تبیان، دستیار زندگی
انجمن های ادبی در ایران، حیات پر فراز و فرودی را سپری کرده اند. از قدیم الایام تا کنون همگان بر وجود انجمن ها، محافل و کارگاه های ادبی فعال و پویا، تاکید داشته اند اما هر چه جلوتر آمده ایم از تاثیرگذاری های فرهنگی و ادبی این انجمن ها بر اهالی ادبیات کاسته
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از تنگی قافیه تا ردیفی برای اعتبار ادبی

انجمن‌های ادبی در ایران، حیات پر فراز و فرودی را سپری کرده‌اند. از قدیم‌الایام تا کنون همگان بر وجود انجمن‌ها، محافل و کارگاه‌های ادبی فعال و پویا، تاکید داشته‌اند اما هر چه جلوتر آمده‌ایم از تاثیرگذاری‌های فرهنگی و ادبی این انجمن‌ها بر اهالی ادبیات کاسته شده است.

بخش ادبیات تبیان
انجمن های ادبی

همه این عوامل دست به دست هم داده تا اخیرا معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از اجرای طرحی با عنوان شناسه‌دارشدن انجمن‌ها خبر بدهد. چنانچه پیش از این نیز در جام‌جم خواندید، سیدعباس صالحی با اشاره به قدمت بالای انجمن‌های شعر در ایران و پیشینه موفق انجمن‌های داستان در چند دهه اخیر درباره این طرح گفته بود: «با اجرایی‌شدن این طرح، انجمن‌های ادبی در کشور دارای هویت صنفی می‌شوند و همین راه را برای فعالیت بهتر آنها فراهم می‌کند». اما پرسش دقیقا همین جاست که آیا اجرای این طرح به هموارشدن فعالیت‌های این انجمن‌ها خواهد انجامید، یا مانند اغلب حمایت‌های دولتی از فعالیت‌های فرهنگی و هنری، به اداری شدن فعالیت‌های این انجمن‌ها و نهایتا به اعلام اعداد و ارقامی در گزارش عملکردها؟ انجمن‌های ادبی اغلب در مواقعی موفق عمل کرده‌اند که در قالب تشکل‌های مردم‌نهاد و خودجوش به تربیت شاعران و نویسندگان و ترانه‌سرایان پرداخته‌اند. از همین رو، از یک شاعر، یک قصه‌نویس و یک ترانه‌سرا که هر سه تجربه برگزاری انجمن‌هایی را نیز داشته‌اند درباره چند و چون و پیش‌بینی‌هایشان از کیفیات اجرای این طرح پرسیده‌ایم.

حسن‌بیگی: فرهنگ فعالیت جمعی نداریم

ابراهیم حسن‌بیگی، داستان‌نویس و از موسسان انجمن قلم ایران، معتقد است با تشکیل انجمن‌های مختلف چه به صنف بینجامد و چه جز آن، باید موافقت کرد. او می‌گوید: «از دو سه دهه پیش نیز بنا را بر این داشتیم که انجمن‌ها و کانون‌ها و محافل را تعدد ببخشیم. اما تجربه سی سال اخیر ما در زمینه بالابردن کیفیت این انجمن‌ها موفقیت‌آمیز نبوده است. اساسا در کار تشکیلاتی و پاتوق ‌درست‌کردن ناموفق بوده‌ایم. انجمن‌های داستان و حتی شعر، چه آنها که با حمایت دولتی همراه بوده‌اند و چه آنها که خودجوش‌ سربرآورده‌اند، امروز جزو تشکل‌های موفق ادبی نیستند.»

حسن‌بیگی از آن‌جا که معتقد است انجمن‌های داستان چندان موفق نبوده‌اند، شناسه‌دارکردن فعالیت آنها را مفید ارزیابی نمی‌کند و می‌گوید: «به این طرح خوش‌بین نیستم. هر گونه برنامه‌ریزی از سوی دولت برای فعالیت‌های ادبی منجر به فرمایشی‌شدن شده است. تا فرهنگ فعالیت‌های جمعی در ما شکل نگیرد، هر طرح و ایده‌ای برای انجمن‌ها با شکست مواجه خواهد بود.»

این داستان‌نویس همچنین با اشاره به این تناقض ‌که «انجمن‌های دولتی، دلیل ناکامی خود را فرمایشی‌شدن و انجمن‌های مردم‌نهاد عدم موفقیت خود را حمایت‌نشدن از سوی دولت می‌دانند»، مشکل اصلی را خود انجمن‌ها و کاستی فرهنگ کار جمعی می‌داند و می‌گوید: «از همین‌رو، تشکل‌ها نباید به دولت‌ها نزدیک شوند. دولت تنها باید در سیاستگذاری‌های کلان شرکت کند. هر وقت فرهنگ رفتار تشکل‌محور را کسب کردیم می‌توانیم با هزینه اعضای انجمن آن را اداره کنیم، نه این‌که به بهانه حمایت زیربار فرمایش دولتی برویم.»

شکارسری: فرمایشی نباشد

عباس سجادی، موسس و مدیر انجمن ترانه‌سرایان ایران، نسبت به شناسه‌دارشدن انجمن‌های ادبی خوش‌بین است. او معتقد است چون انجمن‌های ادبی، منابع مالی مستقل و مشخصی ندارند، می‌توانند دست کم به لحاظ تامین هزینه‌ها از این شناسه‌دارشدن بهره ببرند.

حمیدرضا شکارسری، شاعر و برگزارکننده نشست‌ها و انجمن‌های مختلف شعر، طرح شناسه‌دارکردن انجمن‌های ادبی را نیازمند آسیب‌شناسی می‌داند چون معتقد است اجرای آن هم می‌تواند وجوه مثبتی را شامل شود و هم سبب‌ساز بروز و ظهور آثار منفی باشد.

او می‌گوید: «تاکنون هیچ صنف فعال و پویایی برای شعرا تاسیس نکرده‌ایم و همین، سبب‌ساز بروز بسیاری از مشکلات زندگی روزمره برای شاعران بوده است. شاعران برای شعر زندگی و وقتشان را می‌گذارند اما به لحاظ صنفی، از سوی هیچ سندیکایی حمایت نمی‌شوند. این فکر، که انجمن‌های ادبی را شناسه‌دار کنیم، بالقوه فکر بدی نیست؛ می‌دانیم که تشکل‌گرایی، تفکری اساسا غربی است. این‌که هر گروهی، می‌تواند صنف تشکیل بدهد و از حقوق معنوی و مادی خود دفاع کند، غربی است اما با توجه به تغییر شکل و نوع زندگی اجتماعی در ایران، می‌توان آن را پذیرفت و به کار گرفت.»

شکارسری اما بر این باور است که برخی نکات می‌تواند چنین سندیکایی را بشدت زیرسوال ببرد: «اما اگر با تشکیل صنف‌ها برای گروه‌های هنری، بخواهیم از آنها انتظارات بی‌جا داشته باشیم و به آنها برای تولید آثار هنری خط بدهیم، دچار آسیب خواهیم شد. ما نشان داده‌ایم نمی‌توانیم از کسی یا تشکلی بدون منفعت‌طلبی‌هایمان، حمایت کنیم. این صنوف را تشکیل می‌دهیم تا بتوانیم به نفع خود از آنها استفاده کنیم. مدیران سیاسی دولت‌ها از گروه‌های هنری حمایت می‌کنند تا هوای آنها را داشته باشند. اگر قرار باشد دولت حمایت بکند و هیچ نیت فرامتنی و انتظاری نداشته باشد، این درست و مثبت و خیر است و صواب دارد. اما اگر از آن تشکل، انتظار خلق اثر هنری به نفع خود داشته باشیم، مثلا مجبورشان کنیم طومار حمایت از ما را امضا کنند صرفا به این دلیل که زیر نظر آنها هستیم، خطرناک است.»

شکارسری که سال‌هاست جلسات شعر و نقد ادبی در دو فرهنگسرا را اداره می‌کند، بر این باور است که در گذشته حال و روز جلسات ادبی بهتر بود: «در گذشته، فقط به جلسات ادبی نمی‌پرداختیم. کانون‌های ادبی راه‌اندازی کرده‌ بودیم که پاتوق بود و به دو ساعت نشست شعرخوانی در هفته بسنده نمی‌کرد. ما روزی چند ساعت در کانون‌ها حاضر بودیم. با شعر و نقد ادبی مانوس بودیم، بحث می‌کردیم و کتاب می‌خواندیم. از آن کانون‌های ادبی می‌شد انتظار تاثیرگذاری و جریان‌سازی داشت چنان‌که شاعران بسیاری هم از آن کانون‌ها بیرون آمدند. اما وقتی به جای کانون‌ها به جلسات هفتگی روی آوردیم، از این تاثیرگذاری کاسته شد. در نظر داشته باشید که هر چه قدر هم دوساعت حضور شاعران در یک نشست شعرخوانی مفید باشد، انتظار اتفاق و جریان‌سازی از آن نمی‌توان داشت. در این جلسات نهایتا چهره‌ها شناسایی می‌شوند اما پرورده نمی‌شوند.»

سجادی: تقویت هویت صنفی مهم است

عباس سجادی، موسس و مدیر انجمن ترانه‌سرایان ایران، نسبت به شناسه‌دارشدن انجمن‌های ادبی خوش‌بین است. او معتقد است چون انجمن‌های ادبی، منابع مالی مستقل و مشخصی ندارند، می‌توانند دست کم به لحاظ تامین هزینه‌ها از این شناسه‌دارشدن بهره ببرند.

سجادی در پاسخ به این پرسش که «آیا شناسه‌دارکردن انجمن‌های ادبی از سوی نهادی رسمی، سبب‌ساز اداری شدن این انجمن‌ها نمی‌شود؟» می‌گوید: «به نظرم این‌که نظارت دولتی در صورت شناسه‌دارشدن انجمن‌ها از سوی دولت می‌تواند افزایش یابد، نباید باعث شود از این طرح استقبال نکنیم به این دلیل مشخص که به هر حال چه در صورت شناسه‌داربودن و چه در غیر این صورت، نظارت باید وجود داشته باشد. اساسا هر اتفاق فرهنگی و اجتماعی بی نیاز به نظارت نیست اما در عین حال به نظرم قصد دولت در این رابطه کمک‌کردن است.»

این شاعر و ترانه‌سرا با اشاره به این‌که برخی از هنرها مانند ادبیات و تئاتر به حمایت دولتی بیشتری نیاز دارند، موسیقی را مثال می‌زند و می‌گوید: «حتی در موسیقی نیز چنین است. ارکسترهای سمفونیک و فیلامورنیک مهم دنیا نیز از کمک‌های دولت‌ها و دولت‌های محلی یعنی شهرداری‌ها استفاده می‌کنند.»

سجادی که سال 1380 انجمن ترانه‌سرایان ایران را با قائم‌مقامی زنده‌یاد افشین یداللهی راه‌اندازی کرده، از این انجمن به عنوان یکی از قربانیان همین شناسه‌‌دارنبودن انجمن‌ها یاد می‌کند و می‌افزاید: «انجمن ترانه‌سرایان ایران که البته به نام خانه ترانه معروف شد اما من همچنان از آن به عنوان انجمن‌ ترانه‌سرایان افشین یداللهی نام می‌برم و برایش احترام بسیاری قائلم، پس از درگذشت افشین یداللهی دچار فراز و نشیب‌های فراوانی شده است. اتفاقا همین انجمن مصداق بارزی است برای نیازمندی انجمن‌های ادبی به شناسه‌دارشدن. اگر این انجمن معتبر ترانه، تشکلی شناسنامه‌دار بود، پس از مرگ افشین یداللهی می‌توانست به کار خود با قوت سابق ادامه دهد. انجمن‌ها باید قائم به اساسنامه شوند و نه اشخاص. این‌گونه شخصیت حقوقی پیدا می‌کنند و با تغییراتی از این دست، مشکلی برایشان پیش نمی‌آید.»

سجادی همچنین درباره کیفیات خروجی انجمن‌های ترانه در کشور معتقد است: «انجمن‌ها حتی اگر نتوانند بار ادبی به اعضا بدهند، می‌توانند به لحاظ صنفی از اعضا دفاع و حمایت کنند. باید پرسید مگر خانه سینما توانسته کارگردان بسازد؟ این خانه، خانه کسانی است که در ابتدای امر، شناسنامه هنری خود را داشته‌اند و از آنجا فقط به لحاظ صنفی حمایت می‌شوند. انجمن‌های ادبی ازجمله انجمن‌های ترانه نیز می‌توانند چنین شرایطی را تجربه کنند.»

منبع: جام جم