معرفی منابع معتبری از زمان عاشورا
این شبهه در سایتی گفته شده بود که : مسلمانان واقعهی عاشورا را خیلی تخیلی کردهاند. لذا منابع معتبری از زمان عاشورا معرفی کنید. و این که منابعی که آن زمان نوشته شده آیا هنوز سالم هستند و در کجا نگهداری میشوند؟ و در زمان شهید شدن امام حسین (ع)، آیا نویسنده در آن زمان با امام حسین بوده که همه سخنان و کارهایی که انجام شده را بنویسد؟ یا فقط در عوام گفته میشده و بعد نوشته شده است؟
آیا این دانشمندان غیر عوام که به اسناد تاریخی قدیم و جدید اشکال وارد میکنند و مدعی هستند که مسلمانان واقعهی عاشورا را تخیلی کردهاند، خودشان آنجا بودند و وقایع دیگری را دیدهاند؟! یا آن که به کتب موثق تاریخی دیگری دست یافتهاند؟! و یا به آنان وحی جدیدی نازل شده است؟! و اگر هیچ کدام از این سه مورد نبوده است، از کجا فهمیدهاند که مسلمانان این واقعه را تخیلی کردهاند؟! و آیا اگر از خودشان بپرسید: حالا شما دوتا کتاب تاریخی موثق معرفی کنید، میشناسند؟!
پس، تردیدی باقی نمیماند که مشکل آنها، وقایع و اسناد تاریخی نیست، بلکه از یک سو آشکار شدن تمام حق با تجلیاتش و تمام باطل با اندیشهها و عملکردهایش در یک صحنه و در یک روز زجرشان میدهد، چرا که امروز نیز همان است و عاشورا رسوا کننده بود؛ و از سویی دیگر، تداوم نهضت امام حسین علیه السلام در زمان، و افزوده شدن خیل محبان و پویندگان، آنان را به شدت ترسانده است!
دشمنان در میدان جنگ نرم، یک سال زحمت میکشند، تلاش میکنند، هزینه میکنند، با لابیهای کوچک و بزرگ صهیونیستی و فراماسونی در داخل و خارج مرتبط میشوند ...، بعد یک ماه رمضان، یا محرم و صفر از راه میرسد و تمام زحماتشان را هدر میدهد.
« یُرِیدُونَ أَن یُطْفِـُٔوا۟ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفْوَٰهِهِمْ وَیَأْبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن یُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوْ كَرِهَ ٱلْكَٰفِرُونَ » (التّوبة، )
ترجمه: آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!
عاشورا:
حقایق عاشورا، توجه اذهان عمومی و نقش محبت و مودت نسبت به امامان علیهم السلام و از جمله حضرت سیدالشهداء علیه السلام، در روشنگری، بیداری، بصیرت، شناخت و حرکت، رنجشان میدهد.
- نه فقط عاشورا، بلکه به طور کلی، توجه و حضور گستردهی مردم در صحنههای «اعتقادی – سیاسی»، مانند حج، عزاداریهای محرم و صفر، تظاهرات عظیم اربعین و راهپیمایی مسلمانان شیعه و سنی و هم چنین مسیحیان و ...، از نجف تا کربلا، تظاهرات روز قدس در جهان، 22 بهمن در ایران و شرکت گستردهی مردم در انتخاباتها؛ که چون سِیلی عظیم و خروشان بر آتش برافروختهی آنان ریخته میشود، برایشان زجر دهنده، مأیوس کننده و البته خوفآور است. وگرنه اصلاً برای آنها مهم نیست که مردم کجا و چرا خوشحال میشوند؟ و کجا یا چرا محزون میگردند؟ چه تاریخی دارند و یا چه سنتها و مناسکی دارند؟!
اما "عاشورا"، تعیین کننده، تمیز دهندهی حق از باطل، روشنگر، هادی و نجات بخش است، چنان که پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله فرمودند: « إنّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَةُ النّجاة – در حقیقت حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات است». لذا با آن بیشتر مخالفند و بیشتر در جنگ نرم علیه آن ضد تبلیغ، شبهه پراکنی و ایجاد تردید میکنند.
نقل و ثبت وقایع کربلا:
به طور حتم این گونه نبوده که در کربلا و روز عاشورا، یک یا چند نفر نیز با خیال راحت، در یک گوشهای به نظاره بنشینند و وقایع را بنویسند! اما بازگویی و سپس ثبت وقایع کربلا و عاشورا نیز مانند هر واقعهای تاریخی دیگری، منابعی دارد. نظارت کنندگان، گویندگان (نقل کنندگان) و سپس نویسندگان و ثبت کنندگانی دارد و البته تشخیص صحت یا سقم آن چه در تاریخ آمده، یک علم است و اصول و روشهای خود را دارد (که موضوع بحث ما نیست).
ناقلین واقعه کربلا:
این طور نبوده که در واقعهی تلخ کربلا، همه از دوست و دشمن کشته شوند و دیگر کسی باقی نمانده باشد که نقل حادثه را از آن صحرا و دشت بیرون ببرد.
الف – در آن صحنه بسیاری بودند، که سرآمد آنها، امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب کبری علیهاالسلام میباشند که به ویژه حضرت زینب علیهاالسلام، واقعه را چه در خیمهگاه، و چه از بالای تلّ و چه در اطراف و داخل گودال، رصد مینمودند، چرا که میدانستند یاری امام زمانشان حضرت سجاد علیه السلام در عافلهسالاری نهضت (نه فقط غافله سالاری چند اسیر) بر عهدهی ایشان میباشد.
بنابر این، آن دو بزرگوار در مسیر رفت بسیار کمتر – در بارگاه یزید به مراتب بیشتر – هنگام و در مسیر بازگشت بیشتر و سپس طی سالهای متمادی، به کرات و با ذکر جزئیات وقایع و آن چه شاهد بودند را بازگو نمودند و هم چنین بزرگانی چون حضرت رباب علیهاالسلام و سایر خاندان و بازماندگان. البته برخی نیز نوشتند و ثبت کردند و برخی سینه به سینه منتقل نمودند و بعدها جمعآوری و ثبت شد.
ب – سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، یاران بسیاری داشتند که در مدینه ماندند؛ یاران بسیاری داشتند که از مدینه به همراه ایشان آمدند و هر گروه در موقفی از ایشان جدا شد؛ یاران بسیاری داشتند که تا کربلا آمدند و بعد بازگشتند؛ یارانی داشتند که حتی تا قبل از تاسوعا ماندند؛ و البته یارانی نیز داشتند که بر اساس عهد و پیمان، تا عاشورا ماندند و حتی جنگیدند و سپس رفتند. آنها نیز هر کدام، دیدههای خود را نقل و برخی ثبت کردند.
ج – بدیهی است که ناقلین، فقط یاران وفادار و دوستان نیمهراه نبودند، بلکه خیل کثیر دشمن، از شامیان و کوفیان نیز در صحنه حضور داشتند و پس از بازگشت، وقایع را نقل کردند.
د – و بالاخره آن که موثقترین ناقلین، ائمه اطهار علیهم السلام هستند که صاحب عصمت و علم لدنی میباشند. مانند وقایعی که ابتدا امامان سجاد، باقر و صادق علیهم السلام، و سپس سایر ایشان و بالاخره امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف (زیارت ناحیه)، نقل نمودند و ثبت شده است.
کتابهای تاریخی:
اسناد (کتب) تاریخی و یا حتی ادبی، به دو طریق باقیماندهاند: یا اصل نوشته باقی مانده است – و یا – کتب موثق و باقیماندهای وجود دارد که از آن نوشته نقلی آورده است. یعنی نویسنده به آن اصل دسترسی داشته، اما امروز باقی نمانده است. راجع به تاریخ کربلا (و هر تاریخ دیگری) نیز همینطور است.
- نخستین مقتل حسینی علیه السلام، یعنی اولین گزارش جامع از زمینهها و حقایق و وقایع حادثه كربلا را "ابومخنف لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف ازدی غامدی (م157 ه.ق)" به رشته تألیف درآورده است. اصل کتاب ابومحنف، باقی نمانده، اما گزارشات آن در کتاب "تاریخ الامم و الملوك محمدبن جریر طبری" موجود است. طبری در جلد پنجم تاریخ خویش 125 روایت درباره تاریخ كربلا گزارش كرده كه از این تعداد، 100 روایت را به صورت مستقیم و البته با واسطههایی از ابیمخنف نقل میباشد. هم چنین در "ارشاد شیخ مفید" و "مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی" گزارشاتی مستند به کتاب وی نقل شده است.
- در برخی مستندات آمده است: «اولین کسی که وقایع عاشورا را نوشت، "اصبغ بن نباته مجاشعی" است وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب میآمد و از شجاعان عرب بود که که با امام بیعت کرد. او که از یاران بسیار جدی و با وفای امیرالمؤمنین علیه السلام بود، همراه مسلم بن عقیل به کوفه آمد و دستگیر و زندانی شد». البته مستندات دیگری نشان میدهد که نوشتهی او، دومین کتاب است.
اصبغ بن نباته، ضمن آن که مرد تقوا و عمل و یار با وفای اهل بیت علیهم السلام بود، ادیب، نویسنده، کاتب و دبیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و مورخ نیز بود. او پس از واقعهی عاشورا، کتابی تحت عنوان «مقتل الحسین علیه السلام» را نوشت. (دایره المعارف بزرگ اسلامی مقاله 3590 - الفهرست، شیخ طوسی، ص37)
- از " جابر بن یزید جعفی " به عنوان سومین نگارندهی وقایع کربلا و عاشورا نام میبرند. نام کتاب او نیز «مقتل الحسین علیه السلام» بود. جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه (در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی) و شاگرد امام باقر علیه السلام بود که البته امام صادق علیه السلام را نیز درک کرده بود. روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات میباشد (رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315)
- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (که در جنگ جمل نیز به همراه امیرالمؤمنین علیه السلام حضور داشت). او که دانشمند به نامی بود، کتب بسیاری را تقریر کرد و علمای اهل تسنن مانند: ابن سعد در طبقات الکبری، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانستهاند.
قدیمیترین نقلها درباری واقعهی کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است. طبری این وقایع را در ضمن حوادث سال 60 و 61، در کتاب تاریخ خود نقل میکند.
- كتاب لهوف سید رضی الدین علی بن طاووس حسنی – مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی؛ او در این کتاب نام تمام شهدا آل عبدالمطلب از ابتدا تا سال 313 هـ. ق، یعنی سالی كه كتاب در آن تالیف شده را آورده است – "تاریخ دمشق" از ابوالقاسم دمشقی شافعی (سنی و شافعی مذهب) و دهها کتاب تاریخی و موثق دیگر از شیعه و سنّی.منبع : پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات ایکس – شبهه