تبیان، دستیار زندگی
رفتم به باغ پسته دیدم یکی نشسته...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رفتم به باغ پسته

زفتم به باغ پسته

زفتم به باغ پسته

رفتم به باغ پسته

دیدم یکی نشسته

کی بود؟ یه موش کور بود

از خونه خیلی دور بود

زفتم به باغ پسته زفتم به باغ پسته

بیچاره خاله موشه

نشسته بود یه گوشه

اَتَل مَتَل، گلابی

گرسنه بود حسابی

زفتم به باغ پسته زفتم به باغ پسته

رو شاخه یک کلاغ بود

همیشه توی باغ بود

موشه رو دید و گفت: وای!

موش موشی پسته می خوای؟

زفتم به باغ پسته زفتم به باغ پسته

کلاغه مهربون بود

از شاخه، پسته چید زود

پسته دهن بسته بود

موش موشی جون خسته بود

زفتم به باغ پسته زفتم به باغ پسته

کلاغه فوری نشست

پسته رو با نوک شکست

موش موشی شاد و خندون

پسته رو خورد با دندون

زفتم به باغ پسته زفتم به باغ پسته

گفت: حالا سیرِ سیرم

زودی به خونه می رم

زفتم به باغ پسته  زفتم به باغ پسته

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com

شاعر: افسانه شعبان نژاد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.