تلخی یک ازدواج کودکانه!
ازدواج در سنین پایین، همواره یکی از آسیب های اجتماعی محسوب می شده که متاسفانه بنا به دلایل متعددی از جمله رسم و رسوم قدیمی همچنان در برخی نقاط کشور رایج است.
چند سالی است که از هر جوانی می پرسیم پس کی ازواج می کی؟ می گوید: هنوز زود است! حتی با وجود رسیدن به مرز 30 سالگی هم برخی از جوانان کشور از ازدواج سر باز می زنند. این مسئله که سن ازدواج در ایران بالا رفته و دلایل متعدد آن، همواره ذهن بسیاری را به خود مشغول کر ده است. کاهش تعداد زوج ها و سر به فلک کشیدن شعله های آمار طلاق علی رقم اینکه در مقاطع زمانی مختلف دامن گیر اجتماع بوده اما همچنان روال خود را طی می کند بی آنکه برنامه و چاره ای کاربردی برایش اندیشیده شود.
باید توجه داشت این که چرا سن ازدواج در کشور بالاست و آمارهای طلاق هم به همان میزان افزایش یافته و دلایل آن چیست؟ موضوع بحث امروز ما نیست چرا که در مطلب جاری تصمیم داریم در خصوص وضعیت کودکانی که بنا به هر دلیلی تن به ازدواج های ناخواسته داده اند بپردازیم.
حائز اهمیت آن که بیش از 90 درصد این ازدواج ها به طلاق می انجامد تاجایی که امروزه این جریان به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. معضلی که هر چند برای اجتماع تازه نبوده و در ادوار مختلف، کالبد جامعه را در بر گرفته اما باز هم ادامه دارد.
"ازدواج کودکانه" به ازدواج هایی گفته می شود که زوجین در سنین پایین (کمتر از 18) و به دور از هرگونه آگاهی هدفمند و کاربردی تشکیل خانواده می دهند. اما سن قانونی در کشور ما برای هر دو جنسیت 18 سالگی (سن قانونی) بوده که از نظر کارشناسان حقوقی یعنی فردی که می تواند برای خود، زندگی و اموالش به صورت مستقل و آزادانه تصمیم بگیرید.
آمارها نشان می دهد که مجبور کردن کودکان به ازدواج بیشتر شامل دخترها می شود و حدود 17 درصد دختر های ایرانی در سنینی بین 10 تا 17 سال راهی خانه بخت می شود.
درواقع برای افراد در سن 18 سالگی، نوعی بلوغ فکری ایجاد می شود پس اگر ازدواج را یکی از حیاتی ترین موضوعات زندگی محسوب کنیم، عاقلانه خواهد بود که در سنین بالای 18 سالگی باشد اما وقتی که یک فرد زیر سن قانونی مجبور به ازدواج می شود علی رقم آسیب های روحی و روانی برای وی، این امر می تواند زمینه ساز بحران های اجتماعی دیگری نیز بشود که نباید به راحتی از این مسئله گذر کرد. شاید برخی از خلأ های قانونی نیز موجب چنین ازدواج هایی باشد که شیرینی سودای کودکانه را به تلخی زندگی مشترک ناخواسته تبدیل می کند.
قانون نکاه زوجین
ماده 1041 قانون اساسی مربوط به نکاه زوجین است که رسیدن به 15 سال تمام برای مذکر و 13 سال تمام برای مونث را یکی از اصول ازدواج قانونی می داند. البته در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز بسیار اهمیت دارد. به هر حال از آن جایی که هر روز شاهد ازدواج زوجین در سنین کمتر از 18 سال هستیم باید مسئولین چاره ای بیاندیشند تا از آسیب های احتمالی آن جلوگیری نمایند.
آمارها نشان می دهد که مجبور کردن کودکان به ازدواج بیشتر شامل دخترها می شود و حدود 17 درصد دختر های ایرانی در سنینی بین 10 تا 17 سال راهی خانه بخت می شود و متاسفانه به سرعت با آسیب ها و نتایج تلخ این قبیل تصمیمات مواجه می شوند.
وادار نمودن کودکان به ازدواج نوع تازه ای از کودک آزاری
آرزوهای شیرین، بازی های کودکانه و دنیای متفاوت کودکان و نوجوانان سمت و سوی خاصی دارد که با وادار نمودن آنها به ازدواج های ناخواسته می تواند شیرنی این دوران را از آنها بگیرد.
در این راستا باید متذکر شویم که "کودک آزاری" همواره بدان معنا نیست که کودک توسط والدین و یا فردی بیگانه مورد آزار و اذیت قرار گیرد؛ در واقع اجبار آنان به انجام چنین تصمیمات از سوی خانواده ها نیز نوعی کودک آزاری محسوب می شود.
به نظر برخی از کارشناسان حوزه اجتماعی و روانشناسی مجبور نمودن کودکان و نوجوانان به کاری، یعنی سلب آزدای آنها که این امر موجب بروز آسیب های روانی برای فرد می شود و می تواند او را در مسیرهای ناپسند اجتماعی قرار بدداده و عامل بسیاری از هنجارشکنی ها شود.
معضلات اجتماعی ازدواج کودکان
اگرچه ازدواج کودکان می تواند مشکلات روحی و روانی بسیاری برای آنها ایجاد کند اما شاید بخش عمده معضلات این امر به اجتماع برگردد. طبق تحقیقات صورت گرفته بسیاری از کودکانی که به ازدواج مجبور می شوند بعد از رسیدن به بلوغ فکری؛ به علت مورد آزار و ازیت قرار گرفتن از جانب همسر، عدم توجه همسر به وی و همچنین عدم درک درست از زندگی مشترک به پرداخته و بی تردید در پی راه حلی برای آن می گردند که متاسفانه و در اکثر موارد "طلاق" و جدایی را بهترین راه حل ممکن می یابند و در غیر اینصورت معمولا به بزهکاری و فساد اخلاقی رو می آورند.
برای برون رفت از ازدواج کودکان چه باید کرد؟
اولین و مهمترین راهکار برون رفت از این معضل اجتماعی آموزش های لازم از طریق ظرفیت های موجود همانند رادیو، تلویزیون، مطبوعات، خبرگزاری های و ... خواهد بود. یعنی باید معضلات این نوع ازدواج ها برای جامعه کاملأ روشن شود و سپس ایجاد بستری مناسب برای فرهنگ سازی نیز مدنظر قرار گیرد.
این سبک ازدواج ها معمولأ در خانواده های سنتی بیشتر به وقوع می پیوندد که در صورت نبود بسترهای صمعی و بصری اگر آنها را بتوان از طریق متخصصان حوزه روانشناسی و اجتماعی و مراکز مشاوره ای رایگان توجیه نمود این امر می تواند از میزان ازواج کودکان به صورت قابل توجهی بکاهد. بازنگری در قوانین هم شاید مقداری به این مسئله کمک کند.