تبیان، دستیار زندگی
در این گفتاربعضی از اصطلاحات خطابه ی غدیردرمورد امامت را بررسی می کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعلان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام

در این گفتار بعضی از اصطلاحات خطابه ی غدیردرمورد امامت‌ را ‌‌بررسی می کنیم.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
امیرالمومنین،غدیر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ابتدای بخش دوم خطابه با اشاره به آیه شصت و هفت سوره‌ی مائده می فرمایندکه خدا مرا این گونه وحی‌ام فرموده :

«بِسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحیمِ،  یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّك ــ فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ ــ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ . »

« به نام خداوند همه مهر مهر ورز‌. ای فرستاده‌ی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباره ی علی و جانشینی او بر تو فرو فرستادیم، به مردم برسان وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده‌ای و خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می‌دارد  »

تعبیر امامت و جانشینی با چند واژه به کار رفته است: وارث و وراثت، امام و امامت، خلیفه و خلافت، وصّی و وصایت، ولیّ و ولایت.

خداوند متعال بعد از این که مقامات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را تمام می فرماید،به ایشان وحی می فرماید که امامت را اعلام کن.

البته در غار حرا اعلام شده است؛ اما زمانی که می خواهد اعلان رسمی و عمومی بشود، به حبیبش می فرماید: برو شِنِل رسالت خودت را بپوش.

زیرا الرَّسُول ( رسولِ خاص)  هستی وباید رسالتت راانجام بدهی. در ادبیات می گویند: تعلیقِ حُکم بر وَصف، مُشعِر بر عِلّیت است.

در این جا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اوّلین مرتبه است که می فرمایند: خلافت علی بن ابیطالب علیه السلام. خِلاف یعنی قدم زدن و رفت و آمد کردن.

اصل اختلاف به معنای رفت و آمد کردن است‌. به عدمِ اتفاق هم، اختلاف می گویند چرا که رفت و آمد می کنند و حرف می زنند.

« مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَة» یعنی جای رفت و آمد ملائکه. خلافت علی بن ابیطالب علیه السلام  به معنای این است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام پایشان را جای پای پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله گذاشته اند.

« وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ » ای پیامبر اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خویش را انجام نداده ای زیرا رسالت تو پیام رسانی است و‌آخرین پیام رسانی، امر معرفی جانشین است. مشخص می شود که معرفی جانشین مساوی با رسالت است‌، زیرا رسالتی که پیامبر صلی الله علیه و آله بیست وسه سال زحمت آن را کشیده اند، اگر ناقص باشد، فایده ای ندارد. اگرایشان برای خودشان جانشین تعیین نکنند که دیگر نمی توانندادامه دهند. اگر سنی ها این آیه را در مورد وضو و هر حکم دیگری تفسیر می کنند، معنا ندارد چرا که قبل از غدیر، موضوع ولایت و سرپرستی به طور رسمی و علنی در مقابل مردم انجام نشده بود.

«وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ » ای پیامبر، از مردم ترس نداشته باش و خدا تو را از مردم حفظ می کند.

قبول خلافت و امامت همگانی است

رسول خدا صلی الله علیه و  آله درادامه می‌فرمایند:

« أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ» : « که در این مکان به پا خیزم  و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم .»

این جمله نشان می دهد که کسی از مسئله ی قبول خلافت و امامت، مستثنی نیست.لذا امامت و خلافت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و  آله، عام و تمام است ‌این امامت و خلافت‌ منطقه ای نبوده‌ و پایانِ زمانی و مکانی و پایانِ جمعیتی هم ندارد.

« كُلَّ أبْیَضَ وَأسْوَدَ » یعنی همه ی مردم؛ زیرا پایانی از زمان و مکان تعیین نکرده اند و همه جا را شامل می شود.

خاتم الانبیاء صلی الله علیه و  آله در مورد این خلافت  چند اصطلاح به کار می برند. اگر ایشان هر کدام از این اصطلاحات را به تنهایی به  کار می بردند ممکن بود، اشکال کنندگان به اسلام بگویند که حدّش این است؛ لذا واژه های مختلفی می فرمایند تا همه ی ابعادِ امامت مشخص شود. برای روشن شدن مطلب  به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید شخصی می خواهد به مسافرت رفته و می گوید که راجع به امتحانات با فلانی صحبت کنید. اگر راجع به جزوه ها کار داشتید، با دیگری صحبت کنید و... که این ها اجزاست؛ امّا اگر عباراتی راجع به یک  نفر گفته شد که مثلاً برادرم جانشین من است؛ آن گاه اگر پول هم خواستید از ایشان می گیرید  و... (در حقیقت در همه ی شرایط به برادر او مراجعه می کنید.) پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در ادامه می فرمایند:

«أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی عَلی‏ أُمَّتی  » : « که علی بن ابیطالب برادر  ووصی و جانشین من در میان امت من است. »

« أنَّ عَلِی  بْن  أبی  طالِبٍ أَخی » علی بن ابیطالب علیه السلام برادرِ من است و اشاره به جریان اخوّتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بین تمام صحابه قرار داده بودند. ابوبکر و عمر با هم برادر شدند و پیامبر صلی الله علیه و  آله با تنها کسی که صیغه ی اخوّت خواندند، امیرالمؤمنین علیه السلام بودند.

در حقیقت با این اخوت نشان دادند که علی بن ابیطالب علیه السلام را از میان بقیه برگزیده اند. این اخوّت، نشان می دهد که پیامبر صلی الله علیه وآله ایشان را هم سطح و برابر خود می دانند و این نکته ی بسیار مهمی است. ضمناً اخوّت اشاره به این دارد که اگر کسی به کسی خیلی نزدیک باشد، مانند این است که ‌پدر و مادرمشترک دارند.

لذا می فرمایند: « أنَّ عَلِی بْنَ أبی طالِبٍ أخی  وَ وَصِیّی »:«علی  علیه السلام برادر ووصیّ من است.»

وصیّت حدود دارد؛ مثلاً می گوید: وصیِّ من در اموالم شمایید، یا وصیِّ من در جلساتم فلانی است.

وقتی پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله می فرمایند: « اَخی وَ وصیّی »؛ تعیین نمی کنند که این وصیّت در کجاست، لذا وصیّت عمومی می شود.

از طرفی در آن زمان، وصیّ برای مردمِ معمولی فقط در خانواده و اموال رسم بوده،پس ممکن بود که بگویند وصیّ یعنی در خانواده و اموال.

به همین علت پیامبر صلی الله علیه و  آله در توضیح می فرمایند:

«  وَ خَلیفَتی عَلی‏ أُمَّتی » یعنی جانشینِ من در امّتِ من است. یا رسول  الله امت شما تا چه زمانی هستند؟

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

﴿ لِلْعالَمینَ نَذیراً ﴾

﴿ وَ أُوحِیَ إلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ ﴾

پس بُرد امّت‌، بی نهایت است. بی نهایت به این  معنا که زمانش تا قیامت است.

لِذا با « خَلیفَتی عَلی‏ أُمَّتی » احتمال های داده  شده در وصیّ، بُردش بیشتر می شود.سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

« وَالْإمامُ مِنْ بَعْدی »: «علی ‌ امام پس از من است.».

امام معنای خاص  خودش را دارد؛ زیرا امام احتیاج به مأموم دارد. علی علیه السلام امام اند؛ یعنی ایشان ‌رهبری‌ و پیشوایی‌دارند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله  درجمله‌ی بعدی محدوده‌ی این پیشوایی و امامت را این گونه بیان می فرمایند:

«الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی‏ »: «هم او که جایگاه اش نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است .»

معلوم می شود 130هزار نفر مردمِ حاظردرآن  زمان، داستان حضرت موسی و هارون را می دانسته اند؛ زیرا یهودی ها از سال ها قبل شنیده بودند که پیامبرِ آخر الزمان از یثرب می آید و در آن جا به حکومت می رسد. آن ها اطراف یثرب سکونت گزیده بودند و در اثر رفت و آمد، فرهنگشان به اهلِ مدینه منتقل شده بود؛ لذا اهل مدینه و مکه هم مسئله ی حضرت موسی و هارون را می دانستند. نسبت هارون به موسی، نسبت وزارت و ادامه ی دین بود؛ لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به  راحتی اعلام می -فرمایند: «إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی »: « مگر این که پیامبری پس از من نخواهد بود .»

یعنی علی علیه السلام پیغمبر نبوده و قانون آور نیستند؛ امّا نسبتشان به پیامبر صلی الله علیه و آله‌، مثل نسبت هارون به موسی است .

علی علیه السلام ولیّ شماست

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  پس از مشخص کردن جایگاه علی علیه السلام نسبت به خودشان می فرمایند:

«وَهُوَ وَلِیُّكُمْ بَعْدَاللَّهِ وَ رَسُولِهِ »:  «و او پس از خدا و رسول او صاحب اختیار شماست .»

این بَعدیت، بعدی رُتبه ای است. در رتبه ی اوّل، ولیّ شما خداست بعد از خدا ولیّ شما هستم و بعد از من ولیّ شما علی علیه السلام است.

ولی‌اگر فقط معنای دوستی باشد، معنا ندارد که بعد از خدا و رسول باشد چرا که  همراه خدا و رسول هم می شود؛ همان گونه که در بسیاری از آیات آمده است:

دوستان شما، خدا، رسول و مؤمنین اند.‌ لذا معلوم می شود که این ولیّ معنای دیگری دارد که معنای‌آن‌، سرپرست و اَولی و اَحَقّ به تصرّف است.

مثلاً پدر به فرزند پول می دهد و می گوید خرج کن ‌ولی پدر اَولی به تصرّف است‌. فرزند هم حق‌ خرج کردن را دارد اما رتبه ی پدر جلوتر از فرزند است.

ولیّ به معنای‌ اَولی به تصرّف است‌؛ یعنی از من جلوتر است. بعد از خدا و رسولش، علی علیه السلام ولیّ شماست.

سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با اشاره به آیه‌ی ولایت این گونه می فرماید‌:

«وَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالی‏ عَلَی بِذالِكَ آیَةً مِنْ كِتابِهِ هِی  » :  «و خداوند تبارک و تعالی آیه ای بر من نازل فرموده که »

﴿إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ﴾

محدّثین به این آیه، آیه ی ولایت می گویند؛ زیرا خداوند متعال در این آیه  ولایت و سرپرستی خود و پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام را تبیین و تفهیم کرده است. حقّ تفسیر آیه به شخص یا موضوع ، با آورنده ی کتاب ا‌ست‌. پیامبر اکرم صلی الله علیه و  آله آورنده ی کتاب‌اند.

ایشان‌ آیه ی پنجاه وپنج ‌سوره‌ی  مائده را‌ بیان نموده ودر ادامه‌ی آن می فرمایند:

«وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی‏الزَّكاةَ وَهُوَ راكِعٌ یُریدُاللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فی كُلِّ حالٍ. »:

«و قطعاً علی بن ابیطالب نماز بر پا داشته‌ و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است . »

علی بن ابیطالب علیه السلام مصداق کامل این آیه و شأن نزول آن هستند. امیرالمؤمنین علیه السلام کسی است  که نماز بر پا کرده و در حالت رکوع زکات پرداخته و در همه ی حالات چشمشان‌ به دنبال خداست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این جملات ابعاد مختلف امامت و ولایت را می فرمایند. ایشان به غیر از وراثت، اخوّت را هم بیان فرموده‌ و پس از‌‌آن، آیه‌ی‌ ولایت‌ را با شأن نزولش معرفی ‌می فرمایند.

نکته ی شایان توجه این است که امام با خود نائب و مَنوبٌ عنه هر چه به هم نزدیک تر باشند، برای مردم بیشتر قابل قبول اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و  آله راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: لحظه ای نیست که علی علیه السلام از خدا غافل باشد: « وَهُوَ راكِعٌ یُریدُاللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فی كُلِّ حالٍ. ».

خلافت، حقّ علی علیه السلام

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله در انتهای بخش دوم خطابه‌ می فرمایند: با وجود همه ی این ها‌، خدا از من راضی نمی شود مگر آن چه در حقِّ علی علیه السلام نازل کرده را ابلاغ کنم. حقّ امامت، خلافت، وصایت و ولایت علی علیه السلام ،حقّی است که اگر ابلاغ نکنم، رسالتم را انجام نداده ام.

همان گونه که بیان شد‌، پیامبر‌ اکرم صلی الله علیه و  آله در ابتدا‌ی بخش دوم خطابه فرمودند:

«یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّك ــ فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ» :

«ای فرستاده‌ی ما‌! آن چه از سوی پروردگارت درباره‌ی علی و جانشینی او بر تو فرو فرستادیم به مردم برسان .»

اما در انتهای‌ همین قسمت می فرمایند:

« یا أَیُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ - فی حَقِّ عَلِی - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ »

«ای پیامبر‌! آن چه -در حق علی - از سوی پروردگارت بر تو فرود آمده‌، ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده‌ای .»

در‌آن جا خلافت علی علیه السلام و در این جا حقّ علی علیه السلام را می فرمایند. در حقیقت ‌پیامبر ‌ ا‌‌کرم صلی الله علیه و  آله دو تعبیر را بیان می‌فرمایند:

تعبیر اول خلافت علی  بن‌ ابیطالب علیه السلام  است و تعبیر دوم این است که ‌خلافت، حقّ علی علیه السلام است و حقّ هیچ کس دیگری نیست؛ زیرا حقّ در مقابل باطل است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و  آله در ابتدای بخش سوم خطابه ‌نکته ای را بیان می‌فرمایند‌ که‌ از‌آن معلوم می شود خدا باید امام را نصب کند:

« فاَعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ  ذالِكَ فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا  أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِیّاً وَإِماماً» :

«هان مردمان ! بدانید این آیه درباره‌ی اوست . ژرفای آن را بفهمید ‌و بدانید که خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده »

حضرت می فرمایند که فکر نکنید ‌علی علیه السلام را من برای شما ولیّ و امام قرار داده ام، این بِرَند امامت را من از خزانه ی وحی آورده ام.

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله در این عبارت‌، سه عنوان برای امامت به کار برده اند:

الف) أنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ

ب) وَلِیّ

ج) إمام

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله در ادامه  مفروض الطاعة بودن علی علیه السلام را بیان نموده‌ ومی‌فرمایند اطاعت ایشان بر همه واجب است:

« ... وَ عَلی‏ كُلِّ مُوَحِّدٍ  »:« و هر یکتا پرست. »

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله این اطاعت را بر‌ حاضرین و غایبین، مهاجرین و انصار، عَجَم و عرب، صغیر و کبیر و بریکتا پرستان واجب دانسته اند.‌‌

لذا هر کسی که گفت: «  أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ » ولیّ و سرپرست به حقّ او تا بی نهایت‌، علی بن ابیطالب علیه السلام است.

مرحوم علامّه طباطبایی در استفاده ی از آیات قرآن در بحث ولایت و امامت استاد است.اوذیل آیه  124سوره‌ی بقره ﴿ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما﴾ می‌گوید:از این جمله برداشت می شود که امامت به جعل الهی است و به انتخاب و شورا نیست.

جایگاه ولایت

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله  درقسمت سوم خطابه‌ می‌فرماید:

«فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاِمْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ» : «  سخنم را شنیده پیروی کنید و فرمان پروردگارتان را گردن گذارید. »

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله ‌ می‌فرمایند که این آخرین مرتبه ای است که برای شما صحبت می کنم؛ پس بشنوید و اطاعت کنید و نسبت به فرمان پروردگار گردن نهید.

حُرِّ بن یزید ریاحی وقتی خدمت امام حسین علیه السلام آمد،عرض کرد: آیا می توانم توبه کنم؟امام فرمودند:« الله یغفرك ».

هرگاه کسی برای عذر خواهی نزد ائمه علیهم السلام آمده؛ ایشان  فرموده اند: « الله یغفرك  ».این فرمایش از نظر اخلاقِ توحیدی، مسئله ی جالبی است.

پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله درادامه می فرمایند:

« فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاكُمْ وَإِلاهُكُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِیُّهُ الْمخاطِبُ لَكُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّكُمْ وَ إِمامُكُمْ بِأَمْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ. لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَیْكُمْ  وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ،»

برای این که جایگاه مولویّت پیامبر  اکرم صلی الله علیه و  آله و امیرالمؤمنین علیه السلام از جانب خدا اثبات شود، می فرمایند: خدا، هم الله و هم سرپرست شماست و بعد از خدا سرپرست شما، من اَم که با شما صحبت می کنم و بعد از من ،علی علیه السلام به امر خدا ولیّ و امام شماست.

حلال چیزی  است که خدا و رسولش و ائمه علیهم السلام حلال بدانند و حرام چیزی  است که خدا و رسولش و ائمه علیهم السلام حرام بدانند.

ایشان، ملاک حلّیت و حرمت اند. امامت مقامی است که حلال خدا را حلال می کند و حرام خدا را حرام می کند.

امام علیه السلام کسی است که: «فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ»


منبع : سایت خطابه ی غدیر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.