تبیان، دستیار زندگی
همزمانی پخش«گسل» با پوست اندازی دولت و نیز قرابت داستان كاراكتر اصلی با سرنوشت برخی سیاسیون،شائبه كنایه های مستقیم را پررنگ می كند. تحلیل این مساله و نیز نقاط ضعف و قوت سریال را بخوانید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سایه روشن یک سریال سیاسی

همزمانی پخش«گسل» با پوست اندازی دولت و نیز قرابت داستان كاراكتر اصلی با سرنوشت برخی سیاسیون،شائبه كنایه های مستقیم را پررنگ می كند. تحلیل این مساله و نیز نقاط ضعف و قوت سریال را بخوانید.

فرآوری: احمد رنجبر- بخش سینما و تلویزیون تبیان
گسل

«گسل» سریال خوبی است. عیب هایی دارد اما علیرضا بذرافشان از پس خلق دنیای مورد نظر برآمده و حالا كه نیمی از سریال پخش شده می توان عنوان موفق به آن اطلاق كرد. بیست قسمت از سریال باقی مانده و بعید است ریتم روایت و مسیر قصه افت كند.«گسل» یك سر و گردن بالاتر از سریال های سیاسی می ایستد و دلیل اصلی موفقیت را باید در زبان كمدی اش جستجو كرد كه گزنده ترین نیش ها را در لفافه بیان می كند. آدم ها و اتفاق های سریال بین واقعیت و خیال قرار دارند و چه تمهیدی برای كارگردان بهتر از این تا نقدهای تند سیاسی را به شكل «شوخی – جدی» بیان كند. سرنوشت آقای معاون وزیر(بیژن امكانیان) یادآور چهره های سیاسی دولت و شورای شهر است كه از قدرت بیرون مانده اند. در سریال، شخصیت سیاسی،خودخواسته كنار مانده اما در عالم واقعیت این اتفاق به حكم جبر رخ داده.با تصادف روبروییم یا داستان از پیش تعیین شده است؟ این پرسش به همراه آنالیز«گسل»سوژه گزارش پیش رو است.

زمان پخش سریال

شائبه نخست كه می گوید«گسل» علیه دولت است به زمان پخش سریال بر می گردد. «گسل» زمانی در كنداكتور قرار گرفت كه در بدنه دولت تغییر و تحول رخ داد. حالا سرنوشت شخصیت اصلی (آقای معاون با بازی بیژن امكانیان) یادآور كسانی است كه از قدرت كنار مانده اند. آقای معاون البته به اختیار خود استعفا داده اما دلتنگ روزهای سابق است و در آرزوی بازگشت به آن دوران. شاید بگویید این حس و حال برای دولت مردان پیشین هم مصداق دارد؛‌بله اما سرنوشت آقای معاون، رفتار سیاسیون و اتفاقاتی كه در سریال می بینیم مربوط به زمان «حال» است و چه بسا خیلی از بیننده ها شخصیت های «گسل» را نمادین نبینند. شائبه دیگر تغییر شبكه پخش سریال از سه به یك است. اصولا سریال های استراتژیك از شبكه یك پخش می شوند و سریال های با درون مایه فانتزی و ملودرام های خانوادگی روی آنتن شبكه سه می روند. و یك سوال دیگر نمی شد «گسل» را در زمانی غیر از هفته دولت پخش كرد؟

كاراكتر اصلی

آن چه در بیست قسمت از «گسل» دیدیم مقدمه ای بود تا شخصیت واقعی معاون وزیر (بیژن امكانیان) برای مان عیان شود. او انسانی پاكدست است كه وقتی مشكل سد را متوجه می شود استعفا می كند. ظن اش این است كه استعفا پذیرفته نخواهد شد اما رقیب از سوی وزیر خیلی زود جای او را می گیرد. حالا آقای معاون در پی افشاگری است و صحنه را ترك نمی كند. از هفته پیش متوجه شده ایم او مردی ریشه دار است كه از ابتدای انقلاب فعال بوده و در زمان جنگ در قامت جهادگر خدمت می كرده. از آن سو مردی است هنردوست كه خطاطی می كند و در چند قسمت اخیر تكیه كلامش پررنگ شده:«چیز، چیز». گمان محبویت دارد اما كسی او را در جامعه نمی شناسد و ... خواهرش(شبنم فرشادجو) اما از مناسبات قدرت استفاده می كند و وارد بازی مردانه شده. شمایلش ذهن را به سمت دختر مردی متنفذ می برد كه از قضا هم او و هم ما به ازای بیرونی آقای معاون، منتسب به حامیان دولت هستند.

كمدی متفاوت

حالا به نقاط ضعف و قوت سریال «گسل» از نظر فنی برسیم. «گسل» فارغ از سویه سیاسی و این كه هدفش اركان دولت فعلی است یا نه، توانسته نوعی تازه از كمدی را ارائه دهد. بذرافشان جهان «گسل» را تا حد زیادی از نوع نگاه آدم های قصه وام گرفته ؛‌كسانی كه نگاهی رئال به اطراف ندارند و توهمات ذهنی شان بر رفتار واقعی شان غالب است. آقای معاون وزیر خود را ولی نعمت مردم می داند اما كسی جدی اش نمی گیرد. در عین صداقت و توجه ویژه به حلال و حرام، گاهی از درك ساده ترین مسائل عاجز است. به همین نسبت محافظ، برادر محافظ و فرزندان معاون در دنیای دیگری سیر می كنند. این خمیرمایه ای است كه باعث شده كارگردان بتواند شوخی و كنایه های سیاسی اش را بدون عوارض جانبی مطرح كند.از آن سو«گسل» با روابط خانوادگی و عاطفی سیاسیون شوخی می كند؛آقای معاون و همسرش نمی توانند كلام عاشقانه رد و بدل كنند، دختر و پسر تضاد با والدین هستند و .. این ها زمنیه خلق یك كمدی متفاوت را فراهم كرده.

كمدی غیر ملموس

همیشه تفاوت خطراتی هم با خود به دنبال دارد. سریال «گسل» در جذب قاطبه بیننده ها ناموفق بوده و نتوانسته موجی كه یك سریال كمدی باید، ایجاد كند. اگر نظر شما این است که «گسل» سریال خوبی نیست، فوری اعلام مخالفت نمی کنیم. چون می دانیم برای لذت بردن از «گسل» باید از قسمت اول آن را دیده باشید و مهم تر این که روابط آدم ها در دنیای عجیب غریب سریال را بپذیرید. جهانی که علیرضا بذرافشان برای روایت داستان سریالش ترسیم کرده سایه ای از واقعیت است. او بجای مواجهه مستقیم با مردان سیاست، ابتدا کاریکاتوری از آن ها کشیده تا طعنه هایش به آقای معاون و همکاران برخورنده نباشد. برای همراهی با «گسل» باید از قسمت اول آن را دیده باشید و مهم تر این که روابط آدم ها در دنیای عجیب غریب سریال را بپذیرید. منتها خیلی ها در قسمت های اول نتوانستند با حال و هوای داستان همراه شوند و توقع زیادی است اگر بعد از بیست قسمت آن ها را توصیه به تماشای «گسل» كنیم. گفتیم سوژه قصه سریال را از زندگی یک سیاستمدار وام گرفته شده و طبعا این فضا برای هر کسی ملموس و همراهی برانگیز نیست. روابط آدم ها، نوع حرف زدن، کنایه ها و ... اغراق شده است و با کمدی های محبوب عامه پسند فاصله دارد. كارگردان در قسمت های اخیر شوكت كامل (سامان دارابی) را به سریال وارد كرده كه دوز كمدی آن بالا رفته. اگر از اول این اتفاق رخ می داد «گسل» در جذب بیننده موفق تر می بود.

طراحی شخصیت و بازی ها

یك از ویژگی های مثبت «گسل» طراحی شخصیت و بازی ها است. علیرضا بذرافشان حتی به كاراكترهای كلیشه ای رنگی از تازگی بخشیده و بازی های استانداری از بازیگران گرفته است. بیژن امكانیان بعد از سال ها احیا شده و شمایلی باورپذیر از یك سیاستمدار وطنی ارائه كرده. كمی سهل انگاری شخصیت آقای معاون را غیر قابل باور می كرد اما امكانیان توانسته وجوه مختلف شخصیت را جلوی دوربین به نمایش بگذارد. سام درخشانی مدل تازه ای از بازیگری را تجربه می كند:‌یك محافظ تازه كار و البته با بهره هوشی پایین. عاشق دختر معاون شده و حاضر است هر خدمتی برای اثبات خود بكند. همیشه با چشمان از حدقه بیرون زده حرف می زند و رفتارش باری از ملاحت دارد. سامان دارابی پیش تر کلی تئاتر و چند سریال زیاد بازی كرده اما شوكت كامل در شاخص كارنامه اوست؛ پسری از طبقه پایین جامعه كه لحن بیانش به جوان های بامرام پهلو می زند و تمام هم و غمش«هاش بك» است. بازی رامتین خداپناهی ، فلور نظری، مهتاج نجومى و دو بازیگر جوان سریال را از یاد نمی بریم.


منابع: هفت صبح/ همشهری جوان