تبیان، دستیار زندگی
کتاب های «جنازه... با اجازه» و «بیز...بیز...بیزینس» از مجموعه رمان «گروه1+5» به قلم فرهاد حسن زاده از سوی واحد کودک و نوجوان انتشارات افق منتشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چاپ دو رمان تازه فرهاد حسن‌زاده برای کودکان

کتاب‌های «جنازه... با اجازه» و «بیز...بیز...بیزینس» از مجموعه رمان «گروه1+5» به قلم فرهاد حسن زاده از سوی واحد کودک و نوجوان انتشارات افق منتشر شد.

بخش کتاب و کتاب خوانی تبیان
فرهاد حسن زاده

کتاب‌های «جنازه... با اجازه» و «بیز...بیز...بیزینس» سومین و چهارمین جلد از مجموعه رمان «گروه1+5» به قلم فرهاد حسن زاده و تصویرگری زینب حسینی است. این اثر را نشر افق در مجموعه رمان نوجوان چاپ کرده  است.

ماجرای مجموعه «گروه1+5» درباره پنج پسر و یک دختر است که در یک مجتمع مسکونی ساکن هستند و یک گروه را تشکیل داده‌اند. در این مجتمع ماجراهایی برای آن‌ها اتفاق می‌افتد. موضوع این مجموعه پلیسی و کارآگاهی است و مسائل شهری و آپارتمان‌نشینی در آن بیان می‌شود.

نخستین جلد این مجموعه «جشن تولد پردردسر» و دومین جلد آن «مردی که خودش را پیدا کرد» نام دارد که از سوی واحد کودک و نوجوان انتشارات افق منتشر شده است.

در سومین جلد این مجموعه با عنوان «جنازه... با اجازه» قاتلی در ساختمان است و دو نفر هم با وانت می‌آیند تا جنازه را ببرند. وقتی برای تصمیم‌گیری نیست. بچه‌ها هرکدام جایی پناه می‌گیرند و منتظر می‌مانند تا ببینند چه اتفاقی می‌افتد. بچه‌ها منتظر پلیس هستند اما خبری از پلیس نیست. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «عباس خندید و یک چیزهایی گفت که معلوم نبود حرف خودش باشد. پلیس‌‌ها رفتند بالا که تحقیق کنند. همسایه‌های این طرفی و همسایه‌های آن طرفی و رهگذرها جمع شدند توی پیاده‌رو. یکی از مردها گفت «هرکی بوده، آشنا بوده. مال همین ساختمان بوده.» سکینه خانم عینهو شرکت‌کنندگان برنامه مشاعره تلویزیون گفت: «من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد!» میان جمعیت پرستو هم ایستاده بود. دختر سفیدرویی که قدش یک وجب از درسا بلندتر بود...»

جنازه... با اجازه» و «بیز...بیز...بیزینس

در چهارمین جلد نیز می‌خوانیم: «دو دقیقه که خوب است، ده دقیقه گذشت، بیست دقیقه گذشت. نیم ساعت هم گذشت و کسی نیامد. من پشت در آپارتمانم گوش به زنگ ایستاده‌ بودم ولی فقط صدای پای عباس را می‌شنیدم. از بس پا به پا شد، مچ پایش پیچید و کفرش درآمد. دیگر حتی صدای جوجه‌فروش هم نمی‌آمد. عباس رفت توی خیابان و یکی یکی زنگ خانه‌ها را زد و صداهایشان کرد. «بابا! کجایید؟ علف زیرپاهایم سبز شد. این آقای جوجه‌کشی رفت. زود بیایید پایین. چه با پول، چه بی‌پول!»

فرهاد حسن زاده در سال 1341 در شهر آبادان به دنیا آمد. نوشتن را در سال‌های نوجوانی در مدرسه و کلاس‌های کانون ‍پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و استعداد نویسندگی او در همان دوران کشف شد. پس از حمله عراق به ایران، همراه خانواده به اصفهان مهاجرت کرد و برای مدت چند سال از نوشتن در این عرصه باز ماند. در سال 1370 بود که نخستین کتاب او به نام «ماجرای روباه و زنبور» مخصوص کودک به چاپ رسید. تا کنون نزدیک به 70 عنوان کتاب برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان نگاشته است.

واحد کودک و نوجوان انتشارات افق، کتاب‌های «جنازه... با اجازه» و «بیز...بیز...بیزینس» را با شمارگان دوهزار نسخه و قیمت 60 هزار ریال برای هرجلد منتشر کرده است.


منبع: ایبنا