شکوفایی بحثهای کلامی در عصر امام صادق علیه السلام و علل آن (قسمت اول)
آغاز پیدایش علم کلام در جهان اسلام
تحقیق بیشتر و عمیقتر درباره موضوع بحث (شکوفایی بحثهای کلامی در عصر امام صادق علیه السلام و علل آن) میطلبد
تا درباره پیشینه علم کلام و آغاز پیدایش آن در جهان اسلام، کندوکاوی هر چند کوتاه صورت گیرد. بر این اساس و به عنوان پیشدرآمد بحث، به بررسی و تحقیق پیرامون تاریخ پیدایش علم کلام در اسلام میپردازیم.
علم کلام و یا بهتر بگوییم علم اعتقادات، که به خاطر نقش حساس و تعیین کننده آن در گرایشهای عقیدتی و عملی، از آن به «فقه اکبر» تعبیر میشود – در برابر، علم فقه و فروع فقهی که به آن «فقه اصغر (۱) » میگویند – از کهنترین علوم دینی و دانشهای بشری است. (۲)
در باره تاریخ پیدایش علم کلام در میان مسلمانان اختلاف نظر هست. آن چه مسلم است این است که بحثهای کلامی در شکلهای گوناگون آن (آموزش اصول اعتقادی، مناظره و مجادله و نیز پرسش و پاسخ پیرامون مسایل اعتقادی، بلکه مطلق معارف اسلامی) از آغاز رسالت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سطح گسترده مطرح بوده است و با این شیوهها نیازهای مسلمانان به این گونه مسایل توسط خود آن حضرت و یا تربیتیافتگان راستین مکتبش، و در راس آنها حضرت علی علیه السلام برطرف میشد.
این شیوهها پس از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از سوی جانشین به حق آن حضرت، امام علی علیه السلام ادامه یافت. موقعیت ممتاز علمی علی علیه السلام موجب شد تا او به عنوان یگانه مرجع پاسخگویی به پرسشهای علمی و عقیدتی شناخته شده و هیچ رای و نظری مخالف رای و نظر او در افکار عمومی پذیرفته نشود.
پس از گذشت این دوران طلایی، پیدایش فرقههای گوناگون مذاهب اسلامی از یک سو، و باز بودن درهای جهان اسلام و آزاد بودن طرح همه گونه مسایل علمی و اسلامی از سوی دیگر، موجب شد تا هر کس بتواند آزادانه آرا و عقاید دینی – مذهبی خویش را بیان کند. در این میان برخی از مسایل اعتقادی، نظیر جبر و اختیار و بحث عدل بیشتر مطرح بوده و بحثها و مناظرههای بسیاری را به دنبال آورده است. (۳)
با این که ائمه علیهم السلام بعدی نیز همان راه و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را در تبیین و تشریح درست مسایل اسلامی و در راس آن، مسایل اعتقادی تداوم بخشیدند، ولی به خاطر ناشناخته ماندن جایگاه بلند علمی – اسلامی آنان برای عامه مسلمانان و عدم پذیرش دیدگاه آنان از سوی علما و پیشوایان مذاهب دیگر از یک سو و دامن زدن به اختلاف آرا و کشمکشهای مذهبی توسط حکام جور اموی و عباسی از سوی دیگر، زمینه گسترش بحثها و مناظرات کلامی، بیشتر فراهم شد، و در مواردی هم سبب بروز جنجالها و خشونتهای تند سیاسی – نظامی گردیده و پیامدهای تلخ و زیانباری را به دنبال آورد.
این بحثها و مناظرهها رفته رفته به حوزههای درسی کلامی – عقیدتی کشیده شد و پس از آن به تدوین کتب کلامی، و در نتیجه تاسیس مکاتب کلامی مهم و مستقلی (در کنار مذاهب اسلامی) منجر گشت. (۴)
اولین متکلم صدر اسلام
چنان که پیش از این اشاره شد، مباحث کلامی به خاطر در برداشتن مسایل زیربنایی اسلام یعنی عقاید دینی، در آیات قرآن به طور گسترده مطرح شده، و رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز به تبیین مسایل عقیدتی اسلامی به شکلهای گوناگون میپرداخت.
به تصریح اندیشمندان اسلامی، اولین کسی که به طور مشخص و به صورت عقلانی و استدلالی به مباحث اعتقادی پرداخت، حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام بود. آن حضرت در خطبهها، دعوت نامهها، مناظرات و مذاکرات، معارف اسلامی را با دستمایه عقلانی و به همراه استدلالهای عقلی مطرح میساخت. همو بود که اولین بار در باره ذات و صفات باری، و نیز در باره حدوث و قدم، بساطت، ترکیب، وحدت، کثرت و غیر اینها بحثهای عمیقی را مطرح کرد، که در نهجالبلاغه و روایات مستند شیعه مذکور است. (۵)
اولین مساله کلامی
اما اولین مساله کلامی مورد اختلاف چه بوده و از کی مطرح گردیده؟
در پاسخ باید گفت: اختلاف بر سر رهبری و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله نخستین و حادترین و دیرپاترین مساله کلامی پس از رحلت آن حضرت میباشد. (۶)
بعد از جدال و نزاع در مساله امامت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آلهبه دنبال سقیفه، جنگ صفین (سال ۳۷ هجری) نیز با دسیسه بازی، سیاسی کاری و نیرنگ معاویه و عمروعاص، منتهی به تعیین خلیفه از سوی ابوموسی اشعری (۴۲هق) و عمروعاص شد، که این خود عامل پیدایش گروهی مخالف و تندرو به نام خوارج گردید، که به شدت در برابر علی علیه السلام موضع میگرفتند؛ و تن دادن آن حضرت به حکمیت را مخالف صریح قرآن میدانستند، و مدعی شدند طبق صریح آیه قرآن، حکم تنها خدا است و بس. (۷) در حالی که خود آنان در گرماگرم جنگ صفین فریب قرآن بر سر نیزه کردن معاویه و طرفدارانش را خوردند و علی علیه السلام را برای پذیرش حکمیت تحت فشار قرار دادند. به دنبال مساله حکمیت، مساله دیگری از سوی این گروه تندرو مطرح شد، و آن این بود که «مرتکب گناه کبیره کافر و مهدورالدم است» (۸) ؛ و خود نیز گناه کبیره را تفسیر و تعیین میکردند! (۹)
پیدایش معتزله و اشاعره
طرح این مساله از سوی خوارج، مخالفتهایی را در پی داشت. از جمله کسانی که به مخالفتبرخاست، حسن بصری (۲۱- ۱۱۰ ه ق) بود. او که برخی علما تشکیل نخستین حوزه درسی فراگیر و مستقل کلامی را بدو نسبت میدهند (۱۰) ، در جلسات درس به شدت این رای خوارج را نکوهش کرده، و مرتکب کبیره را «مؤمن منافق» دانست.
یکی از شاگردان او به نام «واصل بن عطاء» (۸۰- ۱۳۱ه ق) این رای استاد را نپذیرفت، و از کلاس درس او کناره گرفت، و اعتزال و جدایی گزید. او در برابر رای خوارج و حسن بصری، رای میانهای ارایه کرده و گفت:
مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه فاسق است.
بدین ترتیب فسق را منزلتی سوم و مستقل از دو پایگاه ایمان و کفر قرار داد.
این اعتزال و جدایی واصل، و طرح مساله «منزله بین منزلتین» سرآغاز پایهریزی اولین مکتب کلامی مستقل (معتزله) به شمار میآید؛ و بدین خاطر او را بنیانگذار مکتب معتزله میدانند.
پس از مدتی شخصی به نام ابوالحسن علی بن اسماعیل بصری اشعری (۲۶۱- ۳۳۰ ه ق) که ابتدا بر مکتب معتزله بود، و آرای معتزله را از استاد و ناپدریش ابوعلی جبایی فرا میگرفت، پس از چهل سال پیروی از مکتب اعتزال، تحت تاثیر احمد حنبل به مخالفتبا افکار معتزله پرداخت، و در جلسه سخنرانی به طور رسمی دیدگاههای معتزله در باره قضا و قدر (یا جبر و اختیار) و عدل الهی و نیز حسن و قبح عقلی و غیر آن را مخالف اسلام معرفی و از آنها بیزاری جست. بدین طریق دومین مکتب مستقل و مهم کلامی یعنی (اشعری) پایهریزی شد. (۱۱)
اینک پس از آشنایی اجمالی با پیشنیه علم کلام در اسلام، به بررسی علل شکوفایی علم کلام در زمان امام صادق علیه السلام میپردازیم. این علل دو نوع بودهاند: ۱- علل اصلی؛ ۲- علل فرعی.
علل اصلی شکوفایی علم کلام در عصر امام صادق علیه السلام
بررسیها نشان میدهد که چند علت زیر به عنوان مهمترین و اصلیترین علل محسوب میشوند:
۱. پیدایش و رشد مکاتب کلامی مهم معتزله و اشاعره
چنان که بیان شد مهمترین مکاتب کلامی اسلامی – پس از مکتب کلامی شیعه امامیه که در مجموعه سخنان گرانسنگ پیشوایان معصوم دینی علیهم السلام و در جوامع روایی بجا مانده از آنها وجود دارد – مکتب کلامی معتزله و اشاعره است، که شالوده اصلی آنها در دوران امام باقر و امام صادق علیهم السلام شکل گرفت. گرچه هسته اولیه آنها پیش از این زمان تحت نامهای «قدریه» و «جبریه» وجود داشته است و این دو گروه در اثر تحریکات حکام اموی به کشمکشها و مناظرات و مشاجرات پرتنش مذهبی – کلامی میپرداختند، ولی در عصر این دو امام بزرگوار اختلاف آرایشان به خاطر بحث در باره این مساله که «آیا مرتکب گناه کبیره کافر استیا مؤمن؟» به نقطه اوج خود رسید، و با کنارهگیری واصل بنعطاء از کلاس درس حسن بصری که او نیز گرایش به قدری مذهبی و تفویض داشت، موجب پیدایش مکتب اعتزال گردید. به دنبال آن و بعد از مدت زمان نسبتا طولانی کشمکش و مناظره و بحث در باره مسایل گوناگون دینی – کلامی، مکتب کلامی اشاعره به وجود آمد. (۱۲)
گرچه این اختلاف آرا، مناظرات و مشاجرات، آثار و پیامدهای شومی در جامعه اسلامی آن زمان به جا گذاشت، ولی به نوبه خود عاملی در جهت تضارب آرا و مباحث کلامی و اعتقادی گشته و شکوفایی و بالندگی بیشتر آن مباحث را به همراه داشت.
۲. فضای باز سیاسی
از عوامل مهم نشر معارف اسلامی و شکوفایی علم کلام در عصر امام صادق علیه السلام، فراهم آمدن فضای نسبتا باز سیاسی – اجتماعی میباشد.
بر کسی پوشیده نیست که علم و دانش و پژوهشهای علمی و فراگیری، فضای خاص خودش را میطلبد، و آن هم محیطی دور از تنشها و التهابهای سیاسی و برخوردار از آرامش و امنیتسیاسی – اجتماعی است، در چنین فضایی است که اندیشههای مستعد زمینه رشد مییابند و اندیشمندان و پژوهشگران مسایل علمی مختلف، برای دانش اندوزی و دانش آموزی و نشر آن به تکاپو میافتند. و نیز در سایه این رشد و شکوفایی علمی است که آموزش و پرورش، فراگیر شده و جهل و نادانی و بیسوادی از جامعه رختبر میبندد.
چنین فضای نسبتا باز سیاسی – اجتماعی در عصر امام صادق علیه السلام به وجود آمده بود؛ زیرا این دوران مصادف شد با درگیری و نزاع میان دو گروه ریاست طلب و طماع بنیامیه و بنیعباس، برای دستیابی به حکومت و ریاست غاصبانه.
آنان برای رسیدن به قدرت، همچون گرگهای گرسنه به جان هم افتاده بودند.به حدی این دو گروه قدرت طلب و دنیاپرستبه کشمکش و درگیری سیاسی – نظامی پرداخته و باهم مشغول شدند که از اوضاع سیاسی – اجتماعی اطراف خود غافل ماندند و یا این که فرصت و قدرت پرداختن به اینگونه مسایل را نداشتند.
ره آورد مثبت این مبارزات و کشمکشها ایجاد فضای باز سیاسی و در نتیجه زمینه لازم جهت اظهار عقیده و آزادی بیان بوده است. در چنین فضای مناسبی عامه مسلمانان و در راس آنان اندیشمندان و متکلمان اسلامی فرصت را غنیمتشمرده و به بحث و تحقیق در باره مسایل علمی – اسلامی بویژه مسایل کلامی و اعتقادی پرداختند و بدین طریق موجبات رشد و شکوفایی علوم اسلامی بویژه علم کلام را فراهم کردند.
۳. نقش امام محمد باقر علیه السلام
در بررسی علل شکوفایی علم کلام در زمان امام صادق علیه السلام، به یک عامل مهم و مؤثر دیگر نیز در این زمینه بر میخوریم که ما از آن به عنوان «عامل پیشینی» یاد میکنیم؛ و آن: «نقش امام محمد باقر علیه السلام» در پویایی علم کلام است.
به بیان روشنتر، میتوان گفت تحول علمی و فضای باز سیاسی، پیشتر از دوران امام صادق علیه السلام، یعنی از دوران زندگانی پدر بزرگوارش حضرت امام باقر علیه السلام آغاز شده، و در دوران زندگی امام صادق علیه السلام این تحول شگرف علمی و فرهنگی تداوم یافته است.
به گواهی مورخان و محققان اسلامی حضرت امام باقر علیه السلام در شکوفایی علوم اسلامی بویژه علم کلام در آن مقطع حساس تاریخ اسلام نقش مهمی داشته است.
پس از امام باقر علیه السلام با پیگیریهای مداوم فرزند بزرگوارش، یگانه دوران، امام جعفر صادق علیه السلام راه و روش علمی – کلامی آن امام گرامی به ثمر نشست، و حاصل آن، پایه گذاری مکتب علمی – کلامی تشیع شد. (۱۳)
بیشتر فعالیتها و بیانات اعتقادی امام باقر علیه السلام پیرامون دو اصل توحید و امامت دور میزد، زیرا این دو اصل بیشتر معرکه آرا بود.
اهم اقدامات امام باقر علیه السلام در تبیین دو اصل توحید و امامت عبارت بود از:
الف) نهی از تفکر در ذات حق که به خاطر رواج افکار ما دیگری و دهری مذهبی مطرح بود.
ب) رد دیدگاههای مشبه، مجسمه و معطله؛ (چون گروهی خدا را با مخلوقاتش تشبیه میکردند، گروهی دیگر برای خدا جسم قایل بودند و گروه دیگری نیز توصیف حقتعالی را به کلی مجاز ندانسته و آن را تعطیل اعلام کرده بودند. امام با اعتقادات هر سه گروه مبارزه کرد) .
ج) رد و ابطال نطریات پیروان جبر و تفویض ؛ (یعنی مبارزه با دو گروه اشاعره و معتزله و نفی و تعدیل دیدگاههای کلامی آن دو.)
د) ارایه تعریف درستی از ایمان؛ (گروهی ایمان را تنها اعتقاد و باور قلبی، و گروه دیگری اقرار زبانی، و دستهای دیگر تنها در عمل منحصر میدانستند.)
امام باقر علیه السلام با ارایه تعریف جامعی از ایمان، به کشمکشها پایان دادند و فرمودند:
الایمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل (۱۴)
ایمان: اقرار (باطنی) و عمل، و اسلام: اقرار بدون عمل است.
ه) تبیین مفهوم امامت؛ (این که امامت نیز مانند نبوت یک منصب الهی است). (۱۵)
۴. نقش امام صادق علیه السلام
نقش حضرت امام صادق علیه السلام در احیای فرهنگ اسلام و شکوفایی علم کلام بسیار تعیین کننده است. در واقع باید آن را عامل اساسی و «عله العلل» همه عوامل و علل شکوفایی علم کلام دانست.
پیش از آن که به تبیین نقش آن حضرت در شکوفایی علوم اسلامی بویژه علم کلام بپردازیم، خوب است از چند عامل جانبی دیگر یاد کنیم، که در موفقیت آن حضرت نقش چشمگیری داشتهاند. (۱۶) آن عوامل جانبی عبارتند از:
الف) سن و مدت امامت نسبتا طولانی آن حضرت
امام جعفر صادق علیه السلام در سال ۸۰ (یا ۸۳) هجری قمری به دنیا آمد. و در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید، بنابراین عمر شریفش ۶۸ سال میباشد، که از این جهت از سایر ائمه علیهم السلام ممتاز میباشد.
همچنین مدت امامت آن حضرت (که پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام باقر علیه السلام در سال ۱۱۴ هجری قمری آغاز و تا سال ۱۴۸ هجری قمری ادامه یافت)، ۳۴ سال میباشد. بر اهل تحقیق پوشیده نیست که این مدت عمر و امامت در میان ائمه علیهم السلام طولانیترین زمان به حساب میآید، و این خود از عوامل یاری دهنده آن حضرت در تحقق اهداف الهی امامتش میباشد.
ب) موقعیتسیاسی – اجتماعی
موقعیتسیاسی – اجتماعی امام صادق علیه السلام از میان ائمه علیهم السلام یک موقعیت کاملا استثنایی بود؛ زیرا آن حضرت در مقطعی از زمان میزیسته که میتوان آن را «دوران بحران قدرت سیاسی» نامید. این بحران خود زمینه مناسبی برای انجام کارهای علمی و فرهنگی ایجاد نمود.
امام صادق علیه السلام در دوران ۳۴ ساله امامتش حدود ۷ سال آن را با حکام بنیامیه هم عصر بود، که در این دوران آنها با رقیبان سیاسی خود از بنیعباس در جنگ و ستیز نظامی به سر میبردند، و فرصت کنترل اوضاع سیاسی و فرهنگی را نداشتند. پس از آنها ۲۷ سال در زمان عباسیان امامت داشت.
گرچه بنیعباس در این مدت از درگیری نظامی با بنیامیه فارغ شده بودند، اما با قیامهای پیدرپی علویان مواجه بوده و بر اوضاع سیاسی به طور کامل مسلط نشده بودند؛ از این رو، پایههای حکومتشان سست و لرزان بوده و قدرت پرداختن به مسایل دیگر و کنترل اوضاع سیاسی را نداشتند.
چنین موقعیتی برای حضرت امام صادق علیه السلام و شاگردان او زمینه نشر معارف دینی را فراهم کرده بود. (۱۷)
منبع تبیان مبلغین
ادامه دارد...
منبع: تبیان مبلغین