پاسخ به شبهه خوش به حال كسانی كه ماه محرم زنجیر نمی زنند!
میگویند: خوش به حال كسانی كه ماه محرم زنجیر نمی زنند! اما زنجیری از پای گرفتاری باز میكنند.... سینه نمیزنند! اما سینه دردمندی را از غم و آه نجات میدهند... اشكی نمیریزند! اما اشك از چهره انسانی پاك میكنند... – پاسخ این شبهه رایج در فضای مجازی چیست؟
بفرمایید: ما «محبان و عزاداران ابا عبدالله الحسین علیه السلام» و شما «بغض و کینه داران نسبت به ایشان و یاران ایشان در طول زمان»، هر دو به خوبی میدانیم که نگرانی شما، نه زنجیر پای گرفتاران است، نه شکم خالی گرسنگان و نه درد سینهی دردمندان، بلکه فقط حرص و بغض نسبت به ایشان و نگرانی و دغدغه از زنده نگهداشتن یاد کربلا و پویایی راه ایشان با همین عزاداریها میباشد – چنان که محال است کمی از این نبوغ انشا نویسی را در شب چله، شب چهارشنبه سوری، والنتاین یا کریسمس، یا در آغاز فصل سفر به شرق و غرب عالم مصرف کنید.
بفرمایید که ما هدف شما را میدانیم؛ میخواهید عَلَم و پرچم نهضت را از دست ما بگیرید، و به جایش، دستمال دهید، تا شما مرتب اشک چشم درآورید و ما پاک کنیم! از اشک بیدار کننده و حیات بخش میترسید.
اما در عین حال، پاسخ شما این است:
* خوشا به حال آنان که دروغ نمیگویند؛
* خوشا به حال آنان که منافقوار، در میان عزاداران، سنگ دشمن را به سینه نمیزنند؛
* خوشا به حال آنان که قدردان منعمان خود هستند، قدر کسانی که برای نجات آنها، از جان و مال گذشتند را میدانند و پس از تناول از سفره، به جای شاکر بودن، لگد نمیاندازند و پس از صرف نمک، نمکدان نمیشکنند.
- خوشا به حال آنان که انسان چند بُعدی هستند و نه حیوان تک بُعدی و مادهگرا؛
- خوشا به حال آنان که هم «ایمان» دارند و عمل صالح؛
- خوشا به حال آنان که هم «عقل و بصیرت» دارند و هم «محبت، عشق و عاطفه» و وای به حال آنان که هیچ کدام را ندارند و اسفبار وضع آنان است که هم ندارند و هم ادای داراها را در میآورند؛
- خوشا به حال آنان که "دوست شناس" و «دشمنسناس» هستند؛
- خوشا به حال آنان که هم «زنجیرها» را میشناسند و هم کسانی که به بند کشیدهاند؛
- خوشا به حال آنان که هم «درد» را میشناسند و هم «دردمند» را و هم «دردآور» را خوب میشناسند؛
- خوشا به حال آنان که از ظلم، در گذشته و حال و آینده متنفر هستند و دلشان به درد میآید و گریه کنان، و زنجیرزنان از بنیان گذاران ظلم و تعدی، از ریشه و اساس «اُمَّةً اَسَّسَتْ اَسٰاسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ» گرفته تا تابعین آنها تا روز قیامت، تبری میجویند و با همین عقل و بصیرت و نیز شور و حال، مواضع عقلی و قلبی خود را علنی ظاهر کرده و با اشک چشم که مُهر امضای صداقت آنهاست، هدف و مقصد خود را صریح و علنی بیان داشته و از ظالمین و طرفداران و حتی دوستان آنها، تا قیامت تبری میجویند و میگویند:
«بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْكُمْ مِنْهُمْ، وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیٰائِهِمْ، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ»
ترجمه: من به سوی خدا و به سوی شما، از آنان و از طرفداران و از تبعیت کنندگان و از دوستان آنها، دوری میجویم. ای ابا عبدالله، همانا من، در صلحم با هر کس با شما در صلح باشد و در جنگم، با هر کس که با شما در جنگ باشد، تا روز قیامت.
بفرمایید: آن چه میگویید، انجام دهید تا خوش به حالتان گردد:
بفرمایید، شما که نه مصیب زده هستید و نه غمی دارید، لازم نیست حتی بر اشک چشم ما بخروشید و به ما فرمولی «به جای اشک» تجویز کنید؛ بغض شما از همین جا که حتی گریه کردن ما را بر نمیتابید و ضمن ادعای دموکراسی، به ویژه در حریم شخصی، به آن میتازید، پیداست. اما در عین حال این گوی و این میدان، به آن چه میگویید عمل کنید، تا خوش به حالتان شود.
امروز، زنجیر استعمار و استثمارِ حکومتهای ظالمانه یزیدی، عقول، شعور و بصیرتها را به زنجیر کشیده است، بفرمایید: باز کنید.
امروز، درد سینه ما، سوز آتش برافروخته استکبار است، خاموشش کنید - غصه ما، نوکریها و خودزنیهاست، برطرفش نمایید - اشک چشم ما به خاطر کربلاها و عاشوراهای هر روز است، بفرمایید در میدان، اشکهای ما را در جنگ با دشمنانی چون امریکا، انگلیس و اسرائیل و اذناب داخلی و نوکران خواسته و ناخواسته آنها، به خنده مبدل نمایید. تا خوش به حالتان شود.منبع: پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات ایکس – شبهه