روحیه بچه ها را تقویت كنیم
كمتر ایراد بگیریم ، بیشتر تشویق كنیم
همه می دانیم كه تشویق و تمجید در دیگران معجزه می كند. خرده گیری زیاد باعث می شود كه بچه بیش از حد خودنگر شده و از خطرهایی بترسد .پدران و مادران از طریق انتقاد زیاد دست به كار نسبتاً مفیدی می زنند ، لیكن باید دانست كه به این ترتیب تحسین به صورت مبهمی در می آید.
پس دقت كنید به جای گفتن :" تو خیلی پردل و جراتی" ، بگویید :" آفرین به تو كه بعد از افتادن از دوچرخه ، دوباره سوارش شدی !"
همهیما حالت مخصوصی داریم كه وقتی كار مهمی می كنیم و دیگران از ما تعریف و تمجید می كنند ، خوشمان می آید . به عنوان مادر ممكن است بهتر از هر كس بدانید كه چه چیزی برای فرزندتان مهم است – شاید موسیقی ، ورزش یا یكی از كلاسهایش . اگر نمی دانید ، پرسیدن اشكال ندارد. بالاخره چون بچه ها در زمان معینی مطالب فراوان فرا می گیرند ، پس تحسین را مختصر ولی به دفعات بر زبان آورید . صد و یك جلسه ستایش ، خیلی مؤثرتر از 100 دقیقه تعریفی است كه در یك زمان صورت می گیرد .
سخن از اعمال ممنوعه
ما درعصری زندگی می كنیم كه فرزندانمان ( حتی در سنین نوجوانی ) با مواد مخدر و نظیر اینها آشنایند . بعضی مادرها از این بیمناك اند كه گفت و گو در زمینه این نوع اعتیادها به معنی مجاز شمردن آنهاست . در صورتی كه قضیه درست برعكس است .بر پایه مطالعه روی شماری از دانش آموزان ، این نتیجه به دست آمد كه آن دسته از بچه هایی كه با والدینشان روابط و گفت و شنود داشتند ، كمتر به مواد مخدر و الكل رو آورده بودند .
مادران از حیث گفت و گو با فرزندانشان در مورد چنین موضوعات حساس تبحر خاصی دارند . ابتدا خودتان با حقایق مربوط به مواد مخدر ، مشروبات الكلی یا مسائل خاص نوجوانان آشنا شده و آنگاه اطلاعات عمومی بچه هایتان را جویا شوید . ممكن است بچه های شش یا هفت ساله ، ماجراهایی را در زمین بازی شنیده یا صحنه ای را در تلویزیون دیده باشند ، به آنان خاطر نشان سازید كه راجع به موضوعی صحبت می كنید كه فرزندانتان با خطرات آن آگاه اند نه به خاطر این كه به آنها اعتماد نمی كنید . بگذارید بدانند كه شما میل دارید به هر نوع پرسش های آنان جواب دهید یا پیرامون مسائل مورد علاقه آن به بحث بپردازید .
بگذاریم محدودیت ها همزمان با رشد بچه ها افزون شود
باید بچه ها را بی قید و شرط دوست داشت تا بذرهای عزت نفس رشد و نمو كنند . منظور از چنین عشق مطلق این نیست كه شما هیچ محدودیتی قائل نیستید : مرز بندی به بچه ( اعم از دختر یا پسر ) ثابت می كند كه او چقدر برای شما اهمیت دارد . موقعی كه بچه از حد خود تجاوز می كند ، ناراحتی تان را با رفتارتان به وی بفهمانید نه این كه مستقیماً برخورد كنید.البته مقارن با رشد بچه ها لازم است محدودیت ها از میان برداشته شوند .
فرزندان را اجتماعی بار آوریم
یكی از علت های كامیابی هر فرد در زندگانی اش ، مهرورزی و عنایت به سایرین است .كسانی در زندگی اجتماعی و خانوادگی كامروا بوده اند كه توجه و مواظبت از دیگران را نیز به همان اندازهیعنایت و مراقبت از خویش ضروری می دانسته اند. آن گروه از اشخاصی كه پیوسته به سایرین بی توجه اند و همه چیز را برای خود می خواهند ، از دیدگاه مردم ، آدمهای قابل احترامی نیستند .
بچه باید بیاموزد كه بین خواسته های خود و دیگران تفاوت قائل نشود و آنچه را كه خوب بوده و برای خودش می خواهد ، برای بقیه هم آرزو كند .
بچه باید نخستین گام یاری رسانی به همنوعان و دیگران را از پدر و مادرش فرا گیرد . بچه ای كه همواره والدینش را آماده یاری رسانی به دیگران احساس كند ، یقیناً در آینده او نیز روحیه تعاون خواهد داشت . شیوه رفتار هركس باید بدون تظاهر و عوام فریبی باشد . بچه ها باید از لحاظ روحی به مردم انس و الفت پیدا كنند ، سایرین را دوست داشته باشند واز دلشادی آنان خشنود شوند .
در كشورهایی كه بیشتر بچه ها از سه سالگی ناچاراً در شبانه روزی ها و كودكستان ها شروع به زندگی دست جمعی می كنند ، بهتر از كودكان سایر كشورها با زندگی اجتماعی آشنا می شوند و تجربه نشان داده كه روحیه مردم گریزی در این قبیل كودكان ، در بزرگی كمتر است .
كودكستان ها از حیث اجتماعی بارآوردن كودكان بسیار مناسب اند. به همین جهت اگر می توانید بچه های خودتان را حتماً به كودكستان بفرستید ولی بكوشید كه جای امن و مطمئنی باشد .
عامل دیگری كه در زندگی عاطفی كودك مهم است ، جانوران می باشند . هیچ وقت بچه ها را از انواع جانوران نترسانید و با فراهم آوردن مجله ها و كتاب های مصور ، آنان را با زندگی و جهان خاص حیوانات آشنا سازید و حس مهر و همدلی نسبت به این موجودات زنده را در آنان تقویت كنید و بالاخره متوجه باشید كه بچه ها حس همگانی ، تعاون ، مهربانی و سازگاری با دیگران را از شما یاد می گیرند . چنانچه نسبت به دیگران بی قید و سهل انگارید ، نباید متوقع باشید كه بچه هایتان با مردم به آسانی بجوشند و در موردشان احساس محبت و دلسوزی نمایند.
همیاری و تعاون
هنگامی كه كودك سخن گفتن را یاد می گیرد و به اطرافش نگاه می كند دو نفر را بیش از همه مدنظر دارد و آن دو ، كسی جز پدر و مادرش نیستند . وقتی كه مادر به بستر بیماری می افتد ، پدر ظرف ها را می شوید و غذا می پزد ویا زمانی كه پدر خسته و كوفته از سركار باز می گردد، مادر غذا را پخته و حتی در تعویض لباس هم به وی كمك می كند و این همان تعاون و همگامی شمرده می شود؛ زیرا كودك متوجه می شود كه دو تن برای تكمیل كردن زندگی و شاد و خشنود ساختن همدیگر چقدر به هم عنایت دارند و با توجهات كم و بیش ، زندگی مشتركشان را سرشار از صمیمیت و یكدلی ساخته و زندگانی را برای یكدیگر دلنشین می كنند.معمولاً كودكان بیشترین ساعات روز را با مادران خویش به سر می برند و حتی هنگامی كه مادرشان سرگرم كار می شود ، آنها تنها با خودشان بازی می كنند چرا كه همبازی ندارند و با بچه های دیگر تماس نمی گیرند و در نتیجه در بزرگی به زحمت با دیگران انس و الفت می یابند چون در خردسالی تدریجاً این طور آموخته اند . برای بچه ها بیش از همه ، بازی با بچه های همسایگان منزلشان اهمیت دارد؛چرا كه همسایگان پس از خانواده ، نزدیكترین افرادی هستند كه وجودشان برای بچه ها ارزنده است .
هدیه برای كودكان چه مفهومی دارد ؟
بر طبق معمول، در زندگی هر كودكی روزهایی هست كه هدیه های كوچك و بزرگ از اطرافیان و به ویژه بستگانش دریافت می كند .هدایایی را كه فرزندانتان می گیرند ، هیچ وقت از آنان نگیرید ، زیرا دریافت هدیه ، نخستین مرحله شناخت" خود" برای بچه شمرده می شود و به این ترتیب به اهمیت زندگی و توجه افراد پی برده و به زندگی آینده با چشمی پر امید نگاه می كند . زمانی كه بچه ها بزرگ می شوند ، خاطره های نخستین هدایایی را كه دریافت داشته اند ، از یاد نمی برند چون آن هدیه ها در روزگاری كه تابع و وابسته به پدر و مادر بوده اند ، شخصیت مستقلی به ایشان بخشیده و همین احساس مالكیت ، رضایت خاطری در وجودشان ایجاد می كند .
برای كودكان حرمت قائل شویم
نكتهمهماین است كه چنانچه از بدو تولد به شخصیت كودكتان احترام بگذارید و در تمام دوران زندگی از عنایت بسنده به وی مضایقه نكنید ، كودكی تندرست از لحاظ روانی و جسمی خواهید داشت . تجربه مراقبتهای مهرآمیز حاكی از آنند كه می توان به این طریق اثرات بسیار مثبتی بر منش كودك نهاد . ولی اگر كودك با عدم اعتماد ، حرمت و محبت كافی شما رو به رو شد ، نه تنها از حیث روحی بلكه از بعد جسمانی هم لطمه خواهد خورد . عموم كودكان جهان علاقه وافری به شعر و داستان از خود نشان می دهند . اما در این میان كودكانی وجود دارند كه به جز علاقه به مطالعه ، تراوشات روحی و فكری خود را در قالب شعر ، قصه ، قطعه ادبی و خاطره نویسی به قلم می آورند .در این موقعیت عواطف و افكار دست نخورده و اصیل آنها در ابتدای مسیری طولانی قرار می گیرد . كسانی كه در ابتدای این حركت در كنار كودك زندگی می كنند ، همچنین افرادی كه می خواهند به هدایت فكری او بپردازند ، نقش مهمی را در ساختار فكری و روحی كودك ایفا می كنند .
در مواردی دیده شده كه توجهی به این روح و فكر سبز نشده و به مرور زمان سرگرمی های زودگذر، جای این خلاقیت های ادبی را گرفته است . و كودك خلاق ، مانند گیاهی خودرو به رشد و نمو ادبی پرداخته و ریشه های فكری خود را در كویری خشك برای حس خنكای آب آزرده است .
در واقع كودك پرنده كوچكی است كه بر شاخه های زیادی می نشیند تا بخواند و به او بیاموزد كه چه بخواند . در حالی كه هر درختی با حال و هوا و نوع رویش و محصول خود ، خواندن را به پرنده می آموزد .
هدایت استعداد هنری و ادبی كودكان ، كار هر كسی نمی تواند باشد . اگر سودمند باشد ، همان طور هم ممكن است مخرب آتیه اش باشدپس نباید پیامدهای بعدی آن را در كودكان نادیده گرفت.
آسیب دیدگی ها رانادیدهنگیریم
پژوهش های جدید بیانگر این مطلب است كهآسیب های دوران كودكی تا 30 درصد مغز را كه مركز مهار احساسات و عواطف است ، تحت تأثیر قرار می دهند .صدمات روحی دوره كودكی ، سبب افزایش ترشح هورمون تنش زا می شود كه هیجان و شادمانی را از بین می برد ، اعصاب را تحت تأثیر خود قرار داده و بیمار را افسرده می كند .
بر پایه بررسی هایی كه طی چند سال اخیر متخصصین كودكان به انجام رسانده اند ، كودكانی كه مورد غفلت و بی اعتنایی پدر و مادر واقع شده و كمبود محبت دارند ، زودتر پریشان حال و مریض می شوند .
بخواهیم كودك به سرنوشت آن پرنده خسته كه فقط آوازهای دیگران را خوانده ، گرفتار نشود ، باید به مربیانی رجوع كرد كه كودك شناس باشند . با مراحل مختلف رشد كودك آشنا بوده و در آنسرشته داشتهباشند . بستگان و نزدیكان و برخی از شعرایی كه برای بزرگسالان شعر می سرایند ، اگر چه از سر مهر و نیتی دوستانه به هدایت ذوق ادبی كودكان می پردازند ، اما به خاطر عدم شناخت اصولی دنیای كودكان و ادبیات نوشتاری آنها ، كودكان را از خلاقیت اصلی باز می دارند .
ساختار فكری كودك به گونه ای باید رشد و استحكام یابد كه در آینده اگر هنرمند بزرگی نشد ، انسان بزرگ و دوست داشتنی برای خود و جامعه باشد و زبان خاص خود را نیز در هنر بیابد .
كلاس انشاء بهترین فرصت برای پرورش ذوق ادبی كودكان ونوجوانان است .مسلماً موضوعات كلیشه ای انشاء نویسی ، جرئت بروز خلاقیت های ادبی را از كودك سلب می كند . یك معلم آگاه در كلاس انشاء با حساس كردن ذهن كودك نسبت به تفكر در پیرامون خود ، انتخاب موضوع هایی كه از زندگی درونی و بیرونی بچه ها سرچشمه گرفته است و تشویق آنها به نگارش نثری روان ، صمیمی و زیبا و معرفی و خواندن كتاب در كلاس ، كمك مؤثری به شكوفایی استعداد ادبی كودكان و نوجوانان می نماید . مركز آفرینش های ادبی ( كانون پرورشی فكری كودكان و نوجوانان ) و دیگر كانون های فرهنگی ، دفتر بررسی آثار مجلات كودكان و نوجوانان ، ارتباط مكاتبه ای و حضوری بچه ها با شاعران و نویسندگان كودك و نوجوان ، برگزاری مراسم شعر و قصه خوانی نیز هر یك دریچه های روشنی هستند كه شكوفه های ادبی كودكان و نوجوانان را از نهانخانه های تاریك به سوی روشنی سوق می دهند.