تبیان، دستیار زندگی
«فرزند بر پدر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او، جدیّت در تربیت او»امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مطابق این روایت شریف، پدر مهربان و مادر با عاطفه و دلسوز، باید در تربیت دینی فرزند مسیر ظریف و مشکلی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وظایف والدین در تربیت کودک

«فرزند  بر پدر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او، جدیّت در تربیت او»امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مطابق این روایت شریف، پدر مهربان و مادر با عاطفه و دلسوز، باید در تربیت دینی فرزند مسیر ظریف و مشکلی را بپیمایند، جدیت داشته باشند، قابلیت های درونی  کودک را استخراج کنند و در شکوفا سازی آن گام بردارند.

بخش خانواده ایرانی تبیان
والدین، کودکان، تهاجم فرهنگی،تربیت کودک

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) در این باره چنین مژده داده اند:

خدا رحم کند به بنده ای که فرزندش را در نیکی و سعادتش بازی می کند به این که به او احسان نماید و با او رفتار دوستانه داشته باشد و به آموزش و پرورش او بپردازد.

نکته مهم آن‌جاست که اگر طفل در میان خانواده‌ای بزرگ تربیت شود: یعنی پدر و مادر به یکدیگر احترام بگذارند. به مسئولیت ها کاملاً واقف باشند و تربیت را در محیطی آرام پیش ببرند. موفقیت او بسیار بیشتر است، از خانواده هایی که در آن به جای انس و آرامش، اختلاف و درگیری وجود دارد؛ پدر و مادری که از این امتحان سربلند بیرون بیایند. صاحب اجر دنیوی و اخروی خواهند شد. بر این اساس است که قرآن کریم می فرمایند: (سوره انفال/ آیه 28).

هر چقدر شخصیت مربّی برای کودک دوست داشتنی تر باشد فرایند  تربیتی نافذتر و موثرتر و هر چقدر تربیت او با نیکی، زیبایی، محبت و اعتماد همراه گردد، اثرگذاری کلام و رفتار او بیشتر خواهد بود

و بدانید که اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شماست و خداست که پاداشی بزرگ نزد اوست.

وسیله آزمایش بودن فرزندان در آن است که چقدر می توانند، پدر و مادر را به خداوند نزدیک تر سازند و والدین نیز به چه میزان برای رسیدن ثمره زندگی‌شان به قرب الهی تلاش و جدیّت می کنند. در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است:

در مورد فرزندان که میوه های قلب انسان و شکوفه های حیات او هستند... غالباً چنین است؛ بسیاری از کسانی را که به ظاهر، پای بند به امور دینی و مسائل انسانی و اخلاقی هستند، می بینیم هنگامی که پای فرزندنشان به میان می آید، گویی پرده ای بر افکارشان می افتد و همه این مسائل را فراموش می کنند، عشق به فرزند سبب می شود که حرام را حلال و حلال را حرام بشمرند و برای تأمین آینده خیالی او. تن به هر کاری بدهند و هر حقی را زیر پا بگذارند. باید خود را در این دو میدان بزرگ امتحان به خدا بسپاریم و به هوش باشیم که بسیار کسانی، در این دو میدان لغزیدند و سقوط کردند و نفرین ابدی را برای خود فراهم ساختند باید اگر یک روز لغزشی از ما سر زد «ابولبابه» وار، در مقام جبران لغزش بر آییم و حتی اموالی را که سبب چنین لغزشی شده است، در این راه قربانی کنیم. در پایان آیه به آن ها که از این دو میدان امتحان (مال و فرزند) پیروز بیرون می آیند بشارت می دهد که «پاداش بزرگ نزد پروردگار است:« وانّ الله عنده اجر عظیم». هر قدر عشق به فرزند بزرگ جلوه کند، و هر اندازه اموالی که مورد نظر است زیاد، مهم و جالب باشد باز اجر و پاداش پروردگار از آن ها برتر و عالی تر و بزرگ‌تر است. ( تفسیر نمونه، ج 7، ص 138- 139)

برای رسیدن به اجر و پاداش خدای مهربان و تربیت دینی فرزند، باید از همان ابتدای تولد اقدام کرده زیرا کودک از وقتی به دنیا می آید در حال یادگیری است و آنچه در اطراف می بیند، در خاطر خود می سپارد، اگر چه به مفهوم آن دست پیدا نکند ولی در سال های بعد آن را به مرحله ظهور می رساند.

شخصیت کودک در سال هایی از زندگی شکل می گیرد که خود هیچ گونه دخالتی در شکل دادن آن ندارد: پس نقش والدین در چگونگی تربیت فرزند به منزله یک امانت الهی، بسیار تعیین کننده است. البته باید به این نکته توجه داشت که هر کودکی با توجه به شخصیت، پیشینه، علایق، نگرش‌ها و خصوصیاتش، روش تربیتی مختص به خود را می طلبد.

چه بسیار روش تربیتی برای یک کودک در یک لحظه و موقعیت خاص پاسخ می دهد. اما همان روش در لحظه ای بعد و موقعیتی دیگر برای همان کودک، نتیجه‌ای منفی داشته باشد. یا چه بسا روش تربیتی  برای طفل از سوی مادر موثر افتد، اما همان روش، اگر از سوی پدر به کار بسته شود کارساز نباشد. لذا تربیت فرایندی سیال و تعاملی پویا و پیش بینی ناپذیر است که نمی توان برای آن، نسخه‌ها و قوانین مشخصی تعیین کرد.

هر چقدر شخصیت مربّی برای کودک دوست داشتنی تر باشد فرایند  تربیتی نافذتر و موثرتر و هر چقدر تربیت او با نیکی، زیبایی، محبت و اعتماد همراه گردد، اثرگذاری کلام و رفتار او بیشتر خواهد بود.

بنابراین هسته اصلی تربیت، بیش از هر عاملی، مربوط به رفتار و کردار والدین و شیوه های برقراری ارتباط موثر و نافذ با فرزندان است.

صداقت، صمیمیت، محبت، کنجکاوی، امید، پشتکار و صدها ارزش تربیتی و اخلاقی و حتی خداشناسی در فطرت و طبیعت کودک وجود دارد، اما بر اثر روش تربیتی ما ضعیف و نابود می شود: همان فطرتی که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) درباره آن می فرمایند:

همه مولودها بر یک فطرت آفریده شده اند: یعنی به خداوند معرفت دارند و اگر از ایشان سوال شود که چه کسی آسمان و زمین را خلق کرده می گویند: خدا.

باید کوشید که این ارزش‌های بنیادی- اخلاقی و دینی خود به خود از درون او بشکفد نه این‌که سعی داشته باشیم با تربیت فرزند، او را تغییر دهیم و به آنچه که خود می خواهیم تبدیل کنیم، زیرا این روش، مانعی در مسیر رشد و پرورش درون مایه های باطن طفل خواهد بود.

تربیت صحیح، تحولات اخلاقی و اجتماعی فرزند را برای آینده پی ریزی می کند. به عقیده «بنیامین اسپارت» نویسنده کتاب تغذیه و تربیت کودک «انجام هر فعالیتی در ابتدای کودکی و آموختن هر مهارتی ومودّب شدن به هر تربیتی، زمینه را برای رشد روز افزون و تصاعدی در سال های بعدی فراهم می‌آورد و نقش تربیت ها و تعلیم های زمان کودکی و نوجوانی پا برجا و ثابت خواهد ماند.»

این سخن، قرن ها قبل در روایات معصومین (علیه السلام) آمده است،  امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه ای خطاب به فرزندش امام حسن (علیه السلام) می فرمایند:

پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن‌که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی‌نیاز ساخته اند.

به سبب تأثیر آموزش دینی در روح و روان کودک، امامان می کوشند، نهاد فرزند را از همان دوران کودکی بر اساس توحید و ایمان پرورش دهند؛ زیرا:

توجه به تربیت فرزند، پیش از آن که پا به سن نوجوانی بگذارد و در هجوم حملات تهاجم فرهنگی نتواند از خود عکس العملی نشان دهد، دارای اهمیت ویژه ای است

- قلب کودک در این دوران خالی از پلیدی هاست و مثل زمینی می ماند که هر چه در آن کشت شود، به بار خواهد نشست؛ لذا باید صفات اخلاقی و اجتماعی در او پرورش داده تا تثبیت پیدا کند.

- ذهن طفل به اموری مثل خانواده فرزند، جمع مال و... مشغول نشده و به راحتی آموزش پذیر است. البته باید در نظر داشت که با تشبیه (قلب کودک) به زمین خالی، نباید نقش وراثت و عوامل پیشینی را نادیده انگاشت؛ زیرا آن ها نیز در تربیت موثر است.

- اگر کودک بدون تربیت به مرحله نوجوانی پا نهد، برخی استعدادهای تربیت پذیری او از دست می رود. لذا از عمرش بهره مفید و موثری نخواهد برد.

- میزان تقلید و تأثیرپذیری انسان در دروان کودک بیشتر از دوران های دیگر است و هر چه سن بالاتر می رود فرضیه الگوپذیری و تقلید. در او ضعیف تر خواهد شد.

بنابر آنچه آمد، توجه به تربیت فرزند، پیش از آن که پا به سن نوجوانی بگذارد و در هجوم حملات تهاجم فرهنگی نتواند از خود عکس العملی نشان دهد، دارای اهمیت ویژه ای است. والدین باید در پی اندیشه ای باشند تا او را از فرو رفتن در گرداب فساد و سوء رفتارها نجات دهند. بسیاری از توصیه های تربیتی و اخلاقی در این رابطه نیز جنبه پیش‌گیری دارد و هم‌چون واکسن عمل می کند تا فکر و مغز طفل را از دوران کودکی در برابر انواع گوناگون انحرافات و مفاسد بیمه کند.


منبع :کتاب عطیه الهی/ فاطمه سادات آقا میری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.