تبیان، دستیار زندگی
تحلیل جواد طوسی و احمد طالبی نژاد دو منتقد شاخص سینما درباره فیلم «ساعت 5 عصر» اولین ساخته سینمایی مهران مدیری.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عیار فیلم مدیری

تحلیل جواد طوسی و احمد طالبی نژاد دو منتقد شاخص سینما درباره فیلم «ساعت 5 عصر» اولین ساخته سینمایی مهران مدیری.

فرآوری: احمد رنجبر- بخش سینما و تلویزیون تبیان
ساعت 5 عصر

سی ام تیرماه «ساعت 5 عصر» اکران عمومی شد و بلافاصله نقد و نظرهای مختلف در رسانه های رسمی و فضاهای مجازی درباره آن شکل گرفت. رکورد فروش روز اول را هم شکست که جمع این اتفاقات یک معنای مشخص دارد: نام مهران مدیری به درجه ای از اهمیت و اعتبار رسیده که می تواند در سینما هم چشم ها را به سوی خود بچرخاند. کمی که گذشت فروش فیلم فروکش کرد و حالا با اطمینان می توان پیش بینی کرد به گرد سه فیلم اول باکس آفیس 96 نخواهد رسید. کمدی مدیری در«ساعت 5 عصر» تفاوتی اساسی با سریال هایش دارد و خبری از طنازی ها نیست. بخشی از مخاطبان به همین علت از فیلم نومید شده اند و بخشی دیگر ایرادهای اساسی به این کمدی سیاه وارد می دانند.احمد طالبی نژاد و جواد طوسی دو منتقد سرشناس و نظرشان را درباره «ساعت 5 عصر» بیان کرده اند.

کلاژی از فیلم های شاخص سینما

روایت احمد طالبی نژاد از کم و کیف ساعت 5 عصر؛ بازی سیامک انصاری و مسیر تازه ای که مهران مدیری شروع کرده است. این منتقد سینما عقیده دارد فیلم در مجموع نمره قبولی می گیرد اما مدیری برای تداوم موفقیت باید قید تلویزیون را بزند.

*فیلم «ساعت5 عصر» را دوست داشتید؟

من از فیلم خوشم آمد به این دلیل که از جنس کمدی های سخیفی که با تابو شکنی فقط می خواهند دل مردم را به دست بیاورند و فروش میلیاردی داشته باشند نیست.«ساعت 5 عصر» از آن دسته کمدی های سیاه است که اشاره های روشن و مستقیمی به شرایط اجتماعی ما دارد.

* منطق روایی فیلم را می پذیرید؟ باورپذیر هست؟

ببینید در اینکه فیلم «ساعت 5 عصر» کلاژی از چند فیلم تاریخ سینمای ایران و خارج است شکی نیست.من یک سکانس شاخص را نام می برم، جایی که دستش را برای اشاره به عدد دو بالا می برد و نشانه پیروزی به خود می گیرد اشاره مستقیمی دارد به فیلم «عصر جدید» ساخته چارلی چاپلین و همچنین وقایع سال 88.اما اشکالی ندارد چون کمدی شیوه ای از بیان واقعیت است که به همراه اغراق، باید از راه های مختلف حرفش را بزند. مثلا در سکانس های ازدحام مردم در مترو ما به شدت اغراق می بینیم (البته گاهی در واقعیت این اتفاق می افتد) اما در ساختار کمدی این اغراق لازم است.چون کمدی دو گزینه خیلی مهم دارد، تیپ سازی و اغراق که اگر این دو را از کمدی بگیریم می شود یک فیلم اجتماعی که گاهی لبخند به لب می آورد.

* اما انتقادهایی که به فیلم مهران مدیری وارد است بیشتر بخاطر اغراق و منطق روایی است که شما از وجود هر دو در فیلم حمایت می کنید.

من هر دو این موارد را برای ساختار کمدی لازم می دانم.البته به همین نسبت به فیلم انتقادهایی دارم.مثلا به نظر من یک ربع اول فیلم بسیار شبیه سریال ها و برنامه های تلویزیون مدیری است که این اصلا خوب نیست و من داشتم از دیدن فیلم نا امید می شدم. اما از یک جایی به بعد در فیلم احساس می کنید دارد به سمت سینما می رود.سکانس ها و بخش های پر ازدحام و شلوغ فیلم هم به نظرم فقط تحت تاثیر محبوبیت مهران مدیری است که توانسته در سینمای ایران همچین صحنه هایی را رقم بزند.هر کسی نمی تواند این همه سیاهی لشگر مطیع پیدا کند که اتفاقا چقدر هم خوب نقششان را ایفا می کنند.از طرفی در بسیار از جاها، نقش موثر محمود کلاری در قاب بندی ها را می توان به وضوح دید، البته نمی خواهم نقش خود مدیری را کم کنم ولی نمی شود این ها را نادیده گرفت.حقیقتا من بلاهتی در فیلم ندیدم و برای همین خوشم آمد.

*مهران مدیری یک سری عناصر ثابت در ساخته هایش دارد. مثلا انگار همیشه از بالا به مردم نگاه می کند.این مساله در سریال ها و حتی در استندآپ کمدی هایش « دورهمی»اش کاملا محسوس است. این تحلیل را قبول دارید و اصولا به عنوان نکته منفی می توان به آن اصالت داد؟

به نظرم آنچه در«ساعت 5 عصر» از مردم ایران می بینیم بدون تعارف،عین واقعیت است.چون ما مردمی هستیم هیجانی و سعی می کنیم در هر زمینه از فرهنگی و اجتماعی تا حتی موضوعی مثل تدفین، به سرعت همه چیز را شلوغ می کنیم.همه دیده ایم که در بهشت زهرا خودمان چقدر همه چیز به هم ریخته و بی نظم است و اصلا معلوم نیست کی به کی است. وقتی به مراسم تدفین یک خارجی نگاه می کنید، می بینید چقدر همه میزانسن ها قشنگ و شیک است.

*در فیلم حتی با مراسم شیک و آرام یک هنرمند در بهشت زهرا هم شوخی می شود.

ما اگر بخواهیم یک تعریف درست از کمدی داشته باشیم باید گفت کمدی یعنی یک آیینه در برابر جامعه و داشتن جسارت در نقد اجتماعی و اخلاقی جامعه بدون ملاحظات سیاسی و اجتماعی.فکر می کنم مهران مدیری در این فیلم یک نگاه مستقلی دارد. مثلا می بینیم حتی در بیان و پرداختن به مسایل سال 88 روش و نگاه ویژه خودش را دارد و اصلا با تمام نمونه های ساخته شده فرق می کند.حتی سکانس بازجویی خیلی مهم است چون تا به حال به این شیوه در سینمای ایران به این موضوع پرداخته نشده است.

*درباره شخصیت مهرداد و بازی سیامک انصاری دو جبهه وجود دارد. بعضی ها می گویند این نقش کلاژی است از همه نقش هایی که تا به حال بازی کرده و بعضی ها هم معتقدند بهترین نقش کارنامه سیامک انصاری است.نظر شما چیست؟

به نظر من بازی سیامک انصاری یکی از بهترین بازی هایی است که در سینمای ایران ارایه شده است.بازی بسیار یک دست و درستی دارد که در عین کمدی و طنز بودن، درست بازی می کند.حتی اگر کلاژی از همه نقش هایش باشد.

*آینده مهران مدیری در کارگردانی سینما را چطور پیش بینی می کنید؟ در این عرصه موفق خواهد بود؟

بله توانایی اش را دارد. من سال ها از او نا امید بودم و فکر می کردم برای سینما ساخته نشده. اما به نظرم به عنوان کارگردان می تواند در سینما بماند، به شرطی که مانند رضا عطاران تکلیفش را با تلویزیون روشن کند.یعنی به جایی که قبلا بوده برنگردد.

مساله ای به نام ذائقه مخاطب

جواد طوسی،منتقد سینما عقیده دارد «ساعت 5 عصر» خالی از ایراد نیست ولی به چند دلیل می توان آن را فیلمی موفق دانست که مهم ترینش عدم پیروی از الگوهای رایج کمدی سازی است.

*فیلم «ساعت 5 عصر» را دوست داشتید؟ نظر کلی تان درباره آن چیست؟

مهم ترین نکته این فیلم به نظر من این است که مهران مدیری سعی کرده براساس سوابق و تجربیاتی که در حوزه کمدی در تلویزیون کسب کرده، فیلم متفاوتی بسازد.همین موضوع می تواند حسن بزرگی باشد آن هم وقتی سینمای ما در شرایط مختلف فقط به یک کلیشه پردازی صرف بسنده کرده و هیچ تلاشی برای بازی با فرم هایی که در خدمت یک ژانر است، صورت نمی گیرد.

*یعنی عدم عدول مدیری از کمدی(ولو سیاه) امتیازی است برای «ساعت 5 عصر»؟

ژانر کمدی و نقطه پر رنگی که همیشه مخاطبان به آن اقبال نشان می دهند، احتیاج جامعه عبوس ما است که به مانند یک دو پینگ، شوک و یا موج مثبت آن را از شرایط موجود خارج کند.قاعدتا این مضامین و دست مایه ها می تواند در تغییر این فضای خشک و عبوس نقش موثری داشته باشد.اما یک کارگردان و فیلمنامه نویس باید از شرایط به دست آمده استفاده کند و در جهت ساخت فیلم درست همتی مبذول کند.مهران مدیری این همت را به کار بسته اما موفقیت و عدم موفقیت آن بحثی است جداگانه.

*منتها نظر غالب مخاطبان حکم به موفق نبودن فیلم می دهد. از منظر کارشناس،حق را به این دسته از مخاطبان نمی دهید؟

پرتاب یک آدم به جامعه پارادوکسیکالی که وصف حال جامعه معاصر ما است، می تواند یک نگاه متفاوتی را به کلیت یک اثر تزریق کند.مدیری با بازی که با فرم داشته و انبوه سازی انسانی در لوکیشن ها توانسته از پس این تفاوت بر بیاد.شخصیت محوری داستان در یک تایم محدود انگار دارد از همه این جامعه مخشوش، وضعیت عجیب فرهنگی و... سان می بیند. او توانسته فیلم را به یک نگاه کنایه آمیز تبدیل کند. اما فیلم از لحاظ اجرا در خیلی از سکانس ها به جای اینکه به یک بیان سینمایی برسد، مقید شده به یک اجرای تلویزیونی که یک ایراد محسوب می شود. متقابلا در برخی از سکانس ها به واسطه تجربه ای که مدیری از رسانه ای مثل تلویزیون کسب کرده،توانسته به یک بیان متفاوت برسد. این به نوعی می تواند برگ برنده فیلم باشد در مقابل کلیشه هایی که در سال های اخیر کم دیده نمی شود، چه بسا خیلی وقت ها از سلیقه نزول پیدا کرده تماشاچی سوء استفاده هم شده. اما به هر حال مهران مدیری سعی کرده ذائقه مخاطب را عوض کند، ولو اینکه ریزش مخاطب هم داشته باشد.

*نقدی که بر فیلم وارد است، منطق روایی داستان و اغراق در فضاسازی ها و بیان قصه است. برای این چه پاسخی دارید؟

براساس آن قواعد بازی که در این نوع کمدی عامه پسند آمیخته با هجو، طنز و حتی گاهی کلاژی از المان ها ونشانه هایی که می تواند از مایه های کلاسیک عبور کند و به یک لحن و بیان برسد، دیگر قرار نیست که به یک باور پذیری و یک مقدار رئالیستی عرفی جامعه حرکت کنیم و بگوییم که در وهله اول، شخصیت مهرداد پرهام (سیامک انصاری) باید مبتنی بر رئالیسم زندگی،کنش ها و واکنش های روایی داشته باشد و بعد در آن نگاه ساختار شکن قرار بگیرد.مثلا یکی از ایرادها رابطه آن مرد با زنش است که می گویند از منطق پذیری عرفی به دور است. خود فیلمساز آنقدر آدم پرتی نیست که بخواهد مستمسکی دست مخاطب بدهد و به نظرم در همه اینها نوعی تعمد وجود دارد که شخصیت در مواجهه با جامعه دارد. در بیشتر این برخوردها آنقدر مناسبات عجیبی حاکم است که به نگاه کنایه آمیز آقای مدیری بر می گردد که در سکانس های مترو و بهشت زهرا می بینیم.در واقع در یک بار ترکیبی هم از کلیشه پیروی می کند و هم برخوردی دارد با ضد کلیشه.اما در نهایت در نگاه کنایه آمیز هدف مهران مدیری رسیدن به یک بیان، اجرا و ساختار ضد کلیشه است. همین که این قدم را برداشته به نظرم موفق بوده است.

*فیلم از نظر فرمی هم این موفقیت را بدست می آورد؟

ما اگر پبذیریم در سینمای کمدی لحن و بیان وام گرفته از فیلمنامه باید به فرم مناسب برسد باز در همین زمینه مهران مدیری کم و بیش موفق است. چون یک شهروند متوسط را با همه محافظه کاری هایی که دارد از داخل خانه بیرون می کشد و پرتاب می کند در جامعه ای هویت باخته و دفرمه شده و تصویر نهایی که از او ارائه می دهد تصویری مچاله شده است. و وقتی به خانه بر می گردد و دوباره زیر دوش می رود از تصویر اول فاصله گرفته و باید دوباره خودش را شستشو دهد که از وضعیت پیش آمده خود را تطهیر دهد. و در بیان اجرایی کم و بیش توانسته با زبان سینما این مفهوم را منتقل کند.


منابع: هفت صبح/ تبیان