تبیان، دستیار زندگی
جهاد فرهنگی کاری دشوار و حساس تر از جهاد نظامی است و تداوم بیشتر و هماهنگی افزون تر و دانش و هنر بیشتر لازم دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام صادق و جهاد فرهنگی

ابعاد جهاد فرهنگی

جهاد فرهنگی کاری دشوار و حساس‌تر از جهاد نظامی است و تداوم بیشتر و هماهنگی افزون‌تر و دانش و هنر بیشتر لازم دارد.
امام صادق و جهاد فرهنگی

اصلاح اندیشه‌های جامعه، اصلاح احساسات عمومی، اصلاح اخلاق و روحیات مردم، اصلاح فرهنک و رسوم مردمی، اصلاح برداشت‌های نادرست از قرآن، اصلاح برداشت‌ها از احادیث نبوی ص، تکمیل و اصلاح اطلاعات جامعه از اوضاع اجتماعی، اصلاح رسانه‌های و عناصر تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی، اصلاح مواد و متون و مدرسان و استادان نظام آموزشی، اصلاح روش‌های تحقیق و تألیف و تبلیغ و تدریس و اطلاع رسانی، همه تحولاتی است که در جهاد فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد.

امام صادق ع در برابر جامعه‌ی قرار داشت که بازسازی آن در زمینه‌های ده‌گانه فوق ضرورت داشت، توده‌های مردم از یک سو باید بر اساس اندیشه‌های الهای تربیت می‌شدند، سردمداران قدرت سیاسی بیشترین محدودیت‌ها را بری امام و یاران وی فراهم می‌آوردند، سران مذاهب انحرافی و قدرت‌های فرهنگی امام صادق ع را رقیب شکست‌ناپذیر خویش در عرصه علم و دانش می‌دیدند، و دنیازدگان و سران اقتصادی جامعه، بی‌توجه به حلال و حرام الهای به رفاه و آسیش خویش می‌اندیشیدند. در ین شریط امام صادق ع با تکیه بر قرآن و رهنمود‌های نبوی ص جهادی بزرگ را آغاز می‌کند که همه را یک جا مورد هجوم قرار داده است.

عبد المومن انصاری از امام صادق ع نقل کرده که آن بزرگوار فرمود:

قال رسول الله ص:

«انّی لعنت سبعه لعنهم الله و کل نبی مجاب قبلی. فقیل: و من هم یا رسول الله؟ فقال:

۱. الزائد فی کتاب الله؛

۲. و المکذب بقدر الله؛

۳. و المخالف لسنَتی ؛

۴. والمستحل من عترتی ما حرّم الله؛

۵. والمتسلط بالجبریهِ لیعز من اذل الله و یذّل من اعزّ الله؛

۶. والمستأثر علی المسلمین بفیئهم مستحلاً له؛

۷. والمحرّم ما احّل الله ـ عزّوجل ـ [۵]

پیامبر خداص فرمود:

هفت گروه‌اند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوه‌ی قبل از من لعنت کرده است، گفتند: آنان کیانند، حضرت فرمود:

۱. کسی که بر کتاب خدا چیزی بیفزید. ۲. کسی که برنامه‌ریزی خدا را تکذیب کند. ۳. کسی که با سنت من مخالفت کند. ۴. کسی که تجاوز به حقوق و حرمت عترتم را حلال بشمارد. ۵. کسی که به زور، قدرت را به دست گیرد تا عزیزان الهای را ذلیل و خوارشدگان خدا را عزیز کند. ۶. کسی که اموال عمومی مسلمین را به دارد و دسته خویش اختصاص دهد. ۷. کسی که حقوق و ازادی‌های خدیی را از مردم سلب کند.

اخلال در منابع فکر و اندیشه اسلامی، تکذیب برنامه‌ریزی الهای در جهان آفرینش، مخالفت با سیره و سنت نبوی در زندگی اجتماعی، تضعیف جایگاه پاسداران قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار، سلطه استبدادی و عزل و نصب‌های ناهماهنگ با دستورات الهای، انحصارطلبی در اموال عمومی، تحریم حلال‌های الهای، عصاری و زیر بنی تمام انحرافات عقیدتی و اخلاقی و سیاسی و اجتماعی است.

جهاد فرهنگی امام صادق ع برافراشتن پرچم توحید و عدالت و امامت به طور همزمان بود. که با کمال تأسف هنوز ابعاد آن ناشناخته است. تا دانشنامه بزرگ امام صادق۷ و تک تک پیشویان اسلام تدوین نشود و کارنامه عبادی، کارنامه فرهنگی، کارنامه سیاسی و کارنامه اقتصادی و کارنامه خدمات اجتماعی و فعالیت‌های نظامی و حتی کارنامی آموزش بهداشت و درمان در زندگی ین پیشوی بزرگ مذهب جعفری تدوین نگردد، غبار مظلومیت بر چهری قدسی آن بزرگوار خواهد بود و حتی در میان پیروان خویش ناشناخته خواهد ماند. جهل زدیی، غفلت زدیی، تحریف‌زدیی، دروغ‌زدیی و جمود‌زدیی از سیره و سخنان ان بزرگوار، رسالتی است که بر دوش حوزه‌ها و دانشگاه‌های بلاد اسلامی سنگینی می‌کند، و مسؤلان فرهنگ جامعه اسلامی با یاری هنرمندان متعهد و دانشوران ین دو نهاد مهم می‌توانند در معرفی صادق آل محمد بکوشند. و به جی ین همه تبلیغات ورزشی فرهنگ کار و تولید و دانش و یمان را ترویج کنند.

احیاگر فرهنگ اسلام

دوران امامت امام صادق‏علیه السلام، مصادف است‏با ترجمه آثار یونانی و گسترش مبارزات فکری و ایدئولوژیکی و نیز ظهور مذاهب و مکتب‏های انحرافی. در طول صد سال گذشته، دستگاه فاسد حکومتی با صرف هزینه‏های هنگفت، سعی در جعل احادیث و ایجاد انحراف در مکتب تشیع کرده بود و در حد توان در نشر بدعت‏ها کوشیده بود. همچنین، از دیدگاه نظری و عملی در افکار و روش مردم، عقیده‏ای روشن و دارای خطوط کلی وجود نداشت و آن نتیجه گسترش حکومت عباسیان جدید بود که مردم را در فساد و تباهی غرق کرده بودند. این کار با تزویر و از طریق جعل حدیث و فتاوی به رای همراه بود. به علاوه، در داخل امت کشمکش‏های سیاسی و مذهبی شدید پیدا شد، به طوری که مردم آن سامان فرصت نمی‏یافتند تا واقعیت اسلام را دریافته یا آن را زنده نگه دارند.

بنابراین، امام صادق‏علیه السلام ناچار بود با همه آن تناقضات و امواج منحرف و مخالف، که هستی اسلام را تهدید می‏کرد، روبه‏رو گردد. امام با دوگونه انحراف مواجه بود: انحراف در سطح سیاسی که در هیات حاکمه و حکومت مجسم بود و ناآگاهی و انحراف عقیدتی. آن‏گاه که امام‏علیه السلام، واقعیت امت را از لحاظ فکری و عملی و نیز شرایط سیاسی و اجتماعی و محیطی و قدرت و امکاناتی را که می‏توانست‏با آن مبارزه سیاسی را آغاز کند، شناخت. قیام به شمشیر و پیروزی مسلحانه و فوری را برای برپاداشتن حکومت اسلامی کافی ندانست; زیرا برپاداشتن حکومت و نفوذ میان مردم، به مجرد آماده کردن قوا برای حمله نظامی هرگز کافی نیست. بلکه پیش از آن، بایستی سپاهی عقیدتی تهیه می‏شد که به امام و عصمت او ایمان مطلق داشته باشند و هدف‏های بزرگ او را ادراک کنند و در زمینه حکومت، از برنامه او پشتیبانی کرده، دست‏آوردهایی را که برای امت‏حاصل می‏گردید پاسبانی نمایند.

امام‏علیه السلام در برابر این واقعیت، به ناچار باید برنامه‏ای جامع تنظیم می‏کرد که دو هدف را تعقیب کند: اول، تاسیس پایگاه‏های مردمی و نفوذ در آن و ارائه روش‏های عملی برای اصلاح در هنگام انحراف; دوم، تحریک و تقویت وجدان و اراده امت اسلامی به درجه‏ای که امت را در برابر تنازل مطلق از شخصیت و کرامت او در مقابل زمامداران منحرف محفوظ نگاه دارد. (۱)

جامعه عصر امام‏علیه السلام در برنامه‏ریزی اصلاحی خود برای بناسازی جامعه اسلامی با دو دشواری اساسی روبه‏رو بود:

۱. واقعیت فاسد و اوضاع نامطلوب اجتماعی و اخلاقی که اجرای احکام اسلام را با مشکل مواجه می‏نمود. ۲. مراقبت‏شدیدی که پیرامون امام در جریان بود و فشار و شکنجه و تعقیب نسبت‏به اصحاب و بستگان و طرفداران و پیروان راستین او.

حاصل این محدودیت و مراقبت‏شدید; پدید آمدن اندیشه‏های مختلف و گفت‏وگوهای گوناگون بین شیعیان بود و برای امام صادق‏علیه السلام هیچ مجالی به دست نیامد تا صفوف شیعه و عقاید گوناگون مذهبی را که بین آنان وجود داشت، متحد کند. زیرا تماس با شیعیان دشوار بود و حکومت درباره آنان بسی سخت‏گیری می‏کرد. (۲)

در سال ۱۳۵ هجری همزمان با روی کارآمدن عباسیان و به قدرت رسیدن منصور، علویان آزارها و شکنجه‏های فراوان دیدند. منصور آنان را داخل ستون‏ها می‏گذاشت و به دیوارها میخکوب می‏کرد و سقف را بر سر زندانیان علوی خراب می‏کرد.

براساس این اوضاع و شرایط، امام صادق‏علیه السلام به دو شکل فعالیت‏خود را آغاز نمود:

اول، فعالیت‏های جنبشی. یعنی ایجاد رابطه و ارتباط هماهنگ با قوای امت – قوای خارجی و این خود در دو زمینه قابل توجه بود: الف) توجیه کردن عواطف امت‏با سیره اهل‏بیت‏علیهم السلام ب) تلاش در جهت اعطای قدرت معنوی به ملت‏با هدف تحقق اهداف دین اسلام.

دوم، کارهای زیربنایی از جمله ایجاد پایگاه‏های مردمی متنوع و آگاه به زمان با هدف ارتباط با امام و نظارت بر کار امت. (۳) فعالیت و تلاش امام‏علیه السلام برای ایجاد ارتباطی هماهنگ با امت آشکار بود; چه انتقال قدرت که پس از زوال حکومت‏بنی‏امیه مستقیما روی داده بود، امام را از خشم و حمله فرمانروایان و مراقبت‏شدید آنان در امان نگاه داشت، نیز روی آوری مسلمانان به فقها و دانشمندان برای شناخت اسلام و احکام دینی در حل مشکلات فردی و اجتماعی آنان، امام را از فشارهای دولت مصون می‏داشت.

این عوامل و عواملی از این دست، به امام‏علیه السلام یاری می‏کرد تا امور خویش را با روش علنی و ظاهری ادامه دهد بی‏آن‏که فعالیت آشکار خود را با عمل سیاسی بی‏پرده همراه کند. بلکه، امام فعالیت فکری و عملی و ثمربخش خویش را آغاز که حاصل آن تربیت‏بزرگان و فقها و اندیشمندان بزرگی در حوزه فکر و اندیشه و فرهنگ دینی بود.

امام صادق‏علیه السلام دانشمندان برجسته‏ای را در زمینه‏های اعتقادی، علمی، فقهی و… تربیت می‏نمود و آنان را برای تبلیغ اسلام و مناظره با مخالفین به سراسر کشور پهناور اسلامی گسیل می‏داشت. از آن جمله می‏توان به هشام بن حکم (متفکر و متکلم معروف)، جابر بن حیان (شیمی‏دان نامی که او را پدر علم شیمی نامیده‏اند)، مؤمن الطاق (متکلم معروف)، محمد بن مسلم و زراره بن اعین اشاره کرد. همچنین هشام بن محمد کلبی مورخ بزرگ و شاگرد امام صادق‏علیه السلام به تنهایی بیش از دویست کتاب تالیف کرده است. در تاریخ، نام و یاد چهارصد تن از شاگردان امام صادق‏علیه السلام که دارای تالیفاتی بزرگ بوده‏اندآمده است. (۴)

جاحظ در مورد امام جعفر صادق‏علیه السلام گوید: «امام صادق‏علیه السلام چشمه‏های دانش و حکمت را در روی زمین شکافت و برای مردم درهایی از دانش گشود که پیش از او معهود نبود و جهان از دانش وی سرشار گردید.» (۵)

فعالیت‏های امام در زمینه علمی به دو شیوه بود:

۱) روش ویران‏گری: این روش در ایستادگی قاطعانه در برابر شبهه‏های غرض‏آلود در عقاید و نظریات دینی بود. روش آن حضرت در این ویران‏گری پی‏آمد اعمال زیر بود:

مقابله و مبارزه با امواج ناشناخته و فاسدی که اوضاع سیاسی عهد امویان و عباسیان آن را به وجود آورده بود و از طرفی مملو از کشمکش‏های مذهبی و قبیله‏ای و قومی در این دو دوره بود. از سوی دیگر، در نتیجه ارتباط با بیگانگان، و ترجمه کتاب‏های یونانی و فارسی و هندی، زمینه‏ساز ایجاد گروه‏های خطرناک از جمله «غلات‏» و «زندیقان‏» و «جاعلان حدیث‏» و «اهل رای و متصوفه‏»، شده بود که بستری مساعد برای رشد انحراف جامعه اسلامی بود.

امام صادق‏علیه السلام در برابر آنان مقاومت و در سطح علمی، با همه مناظره و مباحثه کرد و خط افکارشان را برای ملت اسلام سست نموده و از بین برد. (۶)

۲) روش بنیادی: این روش با کوشش و تلاش علمی و فکری خستگی‏ناپذیر در راستای تعمیق مبادی و احکام دینی شکل می‏گرفت. در این زمینه امام‏علیه السلام به اقدامات زیر همت گمارد:

مفاهیم عقیدتی و احکام شریعت را منتشر ساخت و آگاهی علمی را پراکنده و توده‏های عظیم دانشمندان را به منظور برپای داشتن آموزش مسلمانان مجهز کرد.

امام درعصر خود بزرگ‏ترین آموزشگاه مکتب تشیع را پی‏ریزی کرد و یثرب را که سرای هجرت بود و مهبط وحی، مرکز آموزشگاه خود قرار داد و مسجد پیامبراکرم‏صلی الله علیه وآله را محل تدریس خویش به طوری که همه متون در آن تدریس می‏شد. (۷) از جمله شاگردان آن امام بزرگوار، پیشوایان مذاهب معروف اسلام مانند: مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکی)، ابوسفیان ثوری (از مشاهیر اهل سنت)، ابوحنیفه (پیشوای مذهب حنفی)، شافعی (پیشوای مذهب شافعی)، احمد حنبل (پیشوای مذهب حنبلی)، ابن عینیه، محمد بن حسن شیبانی و یحیی بن سعید و غیر ایشان از دانشمندان و محدثان و فقیهان مانند: ایوب سجستانی و شعبه بن حجاج و عبدالملک بن جریح و… بودند. یکی از آثار باقیمانده، کتابی است‏به نام «توحید مفضل‏» که امام صادق‏علیه السلام در زمینه خداشناسی به یکی از اصحاب خود به نام «مفضل‏» تعلیم داده است. از آن حضرت ده‏ها هزار حدیث در زمینه‏های گوناگون بر جای مانده و تنها «ابو سعید ابان‏» یکی از شاگردان امام، سی هزار حدیث از آن حضرت نقل کرده است.

مجموع شاگردان امام علیه السلام بالغ بر چهار هزار تن بودند. (۸)

آن حضرت باب علم را در فلسفه و علم کلام و ریاضیات و شیمی گشود.«مفضل بن عمرو» و «مؤمن الطاق‏» و «هشام بن حکم‏» و «هشام بن سالم‏» در فلسفه و علم کلام تخصص داشتند و «جابر بن حیان‏» در ریاضیات و شیمی و «زراره بن اعین‏» و «محمد بن مسلم‏» و «جمیل بن دراج‏» و «حمران بن اعین‏» و «ابی بصیر» و «عبدالله بن سنان‏» در فقه و اصول و تفسیر متخصص بودند. (۹)

امام برای اصول و فقه قواعدی وضع فرمود تا شاگردان خود را با ملکه اجتهاد و استنباط آشنا و تربیت کند. از جمله قواعد اصولی که حضرتش بنا نهاد، قاعده «برائت‏» و «تمییز» و «استصحاب‏» است و از قواعد فقهی، قاعده «فراغ‏» و «تجاوز» و «ید» و «ضمان‏». (۱۰)

اهداف مهم امام صادق‏علیه السلام در این زمینه، سه چیز بود:

الف. تنظیم قواعدی استوار برای تشریع احکام اسلامی. تا بدین ترتیب استمرار و بقای اسلام را تضمین نماید.

ب. پاسخ به شبهات و اصلاح احادیث جعلی.

ج. اثبات امامت و مرجعیت دینی خویش و توجیه وجوب اطاعت از امام عصر. آن‏سان که بزرگان علمای سایر مذاهب اسلامی جز اعتراف به برتری و مرجعیت او کاری نتوانستند کنند، همچون اعتراف ابوحنیفه، که پس از دو سال علم‏آموزی نزد امام صادق‏علیه السلام چنین یاد کرده است: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) از بین رفته بود.» (۱۱)

روشن است که اگر فعالیت‏های علمی امام صادق‏علیه السلام در اشاعه فرهنگ دینی و مکتب تشیع نبود، از تشیع و اسلام پس از قرن‏ها اینک خبری نبود.

امام صادق‏علیه السلام دست‏به پاکسازی وسیعی در دین زدند. دین را از انحرافات دینی به وجود آمده پس از دوران طلایی اسلام پیراستند. از این‏رو، نقش ایشان در احیای فرهنگ اسلام و غنا بخشیدن به معارف اسلامی بسیار چشم‏گیر است. به همین دلیل، شیعه اثنی عشری را شیعه جعفری نیز می‏نامند; زیرا شیعه بسیاری از معارف خود را از پیشوای ششم خود امام جعفر صادق‏علیه السلام دریافت داشته است. و بدین‏سان امام صادق‏علیه السلام مؤسس شیعه جعفری لقب گرفت.

پی‏نوشت‏ها:

۱و۲و۳. پیشوایان ما ائمه دوازده‏گانه، تالیف استاد عادل ادیب، ص ۱۸۳ الی ۱۸۹

۴. الفهرست‏شیخ طوسی، چاپ دانشگاه مشهد، ص ۳و۴

۵. رسایل جاحظ از سند وبی، ص ۱۰۶

۶. پیشوایان ما ائمه دوازده‏گانه، تالیف استاد عادل ادیب، ص ۱۹۰ و ۱۹۱

۷. زندگی امام موسی‏علیه السلام، از قریشی، ص ۷۶

۸. امام صادق‏علیه السلام و مذاهب چهارگانه، اسد حیدر، ج ۳، ص ۲۷ -۲۸ – ۴۶

۹. امام صادق‏علیه السلام، مظفر، ج ۱، ص ۱۵۷

۱۰. پیشین، تالیف استاد عادل ادیب، ص ۱۹۲

۱۱. سیری در سیره ائمه اطهار، استاد مطهری، ص ۱۴۷

منبع: تبیان مبلغین