با هم بخندیم:

کوچولو های مهربون، روزتون بخیر وپر ازخنده . مطلب امروز لطیفه های شیرن و کودکانه است، که امیدوارم لبخند و روی لب های زیبای شما بیارم.

قوی ترین حیوان:

روزی پسری از پدرش پرسید:

پدر جان، اگه گفتی قوی ترین حیوان  کدام است؟

پدر گفت: مورچه، چون یک روز مورچه ای داخل داخل پریز برق رفت من خواستم او را بیرون بیاورم چنان لگدی به من زد که چند متر پرت شدم

فیلم

فیلم جاده خاکی را دیده ای؟

نه چه طور مگه؟

زودتر برو ببین تا آسفالتش نکردند.

گوش جای کلید نیست

یک نفر داشت گوشش را با کلید می خاراند گوشش قفل شد.

دزدین بچه کانگورو

کانگورویی که بچه اش گم شده بود به اداره پلیس رفت و گفت: آقای پلیس، جیبم را زدند.

پنچر گیری

یک نفر کفش لاستیک یمی خرد بعد از چند روز میخ به کفشش فرو می رود پنچری کفشش را می گیرد.

گربه آواز خوان

اولی: چرا گربه شما دیروز انقدر سر و صدا می کرد؟

دومی: بای این که وقتی قناری شما را خورد فکر کرد می تواند آواز بخواند.

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com

تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: ماهنامه سازمان تبلیغات اسلامی