در زمینه اکران بینالمللی خیلی ضعف داریم
«در کل در این زمینه خیلی ضعف داریم و سازوکار مشخصی در زمینه اکران بینالمللی نداریم. حتما باید سازوکاری در ارشاد طراحی شود تا بهشکل تاثیرگذاری این مهم صوت بگیرد.»
در یک دهه اخیر، سینماگران ایرانی چه بهدلیل موفقیت های بین المللی و چه بهلحاظ مناسبات اقتصادی، سمت ساخت پروژههای بینالمللی رفتهاند. گاهی کل فیلمبرداری یک فیلم و گاهی قسمتی از آن در خارج از کشور بوده است. گاهی بهطور کامل به تهیهکنندگی ایرانی ها و گاهی بهشکل محصول مشترک بوده است. بهخصوص دو پروژه مهم این سالها یعنی فیلم «محمد رسولاله(ص)» ساخته مجید مجیدی و فیلم تازه اصغر فرهادی با نام «همه میدانند» که در اسپانیا قرار است فیلمبرداری شود. بهعنوان مثالهای مهم این فیلمهای بینالمللی غیر از «محمد رسولاله(ص)» میتوان به این موارد اشاره کرد: «گذشته»(ساخته فرهادی)، «فرزند چهارم»(ساخته وحید موسائیان)، «من سالوادور نیستم»(ساخته منوچهر هادی)، «کار کثیف»(ساخته خسرو معصومی)، «استرداد»(ساخته علی غفاری)، «سلام بمبئی»(ساخته قربان محمدپور) و...
برای بررسی کمیت و کیفیت این مسئله؛ از اکران های بینالمللی گرفته تا سازوکار ساخت فیلم در خارج از ایران، با منصور سهرابپور گفتوگو کردهایم. سهرابپور هم تجربه موفق سریالسازی در خارج از ایران را دارد، ازجمله؛ دو سریال «وفا» و «ساخت ایران» و هم تجربه ساخت فیلم سینمایی مثل «من سالوادر نیستم» که قسمت عمدهاش در برزیل ساخته شد و موفق شد جزو پرفروشترین فیلمهای یک دهه اخیر لقب بگیرد. او اعتقاد دارد که سازوکار مدونی برای اکران مطلوب از نوع بینالمللی وجود ندارد. در ادامه، گفتوگوی ما را میخوانید.
در چند سال اخیر به کمیت پروژههای بینالمللی سینمای ایران اضافه شده است، بهطوریکه کمکم به یک جریان مستمر و مداوم تبدیل میشود. به نظرتان علت گرایش زیاد به ساخت فیلم در کشور دیگر یا در همکاری با کشورهای دیگر چیست ؟
مثل همه کارها وقتی کاری در یک ژانری موفق عمل میکند و مردم اقبال و توجه زیادی نشان میدهند قاعدتا نسبت به آن ژانر سرفصلی باز میشود و دیگران هم میخواهند آن را انجام دهند. درواقع وقتی فیلمی در خارج از کشور فیلمبرداری میشود چه به جهت تنوع مضمونی و چه تنوع تصویری استقبال خوبی شکل میگیرد و باعث میشود یک موج تازه راه بیفتد و همه به این سمت گرایش پیدا میکنند. به نظرم این موج فیلمسازی بد نیست. اینکه یک دریچهای باز شود و با با یک کشور گفتمان فرهنگی داشته باشیم و به نقاط مشترک از نظر فرهنگ و هنر دست پیدا کنیم و به این شکل آگاهی مخاطب نیز ارتقا پیدا کند. ضمن اینکه از لحاظ تنوع لوکیشن و جذابیتهای بصری هم یک جذابیت بالقوهای ایجاد خواهد شد. اما اینکه لزوما همه فیلمها به این سمت حرکت کنند، به نظرم اتفاق شایستهای نیست. به این دلیل که اگر ما بتوانیم بهشکل متقابل این شرایط را ایجاد کنیم که از کشورهای دیگر هم در کشور ما فیلم بسازند و این دادوستد فرهنگی شکل بگیرد خیلی حائز اهمیت است اما در شرایط فعلی یک رابطه یکطرفه شکل گرفته است.
شما تجربه چند کار جذاب در خارج از کشور دارید ازجمله؛ «من سالوادر نیستم»، سریال «وفا»، سریال «ساخت ایران» و کاری که در چند ماه اخیر در حال آمادهسازی در خارج هستید. برای اکران فیلمها در کشورهای خارجی تاکنون راهکاری داشتهاید؟ کلا باتوجه به بضاعت سینمای ما، آیا میتوان به اکران بینالمللی هم امیدوار بود؟ بهعنوان مثال برای فیلم «من سالوادر نیستم» در اکران بینالمللی اتفاقی خوبی افتاد؟
فیلم بعدی ما در یک کشور آفریقایی ساخته میشود و در حال حاضر در حال آمادهسازی شرایط کار هستیم. درباره تجربه «من سالوادر نیستم»، طبعا تجربه موفقی بود طوری که در سال گذشته عنوان پرمخاطبترین فیلم را کسب کرد و شاید باعث آشتی دوباره مردم با سینما شد.
برای «من سالوار نیستم» قرار بود در چند کشور اکران داشته باشیم اما فقط در یک کشور موفق شدیم که اکران بینالمللی بگیریم که نسبتا رضایتبخش بود. اما باید توجه داشت که پخش بینالمللی با اکران بینالمللی تفاوت فاحشی دارد. برخی دوستان میگویند که مثلا پخش بینالمللی فیلمشان شروع شده و... که به نظرم اخبار صحیحی نیست، چراکه اسم این کار را پخش بینالمللی نمیگذارند چون درنهایت برای ایرانیان مقیم کشورهای خارجی اکران میشود و نه برای مردم یک کشور خارجی. درواقع زمانی میتوانیم عنوان پخش و اکران بینالمللی را به این اکران اطلاق کنیم که مخاطبان غیرایرانی فیلمهای ما را ببیند و نسبت به آن استقبال نشان دهند. زمانی میتواند پخش بینالمللی لقب بگیرد که قراردادی با یک کشور یا شرکتهای پخشکننده بینالمللی بسته شود و این پخش شدن، قالبی رسمی به خود بگیرد تا کارآمد جلوه کند که به نظرم این قضیه خیلی نادر اتفاق میافتد؛ شاید به اندازه انگشتان یک دست.
تجربیات خودتان چگونه بود؟ مثلا حضور بازیکن برزیلی مشهوری مثل ریوالدو نمی توانست به اکران عمومی مطلوبی در برزیل منجر شود؟ دقیقا با کجا باید مذاکره کرد؟
اولین نکته اینجاست که بین کشور ما و آن کشور، تفاهمنامه فرهنگی و بهخصوص سینمایی انجام شده باشد. به اعتقاد من که در ده کشور مختلف کار کردم، کاملا به این نتیجه رسیدم که اگر از طریق وزارت ارشاد و امور بینالملل این وزارتخانه پیگیری شود و فعالیت ویژهای داشته باشد خیلی ضعف داریم. تهیهکننده بهتنهایی نمیتواند در این زمینه موفق باشد. شاید استثنا در این زمینه داشته باشیم مثل کار اصغر فرهادی که با موفقیت همه جانبه روبهرو شده است. اما درکل در این زمینه خیلی ضعف داریم و سازوکار مشخصی در زمینه اکران بینالمللی نداریم. همکاران دیگر شرایط فرهادی را ندارند چون بستر لازم برای معرفی و تبلیغ فیلم ندارند. حتما باید سازوکاری در ارشاد طراحی شود تا بهشکل تاثیرگذاری این مهم صوت بگیرد. اگر به این شکل باشد که برای مردم کشورهای دیگر فیلم را اکران کنیم، خیلی به معرفی و تبلیغ فیلم ما کمک میکند و نتیجه مهمتر، رونق اقتصادی برای سینمای ماست. در چند سال اخیر بهخصوص با موفقیتهای بینالمللی خیلی راحت فیلمهای ایرانی پتانسیل این را دارند که در خارج از ایران اکران عمومی پیدا کنند. برای تهیهکنندهها و پخشکنندههای ما باید بیشتر از این شرایط فراهم شود که بهطور مستیقم با همکاران خارجی وارد مذاکره شوند. در وزارت ارشاد جایی برای این مهم طراحی شده اما آدمهایی نیستند که توانایی انجام این کار را داشته باشند و بهتر است از متخصصان این حرفه استفاده شود. با قاطعیت میگویم اگر بستر لازم فراهم شود یکسوم کارهای تولیدشده در سینمای ایران، پتانسیل اکران عمومی در خارج از کشور را به بهترین شکل دارند.
در حال حاضر یکی از پرکارترین تهیهکنندههای سینما هستید. بعد از موفقیت «من سالوادر نیستم»، دومین همکاری با منوچهر هادی را با فیلم «آیینه بغل» تجربه کردید. پروژهای که خارج از کشور در دست دارید، در چه مرحلهای است؟ چقدر نسبت به ضعفها و قوتهای «من سالوادر نیستم» تحلیل و ارزیابی درستی دارید؛ تحلیل جامعی که کار بینالمللی بعدی تاثیرگذارتر و بهتر باشد؟
فیلم بعدی ما در یک کشور آفریقایی ساخته میشود و در حال حاضر در حال آمادهسازی شرایط کار هستیم. درباره تجربه «من سالوادر نیستم»، طبعا تجربه موفقی بود طوری که در سال گذشته عنوان پرمخاطبترین فیلم را کسب کرد و شاید باعث آشتی دوباره مردم با سینما شد. حتما کار ما یک سری ایرادهایی هم دارد و سعی میکنیم با استفاده از نقد و نظر منتقدان و رسانهها و همفکری با همکاران باتجربه، این ضعفها را رفع کنیم و در کارهای بعدی چند گام رو به جلو برداریم.
اما باید در نظر بگیرید که ما بخش خصوصی هستیم و بهیقین هزینه تولید در یک کشور خارجی با هزینه داخل، اصلا قابل مقایسه نیست چون همین حالا اگر قرار باشد یکپنجم تصاویر یک فیلم در شهرستان گرفته شود، برای تهیهکننده مشکلات و موانع مختلفی ایجاد خواهد شد چون واقعا هزینهها و امکانات خارج از تهران قابل پیشبینی نیست. حالا در نظر بگیرید که در یک کشور خارجی قرار باشد این امکانات را مهیا کنیم. به نظرم اگر حمایتها بهشکل درستی از چنین پروژههایی صورت بگیرد هم برای تهیهکنندگان بخش خصوصی و درکل سینمای خصوصی و مستقل موثر خواهد بود و هم برای کل سینمای ایران. چون از نظر اقتصادی بسیار مقرونبهصرفه خواهد بود. بهخصوص در شرایط کنونی که توجهات به سمت سینمای ایران جلب شده و میتوانیم غیر از حضور موفق در جشنوارههای معتبر خارجی، در بازارهای بینالمللی هم حضوری موفق داشته باشیم تا غیر از جنبههای هنری سینما، جنبه های صنعتی سینما را هم در نظر بگیریم و در آن موفق باشیم. باید یک همدلی و اتحاد بین سینماگران و مدیران صورت بگیرد تا به این موفقیت دست پیدا کنیم.منبع: صبا