تبیان، دستیار زندگی
سا سردبیر محترم پایگاه اطلاع‌رسانی رسا با سلام احتراما در مورخه 12/5/1385 نوشته‌ای در آن پایگاه اطلاع‌رسانی با عنوان باز، تاب «بازتاب» منتشر شده بود كه متن ذیل در پاسخ به آن، كه از سوی مدرس محترم حوزه و گوینده مطالب فوق...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ سایت بازتاب به مقاله باز، تاب "بازتاب" پایگاه اطلاع رسانی رسا

سردبیر محترم پایگاه اطلاع‌رسانی رسا با سلام احتراما در مورخه 12/5/1385 نوشته‌ای در آن پایگاه اطلاع‌رسانی با عنوان باز، تاب «بازتاب» منتشر شده بود كه متن ذیل در پاسخ به آن، كه از سوی مدرس محترم حوزه و گوینده مطالب فوق تهیه شده است، ارسال می‌گردد.

1ـ نویسنده محترم مطلب در ابتدا از عنوان مصاحبه «برای مراجع تقلید اهمیت قتل عام شیعیان كمتر از ورود زنان به ورزشگاه‌هاست؟» گلایه كرده است، عنوانی كه در قالب یك سؤال طرح شده است و می‌توان بدان پاسخ گفت و طبیعتا نگارنده شأن محترم مراجع معظم تقلید را فراتر از آن نمی‌داند كه پرسشی چالش‌برانگیز در محضر آنان طرح گردد. به ویژه آن‌كه این پرسش در جهت توسعه حوزه عملكرد و دخالت مراجع معظم تقلید در شئون مختلف اجتماعی و سیاسی جامعه باشد، امری كه طبیعتا مورد اعتقاد ماست، اما با مخالفت بسیاری از طیف‌ها و گروه‌هایی كه به لیبرالیسم و لائیسم گرایش جدی دارند، مواجه است و طی پانزده سال گذشته، آن‌گونه فضایی در جامعه فراهم آورده است كه عرصه را برای حضور و تأثیرگذاری مراجع معظم تقلید بر جامعه در شئون مختلف، تنگ كرده است. 2ـ در نوشته آن پایگاه اطلاع‌رسانی، عبارت «در شرایطی كه علمای اهل سنت تحت فشار دربارهای عربی سكوت را برگزیده‌ یا علیه حزب‌الله فتوی می‌دهند، علمای شیعه نیز حركت جدی انجام نمی‌دهند كه این مایه شرمندگی حوزه از ولی عصر(عج) است» به منزله مقایسه سكوت برخی علمای درباری اهل سنت با مواضع مرجعیت شیعه دانسته شده است، در حالی كه مقصود دقیقا خلاف این مطلب است و همان‌گونه كه در مطلب توضیح داده شده، سكوت و زدوبند برخی علمای درباری اهل سنت با اسرائیل، مسئولیت علمای شیعه و حوزه علمیه قم را سنگین‌تر كرده است و انتظار از مراجع معظم تقلید، فراتر از صدور پیام و اختصاص بخشی از شهریه كرده است. 3ـ در این متن بر انتشار نام اینجانب اصرار شده است و ابراز تمایل در نظرات منتشرشده در ذیل مصاحبه اینجانب در سایت «بازتاب» نیز تكرار شده است كه به نظر می‌رسد با توجه به وجود حساسیت‌های بیش از حد برخی محافل كه حرمت اساتید برجسته حوزه را نیز رعایت نكردند، گمنامی این حقیر، به مصلحت نزدیك‌تر باشد. چراكه بیش از آن‌كه سخن مورد نقد قرار گیرد، ممكن است گوینده مورد هتك واقع شود. 4ـ استناد به نقش مقام معظم رهبری و تبعیت مراجع تقلید از عمل ایشان نیز از برداشت‌های ناصواب از اظهارات اینجانب است. به دلیل آشنایی با روحیات و عقاید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، یقین دارم كه اگر نبود مصالح نظام و مسئولیت حكومتی و رسمی كه ایشان در قبال جامعه و حوزه تعریف شده كشور در نظام بین‌الملل دارند، محكوم به صبر و خویشتن‌داری در برابر مصائب طاقت‌فرسای لبنان هستند كه طبیعتا بسیاری از این ملاحظات متوجه مراجع معظم تقلید نیست. یادی از مشی امام نیز به حمایت جاودانه ایشان از نهضت فلسطین در اوج خفقان شاهنشاهی بود و طبیعتا در شرایط كنونی، حركات خمینی‌گونه زحمت و هزینه به مراتب كمتری خواهد داشت. بنابراین اقدامات مراجع معظم تقلید، تنها از موضع دینی و مردمی و خارج از حوزه رسمی حكومت و اعلام جنگ یا صلح است. 5ـ خوشبختانه پس از انتشار مصاحبه اینجانب، انتشار نظرات حضرت آیت‌الله مكارم شیرازی و حضرت آیت‌الله فاضل لنكرانی برخی از گلایه‌ها را رفع كرد، اما آیا همه توان مرجعیت شیعه به این دو بزرگوار محدود است و نباید دیگر مراجع معظم در این راه، این دو زعیم بزرگوار را یاری دهند؟ علاوه بر آن‌كه هنوز ظرفیت بسیاری از اقدامات در جهت تقویت جبهه اسلام وجود دارد كه از آن جمله می‌توان به فراخوان علمای مستقل اهل سنت و تشكیل جبهه مشترك علمای اسلامی، اعلام وجوب استطاعی كمك مالی مشابه فطریه و دادن هشدار به انجام حركت عمومی مراجع و مسلمین برای نجات لبنان، مشابه حركت آیت‌الله سیستانی برای نجات نجف اشاره كرد. در پایان نیز یادآوری این نكته را ضروری می‌دانم كه اظهاراتی نظیر مصاحبه این كمترین، برخلاف برداشت صورت گرفته در این نقد، نه تنها تضعیف مراجع معظم تقلید نیست، بلكه تقویت و بسط حوزه حضور و تأثیرگذاری آن بزرگواران در جامعه و افزایش مطالبات عمومی برای توسعه دامنه اثرگذاری حوزه در شئون مختلف اجتماعی است.