واژگان سیاسی
در دنیای امروز سیاست از اهمیت خاصی برخوردار است بنابراین آشنایی با برخی واژگان سیاسی از الزامات می باشد.
آشنایی با برخی واژگان سیاسی از الزامات می باشد. که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. امپریالیسم:
امپریالیسم از كلمه قدیم تر (امپراطوری) گرفته شده است. و این اصطلاح عنوان برای قدرت یا دولتی بوده كه خارج از محدوده و كشور خود به زور به تصرف سرزمین ها و ممالك دیگر اقدام می كرده، و آنجا را جهت بهره برداری، تحت سلطه خود قرار می داده است. و معنای امپریالیسم با كلمه استعمار پیوندی نزدیك دارند. و امپریالیسم به امپریالیسم نظامی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم می شود.
2. میلیتاریسم:
به معنای ارتش سالاری می باشد. به چهار حالت در سازمان ارتش مانند جنگجویی، سروری ارتش بر دستگاه دولت، بزرگداشت سپاهگیری و بسیج كشور برای هدف های نظامی را ارتش سالاری گویند. وقتی این چهار حالت كاملاً فراهم شد ارتش سالاری كامل گویند. و میلیتاریسم زمینه را برای دژسالاری، نازیسم، فاشیسم و فالانژیسم فراهم می كند.
نیهیلیسم یا هیچ انگاری، این اصطلاح از در زبان لاتین به معنای هیچ آمده است. و نیهیلیسم مكتبی فلسفی است كه منكر هر نوع ارزش اخلاقی و مبلّغ شكاكیت مطلق و نفی وجود است.
۳.دژسالاری:
نام و اصطلاحی برای حكومت هایی است كه با روش استبدادی و ترور بر سر كار می آیند.
4. نازیسم:
عنوانی است برای حكومت آلمان در دورة "آدولف هیتلر" و گاهی هم ردیف معنای فاشیسم می باشد. و نیز نازی علامت اختصاری "حزب ناسیونال سوسیالیست كارگران آلمان" به رهبری هیتلر است.
5. فاشیسم:
این اصطلاح به صورت عام نامی است برای همه رژیمهایی كه بقایشان بر پایة دیكتاتوری و زور و كشتار استوار است. اما به معنای خاص، نام جنبشی است كه در سال 1929 به رهبری "موسولینی" در ایتالیا به راه افتاد.
6.فالانژیسم:
نام حزب فاشیست اسپانیا می باشد. این حزب را "خوزه آنتونیو پریمودو ریورا" پسر دیكتاتور پیشین، "پریمودو ریورا"، در سال 1933 بنیان گذاشت.
7. تیرانی (تیرانیسید):
عنوانی است برای حكومت ظالمانه ای كه قدرت را از راه غیر قانونی در یونان باستان به دست می گرفت و در یونان "تورانوس (Tyrnnus)" می نامیدند.
8. ماكیاولیسم (استبداد جدید):
مكتب ماكیاولیسم كه آن را "فلسفه استبداد جدید" نیز می خوانند، عبارت از مجموعه اصول و دستوراتی است كه ماكیاولی فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی (1469-1527) برای حكومت ارائه داده است. كه خلاصه این مكتب عبارت است از: تأسیس دولتهای متحد و قوی كه تابع كلیسا و دین نباشد. طرفداری از ظلم و استبداد و حكومت نامحدود. انسان موجود سیاسی و فطرتاً شرور است لذا برای علاج شرارت انسان حكومتی مقتدر و مستبد لازم است. اخلاق و مذهب تابع سیاست زمامدار میباشد، اگر صلاح دید در حكومت از دین و اخلاق استفاده می كند و اگر صلاح ندید استفاده نمی كند. زمامدار به منزلة قانون است و مردم باید از حاكم و زمامدار اطاعت كنند، اما خودش از قانون مستثنی است و هر چه بخواهد می تواند انجام دهد. روش حكومت در مكتب ماكیاولیسم آن است كه زمامدار برای رسیدن به قدرت و حفظ آن مجاز است به هر عملی مانند زور، حیله، تزویر، جنایت، تقلب، نقض قول و پیمان شكنی و نقض مقررات اخلاقی متوسل شود. و هیچ نوع عملی برای رسیدن به قدرت و حفظ آن برای زمامدار ممنوع نیست، به شرط اینكه تمام این اعمال را پنهانی و سرّی انجام دهد. و جنایاتی كه هیتلر و موسولینی دیكتاتورهای آلمان و ایتالیا انجام دادند بر همین افكار دور می زد.
9. نیهیلیسم:
نیهیلیسم یا هیچ انگاری، این اصطلاح از واژه (نیهیل( در زبان لاتین به معنای هیچ آمده است. و نیهیلیسم مكتبی فلسفی است كه منكر هر نوع ارزش اخلاقی و مبلّغ شكاكیت مطلق و نفی وجود است. و گروهی از آنارشیست های قرن 19 روسیه را نیز نیهیلیست خوانده اند. مؤسسه فرقه نیهیلیسم "میخائیل باكونین" (1876-1814م.) بوده است.
10. سوفیسم (سوفسطائی) :
در زبان یونان سوفیسما و سوفیزا به معنای آموزش و سوفوس به معنای عقل و خرد می باشد. اما از نظر اصطلاح سوفیست عنوانی برای فلاسفه قبل از سقراط می باشد. كه آنان مورد انتقاد سقراط و افلاطون قرار گرفتند. اما بعدها به كسانی گفته میشد كه در بحث ها و گفتگوی با مغالطه و زبان بازی بر حریف خود پیروز می شدند.
11. سپتی سیسم (سپتیك):
این همان فلسفه شكاكین است. پیروانش معتقداند كه انسان راهی برای شناخت حقایق ندارد. از این رو باید در همه امور توقف نماید. حتی علوم ریاضی را هم به طور احتمال قبول كند. این مَسْلك شبیه سوفیسم و نسبی گری است.
12. آتئیسم:
پیروان این مكتب می گویند چیزی به عنوان مافوق طبیعت وجود ندارد. و انسان را فقط موجود طبیعی می دانند كه باید با همان عقل طبیعی اداره شود.
13. كمونیسم:
نازی علامت اختصاری "حزب ناسیونال سوسیالیست كارگران آلمان" به رهبری هیتلر است.
كمونیسم این اصطلاح از ریشه لاتینی (كمونیس) به معنای اشتراكی گرفته شده است. و این عقیده از سال 1840 م. رواج یافت. و معنای اشتراك محدود به ثروت و دارائی ها نمی شود، بلكه اشتراك شامل زنان و مسائل جنسی می گردد. بنابرنظر كمونیسم تمام منابع اقتصادی كشور اعم از صنعتی و امور دیگر مربوط به جامعه است نه افراد و خانواده ها، اما كمونیسم به معنای جدید عبارت است از اینكه دولت بر تمام مراكز اقتصادی جامعه كنترل داشته باشد و همه چیز باید در دست او قرار گیرد.
14. ماركسیسم:
كمونیسم به معنای خاصی كه امروز در نقاط مختلف دنیا رایج است كمونیسم ماركسیسم است. زیرا مؤسس كمونیسم "كارل ماركس" فیلسوف آلمانی (1883-1818م.) بود كه بعد از ماركس، "فریدریش انگلس (1895-1825م.)"، "لنین" و "استالین" از رهبران كمونیسم بودند. بعد از درگذشت استالین (1953) "مالنكوف" ، "بولگانین" و "خروشچف" جانشین وی شدند. البته آراء ماركس و اِنگلس توسط نفوذ فلاسفه آلمانی مخصوصاً "هگل" و "فویرباخ" گسترش یافت.
15. لنینیسم:
لنینیسم نوع دیگری از ماركسیسم است كه منسوب به "ولادیمیر ایلیچ لنین (7924-1870م.)" بنیانگذار رژیم كمونیست و پیشوای انقلاب اكتبر 1917 روسیه می باشد. لنین در اصول افكار ماركس تغییراتی داد به طوری كه مواردی بر آن افزود و عناصری از آن را حذف كرد، تا مناسب اوضاع جامعه روسیه گردد. و در ضمن عقاید لنین بعد از انقلاب و رسیدن به قدرت نسبت به قبل از انقلاب تغییر یافت.منبع: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری