تبیان، دستیار زندگی
یك نفر از گردن كلفت ها و پهلوانان تهران مصطفی بود كه چون دیوانه اهل بیت(ع) و سیدالشهدا(ع) بود او را «مصطفی دیوونه» می گفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«مصطفی دیوونه» دیوانه حسین(ع) بود

یك نفر از گردن كلفت‌ها و پهلوانان تهران مصطفی بود كه چون دیوانه اهل‌بیت(ع) و سیدالشهدا(ع) بود او را «مصطفی دیوونه» می‌گفتند.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
مصطفی دادکان

حاج «مصطفی دادكان» به كسی نگفت كه دركربلا و نجف چه دیده بود كه این‌گونه تغییركرد وشیدای امام حسین(ع) شد. او كه پیش از این به‌عنوان بزن بهادر تهران، اسم و رسمی در بین لوطی‌ها داشت حالابعداز سفر كربلا توانسته بود به مددعشق شهدای كربلا جایگاه خاصی بین مردم پیدا كند.

مصطفی در ایام جوانی با تیم داش مشتی‌ها یك شب به باغی در فرحزاد می‌روند. از آن طرف هم سید مهدی قوام به آن باغ می‌رود.

شاگردان آقا سید وقتی مصطفی را می‌بینند به او می‌گویند: «امشب یك مقدار رعایت كن.» آقا مصطفی از جا بلند می‌‌شود و خدمت آقا سید می‌رود و پیشانی آقا را می‌بوسد و می‌گوید: «آقا ما نوكر سادات هستیم.»

«سید مهدی قوام» می‌گوید: «ما می‌خواهیم مثل شما داش بشویم. قانونش را برای ما بگو.»

مصطفی می‌گوید: «قانونش این است كه هرجا نمك خوردی نمكدان نشكنی.»

آقا سید می‌گوید: «خب اینكه در قانون ما هم هست اما شما حرف می‌زنی یا عمل هم می‌كنی؟»

مصطفی سكوت می‌كند...

سید می‌گوید: «شما این‌همه نمك خدا را خوردی؛ چرا نمكدان می‌شكنی؟»

این حرف، آقا مصطفی را زیر و رو می‌كند و زندگی جدید مصطفی شروع و از آن به بعد مصطفی با آقا سیدمهدی صمیمی و عاقبت به‌خیر می‌شود.


منبع: همشهری محله

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.