب «نجم الثاقب» نقل شده که مرحوم حاج میرزا حسین  نوری گفته ‌است:

«این قیام و تعظیم، خصوصاً موقعی که این لقب ذکر می‌شود، نه تنها سیره‌ی تمام فرزندان شیعه در همه‌ی شهرها، از عرب، عجم، ترک، هند و دیلم می‌باشد،  بلکه نزد اهل سنّت و جماعت هم همین گونه است.»

اهل سنّت هم وقتی «القائم» را می‌شنوند، به احترام این لقب می‌ایستند.

حدیث چهارم:

«از مکیال المکارم» به نقل از یحیی بن فضل نوفلی می گوید :

«دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع بِبَغْدَادَ حِینَ فَرَغَ مِنْ صَلَاةِ الْعَصْر»:«در بغداد، بعد از نماز عصر ،خدمت امام کاظم علیه السلام رسیدم . »

« فَرَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ»:« دستشان را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:»

«أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِن...» و ادامه فرمودندتا به این جمله رسیدند:«أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونِ الْحَیِّ الْقَیُّومِ الَّذِی لَا تُخَیِّبُ مَنْ سَأَلَكَ بِهِ ».

به خدا قسم دادند و اسم هایی را فرمودند.

«أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ » : «به این اسامی ترا قسم می‌دهم که بر محمد و آل محمد صلّی الله و آله و سلم درود فرستی.»

«أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ الْمُنْتَقِمِ لَكَ مِنْ أَعْدَائِكَ»:«این که فرج منتقم از دشمنانت را تعجیل کنی .»

« وَ أَنْجِزْ لَهُ مَا وَعَدْتَهُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام »:«ای صاحب جلال و اکرام ! آن چه به او وعده داده‌ای، منجز و محقق کن .»

یحیی بن فضل که این روایت را نقل کرده، می‌گوید:

«قَالَ قُلْتُ مَنِ الْمَدْعُوُّ لَه»:«عرض کردم: ای موسی بن جعفر علیه‌السلام! چه کسی را دعا می‌فرمایید؟»

« قَالَ ذَاكَ الْمَهْدِیُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ »:« مهدی که از آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلم را دعا می‌کنم.»

« ثُمَّ قَالَ بِأَبِی الْمُنْتَدَحُ الْبَطْن»:«پدرم فدای آن کسی شود که شکم پهن است.»

« أَحْمَشُ السَّاقَیْن »:«ساق‌های پایش محکم و قوی است.»

«بَعِیدٌ مَا بَیْنَ الْمَنْكِبَیْنِ »:«پدرم فدای آن کسی که شانه‌هایش پهن است.»

«أَسْمَرُ اللَّوْنِ »:«رنگش، گندمگون است.»

«یَعْتَوِرُهُ مَعَ سُمْرَتِهِ صُفْرَةٌ مِنْ سَهَرِ اللَّیْلِ»:«ولی از بیداری شب، به زردی می‌زند.»

« بِأَبِی مَنْ لَیْلُهُ یَرْعَى النُّجُومَ سَاجِداً وَ رَاكِعاً»:«پدرم فدای کسی باد که شب ها بیدار است و سجده یا رکوع می‌کند .»

« بِأَبِی مَنْ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم»:«پدرم فدای کسی باد که در راه خدا، ملامت هیچ ملامتگری در او اثر نمی‌کند.»

« مِصْبَاحُ الدُّ جَى »:«چراغ شب است.»

«  بأَبِی ْالقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّه »:« پدرم فدای کسی که به امر خداوند قیام می‌کند.»

(حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام پنج نسل بعد از خودشان را دعا می‌فرمایند.)

لذا یکی از وظایف شیعیان در زمانی که اسم « القائم » برده می شود این است که مانند ائمه ی هدی صلواه الله علیهم اجمعین به عنوان احترام به آن حضرت بایستند و دست بر سر گزارند و به او سلام دهند و برای فرجشان دعا کنند.

منبع: خطابه ی غدیر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.