تبیان، دستیار زندگی
با استعانت از خداوند متعال و به مدد توفیقات الهی و عنایات خاصه ی حضرت امیرالمؤمنین، علیه السلام، و كسب اجازه و توشیح ملوکانه ی امام زمان، بقیة اللّه، ارواحنا فداه، بحث هایی درباره ی موضوعات امامت و امام، ولایت و ولی، خلافت و خلیفه و وصایت و وصی در خطبه ی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابلاغ ولایت، تمام رسالت

با استعانت از خداوند متعال و به مدد توفیقات الهی و عنایات خاصه‌ی حضرت امیرالمؤمنین، علیه‌السلام، و كسب اجازه و توشیح ملوکانه‌ی امام زمان، بقیة‌اللّه، ارواحنا فداه، بحث‌هایی درباره‌ی موضوعات امامت و امام، ولایت و ولی، خلافت و خلیفه و وصایت و وصی در خطبه‌ی غدیر ارائه خواهیم كرد و باذن‌اللّه نکته‌هایی پیرامون این چهار موضوع، كه اصل ثقل خطابه‌ی غدیر هستند طرح خواهیم نمود.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
غدیر

در بخش دوم خطابه‌ی غدیر پیامبر، صلی اللّه علیه و آله، می‌فرمایند:

وَ اُقِرُّ لَهُ عَلى‏ نَفْسى بِالْعُبُودِیَّةِ وَ اَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبوبیَّةِ، وَ اُؤَدّى ما اَوْحى بِهِ اِلَىَّ حَذَراً مِنْ اَنْ لااَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّى اَحَدٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ، لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ، لانَّهُ قَدْاَعْلَمَنى اَنّى اِنْ لَمْ‌اُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ) فَمابَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْضَمِنَ لى تَبارَكَ وَ تَعالَى الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِى الْكَریمُ. فَأَوْحى اِلَىَّ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا اَیُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ (فى عَلِىٍّ، یَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ ابْنِ أَبی‌طالِب) وَ اِنْ لَمْ‌تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ».

(نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که اگر در ابلاغ آن‌چه اینک بر تو فرو فرستاده‌ام کوتاهی کنی درحقیقت به هیچ‌یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده‌ای. و هم‌او، تبارک و تعالی، حفظ و نگه‌داری مرا دربرابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت‌کننده‌ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم‌تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک و اللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ.)

شروع خطابه با جملات سخت تحذیری:

حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بعد از اقرار به عبودیت خودشان و ربوبیت خداوند می‌فرمایند که من آن‌چه را كه خدا به من وحی كرده است ادا می‌كنم و می‌ترسم از این‌كه اگر چونین نكنم عذاب‌هایی بر من نازل بشود که کسی را توانایی دفع آن بلاها از من نباشد؛ گرچه اندیشه و مکر و حیله‌ی او بزرگ و دوستی‌اش با من زیاد باشد. ابتدای اعلام امر ولایت در خطبه‌ی غدیر با یک‌سری جملات سخت و تحذیری انجام شده است. تحذیری؛ حتا برای خود پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله.

چون می‌فرمایند: وَ اُؤَدّی ما اَوْحی بِهِ اِلَیَّ حَذَراً مِنْ اَنْ لااَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی اَحَدٌ ... از همان اول‌اش تحذیری و سخت صحبت می‌کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند که من باید این وظیفه را انجام بدهم چون اگر این‌چونین نكنم ممکن است بلایی بر من وارد شود که کسی یارای مخالفت و مقابله با آن بلیّت را نداشته باشد، اگرچه حیله و مکر او بزرگ و دوستی او با من زلال باشد. بعد می‌فرمایند: لا اِلاهَ اِلاَّ هُوَ، یعنی مولا و فرمانده و خدا فقط اوست و غیر او نیست.

یعنی این‌که هیچ‌کس نمی‌تواند در مقابل هو که مُستثنا از تمام خدایان است و هم‌اوست كه خدای حقیقی است تاب دفاع بیاورد.

امر به ابلاغ رسالت از طرف خداوند متعال:

بعد حضرت صلی الله علیه و آله اعلام می‌کنند که خدا به من گفته است اَنّی اِنْ لَمْ‌اُبَلِّغْ ما اَنْزَلَ اِلَیّ (فی حَقِّ عَلی) فَمابَلَّغْتُ رِسالَتَهُ: اگر آن‌چه را که خدا در حق علی بر من نازل کرده است ابلاغ نكنم رسالت او را تبلیغ نکرده‌ام. یعنی به‌فرضِ عدم ابلاغ امر خداوند تمام رسالت من زیر سؤال می‌رود. پس حضرت از همان ابتدا به‌طور قاطع، تحذیری و سخت این مسأله را اعلام می‌کنند. از منظر روانی هم جالب توجه است این‌که اول اعلام می‌کنند ایشان بنده‌ی خدا هستند و خدا هم رب و پروردگار ایشان است.

بعد این تحذیر و سختی می‌فرمایند که وَ قَدْضَمِنَ لی، تَبارَكَ وَتَعالَی، الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَ هُوَ اللَّهُ الْكافِی الْكَریمُ. خداوند هم ضامن شده است تا من را از شر مردم و آزار ایشان حفظ بکند. البته كه خداوند کافی، کریم، بزرگوار و بخشنده است. و بعد حضرت صلی الله علیه و آله آیه‌ی تبلیغ، یعنی آیه‌ی 67 سوره‌ی مائده را تلاوت می‌كنند. در ضمن آیه تفسیرش را هم می‌فرمایند و جالب است كه آیه را با بسم اللّه الرحمن الرحیم شروع می‌كنند.

از بین آیاتی که در خطابه‌ی غدیر ذکر شده‌اند فقط سه آیه با بسم اللّه آغاز شده‌اند كه این آیه اولین آنها است. آیه‌ی دوم در سوره‌ی حمد است که در بخش هفتم آمده و سومی در سوره‌ی عصر. این مسأله نکته دارد و نکته‌اش  هم اهمیت آغاز و محتوا و گفتار این آیه است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله تفسیر این آیه را در دو کلمه می‌فرمایند: یا اَیُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّك. آن ما اَنزَلَ اِلیکَ مِن رَبِّک چی‌ست؟ فی علی، یعنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی ابْنِ أَبی‌طالِب.

درباره‌ی علی است؛ یعنی خلافت و جانشینیِ علی ابن ابی‌طالب.

وَ اِنْ لَمْ‌تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاس. مبحث امامت را در بخش دوم بعد از اقرار به عبودیت خودشان و ربوبیت خداوند با یک جمله‌ی تحذیری که من از خدا می‌ترسم و خدا من را برحذر داشته است شروع می‌کنند و اولین مرتبه آیه‌ی ابلاغ را که همانا اعلانِ آن مأموریت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده می‌خوانند و آن را به امیرالمؤمنین، علی ابن ابی‌طالب علیه السلام و خلافت ایشان تفسیر می‌کنند.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه راجع‌به امیرالمؤمنین علیه السلام توأمان دو كار انجام می‌دهند: یكی آن‌كه آیه را عملاً تفسیر می‌كنند و دیگر این‌كه به‌لحاظ تئوری می‌خواهند بفرمایند تفسیر و تأویل آیات قرآن با من است. یعنی هم به‌طور نظری می‌فرمایند حق تفسیر آیات با ما است و هم به‌صورت عملی؛ در آن‌جا كه می‌فرمایند یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی ابْنِ أَبی‌طالِب آیه را تفسیر می‌کنند و می‌فرمایند که تفسیرِ آیه با من است.

بعد از این‌که به‌شكل تحذیری و بسیار به‌دقت و محكم بیان می‌کنند که این كار را حتماً من باید انجام بدهم می‌فرمایند البته خداوند مرا تضمین کرده است و فرموده که وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاس. یعنی خدا تو را از شر مردم نگاه می‌دارد؛ تو ترسان نباش.

در ادامه‌ی بخش دوم آمده است:

مَعاشِرَ النّاسِ، ماقَصَّرْتُ فى تَبْلیغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَیِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: اِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً یَاْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى، وَ هُو السَّلامُ، اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْیَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ ابْنَ أَبى‌طالِبٍ اَخى وَ وَصِیّى وَ خَلیفَتى (عَلى‏ أُمَّتى) وَ الْإِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى‏ اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ هُوَ وَلِیُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ قَدْاَنْزَلَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى‏ عَلَىَّ بِذالِكَ آیَةً مِنْ كِتابِهِ (هِىَ): «اِنَّما وَلِیُّكُمُ ‏اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ و یُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»، وَ عَلِىُّ ابْنُ أَبی‌طالِبٍ الَّذى أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى‏ الزَّكاةَ وَ هُوَ راكِعٌ یُریدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فى كُلِّ حالٍ.

(ای مردم! من در ابلاغ آن‌چه که حق بر من فرو فرستاده است کوتاهی نکرده‌ام و هم‌اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته‌ی وحی خدا، جبرئیل، سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق‌تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم که علی ابن ابی‌طالب برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبت‌اش به من همان نسبت است که هارون به موسی داشت با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسول‌اش علی ولی و صاحب‌اختیار شما است و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه‌ای دیگر از قرآن را نازل فرموده: اِنَّما وَلِیُّكُمُ ‏اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ و یُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. علی ابن ابی‌طالب همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع به نیازمند صدقه داده است و او در همه‌حال رضای خدا را می‌جوید.)

کوتاهی نکردن در تبلیغ:

و می‌فرمایند: مَعاشِرَ النّاسِ، ماقَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالی اِلَیّ. من آن‌چه را که خداوند متعال به من امر فرموده انجام داده‌ام و در آن فرو نگذاشته‌ام و کاستی نکرده‌ام. چرا حضرت صلی الله علیه و آله به مردم می‌فرمایند کوتاهی نکرده‌ام؟ می‌خواهند به آنها تأکید کنند که اگر شما وظیفه‌ی تبلیغ دارید باید وظیفه‌تان را انجام بدهید و کوتاهی نکنید! من که رهبر و پیغمبر شما هستم و کوتاهی نکرده‌ام از عذاب خدا می‌ترسم، تا چه برسد به شما که باید بیش‌تر از عذاب خداوند بهراسید.

در این‌جا حضرت صلی الله علیه و آله در توضیح این آیه (یا ایها الرسول ...) می‌فرمایند که جبرئیل سه بار بر من حبوط کرده و مرا از طرف خدای السَّلام: وَ هُو السَّلامُ به انجام این ماموریت و اعلان این رسالت امر کرده است. نام السَّلام این‌جا دلیل دارد كه به‌كار گرفته شده است. به‌خاطر آن است که هرکدام از اسم‌های خداوند متعال خواص و اثر متفاوتی دارد و السَّلام  نامی است که انسان و تمام موجودات مخاطب را در سلم و آرامش و رفاه قرار می‌دهد.

پس هُو السَّلامُ: خدا سلام است؛ یعنی سلامِ مطلق خدا است.

این‌كه ما هم در آداب دینی‌مان داریم كه وقتی انسان‌ها به هم‌دیگر می‌رسند سلام می‌کنند یعنی درواقع اسم سلم و آرامش خدا را می‌برند.

سلامٌ‌علیک یا سلامٌ‌علیکم یعنی سلم و آرامش و رفاه از جانب من بر شما باد. یعنی خطری از جانب من شما را تهدید نمی‌کند. معنی سلام‌دادنی  که در اجتماع معمول هست هم همین‌ست. السلام علیک یا اباعبدالله یعنی ای اباعبدالله، شما از جانب من در رفاه و آسایش هستید و ضرری از طرف من به شما نمی رسد.

یک معنای سلام این است و معنای دیگر آن‌كه از طرف خدا سلم و آسایش و آرامش و رفاه بر شما باشد. این‌جا حضرت صلی الله علیه و آله هم اسمِ سلام خدا را می‌آورند و هم می‌فرمایند و هُوالسَّلامُ: سلام و سلم مطلق از خدا است.

ما انسان‌ها از جانب خداوند در سلم، آسایش و آرامش هستیم و اگر گاهی ضرری به ما می‌رسد درنتیجه‌ی اعمال خودمان است.جبرئیل از طرف خداوندِ سلام بر من نازل شده و گفته تا این‌جا بایستم و به همه، سفید و سیاه، اعلام بکنم: یا اَیُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّك فی عَلِی، یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی ابْنِ أَبی‌طالِب. اعلامی درباره‌ی خلافت حضرت علی علیه السلام.

معرفی اجزای خلافت امیر المومنین علیه السلام:

اجزای خلافت امیرالمؤمنین، علیه‌السلام، صفاتی است که پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله، در جملات بعدی فرموده‌اند: اَنَّ عَلِی ابْنَ اَبی‌طالِبٍ اَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی عَلی‏ اُمَّتی وَ الْإِمامُ مِنْ بَعْدی. علی ابن ابی‌طالب برادر من است. چرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین به‌عنوان برادر نام می‌برند ؟ دلیل‌اش آن است که برادری به‌معنای مساوات، هم‌سطحی، هم‌فکری، هم‌کاری و مانند هم میراث‌بُردن است. وقتی کسی را برادر خطاب می‌کنیم معناش این است که ما یک پدر و یک مادر داریم؛ سرچشمه‌ی ما یکی است، منشأ ما یکی است. گویا که قد و قواره و اندازه‌ی ما هم یکی است. وقتی کسی با كسی صیغه‌ی برادری می‌بندد (که این امر از قدیم در ابنای بشر فرهنگ بوده است) یا مؤاخات می‌كند (که یعنی برادری دوطرفه) می‌خواهد بگوید که من نسبت به تو در هر سنی که هستم و تو نسبت به من در هر سنی که هستی با هم برابر رفتار می‌کنیم و مواسات می‌کنیم؛ هم من نسبت به شما و هم شما نسبت به من.

در چند جای خطبه‌ی غدیر واژه‌ی اخ، اخی و اخو آورده شده و این‌جا هم اولین اعلام همراه با وصف اخوت آمده است. چرا؟ برای این‌که طبیعی‌ترین نسبت بین دو نفر که مساوات و مواسات داشته باشند اخوت و برادری است. لذا در این‌جا پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله هم اولین واژه‌ای که به‌کار می‌برند اخوت است: اَنَّ عَلِی ابْنَ أَبی‌طالِبٍ أَخی و این امری طبیعی است. چون وقتی می‌گویید کسی برادر من است بقیه‌ی آثار بر آن مترتب می‌شود و دیگر جای هیچ سؤالی نمی‌ماند.

خیلی از سؤال‌ها با این‌كه بگوییم «برادرم است» جواب داده می‌شود. چرا به او این‌قدر ثروت دادی؟ «برادرم است». چرا این‌طور با او رفتار کردی؟ «برادرم است». چرا این‌جور با شما زندگی می‌کند؟ «برادرم است». چرا او نسبت به تو این‌قدر نزدیک است؟ ایشان «برادر من است». وقتی به کسی برادر بگویید خیلی از سؤالات درباره‌ی چگونگیِ رابطه‌ی شما با آن‌كس حل می‌شود. حتا در جوامع امروزی و در فرهنگ‌های مختلف برادریِ مجازی و صیغه‌ی برادری یعنی تعهد برادری. این مسأله بسیاری از سؤال‌ها را جواب می‌دهد و آثار برادری را بر افراد مترتب می‌کند.

لذا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله این‌جا از واژه‌ی اخی: «برادرم» به‌عنوان اولین صفت برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده کرده‌اند؛ گویی که پدر و مادر ما یکی است و تمام حقوق ما مساوی است. و این‌همه برای آن‌كه دو برادر به یک‌اندازه از پدر و مادر ارث می‌برند و در جنبه‌های حقوقی و مالی تفاوتی با هم ندارند. حتا اگر یک برادر یک‌ساله باشد و دیگری چهل یا پنجاه سال سن داشته باشد این‌دو حقوق و ارث‌شان برابر است.

ممکن است که کارآمدیِ آنها متفاوت باشد ولی ارثی که از پدر و مادر می‌برند یك‌سان است. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند که باید اعلام بكنند علی ابن ابی‌طالب برادر ایشان است و وصی‌شان است. وصی هم بعد از برادر نزدیک‌ترین نسبت طبیعی است به هركس. برای این‌که وصی کسی است كه بعد از مُردن یک شخص حقوق او را پی‌گیری می‌كند و فرجام کارهای نیمه‌تمام شخص فوت‌شده برعهده‌ی اوست.

خلاصه :

1- بحث امامت در خطابه، با تحذیرهای بسیار سخت و جدی خداوند به پیامبر آغاز می‌شود. بخش با اعتراف به بندگی خداوند آغاز و با تأكید بر این‌كه خدایی جز خدای یگانه نیست (لا اله الا هو) پایان می‌یابد.

2- پیامبر ابلاغ آن‌چه را خداوند در حق امیرمؤمنان به پیامبر نازل كرده است را هم‌سنگ با كل ابلاغ رسالت می‌خوانند و می‌فرمایند اگر آن‌را ابلاغ نكنم مانند این است كه رسالت خدا را ابلغ نكرده‌ام!

3- سپس می‌فرمایند خداوند ضامن شده مرا از شر و آسیب شما حفظ كند.

4- آیه‌ی ابلاغ از سوره مائده را همراه با بسم الله می خوانند و هم‌زمان تفسیر آن‌را نیز بیان می‌فرمایند.

5- در ادامه می‌فرمایند من [كه پیامبر خداوند در میان شما هستند] در ابلاغ این پیام قصور و كوتاهی نكرده‌ام. با این كار هم حجت بر ما تمام می‌شود هم متذكر می‌شویم به ضرورت ابلاغ این پیام

6- جبرئیل از سوی خداوند سلام (كه نشان‌گر این است كه سلم و آرامش و آسایش از جانب خداست) سه بار بر من نازل شد تا به همگان (سفید و سیاه) خلافت علی علیه‌السلام را ابلاغ كنم.

7- سپس پیامبر صفات امیرمؤمنان علیه السلام را برمی‌شمارند. در اولین گام ایشان را برادر خود می‌خوانند (كه نزدیك‌ترین فرد به انسان است) و سپس او را وصی خود می‌خوانند.


منبع : خطابه ی غدیر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.