تهاجم فرهنگی در شبکههای اجتماعی
در آغاز تولد هر یک از شبکه های اجتماعی مواجه می شویم با انبوهی ازتبلیغات و جذابیت های بصری و سهل الوصول بودن های ارتباطی که کاربران را به استفاده ترغیب می کند.
قاعدتا باید فضای مجازی ابزاری در جهت ارتقاء یا توسعه اهداف سیاسی اقتصادی فرهنکی ارتباطی و غیره وضع شده باشد اما آنچه امروزه در میان عامه مردم متدوال است استفادهی بیرویه و بیمارگونه از آن است. شبکههای اجتماعی اولین وپر مراجعه ترین وسپس بازی های مجازی و آنلاین از پرمخاطب ترین ها هستند. گرچه شبکههای اجتماعی ظاهرا ابزار ارتباطی و تماس تعریف شدهاند اما مستقیما "هویت" مخاطبین خود را تمام و کمال نشانه رفتهاند وآغاز و ریشهی همه مشکلات است. حال چگونه؟ جذابیتها و قابلیت های متنوع هرکدام کاربر را به استفاده ی همه جانبه ومکرر تشویق میکند و به تدریج شبکه مورد نظر از حالت ابزاری بیردن آمده و به هدف تبدیل میشود.
هرگاه دقیق تر به این بحث بپردازیم مشاهده خواهیم کرد که چگونه هویت فردی وملی ومعنوی افراد در تعامل مکرر بادنیای مجازی مخدوش شده وبه تدریج رو به زوال میرود. آنگاه دربعد کلان با جوامعی مواجه خواهیم شد که مشحون از معضلات ناهنجاریها وانحرافات اجتماعی است.
در آغاز تولد هر یک از شبکه های اجتماعی مواجه می شویم با انبوهی ازتبلیغات و جذابیت های بصری و سهل الوصول بودن های ارتباطی که کاربران را به استفاده ترغیب می کند. سازندگان نرم افزار به او اجازه میدهند از چه آپشنی بهره ببرد با چه کسانی مرتبط شود و... مثلا کاربران تلگرام الزاما باید طبق قابلیتهای تعریف شده وقوانین موضوعه آن اعم از ترکیب پروفایل ذخیره اطلاعات امکان تبادلات و استیکرها وغیره عمل کنندد ومهم تر از همه ذخیره اطلاعات کاربران در سرور های خود در کشورهای مولد است.
برخی از شبکه های ارتباط جمعی با ارایه تسهیلات خاص، کاربر را به سوی اهداف از پیش تعیین شده خود میکشانند و در عوض سودی اندک و خسرانی عظیم از خود بیگانگی برایش به ارمغان میآورند.
تولید کنندگان براساس تعریفی که از اهداف خود دارند بخشی از ارتباطات راممکن وبعضی را محدود وبرخی را تقویت میکنند. در نتیجه مثلا کاربر اینستاگرام ناخودآگاه مجبور است برای رسیدن به هدف پنهان تولیدکننده این نرمافزار جهت مقبولیت ومحبوبیت به جمع کردن فالورهای زیاد روی بیاورد ویا گستره ارتباطی خود را با بیکانکان هر رور بیشتر کند، عکسها و فیلمها ومتون عامه پسند بگذارد تا دیکران او را تایید کنند.
البته خوانندگان عزیز بر نگارنده خرده نگیرند که برشمردن معایب و نقد همه جانبه روا نیست. صد البته که محاسن شبکههای اجتماعی و فضای مجازی اگر بیش از مضراتش نباشد، کمتر نیست اما در این اینجا گنجایش پرداختن به هر دو مقوله را نداریم و فقط اجمالا به بحث هویت زدایی فرد و در نهایت اجتماع اشاره میکنیم واینستاکرام و تلکرام همینک در میان مردم ما استفاده زیادی دارد که بعنوان شاهد مثال آوردیم.
اینک حضور افراطی وبی زمان کاربران اینترنتی در شبکه های مجازی که نام "ارتباطات جهانی" را برخود نهادهاند، سبب شده تا کسی آن را آسیب جدی به هویت و هدف افراد تلقی نکند و از والاترین مقوله رشد فردی ومدیریت وقت و زمان غفلت نماید. همان "وقتی" که پیشینیان ما ازآن بعنوان طلا یاد میکردند بلکه پُربهاتر میدانستند، امروزدارد بیرویه و بدون دستاورد در فضای مجازی تلف میشود و حاصلی جز انبوهی از اطلاعات سطحی و بیارزش، تبادل افکار دمدستی و روز مره، دوستیهای بی پایه و اساس، به چالش کشیدن قومی عقاید و باورهای مذهبی، شکاف عاطفی بین اعضاء خانواده و ... ندارد. لذا نگاه هدف پندارانه به ابزارهای ارتباطی بجای حقیقت ابزاری، موجبهمه نابسامانی هاو تخریب ارزش ها وانحرافات جوامع شده است.
این رابطه یک سویه شبکههای مجازی و تحمیل علاقه به کاربران، مصداق همان تهاجم فرهنگیست. چرا که دیگر تبادلی در فرهنگ در کار نیست. بده بستان آگاهانه و مفید فرهنگی وجود ندارد، افراد بر اساس نیاز و ضرورت فرهنگ را از جوامع دیگر نمیگیرند.
ما با تولید نیاز فرهنگی جدید مشکل نداریم به شرط آنکه با بلوغ وآگاهی لازم توام باشد. اما آنچه امروز در فضای مجازی میتازد و به پیش میرود، تهاجمی است پرشتاب و خانمان بر اندازبا جذابیتهای خاص و اغواگر بهمراه تفوق تکنولوژیکی تولیدکنندگان با قدرت رسانهای بالا، کشورها و ممالک را درمینوردد و به مردمان القا میکند که هرآنچه میراث گذشتگان آنهاست، تاریخ گذشته و منحط میباشد و چون صاحبان تکنولوژی برتر هستد به ملتها القا میکنند که آنان قادر نیسیند نیازهای خودشان را بشناسند و باید صواب و کمال را هم در قالب فرهنگ برتراز آنان بگیرند.
حال با این تهاجم، کاربران فضای مجازی در تمام سطح دنیا به این باور غلط میرسند که هر چه در فضای مجازی تولید می شود بهتر و برتر است و ملت های جا مانده از تکنولوژی می پندارند در فکر و سیاست و اقصاد عقبتر هستند و اینجاست که ابزار های ارتباطی بازی یکطرفه را با ملت های دنیا میبرند تا هرچه کنند مقبول بیافتد. با این تفاسیر وقتی مردمان کشوری هوشمندی لازم برای استفاده بهینه از این فضا را به جهت عدم فرهنگ سازی نداشته باشند حتی اگر حداقل استفاده را هم ببرند، چون به بلوغ لازم نرسیده اند، در معرض آسیب های کلان واقع می شوند. زیرا برخی از شبکه های ارتباط جمعی با ارایه تسهیلات خاص، کاربر را به سوی اهداف از پیش تعیین شده خود میکشانند و در عوض سودی اندک و خسرانی عظیم از خود بیگانگی برایش به ارمغان میآورند.
چگونه؟ به این صورت که فرد مسلمانی که وظیفه دارد از لحاظ فردی وخانوادگی برای رشد علمی و معنوی خود مسیری داشته باشد، در هیاهوی شلوغی دنیا مجازی هدف کم سو ومسیر به بیراهه کشیده میشود. همین که هدف گم شدویا به حاشیه رفت، اولین آثار هویت گریزی آشکار می شود، دیگر افراد ازاستفاده های غیر مفید ابایی ندارند زمان های فراغت و خالی آنان با تفکر ومطالعه پر نمیشود. در کنار خانواده لذت نمیبرند . آدم های مجازی مجالی برای ارتباط حقیقی نمیگذارند .اذهان خسته و انباشته از اخبار واطلاعات بیهوده و کم ارزش، از خود بیگانه شده ، شایعات و دروغ و تهمتها سبب بیاعتمادی افراد به یکدیگر میشود وبر اثر تداوم این ناهنجاری ها، تردید و کج فهمی شبهههای اعتقادی، تمسخر قومیتها و پرداختن به امور لغو و مضر، ذائقه کاربران را بیمار ساخته و او دیگر دست و دلش به مطالعه نمیرود، لذا پایههای تاریخی و ملی ومذهبی خود را گم میکند.
هر حرف و متن کوتاه، هر چند بی مبنا وبی اساس بر پایه استدلالات پوچ یا مغرضانه هم که باشد، اقناعش میسازد. اینجاست که اتاقهای فکر الخادی و شبهه افکن براحتی وارد عمل میشوند وانحرافاتی را در زندگی فردی و اجتماعی افراد میکنند تا بن مایه جامعه را به یغما ببرند، زیرا منطق گزینش برای مردمان از بین رفته و روز بروز در گردابهای شبهه غرق شدهاند.