کنسرت های موسیقی و پیامدهای اجتماعی آن
کنسرت های موسیقی و پیامدهای اجتماعی آن میزگردی با حضور دکتر مسعود کوثری دکتر حمیدرضا نوربخش حجت الاسلام احمد رهدار و حجت الاسلام علی الهی خراسانی بخش هنری تبیان بخش رسائل ارتباط جمعی کنونی و ابزارهایی که به اشکال مختلف صوت را در خود ذخیره می کنند باعث شده‌اند که توجه به امر موسیقی دارای اهمیت بیشتری باشد. روزگاری نوازنده یا خواننده ای متبحر می‌توانست با هنر خود اطرافیان را اندوهگین یا شاد کند، از طرفی علمای اسلامی خروج از حالت طبیعی را مورد مطالعه قرار داده و درباره آن نظر داده اند. اما امروزه همان موسیقی هایی که شاید به ندرت در جایی یافت می شد و اگر هم دسترسی به خواننده یا نوازنده ای بود مشخص نبود که آن ذوق و آمادگی را داشته باشد یا نه، به وسیله تلفن همراه پخش اتومبیل و بلندگوهایی که در اماکن عمومی نصب است به گوش می رسد. فتاوای مختلفی درباره حلیت یا حرمت برخی از موسیقی ها در اطوار مختلف وجود دارد لیکن این فتاوا با هم متفاوت است؛ از طرفی هر چند عده ای معتقدند که موسیقی از هنرهایی است که انسان به آن نیازمند است و روحش را جلا می دهد اما همین افراد هم در تعیین مصادیق جلا دهی روح یعنی اینکه کدام موسیقی روان را آرام و کدام آن را می آزارد اتفاق نظر ندارند. می توان اظهار نظر کرد در سال های اخیر با روندی که در محدود کردن عرضه موسیقی سنتی کشور انجام شده و تقاضای ثابتی که در مصرف محصولات موسیقیایی بوده است، آواهای ناهنجارهای در جای جای این مرز و بوم موسیقی سنتی اصیل ایرانی را تحت الشعاع قرار داده است. این موسیقی های گوش خراش و از بین برنده روان و ساختار فکری افراد که در مباحث تخصصی نفوذ فرهنگی، از دست رفتن قوه تفکر ایرانی اسلامی راهشدار می دهد، پا را از حریم خصوص فراتر گذاشته و با برگزاری برخی از کنسرت ها تمام آداب و سنن غرب را به یکباره در عرصه اجتماع رونمایی کرده است. در این بین موسیقی سنتی نیز که می توانست با محدودیت کمتر مسیر سالم تر و مورد تأیید دین مبین اسلام را بپیماید پا سوز چنین موسیقی هایی شده است و می توان پیش بینی کرد که ذائقه مردم نیز با عرضه این نوع محصوات موسیقیایی نامناسب، به ابتذال کشیده شده است. از دیگر سو برخی از کسانی که از سر دلسوزی و برای اسلامی نگاه داشتن جامعه، مخالفت با موسیقی حرام را هدف اصلی خود قرار داده اند. گویا طریق مقابله مناسب با آن را نمی دانند و فقط از حواشی غیر اسلامی کنسرت های برگزار شده سخن می گویند که به نظر می رسد، این دعوای موسیقی و حواشی آن مسائلی جدا از هم است و لغو کنسرت‌های موسیقی به دلیل حواشی نه تنها راهکار موثر و پایداری برای نهادینه کردن فرهنگ تولید و استفاده از موسیقی فاخر حلال نیست بلکه مردم را به مدیران فرهنگی کشور بدبین می کند. در این زمینه جلسات متعدد بحث و ارائه نظر میان کارشناسی موسیقی، مدیران فرهنگی و متخصصان علوم حوزوی برگزار شده است. نشریه رسائل گزارشی از یکی از این نشست ها را که مربوط به ویژه برنامه زاویه است را در نظر خوانندگان می گذارند. شرکت کنندگان در این میز گرد دکتر مسعود کوثری پژوهشگر حوزه ارتباطات و استادیار و مدیر گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران است. دکتر حمید رضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی ایران حجت الاسلام احمد رهنار، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) و رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه در قم است. حجت الاسلام علی الهی خراسانی پژوهشگر، فقه اجتماعی است. قصد این میزگرد پاسخ به سوالات زیر است: 1- آیا ذات کنسرت، عجین با ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی است یا کنسرت ها در ذات خود چنین نیستند، بلکه کنسرت های رایج در ایران به یک پدیده فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده اند که صورت مطلوبی ندارند و همراه با ناهنجاری هستند و می توان با مدیریت آنها شاهد برگزاری کنسرت‌های سالمی بود؟ 2- اجرای کنسرت های موسیقی و لغو آنها، هر یک چه پیامدهای اجتماعی را به دنبال دارد؟ 3- آیا مقایسه ای بین مفاسد اجتماعی ناشی از لغو کنسرت ها و ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی برگزاری کنسرت ها صورت گرفته است؟ به نظر شما وزن کدام یک بیشتر است؟ به تعبیری، ناهنجاری های اجتماعی برآمده از اجرای کنسرت ها بیشتر است یا لغو آنها؟ 4- چرا در فقره اجرای کنسرت در برخی شهرها این همه اختلاف نظر و نزاع وجود دارد؟ در این فضای غبار آلود ملاک داوری چیست؟ آیا اساساً ملاکی وجود دارد؟ آیا قانون ملاک است یا ملاک های دیگر هم وجود دارد؟ کوثری: موسیقی را در جامعه نه تنها نباید متوقف کرد، بلکه از عوارض نامساعد لغو کنسرت‌ها هم باید با خبر بود. لغو کنسرت ها چند پیامد منفی دارد که باید به طور جدی به آنها توجه کرد. 1- تعارض امر اخلاقی و امر قانونی: اگر اعتقاد داشته باشیم که قانون، چیزی است که وزارت ارشاد یا نمایندگان وزارت ارشاد با استفاده از آن، به هنرمندان اجازه می دهند که کنسرت برگزار کنند، و از طرف دیگر، این مجوز را مخالف امر اخلاقی بدانیم، شکافی بین امر اخلاقی و امر قانونی به وجود آورده ایم که در نهایت، داشتن چنین عقیده ای به ضرر جامعه ایران خواهد بود. در واقع گویا می گوییم که قانون ایران یک چیز است و اخلاق چیز دیگری، این نکته در درازمدت جامعه ما را دوباره می کند؛ یعنی جامعه در بخشی اخلاقی و در بخشی دیگر قانونی زندگی می کند. در حالی که تنها هنر جمهوری اسلامی این بوده است که اخلاق و قانون را به یکدیگر پیوند بزند. ما ادعا داریم که برخلاف مسیحیت که به سمت یک نئولوتریسم رفته است و دین و اخلاق را از قانون جدا کرده و یک شکاف در جامعه اروپا و جوامع پروتستان به وجود آورده است، حرکت کرده ایم. هنر دین اسلام پیوند زدن اخلاق و قانون بوده است در اسلام یک بسته زندگی روزمره ارائه شده است تا همه چیز در کنار هم باشند و ما بتوانیم آنها را مدیریت کنیم. 2- تفکیک شهر مذهبی از شهر غیرمذهبی: این تفکیک، آسیب زا است ما بخشی از جامعه را تبدیل به عرفی و بخش دیگری را تبدیل به شهر مقدس می کنیم و این تضاد سبب می شود که جامعه دوباره شود؛ در صورتی که وقتی شهدا را در قله کوه ها، در محل راهپیمایی مردم و در دانشگاه ها دفن می کنیم، قصد داریم که این قداست را به همه شهرهای کشور منتقل کنیم و بگوییم که همه شهرهای کشور ایران، امروز مقدس هستند. 3- الگودهی جمهوری اسلامی: جمهوری اسلامی آمده است که الگو بدهد و این الگودهی با منها کردن موارد مختلف از صحنه جامعه، انجام شدنی نیست اگر نظامی قصد الگو دادن به جوامع مختلف را داشته باشد، نمی تواند بگوید من این را نمی خواهم و راجع به این و آن حرف ندارم. این منها کردن ها خلاف داعیه جمهوری اسلامی است که سعی می کند حداقل برای کشورهای مسلمان، الگویی از مدیریت در وجوه مختلف زندگی مردم ارائه بدهد. 4- توجه به نیاز و اقبال مردم: اینکه یک مدیر در خانه خودش به چه می اندیشد و چه را دوست دارد یا ندارد، یا اینکه مردم چه چیز را دوست دارند و چه چیز را دوست ندارند، متفاوت است. ما به عنوان کسانی که حکومت می کنیم و سازمان هایی داریم که با مردم در ارتباط هستند، باید مردم را مدیریت کنیم. برای این مدیریت لازم است که با مردم در ارتباط باشیم و از نیازها، خواسته ها و اقبال مردم آگاه باشیم. 5- جزیره گرایی: نهایتاً اگر مسئله لغو کنسرت ها در ایران رشد پیدا کند، دچار یک نوع جزیره گرایی می شویم، این جزیره گرایی سبب می شود که یک جا قانون اعمال شود و جایی اعمال نشود. اگر واقعاً با موسیقی به صورت ذاتی مخالف هستیم، باید تکلیف را روشن کنیم. به هر حال بعد از گذشت 36 سال از جمهوری اسلامی باید بگوییم که با موسیقی ذاتاً مخالف هستیم یا موافق؛ یعنی اگر ذات گرا باشیم باید تکلیف خود را روشن کنیم؛ اگر ذات گرا نیستیم و پذیرفته ایم که موسیقی می تواند نقش ایفا کند و به اصطلاح حزب اللهی تر از امام نیستیم، باید برای موسیقی فکر کنیم، برنامه داشته باشیم و مدیریت نشان دهیم. رهدار: به نظر من صورت مسئله ایشان خارج از مسئله میزگرد است صورت مسئله، لغو کنسرت مبتذل است، نه کنسرت لغو کنسرت ها دقیقاً به خاطر ابتذال آنهاست. لذا مسئله از لغو کنسرت ها شروع نمی‌شود؛ چون کسی کنسرت را لغو نکرده است. گزارشی که اول کار از وزیر محترم ارشاد آوردید، آمار می دهد که در سال، سیصد کنسرت برگزار شده که تنها به مورد از آنها لغو شده است؛ یعنی مسئله کنسرت نیست؛ بلکه کنسرت مبتذل است در باره تعارض امر اخلاقی و قانونی هم که ایشان فرمودند، قانون گفته است که وزارت ارشاد مجوز می دهد، اما نگفته است که وزارت ارشاد لغو می کند؛ قانون نهادهای دیگری مانند نیروی انتظامی با هر نهاد دیگری را برای لغو کنسرت تعیین کرده است. پس اینجا مسئله این نیست که صدور مجوز با چه نهاد قانونی است؛ بلکه مسئله این است که چه نهادی در قانون حق دارد که کنسرت را لغو کند، در باره نکته دوم ایشان هم، وزیر ارشاد می گوید: «خیلی اوقات پیش می آید که آن چیزی که ما اجازه می دهیم، محقق نمی شود؛ آن چیزی که ما اجازه می دهیم، کنسرتی سالم است؛ ولی آن چیزی که محقق می شود، یک کنسرت فاسد است». حال صورت مسئله این است که با کنسرت فاسد باید چه کنیم؟ همچنین ما شهر مذهبی و غیرمذهبی نداریم، به تعبیر بعضی از آقایان احکام الهی و استانی نداریم؛ این مسئله از اساس واضح البطلان است؛ حرف ما شهر مذهبی و مذهبی تر است. وقتی می‌گوییم کنسرت مجوز دارد، یعنی این نوع را حلال شمردیم؛ لکن همین حلال را در محضر یک عالم، یک مدل رعایت می کنیم و در محضر کس دیگری، طوری دیگر؛ مانند این است که تخمه شکستن حرام نیست. اما در محضر یک عالم تخمه نمی شکنیم. بنابراین بحث درباره حرمت نیست. بلکه بحث درباره تشکیک در مذهبی بودن است. در باره نیاز مردم هم حضرت آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «رسالت انبیا اقامه عدل بوده است، نه اعتدال، اعتدال پاسخی معقول به خواست های مردم، و عدل پاسخی معقول به نیازهای مردم است». خواست افراد ضرورتاً همان نیازشان نیست. ممکن است کسی به دلیل سفاهت، خامی، جوانی و جهل، خواسته ای داشته باشد که نیازش نباشد. این استدلال خیلی پوپولیستی است که بگوییم مردم این را می خواهد الان در دنیا رشته تحصیلی دانشگاهی «سیاست گذاری فرهنگی» وجود دارد. در این رشته، نمی گویند که مردم چه می خواهند، بلکه می گویند مردم چه باید بخواهند تا با اهداف عالی این نظام ارزشی، هماهنگ باشد. نوربخش: مطلب این است که ما اساساً کنسرت را چه می دانیم؟ کنسرت یعنی اجرای صحنه ای موسیقی. برگزاری کنسرت در کشور ما سیکل و سیر قانونی مشخصی را طی می کند؛ کنسرت ها با مجوز برگزار می شوند؛ یعنی از راهروهای پر پیچ وخم وزارت ارشاد، نهادهای انتظامی، امنیتی و جاهای دیگر عبور کرده است. در این سیر قانونی گرفتن مجوز، استعلام های فردی و محتوایی، یعنی بررسی اشعار و موسیقی انجام می شود و حتی اثر ضبط شده این موسیقی را قبل از اجرا تحویل می گیرند و آن را می بینند و کارشناسان مختلف درباره آن نظر می دهند. بنابراین وقتی که این مسیر پر پیچ و خم، با توصیفی که داشتم، طی می شود، دیگر معنی ندارد که اسم مبتذل روی آن بگذارید. البته کنسرت مبتذل هم داریم؛ کنسرت گی ها در لاس و گاس هم کنسرت موسیقی است که کاری به آن نداریم؛ ولی کنسرتی که در چارچوب و محدوده جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران با ضوابط خودش اجرا می شود، نمی تواند کنسرت مبتذل باشد. ما نمی توانیم براساس شذوذات حکم بدهیم. این مسئله که شما می فرمایید، به کنسرت ربطی ندارد. کنسرت موسیقی به لحاظ محتوا مجوز می گیرد؛ وقتی که مجوز گرفت اجرای آن در کل این جغرافیا بلا اشکال است. بنابراین ما نمی توانیم مرزبندی کنیم که اجرای کنسرت در این شهر مجاز است و در شهر دیگر غیر مجاز. مجوز اجرای کنسرت، شرط لازم و کافی برای اجرای کنسرت است. مراکز مختلف انتظامی، وظایفی دارند که باید آن را انجام دهند. ده ها کنسرت مجوز نمی گیرند که موضوع بحث ما نیستند؛ اما در سال های اخیر، هر سال ده ها مجوز برای کنسرت داده شده است که در سراسر کشور در حال اجرا هستند و نشان می دهد که مشکلی نداشته و هیچ حاشیه ای هم به وجود نیامده است. موضوع لغو کنسرت فقط و فقط در خطه خراسان انجام شده و اتفاقاً فقط و فقط از جنس موسیقی هنجارمند و هنجار مندترین موسیقی ها هم بوده است. یعنی همه موسیقی هایی که تا الان در خراسان لغو شده، موسیقی سنتی ایران بوده است. الهی خراسانی: خلطی در حال اتفاق است؛ موافقین و مخالفین کنسرت، موسیقی را از کنسرت جدا نمی‌کنند؛ موسیقی یکی از جلوه های هنری است؛ به فرموده رهبر معظم انقلاب: «هنر یک امر تشریفاتی و زاید نیست؛ با زندگی انسان و مردم عجین شده است». در هیچ کشوری، حتی جمهوری اسلامی، موسیقی که بخشی از هنر است، حذف شدنی نیست؛ کنسرت، یک پدیده معاصر فرهنگی و قالبی برای بیان هنر موسیقی است، دعوا اصلاً بر سر موسیقی حلال نیست؛ تمام فقهای معاصر ما فقط موسیقی ای را که مناسب مجالس گناه و مجالس فسق و فجور باشد، حرام دانسته اند. دانستن این نکته هم ضروری است که تشخیص تناسب موسیقی با مجالس فسق و فجور، به لحاظ ساختار اجتماعی، به عهده عرف است و به لحاظ فردی به عهده خود شخص است. اما درباره کنسرت ما تفکیکی بین شهر زیارتی و غیرزیارتی قائل هستیم. اعتقاد به اینکه در شهر زیارتی، حلال خدا اتفاق بیفتد و در شهر غیر زیارتی حرام خدا مشکلی ندارد، سکولاریسم فرهنگی است. ما نمی خواهیم مشهد به عنوان شهر زیارتی، تبدیل به وانیکان شود و شهرهای دیگر ما لاس و گاس یا آنتالیا باشد. حلال خدا در تمام کره زمین حلال است؛ اما مولفه‌های منطقه ای بومی در سیاست گذاری فرهنگی مهم است وقتی بنا باشد یک پدیده فرهنگی مانند کنسرت، در شهر زیارتی مشهد اجرا شود، مولفه هایش فرق می کند؛ مجوزی که برای کنسرت در شهر مشهد می‌دهیم، باید متفاوت با سالن تله کابین رامسر باشد. دلیل این مطلب این است که ما می خواهیم از هویت‌های شهر حفاظت کنیم، اجزا نکردن کنسرت در مشهد، مانند نساختن هتل در میدان نقش جهان اصفهان است که هویت شهر اصفهان را حفظ می کند. هویت یک شهر زیارتی هم باید باقی بماند؛ البته در این شهر زیارتی همه جلوه های هنری باید ارائه شود، اما معطوف به فرهنگ شهر زیارتی. بنابر این من خیلی راحت عرض می کنم که موافق برگزاری اجرای زنده موسیقی در شهر زیارتی هستم، اما معطوف به مفاهیم زیارت، ما باید فهرستی از کنسرت ها را پیش رو داشته باشیم و خواننده را که جزئی از کنسرت است. محتوا، طراحی دکور، لباس خواننده مخاطبین و این را که در کدام نقطه از شهر است، بررسی کنیم تا بتوانیم نظر دهیم که این کنسرت مبتذل است یا نه. همه این موارد در کنسرت هایی که لغو شده است، مشخص بوده است، ولی تا الان هر چه کنسرت لغو شده، قصاص قبل از جنایت بوده است؛ یعنی با توهم اینکه قرار است جرمی اتفاق بیفتد، این موسیقی ها را لغو کرده اند. کنسرت هایی که تا به حال لغو شده است، کنسرت آقایان شهرام ناظری، کلهر، علیرضا قربانی و سالار عقیلی بوده است. همه می دانیم که این کنسرت ها چه جنس موسیقی دارد و ده ها بار در مناطق مختلف کشور سال ها اجرا شده است آیا این کنسرت ها مبتذل بوده اند؟ مگر اکنون در استادیوم های فوتبال فحش و دشنام داده نمی شود؟ آیا مجوز بازی فوتبال در خود شهر مشهد لغو می شود؟ در استادیوم های مشهد چه خبر است؟ چرا مجوز فوتبال را براساس اجرا نمی دهیم؟ به صورت پیشینی نمی توان گفت که این کنسرت بد است یا خوب؛ باید اجرا شود تا این مسئله مشخص شود. شورای فرهنگی استان اجازه برگزاری را می دهد، در حالی که با شورای تأمین هم مشورت می‌کنند؛ درباره فیلم ها هم نظر می دهند که امروز روی پرده سینماهای یک شهر برود یا نه؛ وقتی شما به مردم بلیت فروخته ای، نمی توان به صورت پیشینی بگویی این کنسرت بد خواهد بود و مردم به خانه‌هایشان بروند. عامل ناظر و کنترل کننده باید بر اجرای کنسرت ها نظارت داشته باشد؛ اگر خطا بود، آن فرد دسته یا گروه موسیقی را برای مثال به مدت پنج سال ممنوع از کار کند، ولی به صورت پیشینی، کنسرت هایی مانند گروه کامکارها، گروه آقای ناظری و آقای علیزاده را که فخر موسیقی ایران هستند، لغو کرده اند و باعث به وجود آمدن جنجال شده اند. حواشی برنامه های سنتی در کل ایران را بفرمایید یکی از آن تصاویری که می فرمایید، برای این موسیقی بیاورید. برای این جنس موسیقی تا به حال چه حاشیه ای وجود داشته است؟ از فیلم هایی که فرمودید در اختیار دارید، یکی را ارائه دهید که مربوط به اجرای موسیقی سنتی بوده باشد. من به صورت تفکیک شده مشاهده نکردم، اما در چند ماه اخیر در این کشور بیست کنسرت برگزار شده است و هر بیست تا مشکل شرعی دارد؛ مسئله خیلی فراتر از اختلاط زن و مرد است. پس بعضی ها را می شود بعد از اینکه مجوز صادر شد، لغو کرده و وزارت ارشاد یکی از نهادهایی است که می تواند مجوز برگزاری کنسرت ها را لغو کند. احکام الهی دارای قید زمان و مکان هستند، از جمله نمونه هایی که حکم الهی در یک مکان تغییر می کند، حسب آیه قرآن، کفار حق ورود به مکه و مدینه را ندارند؛ هر چند به شهرهای دیگر اسلامی می توانند بیایند. در داخل مسجد هم احکامی داریم که مخصوص مسجد هستند؛ یعنی داخل مسجد آن حکم، حرام یا مکروه است و در بیرون این طور نیست؛ مانند اینکه وقتی شما در حال نماز خواندن، نجاستی را در مسجد می بینید، باید نمازتان را بشکنید، نجاست را از مسجد پاک کنید و بعد دوباره نماز بخوانید؛ اما در مکانی غیر از مسجد این حکم وجود ندارد و این حکم در زمان و مکان تغییر می کند. حال با توجه به مصداق حریم، آیا می توان داخل حرام امام رضا (علیه السلام) موسیقی حلال نواخت؟ داخل حرم امام رضا (علیه السلام) کنسرت سالم شهرام ناظری را ببریم؟ همین جمعیتی هم که در جاهای دیگر می روند آنجا بیایند، عرفاً می شود این کار را کرد؟ ما به نیاز مردم توجه داریم، اما ذائقه مردم را هم باید تصحیح کرد و رشد داد. صدا و سیما در برهه ای با پخش بعضی از موسیق ها ذائقه مردم را خدشه دار کرده است. ما مخالف صد در صد هر گونه کنسرتی در شهر زیارتی نیستیم؛ قطعاً مردم مشهد نیز مانند همه مردم، موسیقی حلال که یکی از هنرهای متعالی است، نیاز دارند؛ حالا این موسیقی باید در قالب کنسرت هایی باشد که در جزیره کیش برگزار می شود یا قالبی مختص شهر زیارتی داشته باشد؟ این بحث هویت شهری است. اتفاقاً من با این بحث هویت شهر خیلی موافقم؛ چون مشهد آقای شهرهای ما و قم بانوی شهرهای کشور است؛ قطعاً همه قبول دارند که این دو شهر عزیز هستند. مشهد باید الگوی شهرهای متعالی باشد، ولی دعوا بر سر مصداق آثار است که آیا این اثر در حد شهر متعالی مشهد هست یا نه؟ فردی می گوید هست و دیگری آن را مصداق هنر متعالی نمی داند. در مسئله موسیقی عرف اهمیت بیشتری دارد. عرف موسیقی و عرف دینی تعیین می کند که چه چیز مورد قبول هست یا نیست مسئله هویت شهر را هم خیلی خوب اشاره کردید، اتفاقاً هویت شهر مشهد که من در آنجا بزرگ شده ام، با چیزهای دیگر در حال مخدوش شدن است، برای نمونه «مگامال» تأسیس شده در مشهد، جایی است که از همه شهرهای ایران جمع می شوند و برندهای خارجی را می بینند؛ در لباس، کفش، وسایل آرایشی، وسایل خانه و مانند اینها به نظرم این مورد، هوی مشهد را مخدوش می کند. از طرفی دیگر، هتک حرمت یک مسلمان توسط چند هزار نفر در ورزشگاه مهم نیست؟ چگالی آنها بسیار کمتر است؛ آن مسائل بسیار متفاوت با برگزاری کنسرت در این شهر است. اتفاقاً هویت شهر مشهد از طریق توریستی شدنش در حال از بین رفتن است، نه از طریق برگزاری کنسرت های موسیقی در مشهد یک حاشیه نشینی بسیار گسترده تشکیل شده که یک بمب ساعتی در کنار این شهر است و در حال به وجود آوردن خطرات زیاد اجتماعی است. خراسان یکی از پایه های مهم و یکی از مکاتب مهم موسیقیایی این مملکت است؛ بخشی از میراث مهم موسیقی مان برای این شهر است؛ بسیاری از شخصیت های بزرگ موسیقی مان از این منطقه هستند؛ بحث بعدی ام در جواب آنکه درباره برگزاری کنسرت در حرم فرمودند، بنده حضورم در مسجد و حرم را انتخاب می کنم؛ یعنی در یک زمان به حرم و مسجد می روم و عبادت می کنم؛ ولی در مسجد زندگی نمی کنم. حرم آداب خودش را دارد. یکی از شئون زندگی من زیارت است؛ شئونات مختلف دیگر هم نماز، عبادت و دیگر مسائل است؛ مکان و وقت را من انتخاب می کنم. اگر زمانی به یک شهر زیارتی آمدم یا اگر در آن شهر متولد شده ام، نمی توانم از نیازهایی که مانند بقیه مردم ایران دارم، چشم پوشی کنم. من نیازمند نشاط و تفریح هم هستم. تا اینجا مشخص شد که کسی با کنسرت مشکل ندارد. تنها بعضی از این کنسرت ها مشکل دارند. حال ببینیم که راهکار قانونی و رویه ما چه اشکالی دارد که آن را اصلاح کنیم؛ منظورم این است که به جای ایجاد تلاطم در جامعه، تیتر دادن به روزنامه ها و ایجاد یک اغتشاش اجتماعی، این مسائل باید در صحن مجلس حل شود. برای برگزاری کنسرت ها قانون داریم؛ وزارت ارشاد شورای تخصصی دارد که هم از نظر موسیقیایی کنسرت را بررسی می کند و هم شورای شعری دارد که از نظر محتوایی، برگزاری یک کنسرت را تأیید یا رد می کند. از سوی دیگر، نهادهای دیگر انتظامی و امنیتی نیز در قانون برای اظهارنظر درباره برگزار شدن یا نشدن کنسرت ها در نظر گرفته شده اند. سخن آقای کوثری را که فرمودند با کنسرت مشکل نداریم، این طور تصحیح کنم که با موسیقی مشکل نداریم، با کنسرت مشکل داریم؛ لکن کنسرت را حذف نمی کنیم؛ کنسرت علت ابتذال نیست، اما اقتضای ابتذال دارد؛ دلیلش هم اکثریت موارد محقق شده آن است. ساحل اقتضای تفریح دارد و حرم اقتضای عبادت. در حرم هم می شود گناه کرد، در ساحل هم می شود عبادت کرد. در کنسرت اقتضای حرام هست به انحای مختلف ما فرزند این زمان هستیم؛ کنسرت برای ما نیست؛ از فرهنگ دیگری وارد فرهنگ ما شده است؛ فرهنگ ها، واردات فرهنگ های بیگانه را در خود هضم می کنند و در کنسرت این مسئله می‌تواند اتفاق بیفتند ما هم قصد داریم که این کار را انجام دهیم؛ اما می دانیم که ذات کنسرت برای عالم دین نیست، بر خلاف ذات موسیقی که با حقیقت می تواند ارتباط داشته باشد. شما که تحصیل کرده ارتباطات، فقه و حوزه های مختلف علوم اجتماعی هستید، می دانید که 36 سال است ما گرفتار این ذات گرایی در ارتباطات هستیم. سال هاست که می گوییم ذات تلویزیون، رادیو و سینما این طور است. اگر ما واقعاً ذات گرایی را قبول کرده ایم، دیگر در کشور نیازی به بحث کردن نیست. می گویم که هر چند این موارد ذات دارند، ما می توانیم در آن تصرف کنیم ماهیت آن را عوض کنیم؛ حداقل راهبرد عملی من این نیست که کنسرت را حذف کنیم؛ کار کردهای کنسرت می تواند در خدمت هویت دین باشد. این نکته ایجابی اول من است. حریم شهر مقدسی مانند مشهد یا دین ورزی در چنین شهرهایی نمی تواند حداقلی باشد. الگوی دین ورزی شهر خاص، حداقلی نیست، بلکه حداکثری است. به مشهد نمی توان با معیارهای حداقلی دین هویت دارد. کنسرت اگر چه علت ابتذال نیست، مقتضی ابتذال هست؛ چنین چیزی را نمی توانیم در نقطه نقل معنوی شهرهای خود بگذاریم، مگر اینکه قبل از آن، الگوهای بدیل موفق را تولید کرده باشیم که هنوز تولید نکرده ایم. این فرمایش، تعلیق به امر محال است؛ می خواهیم به عنوان مسئولان مملکت آن را تعطیل کنیم و بگوییم که ما چون هنوز روشن نشده ایم، تصمیم نگرفتیم. کنسرت در مشهد نقش محوری ندارد؛ محور مشهد امام رضا (علیه السلام) است؛ مسائل محوری دیگری هم دارد و برگزاری دو کنسرت در این شهر ترویج موسیقی نمی شود. شکالش کجاست که همین دو کنسرت که برگزار می شود، در جهت تقویت فرهنگ زیارت باشد؟ بحث کنسرت متفاوت با موسیقی ایرانی و خراسانی است. کنسرت کاملاً معاصر، غربی و وارداتی است. کنسرت یک اصطلاح خاص است و شما هم علی القاعده در رشته تان راجع به تاریخ کنسرت، کتاب نوشته اید، یک کتاب به من معرفی کنید که گفته باشد که ما از گذشته کنسرت داشته ایم! زمان و مکانی که آقای رهدار فرمودند، در شاخص های تربیتی اتفاق نمی افتد، بلکه در قالب ها اتفاق می‌افتد. الان قالب های مختلف تجاری داریم که در زمان ائمه و پیامبر نبوده است. این معیار آقای رهدار درست نیست که اگر قالبی جدید بود، نمی تواند کار کردی در جهت هویت اسلامی داشته باشد. من با این نظریه مخالفم که چون قالب کنسرت جدید است، حتماً مشکل دارد و حتماً با ابتذال همراه خواهد بود و ما نمی توانیم این را مدیریت کنیم؛ اگر این قالب را در اسلام نداشتیم، دلیل نمی شود که الان نتوانیم داشته باشیم. کنسرت یک مولفه فرهنگی است که از دنیای غرب آمده است؛ یعنی نحوه اجرای موسیقی مانند سینماست. نظر ما این است که می توانیم آن را در یک پروسه هضم، داخل فرهنگ خودمان قرار دهیم؛ لکن الان تاریخی بحث می کنیم، در این چهل سال گذشته اکثر کنسرت هایی که اجرا کرده ایم، محل ابتذال، گناه، اختلاط زن و مرد و کارهایی است که جداً شرمم می آید اینجا بگویم. کجا کنسرت چنین ابتذالاتی دارد؟ الان نمونه برای شما گفتم و فیلم هایش هم هست؛ در موسیقی کلاسیک می نشینند و با آرامش موسیقی ملایم سنتی را گوش می دهند و اصلاً کسی حرکت نمی کند؛ در چنین کنسرت هایی، یعنی اجرای زنده موسیقی ایرانی، شعر حافظ و مولانا را با گوش جان می شنوند و روحشان در حال پرواز به آسمان است و بعضی وقت ها اشک هایشان جاری می شود. وقتی رسوبات آن موسیقی را روزها و ماه ها با خودشان کنسرت بیرون می آورند، چطور ما کنسرت بدون ابتذال نداشته‌ایم؟ کسی مخالف اجرای موسیقی زنده که هویت شهر زیارتی را تأمین کنند، نیست؛ یعنی کنسرتی که در شهر زیارتی مشهد برگزار می شود، نباید مانند کنسرت های رامسر یا کیش باشد. در بعضی از مسائل باید اتفاق نظر داشته باشیم ما سمفونی دفاع مقدس را هم داشته ایم. آقای نوربخش می‌دانند که در سمفونی های با مضامین ارزشی و دفاع مقدس و هویت انقلابی و اسلامی، هیچ ابتذالی اتفاق نمی افتد؛ یعنی ابتذال به شدت پایین است. شاید بگوییم آن قالب های کنسرتی را که در کیش برگزار می شود، ما به خاطر شهر زیارتی بودن مشهد اجرا نمی کنیم اما سمفونی زیارتی را برگزار می کنیم. اصلاً و ابداً امکان ندارد کسی از یک مجرای غیرقانونی اجازه برگزاری کنسرت گرفته باشد؛ قانون می‌گوید که وزارت ارشاد مسئول نظارت بر موسیقی و مسئول مجوز است؛ این قانون را مجلس شورای اسلامی نوشته است و شش نفر فقیه مسلم منصوب به ولی فقیه آن را تأیید کرده اند؛ پس در یک نهاد قانونی مجوز را داده اند. قانون تخصیص نزده فقط می گوید بالای 1200 نفر را تهران و کمتر از آن را منطقه نظر می دهد. این لغو نزدیک برنامه کنسرت چه وجه قانونی دارد؟ قانون نباید تصویب کرده باشد که خسارت مادی و معنوی این فرد را چه کسی باید جبران کند؟ ما چقدر شرکت هایی را که در آن منطقه ورشکست کردیم! یعنی کلاً زندگی شان را به باد داده ایم و کسی هم پاسخگو نبوده است! چرا به این وجوهش توجه نمی کنیم؟ کسی که در شورای قانونی با برگزاری کنسرتی مخالفت می کند، احساس می کند این کنسرت بستر مناسبی برای ابتذال است؛ دغدغه اش وجوه زیارتی این شهر است. این دغدغه باید با گفتگوی عالمانه و بدون حاشیه رفع شود، به هر حال همه ما عضو خانواده جمهوری اسلامی هستیم این مسئله باید با گفتگو حل شود. شهر زیارتی مشهد هویت خاصی دارد که با شهرهای دیگر متفاوت است؛ اگر کنسرتی بخواهد در مشهد اجرا شود که با مولفه های شهر زیارتی سازگار نباشد، تالی فاسدش همین است که هویت شهر زیارتی را حدشه دار می کند؛ یعنی شهر را خالی از هویت می کند، حافظه شهر را از بین می برد. به همین دلیل است که ما با تخریب میرات معنوی در حرم و تخریب مکانی که روضه دویست ساله داشته است مخالفیم؛ مخالفیم که مشهد مانند دبی شود؛ چون شهر بدون حافظه تاریخی و بدون هویت شهری خارج از گفتمان انقلاب اسلامی می شود؛ شهری مانند شهرهایی اروپایی می شود، بنابراین اگر درباره پدیده های فرهنگی مانند کنسرت، مصلحت اندیشی حداکثری نشود، وجه زیارتی این شهر دیده نمی شود، و وقتی این وجه شهر دیده نشد، به مرور در همه پدیده های فرهنگی می گوییم که شهر مشهد فرقی ندارد و به این ترتیب این شهر از هویت خالی می شود. بنده به شدت مخالف لغو اجرای موسیقی زنده سالم و متعالی هستم؛ اگر ما موافق اجرای موسیقی زنده سالم متعالی، با محتوای ارزشی هستیم، لغو صد در صدی این مصداق های سالم و متعالی، منجر می شود که یک سرمایه اجتماعی ما دچار خدشه شود؛ دوم اینکه به واسطه گرفتن عنصر هنر از مردم، هویت ما دچار خدشه می شود، باز هم می گویم که هنر یک امر زاید و تشریفاتی نیست و شهر زیارتی مشهد باید الگوی هنر متعالی باشد؛ یعنی آستان قدس رضوی باید از پول خودش خرج کند تا سمفونی زیارت را اجرا کند. در بحث کنسرت از ذات گرایی باید خارج شویم؛ در غیر این صورت به بن بست می رسیم ما امروز به دلیل تبادل علوم و رفت و آمدهایی که بین حوزه و دانشگاه هست، به یک مفاهیم مشترک و طرز بحث مشترکی رسیده ایم. در مورد کنسرت ها در شهرهای مذهبی مانند مشهد هم باید شورایی تشکیل دهیم و عالم دینی که در باره محتوا نظری دارد یا تخصصی در این زمینه دارد، عضو این شورا باشد. امروز عرصه هایی داریم که نیاز به تخصص خاص دارد و ممکن است فقه به صورت کلی جواب ندهد. به هر حال وقتی مجوز به کسی می دهیم و این مجوز را جمهوری اسلامی امضا و مهر کرده است، اگر آن را بعداً از فرد بگیریم یا بگوییم که پاره اش کن، به نظرم مسئله بزرگی است. منبع : ماهنامه رسائل / گزارشی از برنامه زاویه تاریخ 17 شهریور 95