تبیان، دستیار زندگی
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، در خطابه ی غدیر خداوند متعال را حمد فرموده اند. ایشان در این حمد، حتی مسائل ریز توحیدی را بیان فرموده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیان جزئیات مسائل توحیدی در غدیر

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، در خطابه‌ی غدیر خداوند متعال را حمد فرموده اند. ایشان در این حمد، حتی مسائل ریز توحیدی را بیان فرموده اند.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
غدیر

توحیدایشان تنزیهی است نه توحید تشبیهی و تعطیلی.

توحید تشبیهی این است که خداوند را به یکی از موجودات تشبیه کنیم.

توحید تعطیلی این است که بگوییم خدا نیست و یا در مورد خدا صحبت نکنیم.

با بررسی کلام ائمه علیهم السلام راجع به توحید می یابیم که بیشتر هَمّ  این بزرگواران بر اثبات و تذکّر توحید تنزیهی و نفی توحید تشبیهی است.

افعال خداوند  نیز تنزیهی است و به هیچ چیزی شبیه نمی باشد. فعل خدا مَثَل دارد و مِثل ندارد. مِثل فعل خدا هم چیزی نیست.

خداوند در قرآن مَثَل زده است: ﴿ لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ﴾

نمونه هایی از افعال خداوند

اکنون به بررسی نکاتی از افعال خداوند در خطابه ی غدیر می پردازیم:

« بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ » :«خداوند سقف ها را [ که آسمان ها هستند] از هیچ آفریده. »

« بارِئ» از لغت « بَری » به معنای «از هیچ آفریدن» است. « لا مِنْ شَیْ‏ء»  است، نه « مِن لا شَیْ‏ء ».

« وَ داحِی الْمَدْحُوّاتِ » خداوند مسطح ها را مسطح کرده است . روز بیست و پنجم ذی القعده که « دَحْو الْأرْض » نامیده شده است، به معنای مسطح شدن زمین است.

در این روز ، زمین از زیر خانه ای  که الآن خانه ی کعبه در آن جاست ، جوشیده و صاف شده است.

« وَ جَبّارُالْأرَضینَ وَ السّماواتِ»: خداوند ،ارضین و سماوات را به فعل و انفعالاتی که دارند، وادار کرده است.

جبّار به معنای جبران کننده و مجبور کننده است و هر دو معنا در مورد خداوند و آفرینش درست است. خداوند متعال کسری ها را جبران می کند، چرا که موجودات پس از آفرینش به سوی کمال می روند و در این مسیر نقص هایشان جبران می شود. خداوند مجبور کننده و حاکم است ،چرا که خداوند کاری می کند که موجودات غیر مختار به طور تکوینی کارهایشان را انجام دهند. مُسَّخَّرند به وسیله ی خداوند؛ یعنی خداوند جبّار است. زمین ها و آسمان ها تحت تسخیر خداوند، امر تکوینی خداوند را انجام می دهند.

خداوند در قرآن کریم  می فرماید: ﴿ قالَتا أَتَیْنا طائِعین﴾ :﴿زمین و آسمان گفتند: آمدیم در حالی که مطیع تو هستیم ، اطاعت  کنیم. ﴾

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله معمولاً بعد از هر چند جمله ای در خطابه ی غدیر که راجع به ذات و فعل خداوند تذکر می دهند، حمد ، ثنا، تقدیس و تنزیه خداوند را بیان

می فرمایند، ضمن این که درموردتوحید مستقیما سخن نمی فرمایند.

«قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ»: «دور و منزه از خصایص آفریده هاست .»

خداوند مقدّس و منزّه است. همان طور که تذکر داده شد، این تقدیس و تنزیه تکرار نیست. هر چه قدر ما خداوند را در ذات و فعلش، تسبیح و تنزیه کنیم، خداوند باز هم مقدّس است و هرچه قدر خداوند را  در ذات و فعلش تقدیس و تنزیه کنیم، خداوند از آن تنزیه و تقدیس ما هم مقدّس است.

«رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرُّوحِ» :2«هموست پروردگار فرشتگان و روح .»

ربوبیت فعل خداوند است. خداوند که «‌رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرُّوحِ » است، ربوبیّت می کند. وقتی که موسی و هارون علیهما السلام  نزد فرعون و اطرافیانش رفتند، فرعون از ایشان پرسید:

﴿ قالَ فَمَنْ رَبُّكُما یا مُوسى‏﴾: ‏ ﴿  گفت: ای موسی، پروردگار شما کیست؟﴾ چرا که من پروردگار همه ی اهل مصرهستم.

﴿ قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى﴾ :2﴿ حضرت موسی فرمود: پروردگار ما کسی است که به هر موجودی، هستی عطا می کند و سپس حرکت می دهد و هدایت می کند. ﴾

حوزه‌ی ربوبیت

ربوبیّت چند حوزه دارد:آفرینش، تعیین هدف، دادن ابزار و حرکت دادن به سوی هدف.

خداوند متعال پس از اسم « الله » دو اسم دارد که بسیار بزرگ‌است و تمام اسم های دیگر زیرمجموعه ی این دو اسم اند: «رَبّ » و « رحمان ».

لذا جایز نیست «رَبّ » و « رحمان » برای موجودات دیگر اسم گذاری شوند. بعضی از اسم های ذات را نمی شود برای بشر اسم گذاری کرد، مانند « حی ».

لذا باید عبدالرحمان، عبدالصمد، عبدالرب بگذاریم.«ربّ » از اسم های اختصاصی خداوند است. اسمی است که فعل خداوند را نشان می دهد. هم هستی می دهد، هم هدف تعیین می کند، هم ابزار می دهد و هم آن ها را به حرکت در می آورد.

خداونددر قرآن می فرماید:

﴿ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَة﴾

﴿ فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ﴾

لذا ربوبیّت به خدا اختصاص دارد و در بیشتر ادعیه نیز، با اسم « ربّ » خدا را صدا می کنیم. هر کاری که از خدا می خواهیم، با اسم ربوبیّت خداوند است، چرا که این اسم همه جا حاکم است. اگر از خدا شفا می خواهیم، پول و ثروت می خواهیم، غفّاریت می خواهیم، با اسم ربوبیّتش می خواهیم؛ لذا معمولاً در دعا ها آمده: رَبِّ...

خداوند متعال اسمائی دارد که در رأس مخروط آن ها « هو » قرار می گیرد؛ زیرمجموعه اش « الله » است و پایین تر از آن « أحد » قرار می‌گیرد و « صمد » هم ترجمه ی « أحد » است. بعد از آن‌ها اسامی«رَبّ » و « رحمان » اند.

﴿ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى ﴾ ‏خداوند به عرش مستولی است که با صفت رحمانیّت بیان شده است.

رحمانیّت یکی از بزرگ ترین صفات خداوند است و به معنای مطلق محبّت و رحمت خداوند بر همه ی موجودات و در همه ی سطوح است.

ربوبیّت هم همین گونه است. اداره و مدیریت جزئی و کلّی جهان از انسان تا کهکشان، مربوط به «رَبّ » است.

علت این که معمولاً « رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرّوحِ » و یا « قُدّوسٌ سُبّوحٌ رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرّوحِ » می گویند، این است که خلق «ملائکه» و «روح» در نظر مردم بزرگ تر است و گرنه آفرینش یک نوترون هم، همین است و برای خداوند تفاوتی در امرخلقت وجود ندارد. از نظر مردم ،«ملائکه» و «روح» موجودات بزرگ تری اند. لذاجهت نشان دادن عظمت ربوبیّت به مردم و برای تعظیم ،« رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرّوحِ » گفته شده است.

خداونددر قرآن کریم می فرماید: ﴿ قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ* مَلِكِ النَّاسِ* إلهِ النَّاسِ﴾،﴿ قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾

در خطابه ی غدیر داریم: «وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ »:«و پروردگار پری و انسان »

فضل خداوند

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در خطابه ی غدیر می فرمایند: «مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ»:« افزونی بخش بر آفریدگان ،»

فعل خداوند، فضل است؛ یعنی کسی از خدا طلب کار نیست. خداوند برای تمام کسانی که آن ها را بدون ماده(material) آفریده، تفضّل می فرماید.

اگر از ما بپرسند که خداوند برای چه آفریده است و فلسفه ی آفرینش چیست؟  باید بگوییم: تفضّل، حکمت و لطف اوست.

ازما اگر پرسیده شود، هدف از آفرینش چیست؟ باید بپرسیم هدف برای‌چه کسی؟ اگر هدف از آفرینش را برای خدا می-خواهید، خدا هدف ندارد؛ چرا  که هدف ،مکمّل موجود هدف دار است، خدا کامل است ومکمّل نمی خواهد؛ اما اگر هدف را برای موجودات می خواهید، موجودات هدف دارند، چرا که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإنْسَ إلاَّ لِیَعْبُدُونِ﴾ : ﴿ خداوند جن و انس را برای عبادت آفریده است. ﴾

خداوند زمین و آسمان را برای جن و انس آفریده و جن و انس را هم برای هدف آفریده است. هدف، کامل شدن انسان است. لذا اگر بگوییم: هدف کلّ آفرینش، کامل شدن انسان است که در رأس این هرم آفرینش، پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و ائمه صلوات الله علیهم هستند، درست گفته ایم.

این مطلب در روایات هم آمده است ، ولی خداوند نمی تواند هدف داشته باشد. خلقت، فضل خداست و کسی از خداوند طلب کار نیست. این که ما مهمان کسی می شویم و صاحب خانه ی محترم از ما پذیرایی می کند، تفضّل اوست.

چای و شیرینی و انواع غذاهایی که برای ما آماده می کند، فضل صاحب خانه است؛ زیرا ما از ایشان طلب کار نیستیم. اما وقتی به رستوران می رویم و برایمان غذا می آورند، فضل نیست و ما طلب کاریم، زیرا پول می دهیم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در خطابه‌ی غدیر می‌فرمایند: « مُتِفَضِلٌ عَلی جَمیعِ مَن بَرَأه » خداوندفزونی بخش بر آفریدگان است .

لذا تمام فعل خداوند، فضل است ، یعنی از روی فضل آفریده است. خداوند ابتدا با فضل آفریده وسپس در دایره ی فضل، یک قسمت آن را با عدل آفریده است.

از فضلش کل هستی را آفریده و در یک قسمت از عدلش، جهنم را آفریده است. ابتدا فضل و پس عدل است.

« یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه» : اوّل رحمت و بعد غضب است.

«مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ»:« بخشنده ی بر همه موجودات است ، »

خداوند نعمت دهنده است بر جمیع موجوداتی که انشاء کرده است. خداوند اصل آفرینش را انشاء کرده و در دایره ی آفرینش، خلق کرده است.

خلق یعنی « مِن شیء » امّا « اِبداء و بارئ و بَرَأه »، « لا من شیء » است. لذا خداوند اصل خلق را « لا من شیء » آفریده و در درون خلق و چیزهایی که به وجود می آورد، « من شی » است و ماده دارد. «بَرَأه» یا «أنشَأه » به یک دیگر نزدیک اند.« أنْشَأه » یعنی خداوند« لا مِن شی ءٍ» آفریده است.

خداوند ﴿  لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ‏ء ﴾ و« لَیسَ کَمثله فِعله شی» است. تمام کسانی که در آفرینش چیزی آفریده اند، ماده اوّلیه دارند؛ اما خداوند برای آفرینش، ماده(material) لازم ندارد. یک نگاه به عالَم این است که خداوند متعال اصل عالَم را« إنشا ء» و« إبداء » کرده و « لا من شیء » آفریده است .

حالا که دایره ای به نام خلقت، ایجاد شده ، دیگر آفرینش جدیدی ندارد؛ بلکه تبدیل موجود به موجودی، یا ترکیب موجود به موجودی دارد.

این یک نظر است و غلط هم نیست،ماننداین که خداوند خاک را آفریده و از خاک ،گیاه می آفریند .از گیاه، حیوان می-آفریند و از حیوان، انسان می آفریند.

از نطفه، انسان می آفریند و... که همه در دایره ی موجودات اند. در هر صورت طبق نظریه ی فیکس یا ترانسفورمیس(اشتقاق انواع)، خداونداصلِ موجودات را آفریده و حالات گونا گون موجودات را از ماده(material) موجود می آفریند.

یک نگاه دقیق تر این است که خداوند متعال لحظه به لحظه به جهان هستی می دهد که توحید قرآن همین است:

﴿ یُدَبِّرُ الْأمْرَ مِنَ السَّماءِ إلَى الْأرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إلَیْهِ ﴾

﴿ كُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی‏ شَأنٍ ﴾

یعنی هر لحظه خداوند در کاری است. الآن، ما را از نیستی به هستی می آورد. از نظرِ ظاهری، ما ماده داریم.  ما را از نطفه آفریده، گیاه را از دانه؛ ولی لحظه به لحظه، هستی جدیدی به آن‌ها می دهد. اتفاقاً صدرالمتألّهین شیرازی، فیلسوف بزرگ اسلام ،در اثر انس با قرآن به همین نگاه دقیق تر رسیده است.

اگر این گونه است،پس خداوند دائماً تمام موجودات را انشاء می کند و وجود جدید می دهد. « بَرَأه » یعنی همیشه «باریء» است.

بنابراین الآن هم که الکترون دور نوترون و پروتون می چرخد، این چرخش دائماً خلق جدید است. لحظه به لحظه خداوند آفرینش دارد، تفضّل می کند و تَطَوُّل دارد. «تفضّل» یعنی لطف کرده و ماطلب کار نیستیم، «تَطَوُّل» یعنی همه اش نعمت است. هرچه خدا داده نعمت است؛ حتی جهنم، چرا که ما بترسیم و راه درست را برویم.

«یَلْحَظُ كُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ . كَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ . قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَی‏ءٍ رَحْمَتُهُ »:

« به نیم نگاهی دیده ها را ببیند  و دیده ها هرگز او را نبینند. کریم و بردبار و شکیباست . رحمتش جهان شمول است. »

« کَریمٌ » فعل خداوند است. خداوند کرامت می کند و می بخشد. کریم با جود متفاوت است. جود ممکن است برای عَوَض باشدولی برخورد کریم از روی بزرگواری است. کریم بدون توقّع و قبل از بیان حاجت می بخشد. رحمت خداوند روی هر چیزی گسترده است. رحمت خداوند ادامه ی آفرینش است، هم رحمت است و هم لطف و محبت.

«لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. » : «در انتقام و کیفر سزاواران عذاب  ، بی شتاب است . »

این هم از افعال خداوند است که در انتقام کسانی که مستحقّ عذاب اند، عجله نمی کند و شکیبا و صبور است.

«وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُوَ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ» : «فرمانش را بی مشاور اجراکند .»

این هم از افعال خداوند است. خداوند بدون این که با مشاوری مشورت کند، خودش انفاذ می کند و فرمانش را به کار می گیرد. فرمانش این است که باران ببارد، نوترون خلق شود، زلزله بیاید، دریا بجوشد، رودها جاری شوند و... خداوند فرمانش را بدون مشاوره ی مشیر، اجرا می کند.

«وَلامَعَهُ شَریكٌ فی تَقْدیرِهِ »:  «و تقدیرش را بی شریک امضاءکند»

خداوند در کارش شریک ندارد. در سطح خدا، شریکی در تقدیر و اندازه گیری وجود ندارد و تمام فرمانده هانش نیز فرمان بر اویند.

خلقت موجودات

با مراجعه به آیات آخِر قرآن درمی یابیم که خداوند متعال برای خودش، دست هایی‌آفریده که فرمان های خداوند را انجام می دهند و کارهایی که خداوند امر کرده را اطاعت می کنند:

﴿وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا*وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا*وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا*فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا*فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا  ﴾

﴿ وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا*فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا*وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا*فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا*فَالْمُلْقِیَاتِ ذِكْرًا  ﴾

«وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. » : خداوند در تدبیر خودش معاون ندارد و بی نیاز از کمک است. تدبیر به معنای سامان دهی و مدیریت کامل است.

«صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی‏ غَیْرِ مِثالٍ» : «صورت آفرینش اورا الگویی نبوده »

یکی از نکات خلقت خداوند ـ  همان گونه که گفته شد  ـ این است که ماده ندارد، طراحی و اندیشه ی اوّلیه هم ندارد. تمام کسانی که امروزه کاری انجام می دهند، الگویی دارند. یک مهندس وقتی می خواهد بنایی را بسازد، حداقل در ذهنش یک نقشه دارد، ماکت می سازد و...

«وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَكَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ.»:«آفریدگان را بدون یاور و سختی و حیله ، هستی بخشیده است .»

خداونددر قرآن کریم می فرماید: ﴿ إنَّما أمْرُهُ إذا أرادَ شَیْئاً أنْ یَقولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ﴾ : ﴿به محض این که اراده کند و بگوید باش، بلافاصله خواهد شد. ﴾

لذا کار خداوند زمان بر نیست و تدریج ندارد. مگر این که قابلیتش باشد که تدریج بخواهد. خداوند کلّ عالَم هستی را بدون زمان و تدریج آفریده،اما در موجوداتی که خودشان باید زمان بر باشند، زمان داده و در شش مرحله آفریده است. انسان موجودی است که باید از پدر و مادر به وجود بیاید، لذا زمان و تدریج دارد.

خداوند کلّ امرش را صادر فرموده و هستی و نظام را آفریده است. در نظام، بعضی از موجودات هستند که باید آسمان و بعضی باید زمین شوند، بعضی سقف و بعضی کف شوند، بعضی دیوار و بعضی پنجره شوند، بعضی پسر و بعضی پدر باشند، بعضی اصل و بعضی فرع باشند.

«أَنْشَأَها فَكانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. »  : «جهان با ایجاد او موجود  و با آفرینش او پدیدار شده است . »

«هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ» : صنعت خدا هیچ عیبی ندارد و مو لای درزش نمی رود.

«اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ» صنعتش خیلی زیبا است. امروزه، بزرگ ترین نقّاشانِ عالَم، کسانی اند که خوب از طبیعت الگو بگیرند تا جالب و زیبا طراحی کنند. در داستانی مولویِ رومی این گونه بیان می کند: در روزگاری پادشاهی می خواست که روی دیوار نقاشیِ زیبایی کشیده شود. دو گروه برای انجام این کار اعلام آمادگی کردند: گروهی از چینی ها و گروهی از رومی ها. چینی ها در تصویر و نقاشی بسیار ماهر و فوق العاده بودند، ابزار و رنگ و قلم بسیاری خواستند. رومی ها گفتند که ما فقط صیقل دهنده می خواهیم و کارمان را بعد از اتمام نقاشی چینی‌ها، روبروی دیوار آن ها شروع می کنیم و خواستند که پادشاه بعد از اتمام کار هر دو گروه به دیدن دیوارها بیاید.

طبق داستان مُلای رومی، گروه چینی ها بعد از سال ها رنج و زحمت و خرج فراوان، نقاشی زیبایی کشیدند. سپس رومی ها شروع به صیقل دادن دیوار روبرو کردند.

تمام دیوار به صورت آینه ی تمام نما شد. وقتی پادشاه آمد، دید صنعت رومی ها بهتر، است  زیرا صیقل داده بودند و هیچ بالا و پایینی نداشت.

این مثال را آورده‌اند که یکی تصویرگر است و یکی دیگردلش را جلا می دهد تا صورت خداوند و آیات او را در دل خودش پیدا  کند.

خداوند « اَلْحَسَنُ الصَّنیعﮥ» است. امروزه بهترین صنعت را کسانی دارند که از صنعت خداوند خوب تقلید کنند. اگر پیکاسو نقاش ماهری است، اگرهم میرعماد خطاط بی نظیری است، برای این است که بهتر می توانند از طبیعت تقلید کنند. بهترین منظره آن است که بیننده بگوید:چه قدر طبیعی است.

بهترین گل مصنوعی آن است که بیننده بگوید :  چه قدر زیباست و فکر کند که طبیعی است. اصولاً بهترین صنعت آن است که به طبیعت شبیه تر باشد ؛ لذا صنعت خداوند اصل، بهترین و زیباترین است.

« مَلِكُ الْاَمْلاكِ وَ مُفَلِّكُ الْأفْلاكِ  وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ كُلٌّ یَجْری لأِجَلٍ مُسَمّیً. یُكَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی‏النَّهارِویُکّورُالنّهارَ عَلَی الَّلیْلِ﴿ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. ﴾  قاصِمُ كُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِكُ كُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.»

:«پادشاه هستی هاو چرخاننده ی سپهرها و رام کننده‌‌ی آفتاب و ماه که هریک تا اجل معین جریان یابند‌. او پرده ی شب را به روز و پرده ی روز را به شب -که شتابان در پی شب است – بپیچد‌. هم او شکننده‌ی هر ستمگر باطل‌گرا و نابود کننده‌ی هر شیطان سرکش است »

«یَشاءُ فَیُمْضی وَیُریدُ فَیَقْضی وَیَعْلَمُ فَیُحْصی » : «بخواهد به انجام رساند‌، ‌اراده کند و حکم نماید‌، بداند و بشمارد  »

خداوند تمام گناهان و ثواب ‌های ما و موجودات را می داند و احصا می کند.

«وَیُمیتُ وَیُحْیی وَیُفْقِرُ وَیُغْنی وَیُضْحِكُ وَیُبْكی » : « بمیراند و زنده کند ،   نیازمند و بی نیاز فرماید ،  بخنداند و بگریاند »

« وَیُدْنی وَ یُقْصی  وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی. لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ» : «نزدیک آورد و دور برد ، ‌ باز دارد و عطا کند. ‌ اوراست پادشاهی و ستایش‌. »

همه ی مُلک متعلق  به خداست و لذا حمد برای اوست.

«یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ»: «شب را در روز و روز را در شب فرو برد .»

«مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ »:«پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطاست‌. »

خداوند چیزهایی را که به انسان می دهد، به بهترین شکل می دهد و مثل ما انسان ها با خفّت و خواری نمی دهد؛ کادو پیچی می-کند، روبان می بندد، داخل سینی می گذارد  و دو دستی می دهد. نعمت جزیل و اجر جزیل، یعنی زیبا و خوشگل. خداوند زیبا آفریده و زیبا هم به ما عطا می فرماید.

«مُحْصِی الْأَنْفاسِ  وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ» : « برشمارنده نفس ها  و پروردگار پری و انسان است ، »

که در بحث ربوبیّت خداوند، توضیح داده شد.


منبع : سایت خطابه ی غدیر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.