تبیان، دستیار زندگی
رفتم به باغ نارگیل ...اومد صدای یک فیل
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رفتم به باغ نارگیل

رفتم به باغ  نارگیل

رفتم به باغ  نارگیل

رفتم به باغ نارگیل

اومد صدای یک فیل

دیدم صداش بلنده

خوش حال و می خنده

رفتم به باغ  نارگیل

می گفت که خاله میمون

می آد به خونه اون

میمون و همسایه هاش

هدیه می آرن براش

رفتم به باغ  نارگیل

فیله تولدش بود

مهمونی خودش بود

چند تا سبد باهاش بود

به فکر مهموناش بود

رفتم به باغ  نارگیل

برای مهموناش، فیل

می خواست بچینه نارگیل

گُرُم گُرُم گُرُم گوم

زد به درخت با خرطوم

رفتم به باغ  نارگیل

از شاخه، نارگیل افتاد

روی سرِ فیل افتاد

تا فیل اومد بجنبه

شد رو سرش قلنبه

رفتم به باغ  نارگیل

نارگیل دونه دونه

فیله دوید تا خونه

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com

شاعر: افسانه شعبان نژاد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.