تبیان، دستیار زندگی
موضوع معاد در خطابه ی غدیر به صورت کلی بیان شده است ـ صرف نظر از جسمانی یا روحانی بودن و یا دیگر جزئیات ـ. با یک نگاه اجمالی، پنجاه مورد راجع به قیامت از خطابه ی غدیر فهرست شده است که قبل از بررسی آن لازم است دو مقدمه ذکر شود:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اثبات معاد در غدیر

موضوع معاد در خطابه ی غدیر به صورت کلی بیان شده است ـ صرف  نظر از جسمانی یا روحانی بودن و یا دیگر جزئیات ـ. با یک نگاه اجمالی، پنجاه مورد راجع به قیامت از خطابه ی غدیر فهرست شده است که قبل از بررسی آن لازم است  دو مقدمه ذکر شود.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
غدیر

مقدّمه ی اوّل:

اثبات قیامت به عنوان ادامه ی دنیا با روحیّه ی ابدیّت خواهی انسان منطبق است؛ به این معنا که‌ فطرت و روح انسانی خواستار ابدیّت است و ذاتاً می خواهد که همیشه باشد. یکی از خصوصیات بشر این است‌ که معمولاً همه دوست دارند عمرِ طولانی داشته باشند. در تحقیقات روان شناسی به این نتیجه رسیده اند: کسانی که خود کشی می کنند، نمی خواهند معدوم شوند؛ بلکه می-خواهند در یک زندگی جدیدی قرار بگیرند تا رنج  و سختی در آن نباشد.

بشر از نیستی به شدّت‌‌‌ ترس دارد‌، حتّی مقداری از وحشت‌‌آنانی که از مُردن می‌ترسند برای این است که گوشه ای از نیستی در این دنیا را می بینند وگرنه انسان ذاتاً روحیّه ی جاودانه  طلبی دارد. تجربه‌ ثابت کرده است که تمام خواسته ها و نیازهای انسان که به جنبه ی نباتی انسان (فطری، غریزی و یا مادون حس و غریزه)مربوط می شود‌، نیاز به رافع دارند. اگر انسان ذاتاً علم خواه است، خدا راه پیدا کردن علم را برای او باز گذاشته است.

اگر جمال خواه است، خدا برایش در طبیعت جمال گذاشته‌است. اگر کمال طلب است، خدا راه تکامل را برایش قرار داده است.

اگر قدرت خواه است، خدا راه به دست آوردن قدرت را برایش ایجاد کرده است. اگر از نظر غریزی دنبال ارضای غرایز است، خدا برایش‌آماده کرده است.

خداوند متعال برای تمام نیازهای انسان رافع گذاشته و چون انسان روحیّه ی ابدیّت خواهی دارد، لذا خداوند متعال برای او معاد را قرار داده است.

این نکته یکی از دلایل اثبات معاد است، ا لبته به صورت مطلق و نه اثبات معاد جسمانی یا روحانی. خداوند در قرآن می فرماید:

﴿ أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أنَّكُمْ إلَیْنا لا تُرْجَعُونَ﴾

﴿آیا فکر می کنید که من شما را عبث و بیهوده خلق کرده ام و به سوی من باز نمی گردید؟ ﴾

معلوم می شود اگر‌معادی نباشد، خلقت انسان عبث می شود. اگر معاد نباشد‌‌‌، زندگی محدود شده و محدودیّت تمام خواهد شد و چون انسان خواستار ابدیّت و نامحدودی در زندگی است‌، لذا باید به ابدیّتش برسد.

مقدمّه ی دوم:

دیگر از دلایل اثبات معاد، بی نهایت بودن صفات خدا، از جمله غفّاریت اوست. غفّاریت خدا بی نهایت است و به همین دلیل دنیا بسیار کوچک تر‌ ازآن است که گنجایش غفّاریت بزرگِ خدا راداشته باشد‌‌. لذا باید جهان دیگری باشد تا غفّاریت بی-نهایت ‌خدا در آن‌جا تجلّی یابد.

بی‌نهایت بودن صفات خدا‌ از دلایل بسیار محکم اثبات معاد است؛ زیرا وقتی خدا را اثبات می کنیم، خدای اَحَد را اثبات می-کنیم، خدایی که هستی و صفات و کمالاتش از جمله غفاریت‌ او بی نهایت است .

اقسام مالکیت

مسئله ی معاد در خطابه ی غدیر به صورت ضمنی بیان شده‌‌ و‌مقداری از آن در مورد توحید است که برخی ازآن ها را ذکر می کنیم:

رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خطابه ی غدیرمی فرمایند:

«وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ كُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ .»: « آغاز و‌ ا‌نجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست . »

خدا‌هم مُبدأ و هم معید است. خدا آغاز می کند و همه را برمی گرداند و هر چیزی ـ در روز قیامت ـ به او برمی‌گردد.

الآن هم هرچه نزد ماست، متعلق به خداست؛ ولی در روز قیامت، مالکیت های اعتباری و مجازی از انسان گرفته می شود و مالک آن روز فقط خداست:

﴿ مالِكِ یَومِ الدّین﴾

در قرآن کریم داریم: ﴿ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ﴾ مالکیت آسمان وزمین‌ برای خداست .

به نظر می رسد که مراتب مالکیت بر سه قِسم است:

1) مالکیت مجازی و اعتباری: مالکیت هایی که با یک امضاء عوض می شوند؛ مانند مالکیت ما بر خانه، مالکیت فَرد بر پیراهن و کفش و...؛ زیرا با یک امضاء، با یک خرید و فروش و با یک بخشش از بین می روند.

2) مالکیتی که از قِسم اوّل نزدیک تر است؛ مانند مالکیت انسان بر چشمش. اگر چشم از جایش خارج شود، دیگر مالکیتی بر آن نیست. چشم فقط مملوک یک نفر

می باشد و نمی تواند مملوک فرد دیگری باشد. دستِ من تا زمانی که به من چسبیده، دستِ من است. اگر به شما پیوند زده شود، دیگر دستِ من نیست، دستِ شماست.

3) قِسم سوم مالکیت از دو قِسم قبلی قوی تر است؛ مثلاً می توانند چشم من را دربیاورند و به دیگری بدهند. امّا نمی-توانند دیدنِ من را از من جدا کنند. دیدنِ من، دیدنِ من است و صددرصد به من چسبیده و غیر از من، دیدنِ دیگری نمی شود. کسی نمی تواند دیدن و شنیدنِ من را داشته باشد. کسی نمی تواند فکرِ من یا راه رفتنِ من را داشته باشد ( مقصود افعال اند، نه اعضا! اعضا مالِ من است، دیدن هم مالِ من است. اعضا را می شود از من جدا کرد؛ ولی دیدن و شنیدن فعلِ من است). خداوند در قرآن می فرماید:

﴿ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُون﴾ :

در روز قیامت، خدا مالک همه چیز می شود. دهانشان را می بندیم و دستانشان با ما حرف می زند، پوست شان با ما حرف می زند، اعضایشان شهادت می دهد.

﴿یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یَعْمَلُونَ ﴾ :

وقتی دست  و  پا و اعضایشان سخن می گویند، سؤال می شود: چه  کسی شما را به نطق درآورد؟

﴿ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون ﴾

می گویند: کسی که همه چیز را به نطق درمی آورد، ما را به نطق درآورد.

مالکیت خانه و مالکیت دست  ومالکیت گرفتن،  سه مرتبه ‌ی مالکیت بوده  که به ترتیب قوی تر ند.

ما مالک خانه ی خود هستیم، مالک سلول های مغزمان هستیم، مالک اندیشه ی خودهستیم؛ این مالکیت ها در سه مرتبه اند که مالکیت اندیشه‌‌ قوی تر است.

اگر اندیشه ی من را از من جدا کنند، دیگر اندیشه ی من نیست، اصلاً دیگر اندیشه نیست. در روز قیامت خدا تمام این مالکیت ها را می گیرد و یک مرتبه مجازی (سلب) می شوند. قرآن کریم می فرماید:

﴿ وَ أنْ لَیْسَ لِلإنْسانِ إلاَّ ما سَعى‏ وَ أنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى﴾   ‏

﴿به واقع متعلق انسان نیست مگر این که   به زودی نتیجه ی سعی اش دیده می شود. ﴾

در روز قیامت سعی ها دیده می شوند؛ یعنی در روز قیامت تفکّرات مجسّم می گردند و دیده می شوند. گرفتن، حرف‌زدن، راه رفتن و... در روز قیامت دیده

می شوند. تمام این اسم های معنا، اسمِ ذات می شوند. تمام حَدَث ها و پدیده ها ثابت و دیده می-شوند.

معاد یعنی برگشتن: ﴿ إنَّا لِلَّهِ وَ إنَّا إلَیْهِ راجِعُونَ﴾ همه به سوی خدا برمی گردیم؛ یعنی همه ی تعلّقات و  مالکیت ها در روز قیامت قطع می شوند و دیگر چیزی به غیر  از اعمالمان نداریم. لذا می گوییم: مبدأ و معاد.

إلیه یعود؛ به سوی او برمی گردد. إلیه ترجعون؛ به سوی خدا برمی گردیم. الآن هم پیش خداییم. سخن قلندر درویش ها که می‌گویند: «قطره دریا می شود» از نظر آموزه های دینی ما صددرصد غلط است؛ بلکه قطره به دریا پیوسته می شود. این که به سوی خدا برمی گردیم؛ به این معناست که مالکیت های ما از بین می روند و انسان به اذن خدا فقط مالک اعمال خودش می-باشد و باز هم مالکیت خدا، بیشتر و اَملک است.

حجاب نوروحجاب ظلمت

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درقست سوم خطابه‌ی غدیر می فرمایند:

«ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ. »:«و سپس امامت ، در فرزندان من از نسل علی خواهد بود تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید . »

ملاقات با رسول صلی الله علیه وآله توجیه پذیراست؛ اما با خدا ملاقات می کنید یعنی چه؟ مگر این جا ملاقات نمی کنیم؟

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

﴿ یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقیه﴾

﴿وقتی با زحمت به سوی خدا روید، خدا را ملاقات خواهید کرد. ﴾

این جا در مورد مرگ بحث می کند، ولی مربوط به قیامت است. اما چرا در مرگ و قیامت تعبیر شده است که ما خدا را ملاقات می کنیم؟ مگر این جا ملاقات

نمی کنیم؟ این جا تعلّقات نمی گذارند ما خدا را ملاقات کنیم. حضور قلب با قلب سلیم، ابزارملاقات خود خداست. به این معنا که باید تمام حجاب ها از بین برود تا ما خود خدا را با دیده قلب رؤیت کنیم: « تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ ». لذا یکی از اسامی قیامت،« یوم الملتقى» است.

در روز قیامت ما خدا را ملاقات می کنیم، چرا که تمام حجاب  ها از بین می رود.

ما دو حجاب داریم: یکی حجاب  نور، دیگری حجاب ‌تاریکی و گناه.  انسان بر اثر گناه از خدا غافل می شود، لذا به واسطه‌ی قرار گرفتن در حجب ظلمت و گناه، خدا را ملاقات نمی کند. اگر انسان های پاکی باشند، آن‌گاه  بین آن ها و خدا، حُجُب و سُرادِقات نور حجاب شده وخدا را در این جا ملاقات‌ می‌کنند.

در واقع یک نوع ملاقاتی است از پس سُرادِقات نور. در روز قیامت، خدا را ملاقات می کنیم، زیرا پرده ها کنار می‌روند .

درقیامت اگر هم حجابی باشد، حجاب  نور است؛ یعنی‌‌ به  وسیله ی مقام نورانی خاتم الانبیاء  صلی الله علیه وآله یا امام حسین صلوات الله علیه  و امثال  ایشان که مشیت‌ الله‌ اند می توانیم خدا را ملاقات می کنیم. لذا یکی از اسم هایی که قیامت دارد، محلّ لقاء الله است.

در قرآن کریم و در آموزه های همه ی ادیان، یکی از مشخصات قیامت و مسائلی که درباره ی معاد مطرح شده، مسئله ی از بین رفتن تعلّقات  انسان و ملاقات با خداست‌. این ملاقات را همه دارند؛ هم مؤمن، هم کافر و هم منافق. در قیامت دیگر کسی حجاب ندارد که به واسطه آن از خدا غافل شود.

ثبات اعمال

از دیگر موضوعاتی که درباره ی روز قیامت مطرح است و در خطابه هم گفته شده‌ این است: اعمالی که این جا به صورت حدوث  و پدیده است و گُم می شود (اتفاق می افتد و با گذر زمان، دیگر وجود ندارد) در آن جا ثبات پیدا می کند و می ماند. فرض کنیم  هر هفته که به کلاس‌ می آییم، ظاهر بدن را می بینیم.

مولکول هایی که جمع شده و فیزیک بدن ما را تشکیل داده، ثابت است.امّا هر هفته که می آییم آیا همان صحبت ها، نگاه ها و حرکت ها را هم می بینیم؟ همه‌ی‌ حرکت ها  با مرور زمان تمام می شود . همه‌ی جملاتی که درکلاس گفته شده، همه اش رفته و محو شده اند؛ البته ظاهرش محو شده، امّا زبان و حنجره و صورت و... هستند.

روز قیامت و عَرضه ی بر خدا

« فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ...»  :«اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه‌ی بر خدا - پیروی نکنند ...»

عَرضه ی بر خدا؛ یعنی در روز قیامت چیزی جز خودمان نداریم و در خدمت خداییم. هیچ مانعی، اراده ای و تعلّقی نداریم.

چیزی که ما را از خدا و حقایق دور کرده، همین تعلّقات است. اگر‌ در نماز نمی توانیم حضور قلب پیدا کنیم، به  خاطر افکار و تعلّقات مختلفمان است.

به یاد داشتن مرگ

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در قسمت دهم خطابه‌ی غدیر می فرمایند:

«اُذْكُرُوا الْمَماتَ وَالْمَعادَ وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالْمحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. »: «یاد آورید مرگ و قیامت را ، حساب و ترازوها ( ‌برای توزین اعمال) را ، محاسبه‌ی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را . »

این‌جا هم مقابل خداییم، منتها آن جا جز این که در مقابل خداییم، غرق در حضور اوییم و دیگر چیزی احساس‌‌ نمی‌کنیم.

تجسّم اعمال

گفته شده که ازخصوصیّت روز قیامت این است که همه چیز ثبات دارد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ﴾

پیامبر  اکرم صلی الله علیه وآله مسئله ی تجسّم اعمال را در خطابه ی غدیر چند مرتبه بیان فرموده اند:

«لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. » : «در انتقام و کیفر سزاواران عذاب‌‌‌،  بی شتاب است‌. »

برای آنانی که استحقاق عذاب دارند، خدا در دنیا مبادرت نمی کند و پیشی نمی گیرد. تمام عذاب ها مجسّم است.

این عذاب ها در قیامت محفوظ است، مگر این که توبه کنند.

رسو ل خدا صلی الله علیه وآله در فراز دیگر می فرمایند:

«فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرینَ.»:«پس ، از مخالفت او بهراسید  ؛ وگرنه در آتشی در خواهید شد که آتش گیره‌ی آن مردمانند و سنگ که برای حق ستیزان آماده شده است . »

چیزی که باعث شده انسان ها هیزم آتش زنه و آتش گیره ی جهنّم بشوند، اعمالشان است. یک سِری از اعمال انسان، آتش زنه ی آن جا می شود.

تجسّم اعمال در روز قیامت، هیزم و شعله می شود.

رابطه ی عمل وجزا

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درقسمت سوم خطابه ی غدیرمی فرمایند:

«وَلْتَنْظُرْنَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ »:« البته بایست هر کسی بنگرد که برای فردای خویش چه پیش فرستاده.»

اعمالی که برای فردایمان می فرستیم، محفوظ است. اگرلا اله الا الله می گوییم، دروغ می گوییم، رِبا می خوریم ویا نماز می خوانیم، این ها اعمالی است‌ که‌ از پیش می فرستیم و آن‌جا مجسّم می شوند ومحفوظ هستند. خداونددر قرآن کریم می فرماید:

﴿الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾

﴿امروز جزا داده می شوید؛همان را که عمل می کردید.﴾

یعنی جزای ما عین عمل ماست( عینیت جزا و عمل ). در مورد جزا و عمل سه رابطه وجود دارد:

1) رابطه عمل و جزا، قراردادی است‌. عمل می کنیم و جزا داده می شود.

مثل این که امروز می گویند: «کسی که از چراغ قرمز عبور کند، جزایش این است که باید پنجاه هزار تومان جریمه بدهد». رابطه ی پنجاه  هزار تومان با عبور از چراغ قرمز قراردادی است، چراکه پس فردا می توانند بگویند: «کسی که از چراغ قرمز عبور کرد، یک ماه از رفتن به مدرسه یا اداره محروم می شود» .درحقیقت این نوع قرارداد‌ می‌تواند عوض می شود.

2) رابطه ی عمل و عکس العمل، رابطه ی مقدمّه و نتیجه است.

مثلاًهر که گندم بکارد، سنبله برمی دارد. سنبله عین آن گندم نیست ولی  نتیجه آن است.

3) رابطه ی عمل با نتیجه، رابطه ی عینیّت است(این همانی است) بینشان هو هویّت برقرار است.

وقتی قرآن می خواهد مکانیزم عمل و جزا را توضیح دهد، می فرماید: عمل همان جزاست و جزا همان عمل است:

﴿  الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾  :

﴿امروز جزا داده می شوید؛ همان را که عمل می کردید. ﴾

بر طبق روایات مربوط به برزخ و قیامت، وقتی مؤمن در برزخ و شب اوّل قبر ‌چشم باز می کند؛ ‌می بیند شش نفر به دیدنش آمده اند و در شش طرفش ایستاده اند: بالای سر و پایین پا، مقابل و پشت سر، سمت راست و چپ. می پرسد: شما که هستید؟ می گویند: من ولایت تواَم، من نماز تواَم، من روزه ی تواَم، من صدقه ی تواَم و... تمام این  اعمال مجسّم می شوند.

رابطه ی عمل با جزا رابطه ی عینیّت است؛ مثل اتاق آپارات و پرده ی سینما. چیزی که بر روی پرده ی سینما پخش می شود، عین همانی است که در اتاق آپارات می چرخد.

رسواکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«مَعاشِرَالنّاسِ، ﴿آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی﴾ أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ  » : «هان مردمان! ﴿ به خدا و رسول او و نور همراهش ایمان آورید﴾ پیش از آن که چهره ها را تباه و باژگونه کنیم، یا چونان اصحاب روز شنبه ( یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند‌) رانده شوید. »

یعنی قبل از آن که مسخ شوید. مسخ عینیت برخی از اعمالی است که انسان انجام می دهد و در آخرت مجسّم می شود.

بین عمل و جزا رابطه ی معناداری وجود دارد. در گروهی از روایات داریم: آنانی که حرص دارند، در روز قیامت به صورت مورچه مبعوث می شوند؛ زیرا مورچه حرص دارد و بیشتر از آن چه می خورد، جمع می کند. آنانی که کینه دارند به صورت شتر مبعوث می شوند.

آنانی که بی غیرت اند به صورت خرس و خوک مبعوث می شوند. آنانی که نافهم اند به صورت الاغ مبعوث می-شوند:

﴿مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً ﴾

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در قسمت ششم خطابه می فرمایند:

«مَعاشِرَالنّاسِ﴿، لاتَمُنُّوا عَلَی بِإِسْلامِكُمْ، ﴾ بَلْ لاتَمُنُّوا عَلَی‏اللَّهِ  فَیُحْبِطَ عَمَلَكُمْ وَیَسْخَطَ عَلَیْكُمْ وَ یَبْتَلِیَكُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَنُحاسٍ .» : « هان مردمان! ﴿..اسلامتان را بر من منت مگذارید﴾  و بر خدا نیز، که اعمالتان را بیهوده و تباه خواهد کرد‌ و‌او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را به شعله ای از آتش و مس گداخته  گرفتار خواهد کرد. »

هر چه اعمال انسان آتش زنه داشته باشد(معاصی بیشتر داشته باشد) ،در روز قیامت آتش بیشتری تجسّم می شود. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

﴿إِنَّ الَّذینَ یَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْكُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً  ﴾

﴿آنانی که اموال یتیمان را می خورند، در شکم هایشان آتش می خورند.﴾ یعنی خوردن مال یتیم به خوردن آتش تبدیل‌ می‌شود.

یکی‌از مسائل‌ قیامت‌‌، تجسّم اعمال است. برطبق روایات ،اسکلت بندی بهشت و جهنّم را خدا آفریده است. برطبق روایات ، خداوند بهشت و فرشتگان را از زیادی خلقت امام حسین علیه السلام و ائمه علیهم السلام آفریده و جهنّم را از انسان های شقی آفریده است.لذا اسکلت بهشت وجهنم  هست ولی اعمال ما آن جا را

می سازد . در روز قیامت و در بهشت  و  جهنّم ، اعمال ما ـ  که به صورت حدث و گذرا هستند  ـ ثبات پیدا می کنند و ذات می شوند.

اسم بر دو قسم است: اسم ذات و اسم معنا.اسم ذات مثل زید و اسم معنا مثل زدن.

زدن اسم معناست؛ امّا در قیامت‌‌،معنا هم ذات می شود و تجسّم پیدا می کند. راجع به مسئله ی تجسّم اعمال، در قرآن آیات بسیاری داریم؛ به خصوص آیات سوره های آخِر قرآن که بیشتر به قیامت اشاره دارند:

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ* تَبَّتْ یَدا أبی‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ* ما أغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ* سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ* وَ امْرَأتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ* فی‏ جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ  ﴾

تمام این ها تجسّم اعمالی است که انجام شده است.

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * الْقارِعَةُ*مَاالْقارِعَةُ* وَماأدْراكَ مَاالْقارِعَةُ* یَوْمَ یَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ*وَتَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ* فَأمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ* فَهُوَ فی‏ عیشَةٍ راضِیَةٍ*وَأمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ* فَأمُّهُ هاوِیَةٌ*وَماأدْراكَ ماهِیَهْ* نارٌحامِیَةٌ  ﴾

بیانی از آتش دوزخ، هاویه است. آتش تب آور. حُمّی یعنی تب. تب که می آید، فقط ظاهر بدن نمی سوزد، بلکه درون هم می سوزد. آتش جهنّم هم فقط بیرون را نمی سوزاند؛ درون را هم می سوزاند.

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ *ألْهاكُمُ التَّكاثُرُ* حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ* كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ* ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ*كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ*لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ* ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ﴾

جحیم را می بینید؟ تمام این ها تجسّم اعمال اند.


منبع : سایت خطابه ی غدیر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.