تبیان، دستیار زندگی
افزایش تلفات و بدهكاری ها ادامه جنگ را برای عراق غیرممكن می كرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنگ از نگاه یك فرمانده بعثی

افزایش تلفات و بدهكاری‌ها ادامه جنگ را برای عراق غیرممكن می‌كرد

بخش فرهنگ پایداری تبیان
فرمانده بعثی

گاهی بررسی یك جانبه مسائل سبب می‌شود تمام زوایا و جوانب موضوع بررسی نشود. قطعنامه 598 یكی از مواردی است كه هنوز پس از گذشت سال‌ها محل بحث‌های بسیاری بوده و بیشتر تحلیلگران داخلی پذیرش قطعنامه را تنها با نگاهی به شرایط ایران بررسی می‌كنند و از موقعیت طرف مقابل اطلاع چندانی ندارند. چنین تحلیل‌های یكسویه‌ای بخشی از حقیقت را پنهان می‌كند و مانع دستیابی كامل به حقیقت می‌شود. نزار عبدالكریم الخزرجی، فرمانده سپاه یكم و سپاه هفتم ارتش عراق و فرمانده ستاد مشترك ارتش عراق در زمان جنگ هشت ساله با ایران بود و سال 1374 از عراق فرار كرد. او كمی بعدتر گفت‌و‌گویی تفصیلی با «غسان شربل» انجام داد كه در كتاب «زیرپوست جنگ» منتشر شد. الخزرجی در این گفت‌وگو اطلاعات بسیار مفیدی از وضعیت عراق در سال‌های پایانی جنگ و شرایط این كشور پس از پذیرفتن قطعنامه 598 می‌دهد كه بخش‌هایی از آن را مرور می‌كنیم.

الخزرجی را می‌توان جعبه سیاه ارتش عراق لقب داد. مردی با اطلاعات دسته اول كه به ناگاه علیه حكومت وقت شورید و از زادگاهش فرار كرد. او در جریان جنگ تحمیلی از خلبان‌های عراقی می‌خواست كه روستاهای مرزی ایران را با شدت هر چه تمام‌تر بمباران كنند. این ژنرال عراقی معتقد بود این روستاها محل تجمع نیروهای ایرانی است و این ضربه‌های كوبنده به آنان اجازه ماندن در این مناطق را نمی‌دهد. در باره اهالی روستاهای بمباران شده هم می‌گوید: «ما آنان را دشمن خود می‌دانیم و تفاوتی میان پیر و جوان نیست. آنان به منزله سربازان دشمن هستند. به همین خاطر آنان را نابود می‌كنیم تا تعداد بیشتری از طرفداران ایران را جلب نكنند.» صدام طی نامه‌ای در سال 1364 از ژنرال الخزرجی به خاطر تلاش‌هایی كه در نبرد قادسیه به ویژه در عملیات متعددی كه توسط سپاه هفتم در مناطق شمالی انجام داد، تشكر و قدردانی كرد.

صدام در طول جنگ به خاطر مواضع اعراب در جنگ عصبانی بود. این فرمانده ارتش بعث ناراحتی صدام از سوری‌ها را اینگونه یادآوری می‌كند: «شدیداً عصبانی بود و نظام سوریه را در رأس دشمنان، دسته‌بندی می‌كرد. [البته] نظامی‌ها را در بحث‌های سیاسی جزئی وارد نمی‌كرد، ولی [گاهی] در صحبت‌هایش عباراتی به كار می‌برد كه نشانگر ناراحتی و رنجش او از موضع برخی از كشورهای عربی بود.

الخزرجی در پاسخ به تلفات ارتش عراق در طول جنگ بیان می‌كند. «ارتش عراق حدود 125 هزار کشته داشت، به علاوه 80 هزار اسیر و مفقود.» او همچنین درباره اینكه جنگ می‌توانست چند سال دیگر هم ادامه پیدا كند؟ اینطور می‌گوید:«بله، اگر به همان روش سابق باقی می‌ماند، ادامه پیدا می‌كرد. البته به نظر من، عراق نمی‌توانست ادامه بدهد، چون درآمدهایمان ته كشیده بود و بدهی‌هایمان وحشتناك شده و تلفات انسانی‌مان به نسبت جمعیت [كشور] بالا رفته بود، علاوه بر آنكه خطوط [انتقال] نفت هم بسته بود. در حالی كه در طرف مقابل، ایرانی‌ها از نظر عددی بر ما برتری داشتند و راه‌های ارتباطی و صادرات نفتشان باز بود و ایران در آن زمان با بخش‌های كم‌حجمی از سپاه پاسداران در جنگ شركت داشت.»

فرمانده سپاه یكم و سپاه هفتم ارتش عراق معتقد است عراق با احساسات جریحه‌دار شده از جنگ بیرون آمد: «در طول هشت سال همه پیشرفت‌ها متوقف شد و حتی بخش‌های زیادی به عقب بازگشت؛ قرض‌های سنگین و طرح‌های نیمه‌كاره و نرخ بیكاری بالا. صدام شدیداً از اعراب و دیگر كشورهای جهان احساس سرخوردگی می‌كرد و این سرخوردگی تبدیل به تلخكامی شد. او نه‌تنها انتظار داشت كه این كشورها طلب‌هایشان را ببخشند، بلكه انتظار داشت به عراق كمك هم كنند. عراق در طول جنگ 350 میلیارد دلار هزینه كرد كه كشورهای عرب 40 میلیارد آن را دادند. صدام حساب می‌كرد كه عراق این بار را به نیابت از دیگران هم به دوش می‌كشد و معتقد بود عراق، سد مقابل ایران در راه تحقق آرزویش مبنی بر صدور انقلاب است و در صورت فرو ریختن این سد، نظام‌های منطقه سرنگون خواهند شد. معتقد بود كه عراق نقطه توازن و منبع و مایه امنیت اعراب است.»

همچنین صدام در طول جنگ به خاطر مواضع اعراب در جنگ عصبانی بود. این فرمانده ارتش بعث ناراحتی صدام از سوری‌ها را اینگونه یادآوری می‌كند: «شدیداً عصبانی بود و نظام سوریه را در رأس دشمنان، دسته‌بندی می‌كرد. [البته] نظامی‌ها را در بحث‌های سیاسی جزئی وارد نمی‌كرد، ولی [گاهی] در صحبت‌هایش عباراتی به كار می‌برد كه نشانگر ناراحتی و رنجش او از موضع برخی از كشورهای عربی بود. خصوصاً كه صدام درگیری [یعنی جنگ با ایران] را در چارچوب درگیری بین امت عرب و فارس‌ها تعریف می‌كرد. سرزنش او در درجه اول متوجه سوریه بود، بعد لیبی و الجزایر. [اما] عربستان سعودی، كویت، كشورهای خلیج [فارس] و اردن و تا حدی مصر را - بعد از آنكه برای بازگرداندنش به اتحادیه عرب تلاش كرد - جزء كشورهایی می‌دانست كه موضعشان خوب است.»


منبع: روزنامه جوان