تبیان، دستیار زندگی
نام سرلشكر ابراهیم خانی در دوران دفاع مقدس برای ارتش بعث، اعضای گروهك كوموله و دموكرات آشنا و دلهره آور بود. هنگامی كه نامی از این تكاور ارتشی به میان می آمد، ترس همه وجودشان را در برمی گرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهیدی كه دشمن جرئت جنگ رودررو با او را نداشت

نام سرلشكر ابراهیم خانی در دوران دفاع مقدس برای ارتش بعث، اعضای گروهك كوموله و دموكرات آشنا و دلهره‌آور بود. هنگامی كه نامی از این تكاور ارتشی به میان می‌آمد، ترس همه‌ وجودشان را در برمی‌گرفت.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید  سرلشكر ابراهیم خانی

نام سرلشكر ابراهیم خانی در دوران دفاع مقدس برای ارتش بعث، اعضای گروهك كوموله و دموكرات آشنا و دلهره‌آور بود. هنگامی كه نامی از این تكاور ارتشی به میان می‌آمد، ترس همه‌ وجودشان را در برمی‌گرفت. خانی به لحاظ ویژگی‌های نظامی و هوش بالا در تحلیل مسائل، از نیروهای تراز اول ارتش به شمار می‌رفت و گره‌گشای جبهه‌های غرب بود.

به گزارش «جوان» ابراهیم خانی از همان روزهای اول انقلاب به گروه‌های انقلابیون پیوست و پس از پایان دبیرستان، در آزمون‌های ارتش و سپاه پاسداران شركت كرد و در هر دو آزمون پذیرفته شد، اما به علت تقدمِ اعلام نتایج آزمون وارد دانشگاه افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران شد. البته به قول خودش چون هدفش خدمت به مردم بود، تفاوتی بین نهادهای ارتش یا سپاه قائل نبود. هوش سرشار و استعداد جسمی نمایانش باعث شد تمام مراحل دشوار لشكر ۲۳ نوهد ارتش (نیروی ویژه هوابرد) را با موفقیت از سر بگذراند و در دانشكده افسری شیراز پذیرفته شود.

«هرجا خون و آتش است ما می‌جنگیم/ هرجا مرگ و افتخار است ما پیشتازیم/از مرگ حذر كردن دور از مردانگی است/ روزی كه قضا باشد كوشش ندهد سود».

ابراهیم در سال‌های جنگ عازم جبهه‌های جنگ در شمالغرب كشور شد. نخست به عنوان فرمانده در پادگان میانه به آموزش گروه ضربت پرداخت و چندی بعد، همزمان با آموزش در پادگان‌های پیرانشهر و سردشت، جزو اعضای مؤثر و از فرماندهان بارز گردان ضربت لشكر ۲۳ ارتش شد. به گونه‌‌ای كه عناصر كوموله، دموكرات و نیز ارتش صدام، او را جزو مهره‌های اصلی ارتش ایران تلقی می‌‌‌كردند و همواره در پی آن بودند كه قرارگاهش را شناسایی كنند و در فرصت مناسب او را به شهادت برسانند.

ایشان به آشنایان، همسر و خانواده نسبت به خودش اطمینان می‌داد كه هرگز دشمنان جرئت جنگ رودررو با او را ندارند و جالب است كه حتی تركشِ گلوله‌تانك هم از پشت سر به او برخورد كرد. پس از ماه‌ها و سال‌‌ها مبارزه و دفاع از مرزهای دین و وطن سرانجام در ۲۶ خرداد سال ۱۳۶۶ همزمان با عملیات «نصر۳» هنگام اذان مغرب به شهادت رسید. شهید خانی همزمان با عملیات در حالی كه به همراه سربازانش بیرون از قرارگاه مشغول جنگ و مبارزه بود، با اعلام گرای(محل استقرار) گروهك كوموله و خیانت ستون پنجم دشمن مورد هدف تانك نیروهای دشمن بعثی قرار گرفت. شهید خانی به عنوان یكی از افراد شاخص ارتش جمهوری اسلامی به دلیل اقدامات شجاعانه همواره مورد پیگیری دشمنان اسلام بود و حتی بعد از شهادتش دشمنان به شكل‌های مختلف شهادت او را موجب شادمانی خود می‌دانستند. كما اینكه در رسانه‌هایشان از جمله رادیو فارسی و رادیو عربی عراق این شادمانی نشان داده شد.

این شهید والا مقام در دستنوشته‌هایی نسبت به شهادتش چنین نوشته است: «هرجا خون و آتش است ما می‌جنگیم/ هرجا مرگ و افتخار است ما پیشتازیم/از مرگ حذر كردن دور از مردانگی است/ روزی كه قضا باشد كوشش ندهد سود». شهید خانی در یكی از مأموریت‌هایش در نامه‌ای با زیبایی تمام برای همسرش اینگونه نوشته است: «راستی از جبهه‌ها برایت بگویم. اینجا تمام انسان‌ها یكرنگند. در اینجا نه خبری از دورویی‌ها است و نه انسان‌های هزار رنگ. آنها كه می‌نشینند در خانه‌هایشان و به دور از هیاهو و توپ و تانك برای زندگی آینده‌شان فلسفه می‌بافند نمی‌دانند در اینجا چه می‌گذرد؟ راستی آدم‌ها چقدر با هم تفاوت دارند. یكی در اینجا روی شنزار می‌غلتد و جان می‌سپارد و آن دیگری در خانه‌اش نیش و كنایه بارش می‌كند. همسرم نمی‌دانی سربازان اسلام با چه انتظاری جان می‌سپارند. باید باشی و ببینی كه این عاشقان الله بی‌هیچ ترسی دل به طوفان جنگ می‌سپارند و به عشق وطن همچون پروانه‌ای جان می‌سپارند.»

منبع: روزنامه جوان