تبیان، دستیار زندگی
علت اصلی دشمنی ها با عزاداری، ترس از آثار وحدت قلوب، حول محور محبوب واحدی چون سیدالشهداء علیه السلام می باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علت اصلی دشمنی‌ها با عزاداری، ترس از آثار وحدت قلوب می‌باشد

علت اصلی دشمنی‌ها با عزاداری، ترس از آثار وحدت قلوب، حول محور "محبوب واحد"ی چون سیدالشهداء علیه السلام می‌باشد.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
عزاداری

بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ؛ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ. وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ

سلام؛

پیش از این در مورد "محبت" و ریشه، اساس، بنیان و عامل اصلی بودن آن در هر حرکت و کاری، مباحث بسیاری طرح و ایفاد شده است.

- بیان شد که «اگر چه آدمی ابتدا می‌شناسد و تا شناختی حاصل نگردد، هیچ حب یا بغضی نیز به وجود نمی‌آید، اما در نهایت انسان به سوی محبوب خود (آن چه دوستش دارد) می‌رود و نه معروف خود (آن چه می‌شناسدش)؛

- بیان شد که ابلیس لعین، بلعم باعور، سامری گوساله‌ساز و سایر طواغیت، مستکبرین و ظالمین نیز خدا را می‌‌شناختند و می‌شناسند؛ اما مواضع و جهت حرکت‌شان، به سوی محبوب‌های خودشان است.

- بیان شد که در سرتاسر قرآن کریم، آیات استدلالی، تذکری، ابشاری و انذاری بسیاری در اثبات توحید و معاد وجود دارد، اما آنگاه که می‌خواهد دستور حرکت دارد، می‌فرماید بگو: هر کس من را دوست دارد بیایید:

« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ » (آل‌عمران، 31)

ترجمه: بگو: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»

و خلاصه آن که بیان شد: ریشه تمامی مواضع و جهات درست، "حب الله" است و ریشه تمامی انحرافات و گناهان، "حبّ الدنیا" می‌باشد و تمام دین و بشارت انبیا نیز در "مودت = ظهور و بروز محبت"، بیان شده است.

محبوب‌ها:

محبوب‌ها، چه در مؤمن و چه در کافر، چه در متقی و چه در فاسق، بسیار می‌باشند که به تناسب شدت محبت، درجه بندی و طبقه‌بندی می‌شوند و در راستای "محبوب غایی"، در یک صف قرار می‌گیرند.

اهل ایمان و تقوا نیز محبوب‌های گوناگونی دارند، خود و خانواده را دوست دارند، سلامتی و رفاه را دوست دارند، لذت و نشاط را دوست دارند، دین و کشورشان را دوست دارند ...؛ اما تفاوت‌شان در این است که اولاً چیزی را به جای خدا نمی‌گذارند، ثانیاً محبت الهی را به آن بدلی اختصاص نمی‌دهند و ثالثاً شدت و غایت محبت‌شان به "الله جلّ جلاله" می‌باشد و همه چیز را در راستای محبت او دوست می‌دارند.

« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ » (البقره، 165)

ترجمه: بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، شدیدترین عشق‌شان به خداست؛ و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است.

محبوب واحد و آثار محبت واحد:

بنابر این، انسان‌ از محبت‌های گوناگون و متفاوتی برخوردار است و بالتبع از خوشایندها و ناخوشایندها و نیز تمایل‌ها و بی‌میلی‌ها، کنش‌ها و واکنش‌ها، و گرایشات مثبت و منفی متعدد و گاه متضادی برخوردار می‌باشد. همان‌طور که شما یک میوه‌ای را دوست دارید، اما دیگری دوست ندارد – شما یک شهر یا یک اثر هنری و یا هنرمندی را دوست دارید و دیگری دوست ندارد.

***- اما، "محبوب واحد"، سبب پیدایش "وحدت" و آن هم وحدت قلوب محبین، به یک امر ویژه می‌گردد و آثار و تبعات بسیاری را به دنبال دارد.

به عنوان مثال: وقتی مردم یک کشور، با گرایشات، اعتقادات، اخلاق‌ها و رفتارهای متفاوت، همه وطن‌شان را دوست دارند، می‌توان یک مشارکت بزرگ ملی در هر امر مهمی ایجاد نمود. از انتخابات گرفته، تا کار و تلاش اقتصادی، تا نظم و امنیت عمومی، تا فرهنگ واحد و تبعاتش ... تا دفاع از کشور به هنگام هجوم دشمن، در عرصه‌های گوناگون جنگ‌های سخت و نرم.

سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام:

امام حسین علیه السلام، همان "محبوب واحد" قلوب شیعیان، مسلمانان و تمامی آزاده‌ها، آزادی‌خواهان و مخالفین با جهل، استکبار و ظلم می‌باشند.

به داخل مملکت که نگاه کنیم، ده‌ها میلیون عاشق دارد، اهل سنت نیز او را دوست دارند و حتی مسیحیان بسیاری داریم که نه تنها احترام، بلکه محبت ویژه‌ای نسبت به ایشان و حضرات ابوالفضل و زینب کبری و سایر خاندان علیهم السلام دارند. به خارج از کشور که نگاه کنیم، حدود نیم میلیارد شیعه به او عشق می‌ورزند و نزدیک به یک میلیارد مسلمان غیر شعیه نیز به او محبت خاصی دارند.

از این‌رو، قلوبی که هر کدام صدها و هزاران محبوب دارند و شوق وصال آنها (رسیدن به اهداف گوناگون) و یا خوف نرسیدن به آنها و فراق (شکست‌ها، از دست دادن‌ها، عدم موفقیت‌ها و ...) تمام ذهن و قلب آنها را به خود متوجه کرده است، با آغاز دهه محرم، به یک "محبوب" توجه می‌کنند و نظرات و توجهات، کم یا زیاد، همه به یک سو معطوف می‌گردد.

این همان "اعتصام جمعی "بِحَبلُ الله" و " عُروةُ الوُثقی" الهی می‌باشد؛ این همان جمع شدن در « سَفینةُ النّجاة = کشتی نجات» در طوفان بلایای مُهلک و نیز حرکت در مسیر روشن به نور « مِصباحُ الهداة » می‌باشد.

علت اصلی دشمنی‌ها:

بی‌تردید دشمنان اسلام و مسلمین، نه دل‌شان برای عزادار شدن ما سوخته است و نه ناراحت و نگران مویه‌ها و گریه‌ها و مصیبت‌های وارده در گذشته و حال به ما می‌باشند؛ چنان که تمامی سرزمین‌هایمان را کربلا و تمامی روزگارمان را عاشورا کرده‌اند!

بنابر این، هیچ نگرانی و دغدغه‌ای ندارند که مسلمانان و از جمله شیعیان جهان، در ایام یا روز خاصی، همه در هر کجا که هستند [ایران، عراق، پاکستان، لبنان، یمن، بحرین، افغانستان، کویت، عربستان، هندوستان، ترکیه، مالزی، حتی فیلیپین یا کشورهای اروپایی و ایالات امریکایی]، سیاه بپوشند و برای فاجعه‌ی تلخی که آن نیز پیش از سیرده قرن پیش رخ داده، عزاداری و گریه کنند!

دغدغه‌ی دشمنان این است که: اولاً این "محبوب واحد" و "محبت واحد"، سبب "وحدت قلوب" شده است، ثانیاً این این محبت و مودت، زنده و پویاست و ثالثاً، رنگ و بوی مبارزه با جهل، ظلم و استکبار دارد و سبب تأسی امتی بزرگ به ایشان در رویایی "تمام حق" با "تمام باطل" می‌گردد؛ و این برای آنان خطر بزرگی محسوب می‌شود.

این خط را امام حسین علیه السلام دادند:

ما عزاداران در ذکر مصیبت، از مصادیق ظلم‌ها می‌گوییم. از عطش، قتل عام و آوارگی‌ها می‌گوییم؛ اینها ذکر واقایع است و لازم هم هست، بالاخره همه باید بدانند که در کربلا و عاشورا، نه لبخند و مذاکره‌ی برای تفاهم حق و باطل در میان بود و نه سیل و زلزله‌ای آمد؛ بلکه مشرکین، منافقین، جهال و ... همه حول محور "قدرت و ثروت یزیدی" جمع شدند تا بر حسین و حسینیان علیهم السلام بتازند و آنها را تکه تکه کنند. این خوی همیشگی آنان است و مردم باید با عاقبت کار آشنا شوند.

اما، امام حسین علیه السلام، وقتی می‌خواهند "ذکر مصیبت" کنند، از قطع شدن دستان حضرت عباس علیه السلام و یا تاختن اسب بر روی بدن بی‌جان حضرت علی اکبر علیه السلام و ... نمی‌گویند، بلکه به اصل مصیبت بزرگ اشاره نموده و می‌فرمایند:

« وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ إذْ بُلِیتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزیدَ »

ترجمه: زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد».

"مثل یزید"، یعنی مسئله جامعه‌ی مسلمانان فقط زمامداری شخصی به نام یزید در این برهه‌ی خاص و محدود نمی‌باشد، بلکه همیشگی است و هر گاه مثل یزیدی بر مردم حکومت نماید، باید کربلا و عاشورایی به راه انداخت، باید امام‌ها به میدان بیایند، باید بزرگان و خواص به صحنه بیایند، اگر چه به مسلخ کشانده شوند؛ وگرنه فاتحه‌ی اسلام خوانده خواهد شد.

فرهنگ و روح شهادت طلبی:

این هدفگذاری و خط را امام حسین علیه السلام دادند، آنگاه که فرمودند:

« ألاتَرَوْنَ إلی الحَقِّ لا یعْمَلُ به، و إلی الباطِلِ لا یتَناهی عنه لِیرْغَبَ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّهِ حَقَّاً حَقّاً »

ترجمه: آیا نمی‌بینید به حق عمل و از باطل جلوگیری نمی‌شود. در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است که حقیقتاً به دیدار پروردگارش راغب باشد.

پس دشمنان از پویایی این فرهنگ و این خط می‌ترسند؛ از اتحاد قلبی مردمان بر "محبوب مشترکی" چون سیدالشهداء علیه السلام می‌ترسند؛ از ذکر مصیبت که برملا کننده‌ی خوی حیوانی دشمنان است می‌ترسند، بالتبع از عزاداری و گریه‌های عاشقان اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌ترسند؛ لذا فرمود:

« أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْكُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ »

من كشته اشك می ‌باشم، هیچ مؤمنى یاد آور من نمى ‏شود مگر اینكه گریان (و اشك از چشمانش جاری) خواهد شد.


منبع : پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات ایکس – شبه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.