تبیان، دستیار زندگی
گزارشی در خصوص دلایل کم کاری سینما از واقعه حمله وینسنس به ایرباس ایرانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جاماندن سینما از پرواز بهشت

گزارشی در خصوص دلایل کم‌کاری سینما از واقعه حمله وینسنس به ایرباس ایرانی

بخش سینما و تلویزیون تبیان
جنایت وینسنس

جنگ یعنی کودکی من، جوانی تو، خاموشی، خون، مرگ و هزار دردی که حق زندگی تک تک ما را پر مخاطره می‌کرد. همین جنگ اما، مفهوم شیرینی به خود می‌گیرد وقتی رنگ «دفاع» به خود بگیرد. آنوقت جنگ یعنی ایستادن مقابل ظلم و تجاوز و بی‌رحمی و بی‌هویتی. از دل همین جنگ و دفاع هشت ساله ما می‌توان حرف‌ها و قصه‌های زیادی بیرون کشید، قصه‌های پر از افتخاری که هنوز و هیچ‌وقت تمام نمی‌شوند و حمله ناو آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران یکی از تلخ‌ترین این قصه‌هاست.

29 سال پیش در چنین روزی یک ناو آمریکایی، هواپیمای مسافربری ایران به مقصد دبی را مورد هدف موشک‌های خود قرار داد و آب‌های خلیج‌فارس را پذیرای ابدی 290 نفر از هموطنان بی‌دفاع‌مان کرد. روزی که در تقویم ما به نام «روز افشای حقوق بشر آمریکایی» ثبت شد و با وجود تمام تلخی و غیرانسانی بودنش هیچ‌وقت هیچ فیلم داستانی در سینما راجع به آن ساخته نشد! البته طی این ‌سال‌ها چند کار انیمیشن از جمله «جنایت وینسنس در آسمان» و «دریای سرخ» و همچنین مستند‌های «موج زنده»، «آتش در دریا» و «فانوس خون» راجع به آن ساخته و از رسانه ملی نیز پخش شدند، اما در این میان سهم سینمای ایران (جز مستند 60 دقیقه‌ای «پرواز صبح یکشنبه») چه بوده؟ متاسفانه واقعیت این است که پرداختن به این حادثه بسیار مهم تاریخی در آثار تولیدی سینمای ما بسیار مغفول و مهجور ماند و امروز و در 29 امین سالروز حادثه انفجار هواپیمای ایرباس توسط ناو آمریکایی بیش از همه حسرت قاب‌هایی را می‌خوریم که خالی از درد و رنج انسان‌های مظلومی است که قبل از رسیدن به مقصد در کام مرگ فرو رفتند.

پیشنهاد «پرویز پرستویی» در سالگرد سقوط ایرباس

پرویز پرستویی در سالروز حادثه دلخراش حمله ناو آمریکایی به هواپیمای ایرباس و شهادت جمعی از هموطنانمان در یادداشتی که در ایسنا منتشر شده، آورده است: «هموطنان عزیزم، اکنون در آستانه سالگرد شهادت بیش از 290 مسافر بی‌گناه هواپیمای ایرباس کشورمان بر فراز خلیج فارس هستیم، در سال 1367 با دستور کاپیتان ویل راجرز، ماشه‌ای بر روی صفحه شلیک موشک‌های ناو فوق پیشرفته وینسنس فشار داده شد تا تمامی این هموطنان عزیزمان به ناگاه از صفحه رادار زندگی‌مان محو شوند.

در حال حاضر و پس از 29 سال همچنان خانواده‌های شهدای این واقعه عزادارند و برای این جنایت محرز، هرگز کسی در آمریکا و جهان از آنان عذرخواهی نکرد و در عوض و در این سال‌ها، کاپیتان ویل راجرز و هفت نفر از دست‌اندرکاران این واقعه شوم، دلخوش به مدال‌های (ابراز شجاعت در عملیات رزمی) گرفته شده از ژنرال‌سالاران ارتش و دولت‌شان هستند.

پس بیاییم و در حرکتی مردمی، خود همدرد این خانواده‌ها باشیم. قبلا پیشنهاد کردم که فرودگاه بندرعباس به یاد این شهدا نامگذاری شود تا به‌صورت رسمی علامت سوالی باشد این نامگذاری برای تمامی مسافران پروازهای جهانی به این فرودگاه که متاسفانه پاسخی از سوی مراجع ذی‌ربط دریافت نشد. به هر حال امسال پیشنهاد می‌کنم که در سالروز 12 تیرماه و در تمامی پروازهای داخلی و خارجی خلبانان کشورمان در پیام‌هایی خودجوش برای مسافران‌شان نامی از شهدای همکارشان در آن پرواز برده و یادشان را گرامی بدارند و باز پیشنهاد می‌کنم هرکس که به ایران و مردمش عشق می‌ورزد، عکس و متنی از این واقعه در صفحه خود قرار داده و دیگران را نیز به این کار تشویق کند.

دوست من، خود ما باید به جهان ثابت کنیم که همچون سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و..... خون هموطنانمان نیز قابل معامله با هیچ توجیهی نیست، چه برسد که بدان خاطر مدال‌ها داده شود. پس همگی در 12 تیر کاری کنیم که این مدال‌ها در تاریخ جهان به لکه ننگ تبدیل شوند».

حمایت فارابی از پروژه‌های ملی

علیرضا تابش، مدیرعامل فارابی با تاکید بر حمایت ارگان‌های دولتی از ساخت فیلم‌هایی با مضامین ملی به جام‌جم گفت: موضوع استراتژیک ناو وینسنس قابلیت پردازش سینمایی دارد و ما حدودا سه سال است که درگیر دو سناریو با همین موضوع هستیم، اما باید شرایط تولید آن مهیا شود تا اطلاع‌رسانی کنیم. چون در موضوعات استراتژیک یا فرهنگی، دینی و... تا پیش تولید فیلم کلید نخورد، دلیلی بر رسانه‌ای شدنش نیست. شرایط تولید هم صرفا به معنای پول و مادیات نیست. چون سینما هنری ناگهانی نیست و پروسه‌ای است که از شرایط پیش‌تولید آن گرفته تا تهیه‌کننده، جلب حمایت نهادهای مختلف (مانند اوج، حوزه هنری و...) و حتی مسائلی مانند تولید مشترک با کشوری دیگر و ... باید با دقت جلو برود.

او خاطرنشان کرد: در سال‌های اخیر فارابی با مشارکت شهرداری و حوزه هنری فیلم‌های «ماجرای نیمروز» و «سرو زیر آب» را ساخته است. محمدعلی باشه‌آهنگر (کارگردان فیلم‌های دفاع مقدس) حدود چهار سال روی فیلمنامه «سرو زیر آب» کار کرده و در فرآیند مشاوره‌ها قطعا فارابی و نهادهای دیگر هم اظهارنظر کردند، اما این اظهارنظر به معنای ایجاد محدودیت برای نویسنده و کارگردان نیست. اینجا بحث ارتقای فیلمنامه مطرح است که خود کارگردان‌ها هم از آن استقبال می‌کنند یا در فیلم «ماجرای نیمروز» فیلمنامه بیش از سه بار بازخوانی شد که به گفته خود آقای محمدحسین مهدویان (کارگردان فیلم) همین موجب پیشبرد فیلمنامه و بهبود کار شد. نهادهای حمایت‌کننده بخوبی واقفند که کارگردان باید آزادی عمل داشته باشد.

عاقبت نافرجام فیلمسازان ملی

عبدالحسن برزیده، فیلمساز قدیمی سینمای ایران که فیلم سینمایی «مزار شریف» با مضمون کشتار دیپلمات‌های ایرانی در افغانستان را در کارنامه کاری خود دارد، در گفت‌وگو با جام‌جم عنوان کرد: برای ساخت فیلم‌هایی با مضامین ملی باید حمایت‌های گسترده‌ای از سوی نهادهای ذی‌ربط انجام شود. حمایت هم راهکار دارد. حمایت یعنی از فیلمنامه‌نویسان مرتبط دعوت کرد و با پشتیبانی مالی از تهیه‌کننده فیلمی را تولید و در اکران از آن حمایت کرد. این‌که صرفا بگوییم هر که فیلمنامه دارد، بیاورد و ما از آن حمایت می‌کنیم که نمی‌شود حمایت!

کارگردان فیلم‌های سینمایی «دکل»، «پرواز خاموش» و... ادامه داد: خیلی از سینماگران ما دغدغه پرداخت به اتفاق‌های ملی را دارند، اما احتمالا به سرنوشت فیلمسازانی که قبل از آنها به این مضامین پرداختند، نگاه می‌کنند و کلا منصرف می‌شوند. من خودم «مزار شریف» را ساختم و عاقبت خوشی به لحاظ کاری نداشتم. می‌گویم به لحاظ کاری، چون از نظر شخصی این پروژه برای من به نوعی تکلیف به حساب می‌آمد و از انجام آن راضی‌ام، اما به لحاظ حرفه‌ای چند سال وقتم را سر آن گذاشتم و این فیلم بدون هیچ تبلیغی در بدترین زمان ممکن اکران شد. حتی سالی هم که این فیلم در جشنواره فجر حضور داشت، جایزه ملی را دریافت نکرد (آن سال به هیچ فیلمی جایزه ملی تعلق نگرفت). همین است که سینماگران جدید دیگر این راه را نمی‌روند و حتی قدیمی‌هایی هم که دغدغه پرداخت به این مفاهیم را دارند با دیدن چنین بی‌مهری‌هایی انگیزه‌های شخصی‌شان را از دست می‌دهند.

افزایش اعتماد به فیلمسازان

پوریا آذربایجانی، کارگردان سینما که فیلم «اروند» با موضوع 175 شهید غواص را در کارنامه کاری خود دارد از جمله فیلمسازانی است که دغدغه‌های ملی دارد. او در گفت‌وگو با جام‌جم بیان کرد: یکی از موضوعات مورد علاقه من برای تعریف در سینما حمله ناو وینسنس است و همیشه دلم می‌خواست قصه‌ای راجع به آن بگویم. چون به نظرم لحظات جذاب انسانی و داستانی زیادی را می‌توان در این داستان گنجاند که نه فقط در ایران، بلکه در تمام دنیا قابلیت پخش داشته باشد. اما نکته اینجاست که احساس می‌کنم حمایتی از طرف نهادهای ذی‌ربط درباره آن انجام نمی‌شود. چون قطعا بخش خصوصی از عهده هزینه‌های ساخت چنین پروژه‌ای برنمی‌آید و می‌ماند بخش دولتی که آن‌هم یا عزم راسخی در این باره وجود ندارد یا بودجه‌ای برایش در نظر گرفته نمی‌شود. ضمن این‌که اگر نهادهای دولتی حامی ساخت مضامین اینچنینی هم شوند، معمولا سیاست‌های خود را در اجرای فیلم و مراحل بعدی اش دخیل می‌کنند! این سیاست‌ها هم مسلما دست نویسنده و فیلمساز را می‌بندد و گاهی آنها را به سمت و سویی می‌برد که دلشان نمی‌خواهد! چون شاید فیلمساز بخواهد از ماجراهایی مثل ناو وینسنس که وجه سیاسی هم دارد قصه‌ای انسانی و تاثیرگذار تعریف کند، اما سیاستگذاری‌های دولتی او را به سمت گل‌درشت‌هایی که علاقه‌ای به آن ندارد، سوق دهد.

آذربایجانی ادامه داد: به نظرم مسئولان نهادهای سرمایه‌گذاری (منظورم مسئولان سینمایی نیست، چون آنها لزوما سرمایه‌گذار نیستند) باید اعتماد بیشتری به فیلمسازها کنند. یعنی وقتی با کارگردانی برای ساخت چنین مضامینی به نتیجه رسیدند، دستش را باز بگذارند که قصه‌اش را خودش تعریف کند، بازیگرانش را خودش انتخاب کند و در نهایت فیلمی بسازد که در درجه اول به دل خودش بنشیند تا لاجرم بر دل تماشاگران هم بنشیند. به عبارت دیگر فیلم از قالب سفارش دربیاید. در کار سفارشی، کارگردان، نویسنده و مجری طرح سازمان دولتی است و نتیجه کارشان هم می‌شود فیلم‌های فاخری که هیچ مخاطبی ندارند.

او خاطرنشان کرد: فارابی، انجمن سینمای دفاع مقدس، موسسه اوج و... می‌توانند از ساخت فیلم‌های استراتژیک حمایت کنند و این بستگی به تعریف سیاستگذاری‌ها، بودجه‌بندی و... این نهادها دارد. در مجموع فرقی نمی‌کند که چه نهادی از فیلمساز حمایت کند، مهم اعتماد به فیلمساز است.


منبع: جام جم / ساناز قنبری