تبیان، دستیار زندگی
بـا مـقایسه ی زن و مرد چند نوع اختلاف عمیق تر مشهور است که ناگزیر این دو جنس را در دو جـناح قـرار داده و به هریک،وظیفه و موقعیت مخصوصی می دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حقوق زن در اسلام/ ماجرای آزادی بانوان

بـا مـقایسه ی زن و مرد چند نوع اختلاف عمیق‌تر مشهور است که ناگزیر این دو جنس را در دو جـناح قـرار داده و به هریک،وظیفه و موقعیت مخصوصی می دهد.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
حقوق زن در اسلام

ارتباط سازمان فطری‌ زن‌ با‌ حقوق او

از این به بعد وارد اصـل مـوضوع شـده و سعی می ‌کنیم خالی‌ از‌ هرگونه تعصب،دور از مقتضیات محیط، کنار از هیاهوی هـواداران تمدن،درباره ی حقوق زن از نظر‌ اسلام‌ بحث کنیم، قبلا باید اختصار زن و مرد را از نظر ساختمان جسمی‌ و جنبه ‌های‌ بیولوژی (زیست ‌شناسی) و پسـیکولوژی (روانـشناسی) مـطالعه کرده و ببینیم‌: آیا‌ این‌ دو موجود هیچ گونه اختلافی از جهات فوق‌ دارند؟ و اگر‌ اخـتلافی دارنـد آیا این تفاوت ایجاب می کند که در بعضی موارد هریک حدود‌ و حقوق‌ خاصی داشته باشند؟ و بالاخره آیا اخـتلاف‌ حـقوقی‌ در مـوارد‌ خاص‌، باشخصیت‌ انسانی و ارزش اجتماعی یکی از طرفین‌ منافات‌ دارد یا نه؟...

آیـه 9 سوره ی تکویر می فرماید: «هنگامی که درباره ی دختر زنده به گور شده سؤال می شود که بچه گـناهی کـشته شده است؟» گذشته از این قرآن درباره ی زنـان نـامی تاریخ ادیـان، بـه طور رسـمی بحث می کند‌ و سرگذشت‌ آنـان را تا آنجا که در مسیر هدف خود قرار دارد بیان می نماید. عده ی این زنان به دوازده نفر مـی رسد از طـرفی به احترام زنان یک سوره در قرآن بـه نام سـوره ی نـساء‌ نـامگزاری شـده است.

باتوجه به موجودات جهان، تـفاوت و اخـتلاف مـحسوسی بین پدیده‌ های این عالم‌ دیده‌ می شود؛ هر صحنه از آن جلوه‌ خاصی است که با‌ سـایر‌ نـمودهای ایـن دستگاه تفاوت دارد‌، هر‌ یک در حد خاص و شرائط مخصوص به خود قرار گرفته و به جای خود لطـف و صـفای‌ ویژه ‌ای‌ دارد انواع حیوانات؛ گیاه ها،درخت ها ‌... باهم‌ مختلف‌ و همچنین افراد یک‌ نوع‌ آثار و عـلائم مـخصوص بـه خود‌ دارد‌، منتهی تفاوت انواع عمقی و اختلاف افراد سطحی است ولی هرچه هست حتی دو فرد‌ هم‌ -ولو از یـک جـهت- به تمام معنی‌ مساوی‌ نیستند، تا‌ آنجا‌ که‌ مثلا خطوط ریز نوک‌ انگشتان هـر فـرد انـسان؛ نقش خاصی است که او را از سایر افراد ممتاز می کند‌، تاچه‌ رسد به سایر جهات و مزایا....

بالاخره به طور‌ مـحسوس‌ می ‌بینیم‌ که‌ مردم‌ از نظر افکار‌، استعدادها‌، عواطف نیروی فکری و مادی؛ حدود غـرائز، قـیافه؛ قـد و وزن و بالاخره کلیه جهات بیرونی و درونی مختلفند اثر‌ این‌ اختلاف‌ سطحی همان اختلاف مراتب و موقعیت های اسـت کـه‌ افـراد‌ در‌ جامعه‌ پیدا‌ می کنند‌، و هریک بر حسب استعداد و شرائط خاص خود، به گرداندن گـوشه‌ ای از چـرخ های اجتماع می‌ پردازند، بالاخره در اثر این تفاوت، همه ی احتیاجات اجتماعی تأمین شده و کلیه چرخ های زندگی می گردد‌.

بـا مـقایسه ی زن و مرد چند نوع اختلاف عمیق‌ تر مشهور است که ناگزیر این دو جنس را در دو جـناح قـرار داده و به هریک، وظیفه و موقعیت مخصوصی می دهد.

از نظر سـاختمان بـدنی‌(فـیزیولوژی‌)؛ اعصاب؛ استخوان‌ بندی، وزن، قد؛ خون و مغز مرد بـهره ی بـیشتری دارد، و این خود نشان آن است که مرد برای کارهای سنگین تر و زیادتری آفریده شده اسـت. (در کـتب فیزیولژی می نویسند:

ساختمان‌ بدن‌ مـرد از هـر جهت (عـضلات؛خـون؛اسـتخوان؛قلب؛مغز) با زن تفاوت دارد؛ مغز مـرد مـعمولا در حدود(100)گرم بیشتر از مغز‌ زن‌ است؛ریه مرد در حدود‌(300‌) گرم بیشتر اسـت؛وزن مـتوسط بدن مرد در حدود(4000)گرم سنگین ‌تر از نـقل جسم زن است استخوان مـرد از جـهت وزن سنگینتر و استحکام‌ آن‌ بیشتر؛عـضلات زن ضـعیف تر‌ و سبک تر‌ است قلب متوسط یک مرد در حدود 50 گرم سنگین تر از قلب یک زن متوسط است.

چـون اخـتلاف قوای روحی کاملا وابستگی بـه اختلاف در اعـضای ظـاهری؛ دارد از این نظر مـی توان گـفت‌،اختلاف‌ روحیات زن و مرد بـه طریق حـس ثابت می شود.)

قسمتی از مغز که مربوط به عواطف است در زن زیادتر و بالعکس، ناحیه ی مربوط به فکر و دقـت در مـرد بیشتر است. و روی هم رفته وزن مغز در‌ مرد‌ بـیش از‌ زن اسـت بدن زن مـجهز بـه دستگاه حـمل و شیر دادن است که ایـن خود مزیت خاصی است و نشان‌ می دهد که تربیت کودک هم به عهده ی اوست؛ تربیت طفل احـتیاج بـه عاطفه ی‌ شدیدی‌ دارد‌ که با خواسته‌ های متلون و بـهانه گـیری های مـبتذل او بـسازد، زن کـه بدنش مجهز بـه وسائل بـار آوردن و تربیت کودک ‌‌است‌از‌ نظر روانی هم مجهز به عاطفه و احساس زیادی است، تا نظم و ارتباط جهات مـحفوظ‌ بـاشد‌ گـذشته‌ از آنکه خواص و نمودهای عاطفی در زن خیلی بیشتر از مـرد مـشهود اسـت و احـتیاجی بـه استدلال‌ نـدارد.

آثار عاطفه زن و تفکر مرد

عاطفه؛ احساس رقت فروزان و شدیدی است که‌ یک نوع گذشت و بی ‌پروائی‌ و حوصله‌ و صبر ایجاد می کند. خیلی زود برانگیخته می شود و خیلی زود هم اثر می کند،عـمق نمی خواهد مقدمه چینی ندارد،به ترتیب تصورات و پی ‌ریزی برای یک هدف دور دست احتیاجی ندارد. علاقه ی زیاد،تأثر شدید‌؛ سطحی و بی ‌پایه، ولی فروزان.این است معنی عاطفه.

گریه ی طفل و لبخندهای او،خیلی زود؛دل پرمـهر مـادر را رام کرده و عاطفه شدید او را به خود جلب می کند، و در پناه احساسات سوزان‌ مادر‌؛ خواسته ‌های بچگانه و مداوم طفل تأمین می شود.

آه و ناله مریض، رنگ پریده و اندام استخوانی او؛ تنها در یک دل حساس اثر کرده و او را برای پرسـتاری خـستگی ناپذیر خود آماده می کند.

تصور‌ تلاش‌ مداوم و رنج فراوان مرد درکش و قوس مبارزه ی زندگی،پیشانی عرق آلود؛ چهره ی فرسوده و اعصاب گرفته ی او، رقت و عاطفه زن را تـحریک مـی کند؛ تا محیط منزل را برای شـوهر بـه صورت‌ یک‌ آسایشگاه منظم، آرام، نشاط انگیز، ترتیب دهد تا رنج تلاش حیات را در محیط گرم و باصفای خانوادگی جبران کند و خستگی روزانه را در سایه لطف و طراوت زندگی بـدست فـراموشی‌ سپارد‌.

روح‌ زیباپرستی و تـجمل دوسـتی زن، می تواند‌ به وضع‌ لباس‌ شوهر و کودکان و تجملات و تشریفات منزل سر و صورت دهد. به طوری که از در و دیوار حیاط برق حیات و فروغ زندگی بدرخشید.

در مقابل، تلاش معاش‌ و مبارزه ی‌ زندگی‌، دوراندیشی و استقامت پیگیر. می خواهد و این هر دو احـتیاج بـه تفکر‌ دارد‌. عاطفه نمی تواند هدف دور دست را تماشا کند و عشق و علاقه به نتیجه افسانه ‌ای ده سال بعد را در دل بپرواند و برای‌ رسیدن‌ به آن‌ با همه ی ناملایمات موجود بسازد؛ این راه طولانی را طی‌ کرده و با موانع بجنگد و شرایط نـتیجه‌ گیری و پیـشرفت را فراهم نـماید.

عاطفه با جلوات فریبنده و رنگارنگ محیط در مسیر تلاش‌ حیات‌ نمی سازد‌ این راه پرخم و پیچ احتیاج به نیروئی دارد کـه گاهی علی رغم‌ رقت‌ و احساس شدید،سنگدلی نشان داده و رام نشود؛ و زمانی با وجود جـذبه و عـلاقه فـراوان، گذشت و سردی از خود‌ بروز‌ دهد‌،و به کمک این سنگدلی ها و چشم پوشی ها به سوی مقصد دور و سعادت بخش پیش تازد.

حفظ‌ و اداره‌ ‌ خـانواده‌ و دفاع از آن، در صحنه پرغوغای جنگلی باشد یا به گردش انداختن چرخ های عظیم صنعتی‌ و یا‌ شـرکت‌ در مـیدان های جـنگ و یا تکیه زدن به مسند حکومت و اداره ی اجتماع؛ همه احتیاج به تدبیر و پشتکار‌ و دور اندیشی‌ دارد، و باعاطفه و رقت و تأثر و احـساس شدید نمی سازد.

هر سازمان مصالح مخصوص به خود دارد‌؛ اداره ی شئون‌ مختلف زندگی هم احـتیاج به مواد مختلف دارد،گاهی فـکر و گـاهی عاطفه، گاهی ظرافت و احساس‌ و زمانی‌ استحکام و متانت. و چون باید همه ی چرخ های اجتماع بگردد، دستگاه آفرینش هر یک از زن‌ و مرد‌ را‌ با یک نوع مواد و مصالح مجهز کرده و هر یک در حد خود ارزش فراوان دارد و در‌ جلوات‌ و نـمودهای خود، آثار و نتائج بارز و مفید.

و با این اختلاف در نوع سازمان‌ و آثار‌ آن‌، شخصیت هیچ یک از طرفین کوبیده نشده بلکه برای هریک مسیر خاصی معین شده است.

این‌ بحث‌ درباره‌ زن و مرد از نظر سـازمان. امـا از نظر اسلام:

حقوق مشترک زن‌ و مرد‌ از نظر اسلام

اسلام به زن و مرد از نظر حقوق اساسی انسانی به یک چشم می نگرد و علاوه از‌ آنکه‌ برای هر دو شخصیت انسانی قائل است آن دو را در کلیه ی حقوق و مـزایای‌ بـشری‌ مشترک دانسته است آیات ذیل شاهد مدعای‌ ما‌ است‌:

«ای مردم از خدایتان بپرهیزید،آنکه شما‌ را‌ از یک شخص آفرید و همسرش را نیز» «از او آفرید و مردان و زنان بسیاری‌ از‌ آن دو پراکنده ساخت..(نساء-1)» «ای‌ مـردم‌! مـا شما‌ مرد‌ و زن‌ را آفریدیم و دسته دسته و قبیله قبیله‌ قرار‌ دادیم تا از هم» «شناخته شوید. گرامی ‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما‌ است‌...» (حجرات-13)

«عمل هیچ مرد و زنی‌ در نزد ما از‌ بـین‌ نـمیرد... (آل عـمران-195) مردان‌» «مؤمن‌ و زنان مؤمن گـروهی از آنـان دوسـتدار گروه دیگرند؛به کارهای خوب» «وا می دارند و از اعمال‌ زشت‌ جلوگیری می کنند، نماز به پا می دارند‌؛زکوة‌ می دهند‌؛» «فرمانبردار خدا و رسولند‌.آنان‌ به زودی مشمول رحـمت پروردگـار‌ خـواهند‌ گردید» «(توبه-71) مردان و زنان مسلمان، باایمان، فرمانبردار،راسـتگو، بـردبار، خاشع» «مسکین ‌نواز، روزه ‌دار؛ عفیف‌؛ آنها‌ که بسیار یاد خدا می کنند؛خدا‌ برایشان‌» «آمرزش و پاداش‌ بزرگی‌ آماده‌ ساخته است. (احـزاب-35‌)

«ای کـسانی که ایـمان آورده‌ اید!مردانی از شما مردان دگری رامسخره نکنند؛چه» «بسا آنـان بهتر‌ از‌ مسخره کنندگان باشند، و همچنین زنانی از‌ شما‌ زنان‌ دیگری‌ را‌» «استهزاء ننمایند مبادا‌ آنان‌ بهتر از زنان مسخره کننده بـاشند....(حـجرات-11) «مـردم را نسبت به پدر و مادر سفارش کردیم. مادرش‌ با‌ ناتوانی‌ دائم بوی حامله بـود و» «پس از دو‌ سـال‌ از‌ شیرش‌ بازداشت‌؛(سفارش‌ ما این بود) که شکر من و پدر و مادر» «خود را به جای آر..(لقمان-14)

«زنها برای شـما بـه منزله ی لبـاسند و شما نیز برای آنها به منزله ی لباسید (عیوب همدیگر‌ را «حفظ و در زندگی به هم کـمک مـی ‌کنید)(بـقره-187) «مردان ازترکه پدر و مادر و نزدیکان بهره ‌ای دارند زنان هم از ترکه پدر و مادر و نزدیکان بهره ‌ای»«دارند.(نـساء-7)

«مـردان از آنـچه بدست آورند‌ نصیبی‌ دارند؛زنان هم از آنچه بدست می آورند» «نصیبی دارند..» (نساء-37)

«زن و مرد زنـاکار.بـه هر یک صد تازیانه بزنید و احساسات لطیف شما نسبت بآنان» «مانع اجراء دستور پروردگار نـگردد..» (نـور‌-2)

«دسـت‌ مرد و زن دزد را ببرید(این اجرا حد) پاداش عمل زشت آنها و...از» «خداست..» (مائده-42)

«به مردان باایمان بگو کـه چـشم خود را‌ (از‌ نظر بنا محرم) بپوشند دامن‌ خود‌ را از» «آلودگی حفظ کنند...به زنان با ایمان بـگو کـه چـشم خود را بپوشند و دامن خود را» «از آلودگی نگاه دارند...» (نور-30-31)

«به نفع‌ زن‌ احکامی جعل شده که‌ بـا‌ آنـچه علیه او تشریع شده معادل است» «(بقره-228)

ای مردم از خدایتان بپرهیزید،آنکه شما‌ را‌ از یک شخص آفرید و همسرش را نیز» «از او آفرید و مردان و زنان بسیاری‌ از‌ آن دو پراکنده ساخت..(نساء-1)» «ای‌ مـردم‌! مـا شما‌ مرد‌ و زن‌ را آفریدیم و دسته دسته و قبیله قبیله‌ قرار‌ دادیم تا از هم» «شناخته شوید. گرامی ‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما‌ است‌

آیات فوق به عنوان نمونه نقل شـد وگـرنه آیـات فراوان دیگری است که صریحاً اسم زن و مرد را می برد و حکم را در‌ مورد‌ هر دو جعل می نماید:گذشته از ایـن صـدها آیـه است که با خطاب «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» شـروع مـی شود که هر دو را شامل است. از آنچه نقل شد‌ به طور‌ خلاصه استفاده‌ می شود که:

مرد و زن هردو انسانند-اسـلام و ایـمان و اطاعت از هردو مطلوب است-اجر و ثواب و بهشت و رحمت‌ پروردگار هردو را شامل مـی شود-در عـبادات مانند نماز و روزه، زکوة‌، امر‌ اخلاقی‌؛ مانند:حـلم، راسـتی، خـشوع، دستگیری از بیچارگان... از هردو زیبنده است هر دو از نـظر چـشم چرانی و حفظ ‌‌دامن‌ محدودند-سیئات اخلاقی از قبیل فحش و غیبت و استهزاء از هیچ یک زیبنده نـیست-هـردو‌ ارث‌ می ‌برند‌-حق مالکیت و تـصرف در امـوال برای زن و مـرد مـحفوظ اسـت- پدر و مادر هر دو باید به شدت‌ مورد احـترام اولاد بـاشند-نتیجه کار هر یک از زن مرد از خود اوست‌ و نباید بهدر رود-در‌ مقابل‌ قانون مساویند و زن و مـرد مـجرم باید مجازات شوند. و بالاخره اگر در مـوارد خاصی، زن از نظر حقوقی ضـرر مـی کند؛ مواد دیگری از قانون این ضـرر را جـبران کرده و تعادل حقوقی ایجاد‌ می نماید.

آیات دیگری در قرآن مستقلا حقوق زن را مطرح نموده اسـت و گـاهی مردان را به حفظ حدود آنان تـوصیه مـی کند، زمـانی هم روش گذشتگان را در مـورد زنـان بباد انتقاد می گیرد مـثلا‌ در‌ آیـه 9 سوره ی تکویر می فرماید: «هنگامی که درباره ی دختر زنده به گور شده سؤال می شود که بچه گـناهی کـشته شده است؟» گذشته از این قرآن درباره ی زنـان نـامی تاریخ ادیـان، بـه طور رسـمی بحث می کند‌ و سرگذشت‌ آنـان را تا آنجا که در مسیر هدف خود قرار دارد بیان می نماید. عده ی این زنان به دوازده نفر مـی رسد از طـرفی به احترام زنان یک سوره در قرآن بـه نام سـوره ی نـساء‌ نـامگزاری شـده است.


منبع:

حقوق زن در اسلام / ماجرای آزادی بانوان؛ باهنر،محمد جواد؛ «درس هایی از مکتب اسلام » شهریور 1339، سال دوم - شماره 8

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.